جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تقدیس زن ایرانی


تقدیس زن ایرانی
«به همین سادگی» پنجمین فیلم بلند سینمایی ۳۵ میلیمتری سیدرضا میرکریمی پس از فیلمهای «کودک و سرباز، زیرنور ماه، اینجا چراغی روشن است و خیلی دور خیلی نزدیک» است. او کارگردان جوان و سخت کوشی است که سعی دارد مفاهیم دینی و الهی را با زبان هنر به مخاطب ایرانی و خارجی خود انتقال دهد. برخلاف چند فیلم اخیرش «به همین سادگی» هم از بازیگر کمتر و هم از لوکیشن محدودتری (محیط یک آپارتمان) برخوردار است. می توان گفت «به همین سادگی» تجربه جدیدی برای میرکریمی است. از جنبه تکنیکی، کارگردانی او قابل قبول است و توانسته به خوبی از بازیگر زن خود که شخصیت اصلی داستانش می باشد، بازی بگیرد. طراحی صحنه و لباس نیز قابل تأمل است و موفق شده به خوبی از رنگ ها بهره جوید. او برای نشان دادن فضای سرد خانواده طاهره از رنگ آبی و کرم سود جسته و توانسته سردی خانواده را به مخاطب با رنگ القا نماید. به عنوان مثال: رنگ خودکار، درسر پارچ، لباس های طاهره و فرزند دخترش، اسباب بازی ها، و حتی گوشواره اش به رنگ آبی است. رنگ رختخواب دونفره نیز به رنگ کرم است که به گونه ای فضای سرد را به مخاطب القا می کند. در این فضای سرد آنگاه که طاهره هدیه کادو پیچ شده به رنگ قرمزش را به مناسبت سالگرد ازدواج، آماده می کند، رنگ سرخ که نشان از عشق آتشینش به شوهر دارد به شدت در چشم مخاطب جلوه می کند.
میرکریمی در ارتباط با انگیزه اش برای ساخت این فیلم می گوید: «طرح اولیه این فیلم بعد از دیدن «دایره» (جعفر پناهی) به ذهنم رسید. من دایره را به لحاظ ساختار خیلی دوست دارم البته موافق مضمون آن نیستم و این را به دوست خوبم آقای پناهی هم گفته ام.»(مجله روزانه جشنواره ۲۶ فیلم فجر شماره ۳ ص ۱۵)
انگیزه میرکریمی برای پاسخ به فیلم ضدانقلابی «دایره» که تا سال ها در مطبوعات و جشنواره های غربی مستمسکی برای کوبیدن نظام انقلاب اسلامی شده بود، پاک و قابل تقدیر است و این غیرت و جسارت او را به رخ مخاطب می کشد. شاید بتوان گفت ۸۰ درصد فیلم او در فضای بسته یک آپارتمان می گذرد که از جنبه تعدد لوکیشن به نظر چندان جذاب نیاید. از جنبه ساختاری اگرچه فیلم او دارای قصه ای است اما چندان فراز و نشیب و تحول شخصیت در آن دیده نمی شود.
این نوع فیلم، یعنی فیلمی که موقعیت های دراماتیک به معنای کلاسیکش ندارد، در سینمای ما کمتر اتفاق افتاده است. می توان گفت ساخت فیلم «به همین سادگی» اگرچه ظاهر ساده ای دارد اما به همین سادگی هم نیست. کارگردان خود می گوید: «به همین سادگی در سینمای امروز ایران که دچار کم فروشی و بی دقتی است و سینمای قصه پرداز به نازل ترین سلیقه ها پاسخ می دهد، مثل شنا کردن برخلاف جریان آب بوده است.»(همان منبع)
فیلمبرداری این فیلم قابل تأمل است. استفاده از لنز تله که شخصیت اصلی فیلم را شارپ لیکن بکراند آنرا فلو نشان می دهد. به خوبی توانسته تنهایی طاهره را به رخ مخاطب بکشاند. طاهره در بین مردم کوچه و بازار، فرزندان و... هم هست و هم نیست چرا که حتی فرزندان او چندان وی را درک و فهم نمی کنند چه رسد به شوهرش که یک مسابقه بین المللی معماری را در پیش دارد. نکته دیگر در ارتباط با فیلمبرداری، این است که بسیاری از نماهای دوربین برروی دست گرفته شده است به این معنا که واقعی و مستند بودن این داستان را به مخاطب القا کند. این نحوه فیلمبرداری تأکید بر این موضوع دارد که زندگی طاهره نمونه ای از زندگی هزاران زن وفاداری است که در شهر خاکستری و غبار گرفته ای به نام تهران زندگی می کنند.
