پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فلسطینی ها و ویروسی به نام "شکاف داخلی"


فلسطینی ها و ویروسی به نام "شکاف داخلی"
فلسطینی ها در طول تاریخ معاصر خود از درد كشنده ای به نام "شكاف داخلی" رنج برده اند، دردی كه باعث از هم گسیختگی رشته وحدت آنها ـ البته به نفع دشمنان شان ـ شده است.
درد شكاف، یك پدیده جدید در تاریخ فلسطین نیست. در سال های سرنوشت ساز ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۸ كه فلسطینی ها می خواستند سرنوشت خود را رقم بزنند و در سال هایی كه طی آن مردم این كشور بخش اعظم خاك خود را از دست دادند، درگیری های شدید و خونین داخلی و جنگ میان قبایل و عشایر مختلف باعث شكافته شدن ریسمان همبستگی ملی آنان شد كه البته به این امر باید درگیری های شدید میان جنبش ها و احزاب سیاسی را نیز اضافه كرد كه از مهم ترین این درگیری های خونین و اقدامات ویرانگرایانه باید به جنگ میان خانواده النشاشیبی و الحسینی اشاره كرد.
طرف فلسطینی در دوره یادشده و در حساس ترین و حیاتی ترین لحظات نیز با مسئله شكاف داخلی دست و پنجه نرم می كرد و انگلستان نیز برای شانه خالی كردن از زیر بار تعهداتی كه به فلسطینی ها داده بود، از این ماجرا استفاده می كرد.
اگر به زمان انقلاب ها یعنی سال های بین ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ نگاهی بیاندازیم، می بینیم كه برخی هوادار تفكر مقاومت مسلحانه بر علیه انگلیسی ها و صهیونیست ها بودند و برخی دیگر به جای مبارزه با دشمن، به دنبال مصالحه و همكاری با آن بودند. به صورت اجمالی می توان گفت در مراحل مختلف این مناقشه طولانی مدت، طرف فلسطینی به همان میزان كه به مبارزات خونین خود با دشمن اشغالگر ادامه می داد، به همان میزان نیز درگیر چالش های داخلی بود.
فلسطینی ها بر خلاف دشمنان صهیونیست شان كه در هنگام بروز اختلافات در راستای تحكیم جبهه داخلی و تشكیل دولت یهودی شان تلاش می كردند، همچنان در حفظ وحدت و همبستگی ملی با مشكل مواجه بودند ؛ وحدتی كه در نوع خود یك عنصر مهم و گریزناپذیر برای پیروزی مسئله فلسطین و آرمان های ملی شان به شمار می رفت.
در اینجا باید گفت این تنها فلسطینی ها نیستند كه با چنین دردی دست و پنجه نرم می كنند، بلكه این وبایی است كه تمامی جهان عرب را در بر گرفته است. بسیار هستند كسانی كه معتقدند دلیل اصلی وضعیت اسفبار بخش اعظم جهان عرب، درگیری ها و شكاف های داخلی میان دولت های عربی و همچنین خصومت های شخصی است كه میان رهبران و سردمداران عرب وجود دارد كه باید به این موارد، انواع اختلافات مذهبی را نیز اضافه كرد.
در این روزها، بحث های زیادی در مورد دولت وحدت ملی، با حضور "حماس" و "فتح" مطرح است و تا لحظه نگارش این مقاله، این دو جنبش در مورد چگونگی تقسیم مناصب وزاری و تعیین یك برنامه سیاسی واحد برای دولت آتی توافق نظر ندارند.
اگر این دو جنبش هفت ماه پیش و به دنبال پیروزی قاطع حماس در انتخابات، در مورد تشكیل دولت وحدت به توافق می رسیدند، می توانستند مانع از بروز بسیاری از مشكلات شوند. اگر هفت ماه پیش گروه های فلسطینی با حماس در تشكیل دولت وحدت ملی مشاركت می كردند، دیگر تحریم های اقتصادی ویرانگری كه خسارت های گسترده به فلسطینیان وارد آورد، رخ نمی داد و این امكان فراهم می آمد تا سدی در برابر بمباران ها و بازداشت هایی كه با هدف در هم شكستن هیبت حماس و براندازی دولت منتخب فلسطین صورت گرفت، ایجاد شود.
اگر رهبران فتح از هوشمندی سیاسی برخوردار بودند، شكست انتخاباتی شان را می پذیرفتند و آمادگی خود را برای همكاری در سایه دولت حماس اعلام می كردند، ولی بر خلاف آن از تمام تلاش خود برای ضربه زدن به حماس استفاده و تمام تلاش خود را برای بازپسگیری امتیازات سیاسی كه پس از برگزاری انتخابات از دست داده اند، صرف كرده و می كنند.
همان طور كه می دانید، اتحادیه اروپا با وجود تردیدی كه داشت، با ارسال كمك ها به فلسطینیان به مدت سه ماه موافقت كرد و دعوتی را نیز برای ابومازن، رئیس تشكیلات خودگردان فرستاد و از وی خواست تا در حاشیه نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل، به گفتگو با رهبران اروپایی بنشیند. به نظر بنده، این فرصت آخری است كه فلسطینی ها به هیچ وجه نباید آن را از دست بدهند و با تلاش همگانی شان در راستای پایان بخشیدن به فشارها و محاصره اقتصادی بكوشند و باید از باور و اعتقاد جامعه جهانی مبنی بر اینكه مناقشه اعراب و "اسرائیل" عامل اصلی تروریسم علیه غرب است، استفاده كنند.
از سوی دیگر، فلسطینی ها به حكم تجربه و آشنایی كه با دشمن خود دارند، می دانند كه به اندازه یك بند انگشت از مواضع خود عقب نشینی نخواهد كرد و یك لحظه را نیز برای تحمیل شرایط خود به فلسطینی ها از دست نخواهد داد. اولمرت با وجود آنكه آمادگی خود را برای دیدار با ابومازن اعلام كرده است ؛ ولی در عین حال می كوشد تا مبادا وارد مذاكره سیاسی با رئیس تشكیلات خودگردان شود و در همین راستا نیز "تسیبی لیونی" هفته گذشته سریعا راهی نیویورك شد تا حالت قطع رابطه واشنگتن با دولت وحدت ملی ـ تا زمان حضور و مشاركت حماس در آن ـ مستدام بماند. در این كش و قوس ها، تل آویو مشغول گسترش شهرك ها و جدا كردن قدس شرقی از دیگر اراضی كرانه باختری است.
در پایان این مقاله بد نیست به اظهاراتی اشاره كنیم كه اولمرت در كنفرانسی مطبوعاتی و در لحظه دیدار با ژاك شیراك، رئیس جمهور فرانسه عنوان كرد. وی می گفت: "به عنوان نخست وزیر هرگز نمی پذیرم كه امتیازی داده شود كه مربوط به حاكمیت «اسرائیل» بر جبل الهیكل، شهر مقدس و جبل الزیتون و هر مكان دیگری كه ارتباطی تاریخی با یهودیان دارد، باشد."
بر این اساس، حفظ وحدت و پایان بخشیدن به درگیری های داخلی و توافق بر سر یك برنامه سیاسی كه مورد پذیرش جامعه بین الملل باشد، برای فلسطینی ها تنها راه بازگرداندن باقی مانده میهنی است كه بخش های زیادی از آن را "اسرائیل" اشغال كرده است.
نویسنده: پاتریك سل
منبع: مركز اطلاع رسانی فلسطین
منبع : خبرگزاری فارس