دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اجماع اصلاح طلبان


اجماع اصلاح طلبان
سه سال پس از روی کار آمدن دولت نهم اصلاح طلبانی که خود را برای انتخابات آتی ریاست جمهوری آماده می کنند با یک پرسش مواجه هستند که چه کسی می تواند قطار اصلاحات را در یک مسیر مشخص قرار دهد.
این پرسش مدتهاست که ذهن بسیاری از فعالان سیاسی را به خود معطوف کرده است. اگرچه گزینه های اصلاحطلب برای حضور در این عرصه فراوانند اما بدون شک مطمئن ترین آنها کسی نیست جز سید محمد خاتمی.
باید پذیرفت چنانچه اصلاحات بخواهد در انتخابات آتی به پیروزی دست یابد متاسفانه و در عین حال خوشبختانه گزینه های زیادی ندارد. اما چرا تاسف؟ جنبش اصلاحات به عنوان یک جنبش اصیل و پویا از دردهایی رنج می برد که تا آنها درمان نشوند نمی توان به چیزی امیدوار بود. پیروزیهای مقطعی که نتیجه آن قابل حفظ شدن نیست نمی تواند اصلاحات را در رسیدن به اهداف خود یاری دهد. باید پذیرفت که انتخابات در ایران بیش از آنکه وابسته به احزاب باشد وابسته به اشخاص است.
این اشخاص هستند که با بهرهگیری از توان فردی می توانند با حضور خود در عرصه رقابت احزاب را با خود همراه سازند. این ضعف البته چندان هم دامن اصلاحطلبان را نگرفته است که اگر چنین بود علی لاریجانی در سال ۸۴ با حمایت جبهه پیروان امام(ره) و رهبری الان رئیس جمهور ایران بود. در کشوری که حزب گریزی و حزب ستیزی ارزش شده است احزاب تنها می توانند نقش سازماندهی و پشتیبانی یک نامزد را ایفا کنند اما نمی توانند خود هم نامزد اختصاصی داشته باشند هم برای او برنامه ریزی کنند.
احزاب در ارائه برنامه و تسهیل روند رقابت نقش عمده و به سزایی دارند اما تا در پس چهره ای محبوب پناه نگیرند نمی توانند پیروز میدان باشند. از همین رو است که جریان اصلاحات پس از یک دوره باید دوباره به خاتمی روی آورد، اگرچه صرف روی آوردن به او یک ضعف نیست اما باید دانست که چهرهها توان اندکی دارند. اما باید به فکر چاره بود. نهادهای اصلاح طلب باید به این بیندیشند که شکست سال ۸۴ به این دلیل بود که نه یک نفر مثل خاتمی داشتیم و نه یک مجموعه سازمان یافته قدرتمند. حل این مشکل باید اولین دستور کار اصلاح طلبان پس از انتخابات سال ۸۸ باشد. اما چرا خوشبختی؟
قطار اصلاحات اکنون در وضعیتی قرار گرفته است که نه مدعیانی که کوس جدایی می زنند توان نجات آن را دارند و نه کسانی که هنوز برادری خود را به اثبات نرسانیده و دنبال ارث و میراث هستند.
در شرایط موجود و با همه ضعفها و اشکالات، خاتمی می تواند اجماع را به اصلاح طلبان ارزانی دهد. او تنها شخصیتی است که در صورت حضور احتمالا راه را برای ایجاد شکاف در میان اصلاح طلبان خواهد بست و از بروز معضل «چند کاندیدایی» جلوگیری خواهد کرد.
چهره های نو و بکر جریان اصلاحات با همه احترامی که دارا می باشند به دلیل نداشتن سازمان سیاسی و برخورداری از رسانه نمی توانند به درستی به جامعه معرفی شوند. اما خاتمی در این مورد یک استثنا است. او نیازی به معرفی برای جامعه ندارد .
مردم با نام و چهره او آشنایی دارند و در باب توانمندی و اقتدار دولتش همین بس که در محافل خانوادگی و گعدههای دوستانه بر این نکته تاکید می شود که با نفت ۱۰ دلاری این همه مشکل نداشتیم که با نفت ۱۱۰ دلاری داریم! از این جهت می توان گفت که زمینه برای خاتمی آماده است.
محافل خانوادگی به ستادهای خودجوش او مبدل شدهاند. همه به مقایسه دوران او و وضعیت فعلی می پردازند و اگرچه از برخی ضعفها نیز گله دارند اما در مجموع او را برای جامعه مفیدتر می دانند.
این موضوع یک شاخص مثبت است که هیچ کدام از نامزدهای بالقوه اصلاحات از آن بهره ای ندارند.
خاتمی ۷۶ و خاتمی ۸۸; خاتمی ۸۸ اما تفاوت عمده ای با خاتمی ۷۶ دارد. خاتمی در سال ۷۶ چندان چهره مطرحی نبود اما اکنون نه تنها یک چهره ملی که در سطح جهان نیزاز او به نیکی یاد می شود.
او در سال ۷۶ سابقه اداره دولت نداشت اما در سال ۸۸ سابقه ۸ سال اداره دولت در بدترین شرایط را دارد. با این تفاوت که پس از دوران ریاست جمهوری نیز ارتباط خود را با مردم و دنیا قطع نکرد.
اگر در سفر به استانها از لزوم «نظارت مردم بر قدرت برای جلوگیری از فساد» گفت در مجامع بینالمللی از ایران دفاع کرد و مشکل جهان را افراط گرایی دانست. او پس از دوران ریاست جمهوری دو موسسه غیردولتی ایجاد کرد که دو هدف را پیگیری کند.
یکی موسسه «باران» برای جمعآوری و مستندسازی تجربیات دوران اصلاحات و دیگری موسسه بینالمللی گفت وگوی تمدنها برای پیگیری ایده بین المللی خود.
منبع : روزنامه مردم سالاری