میرکریمی سرگذشت زنی را روایت می کند که متدیّنه، نمازخوان، چادری و خانه دار است و حتی می توان گفت وی را تقدیس می کند. او زنی است که در بیرون، خانواده را علیرغم وجود ضعف به دیگران زیبا جلوه می دهد به همسایگان کمک و مدد می رساند و گاه حل مشکل آنان را بر مشکل خود مقدم می شمارد. فریادرس آنان در عزا و شادی است و آنان را در مشکلات زندگی تنها نمی گذارد. همه از او راضی اند و او را سپیدبخت و خوشبخت می پندارند. امور کودکان در خانه و بیرون، در تکالیف مدرسه، در بازی ها و... را رتق و فتق کرده و به گفته ها و خواسته هایشان توجه کرده اما زیربار حرف ناحق نمی رود. خانه از نظم و ترتیب خوبی برخوردار است. وسایل به خوبی در محل خود چیده شده، مواد غذایی منظم در کیسه و بسته های خاص در فریزر قرار گرفته و همه چیز آنطور که از یک زن خانه دار و منظم انتظار می رود در جای خود قرار دارد او به واقع یک مدیر است مدیری که همه چیز را به خوبی به نظم درآورده هرچند این مدیریت به چشم همسرش نمی آید. می توان گفت: جای چنین سوژه ای در سینمای ایران چه بعد از انقلاب و چه پیش از انقلاب خالی بود. زن خوب و الگو در سینمای ایران بعد از انقلاب آن زنی بود که خانه و کودکان خود را رها ساخته و در شرکتی و یا مؤسسه ای شاغل به کار می شد. اگر شرکت با موفقیت های تجاری روبرو می شد. این زن می توانست الگو و اسوه همه زنان ایرانی قرار گیرد. زن الگو در فیلمهای پیش از انقلاب، زن آوازه خوان، رقاص و برهنه ای بود که خود را در مزبله فساد غوطه ور می ساخت اما کارگردان «به همین سادگی» از یک زن خانه دار و مؤمنه تقدیس می کند. او را بزرگ شمرده و به آن احترام می گذارد. او به واقع مصداق این کلام حضرت رسول اکرم(ص) است که می فرمایند: «جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.»
طاهره به گونه ای با فرزندان خود تضادهایی دارد. بچه های او همچون دیگر بچه های امروزی پر توقع و دست و پا چلفتی هستند. طاهره می خواهد به آرزو آشپزی یاد دهد اما آرزو کم صبر و بی حوصله است. او بیشتر به فکر بازی با همسالان خود و عروسک بازی است. پسر نیز بازیگوش و کم توجه است. او مسئولیت جوجه های همسایه را برعهده گرفته و بی توجه به حساسیت مادر آنها را به داخل آپارتمان می آورد. طاهره هم با کودکانش بازی می کند و هم سر آنها فریاد می کشد. هم خشم و هم محبت را می توان در او سراغ گرفت. آنگاه که کودکان به خواب می روند این محبت مادر است که نویدبخش یک خواب راحت و آرام برای آنان است. در کنار عتاب و خطابش، نازکشی او را نیز شاهدیم.
شخصیت طاهره آنگاه بیشتر جلوه می کند که وی را در کنار همسایگانش مشاهده می کنیم. بهجت خانم از مشکلاتش و ترس از آینده دختر تازه ازدواج کرده اش می گوید. او همچنین پس از مراسم عروسی آنگاه که طاهره را برای استخاره به نزد خویش می برد همسرش را به خوبی و نیکی توصیف نمی کند. همسایه دیگر، زن بوتیک داری است که از همسرش جدا شده و کلاً مردها را مورد تمسخر و استهزاء قرار می دهد و... طاهره این همه ضعف ها را می شنود اما خود از درون چیزی نمی گوید و از جنبه مادی و معنوی یار و غمخوار همسایگان است. از جنبه مادی وسایلی که همسایگان اعم از ظرف و ظروف نیازمندند به آنها می دهد.
و از جنبه معنوی آنان را کمک فکری می دهد. از pov (پی،او،وی) طاهره چندباری مرد همسایه مقابل خانه اش را می بینیم که گویا تنها است. او اوقات خویش را با گربه اش در بالکن خانه می گذراند نمی دانیم علت تنهایی اش چیست. اما وقتی طاهره او را در فروشگاهی می بیند که درارتباط با پخت ماکارونی مشکل دارد وی را راهنمایی می کند. شاید به این دلیل که مرد را نیز چون خود تنها دیده و با او همزادپنداری می کند طاهره همچنین ذوق شعر وشاعری نیز دارد او به نزد استادش می رود تا شعر جدیدش را برایش بخواند او در شعر آورده که «امشب چلچراغ دیده خواهد شد» در اواخر فیلم آنجا که او منتظر آمدن همسرش است چلچراغی را مشاهده می کنیم که طاهره آن را روشن و خاموش می کند گویا در تردید است که آیا امشب چلچراغ دیده خواهد شد یا خیر؟ همسرش به خانه می آید و او را نمی بیند اما او مصداق حقیقی چلچراغ است چه شوهرش او را ببیند چه نبیند چراکه او برسر یک دوراهی است آیا برود و به تیره گی خانه بیفزاید و یا بماند و به نورافشانی و گرمابخشی خود همچون گذشته ادامه دهد؟ طاهره ماندن را برمی گزیند چراکه از او چنین انتظاری نیز می رود او که مشکل همگان را حل می کند باید قادر باشد خود نیز مشکل خویش را حل کند. او مصداق حقیقی چلچراغ شعرش است و کارگردان به خوبی این چلچراغ را به رخ مخاطب می کشد.
همانطور که در قبل اشاره شد جدا از شوهر، فرزندان نیز آنگونه که باید طاهره را درک نمی کنند. پسر ۹-۸ ساله طاهره که به کلاس زبان انگلیسی می رود از اینکه مشاهده می کند مادرانی که کودکانشان را به کلاس می رسانند خوش تیپ، بی چادر، و به قول معروف سانتی مانتالند، خجالت می کشد او به مادر پیشنهاد کرده که خودش به تنهایی با آژانس به مؤسسه زبان برود و از مادر می خواهد که روسری قرمز برسر کند طاهره موقعیت او را درک می کند و پاسخ پسندیده ای که درحد فهم یک کودک ۸ساله باشد به او می دهد طاهره می داند که او چیزی از مسایل شرعی نمی داند درخصوص روسری قرمز می گوید که روسری قرمزش نازک است و الان فصلش نیست به هنگام برگرداندن پسر کمی از مؤسسه فاصله می گیرد تا پسر، خجالت نکشد اما در راه با او گفتگو می کند.
رنگ آبی و کرم و نحوه عمل طاهره نشان می دهد که فضای سرد خانواده به او تحمیل شده است. وقتی او هدیه شوهر را به رنگ قرمز کادو پیچ می کند به این معنا است که اگر انتخاب با او باشد او رنگ های گرم و شاد را برمی گزیند.
طاهره وجود زن دیگری در زندگی شوهرش را حس کرده است. دوبار با تلفن همراه شوهرش تماس می گیرد اما هر دوبار منشی شوهر که خانمی است گوشی را برمی دارد، حساب مشترکی با شوهرش داشت با کمال تعجب می بیند شوهر رمز حساب مشترک را باطل کرده و در عوض به او چک می دهد. وقتی شوهر به خانه می آید به همراه خود کت و شلواری دارد که گویا همان خانم منشی برایش خریداری کرده است چرا که از شوهرش می پرسد آیا کارگر شرکتش اصغر آن را برایش انتخاب کرده؟ شوهر در پاسخ می گوید که اصغر از این چیزها حالیش نمی شود و... طاهره علیرغم این شواهد در ارتباط با وجود زنی دیگر، زود تصمیم گیری نمی کند و با شوهر برخورد تندی انجام نمی دهد او با آرامی و طمأنینه شک خود را پنهان می کند و اجازه نمی دهد حسادتهای زنانه پررنگ شده و همه چیز را از هم بپاشد.
طاهره بر سر دو راهی، قصد دارد تلفنی از طریق حاج آقایی استخاره کند اما هر دو بار با پاسخ منفی منشی مرد حاج آقا که برخورد شایسته ای ندارد، روبرو می شود. اما در عوض همان شبی که برادر برای بردن او آمده دعوت بهجت خانم را برای استخاره می پذیرد. او در ابتدا طفره می رود اما بهجت خانم با خواهش و تمنا از وی می خواهد که برای آینده دخترش از قرآن استخاره ای بگیرد از میمیک صورت طاهره درمی یابیم آیه ای که برای استخاره آمده، آیأ خوبی نیست اما طاهره که می بیند خطبأ عقد خوانده شده و همه چیز برای آغاز یک زندگی آماده است از آن آیه، به خوبی تفسیر می کند چرا که نمی خواهد از همان ابتدای یک زندگی مشترک به دلیل نگرانی مادر عروس، آیأ یأس بخواند. شاید به این امید که زندگی خودش نیز دوباره گرم و بانشاط شود. از سوی دیگر ممکن است کارگردان از صحنه استخاره طاهره این منظور را نیز داشته باشد که حاج آقا باید بداند مردم نیازمند محبت و مهربانی اند نباید چون ماشینی تابع نظم آهنین بود (منشی حاج آقا هر بار طاهره می گوید که فقط از ساعت ۰۱ تا ۲۱ برای استخاره زنگ بزند) باید چون طاهره، مردم پیرامون خود را درک کرد و آنان را به سادگی از خود نراند.
فرهنگ آپارتمان نشینی که از غرب به عاریه گرفته شده است چون عناصر تشکیل دهنده ساختمان که از آهن و فولادند، فاقد روح و جان می باشد، در این فرهنگ همسایگان با یکدیگر ارتباطی ندارند گاه حتی پس از سالها زندگی در چنین لانه های زنبور نه تنها یکدیگر را نمی شناسند بلکه سلام و علیکی نیز با هم ندارند. اما طاهره علیرغم زندگی در آپارتمان از فرهنگ وارداتی آن تبعیت نمی کند و اوست که در بسیاری از موارد، خود در ارتباط با همسایگاه پیش قدم است آنچنان که در خصوص همسایأ تازه وارد مشاهده می کنیم. تمام خوبی هایی که از طاهره در فیلم نظاره گریم از طاهره ای مشاهده می کنیم که مذهبی، چادری و خانه دار است. می توان گفت طاهره حقیقتاً یک زن ایرانی و اصیل است زن ایرانی متدینی که همأ سختی ها را به جان می خرد تا بیرونی ها متوجه نقص و ضعف درون خانوادأ او نشوند این به آن معنا نیست که طاهره دو رو و منافق است. بلکه او با پنهان کاری ضعفها سعی دارد برای تک تک افراد خانواده فرصت دوباره خوب شدن را مهیا سازد. او می تواند به سادگی خانواده را از هم بپاشاند اما می داند او مادر فرزندانی است که در آینده قرار است خود پدر یا مادر شوند. ماندن و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بسیار سخت تر از رفتن و از هم پاشیدن خانواده است.
علیرضا سربخش
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید