شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جوانان در ارتباط با قرآن


جوانان در ارتباط با قرآن
اگر شاعر عرب، کتاب «الغدیر» علاّمه امینی را، «معجزه شبها» و حروف آن را «ستاره‏های درخشان» معرفی می‏کند و تحقیق ایشان را همسان نورافکنی می‏داند که «بسیاری از روایات پیامبر مبشّر را از تاریکی ابهام، بیرون آورد»۱ در مورد «کتاب کریم»، چه کسی باید بگوید و چه باید گفت؟!
از باب «بل الانسانُ عَلی نفسِهِ بَصیرةٌ»۲
هیچ کس خودش را بهتر از خودش نمی‏شناسد و نمی‏تواند معرفی کند.
قرآن مجید هم، «بیّنٌ بِنَفسه و مبیّنٌ لغیره» است.
شایسته است در معرفی قرآن، بیش از همه، از خود کتاب کریم کمک بگیریم.
قرآن مجید، بهتر از هر چیز و هر کس، خودش را می‏شناسد و معرّفی هم می‏کند.
قرآن، در معرفی خود می‏گوید، شعاع من، شعاع هدایت و انسانیت است.
رسالت قرآن، همیشگی و همگانی است. منتها در عمل، عدّه‏ای خاص، بدان تمسّک می‏جویند.
بزرگترین رسالت قرآن مجید آن است که بیماران را شفا ببخشد و انسان را از نظر روحی «بیمه» سازد.
در عصر تکنولوژی و ماشین، بیماری صنعتی و استرس، انسانها را فلج کرده است... و زندگی را به جهنّم روحی، مبدّل ساخته است. از این رو باید دید، قرآن مجید دارای چه منزلتی می‏باشد و از چه جایگاهی برخوردار است؟
قرآن مجید، صد درصد، از پایگاه مستحکمی برخوردار می‏باشد و آمادگی دارد دنیایی از بهشت درون و بیرون را، جلو روی انسان ترسیم کند و از او بهشت محض و بهشت سیّار، تربیت کند.
در این نوشتار، درصدد ماندیم، تا چگونگی و چرایی ارتباط جوانان با قرآن را تبیین کنیم.
نوجوانان و جوانان بیش از همه زمانها، به پایگاه معنوی و قرآن مجید، نیاز دارند. چرا؟ چون بیش از همه زمانها، جوانان در معرض خطر و مرض‏ها و غرض‏های آلوده قرار دارند.
بیماریهای روحی که امروزه جوانان را تهدید می‏کند، بسیار بسیار متعدد و متنوع است، بیماریهای روحی، داروی معنوی و تکیه معنوی می‏خواهد. از این جهت، هر جوانی با مراجعه به قرآن، می‏تواند بیماریهای روحی خود را، پیشگیری و یا درمان بخشد. اگر چنین اتفاقی در زندگی یک نوجوان و جوان بیفتد، شیرین‏ترین و زیباترین اتفاقی است که در زندگی آنها بوجود آمده. «اتفاقات قرآنی» همه‏اش مهم و بزرگ است و اُنس یک نوجوان و جوان با قرآن، یک اتفاق آسمانی است.
به هر حال قرآن، در عمل، میزان رفتار و کردار مسلمانان است عموما، و جوانان است خصوصا، و همه باید خودشان را بر قرآن عرضه کنند، تا ببینند یک انسان و جوان قرآنی هستند یا خیر؟
اگر چنین نیستند باید هر چه سریعتر برای درمان جان خود اقدام کنند و لحظه‏ای توقّف روا نباشد و هیچ مانع و یا «مینی» از طرف قرآن مجید وجود ندارد. اگر مانع و یا میدان مینی احساس می‏شود در خود ما است...
● یتیم نوازی در قرآن:
اَلم یجدکَ یتیما فآوی * و وجدکَ ضالاً فَهدی * و وجدکَ عائلاً فاغنی * فامّا الیتیمَ فَلا تقْهَر * و امّا السائل فلاتنهر * و امّا بنعمةِ ربّکَ فحدِّث
مگر یتیم نیافت و در پناه خویش جای داد. سرگشته‏ات یافت و به راهت آورد. محتاجت یافت و بی‏نیازت کرد. پس یتیم را میازار. و با سائل خشونت نکن و از نعمت پروردگارت سخن بگو.۳
دوران کودکی، سرآغاز نیاز و نیاز به پناهگاه است. حضرت محمد(ص) تنها «یتیم قرآنی» است که در قرآن مجید نوازش شده و دست محبّت الهی بر سر او کشیده شد.
حضرت محمّد(ص) در دوران کودکی و یتیمی، شنا کردن در اقیانوس بیکران انسانیت را در شنزارهای مکه آغاز کرد. چون وی می‏خواهد ثقل اکبر تربیت گردد و به درجه «خُلق عظیم» برسد و از این جهت باید آبدیده گردد.
به تجربه و در تاریخ، ثابت شد که کسی در «سَمور» به رشد ربانی و شدن و شکوفایی نمی‏رسد. از این جهت رسول اللّه از صفر، که اوج نیاز و دوران یتیمی است، شدن و شکوفایی را آغاز می‏کند.
خداوند به رسول بزرگوارش می‏فرمایند:
«لولاک لما خلقت الافلاک» اگر تو نبودی افلاک را نمی‏آفریدم.۴
در همین راستا مولوی می‏گوید:
قالت فاطمة (س) قال رسول اللّه(ص): «مَثَلُ الامامِ مَثَلُ الکعبةَ اِذْ تُوتی و لا تَأتی».
زهرا(س) از رسول خدا(ص) نقل می‏کند: مثل امام مانند کعبه است، مردم باید در اطراف آن طواف کنند، نه آن که کعبه دور مردم طواف کند.(بحار، ج۳۶، ص۳۵۳)
با محمّد بود عشق پاک، جفت بهر عشق او خدا «لولاک» گفت
گر نبودی بهر عشق پاک را کی وجودی دادمی افلاک را
من بدان افراشتم چرخ سنی تا علوّ عشق را فهمی کنی
چقدر زیبا است! آن کسی که «افلاک» به وجود او بند و پیوند دارد، خداوند او را در یتیمی می‏آزماید و در دوران بسیار حساس و در اوج نیاز، او را با سختی بزرگ و سنگینی مواجه می‏سازد.
اینگونه زندگی «عشق است و دیگر هیچ».
این حیات، ارزیابی شده است. خداوند، خود این حیات را ارزیابی کرده است اگر حیات، ارزیابی نباشد، به گفته سقراط، ارزش زیستن ندارد.
خداوند در سوره غافر یک چرخه‏ای از حیات را بیان می‏کند که جالب توجه است. کودکی ـــــ جوانی ـــــ پیری.
«هُوَ الّذی خَلَقَکُم مِنْ تُرابٍ ثمَّ مِنْ نطفةٍ ثمّ من علقةٍ...»
اوست که شما را: ۱ـ از خاک آفرید ۲ـ سپس از نطفه ۳ـ آنگاه از خون بسته ۴ـ و بعد از آن به صورت طفلی شما را بیرون می‏فرستد ۵ـ تا به کمال نیرو برسید ۶ـ و پس از آن پیر شوید و برخی از شما پیش از رسیدن به پیری می‏میرید، و بعضی به آن اجل معیّن می‏رسید، و شاید بیندیشید.۵
«شدن» در این آیه موج می‏زند و سیر تکاملی انسان، به صورت آرام در جسم انسان تعبیه شده است. یعنی رشد جسم، حتما باید توأم با رشد جان باشد. به هر تقدیر دوران کودکی، جوانی و پیری، در آیینه قرآن، بسیار آرمانی به «فیلم» کشیده شد و مبدأ معنادار و معاد ماندگاری را به نحو نیکو، تبیین می‏کند.
● قرآن در کلام برادر قرآن
ما ز قرآن مغز را برداشتیم پوست را پیش سگان انداختیم۶
بهترین معرّف قرآن، خود قرآن و امامان(ع) هستند. علی(ع) زبان ناطق و قرآن ناطق است که با زیباترین بیان قرآن را معرفی و توصیف می‏کند. علی بزرگ، خود اوّلین جوان حافظ کلّ قرآن می‏باشد و اوّلین قرآن ناطق در میان اهل بیت(ع).
پیش بینی و پیش‏گوئیهای حضرت امیر(ع) در حقّ قرآن، بسیار مهم و دارای پیام بزرگ و شأن نزول است.
حضرت در آخرین وصیت و نصیحت خود، پیش بینی و پیش‏گوئیهای جالب توجهی را انجام می‏دهد که امروزه هر صاحب خردی را تکان می‏دهد.
می‏فرمایند:
«اللّهَ اللّهَ فی القُرآنِ لا یسْبِقُکُم بالعَمَلِ به غیرُکُم»
خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا دیگری بر شما پیشی گیرد در رفتار به حکم آن. ۷
دقیقا حضرت، مشکل بزرگ جامعه فعلی مسلمانان را نسبت به قرآن نشانه گرفته و آن «غربت قرآن در عمل» است. از نظر تعداد شمارگان، خط و چاپ، قرآن غریب نیست. از نظر قاری، حافظ، تفسیر و... قرآن غریب نیست ولی با چشم پر از اشک و دلی پر خون و آه سرد و کُشنده باید گفت قرآن در میان مسلمانان عموما و در میان شیعیان خصوصا، غریب، تنها و مهجور مانده است. در عمل قرآن، کتاب مردگان معرفی گشته است، نه کتاب زندگی و کتاب زنده و زنده‏ها.
در جای دیگر حضرت امیر(ع) آنچنان لایه‏های نورانی قرآن را معرفی می‏کنند که فردهای معمولی را یارای درک آن نیست. می‏فرمایند:
▪ قرآن نوری است که خاموشی ندارد.
▪ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد.
▪ دریایی است که ژرفای آن درک نشود.
▪ راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
▪ شعله‏ای است که نور آن تاریک نشود.
▪ جداکننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد.
▪ بنایی است که ستون‏هایش خراب نشود.
▪ شفا دهنده‏ای است که بیماریهای وحشت‏انگیز را بزداید.
▪ قدرتی است که یاورانش شکست ندارند.
▪ حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
▪ قرآن معدن ایمان و اصل آن است.
▪ چشمه‏های دانش و دریای علوم است.
▪ سرچشمه عدالت و نهر جاری عدل است.
▪ پایه‏های اسلام و ستون‏های محکم آن است.
▪ نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین‏های آن است.
▪ دریایی است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوان کشید.
▪ چشمه‏ای است که آبش کمی ندارد.
▪ محل برداشت آبی است که هرچه از آن برگیرند، کاهش نمی‏یابد.
▪ منزلی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد.
▪ نشانه‏هایی است که روندگان از آن غفلت نمی‏کنند.
▪ کوهساری زیبایی است که از آن نمی‏گذرند.
▪ خداوند قرآن را فرونشاننده عطش علمی دانشمندان، و باران بهاری برای قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع برای صالحان قالت فاطمة (س): «و احمدوا الذی لعظمته و نوره یبتغی من فی السموات والارض إلیه الوسیلة، و نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدمه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثة انبیائه».
حضرت فاطمه(س) می‏فرماید: ستایش کنید خداوندی را که از بزرگی و نورش هر که در آسمان‏ها و زمین است، خواهان وسیله‏ای به سوی اوست، و ما وسیله او در میان مردمیم، و ماییم از خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و ماییم حجت و وارث پیامبران او.(شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۱۱)
قرار داده است.
▪ قرآن دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد.
▪ ریسمانی است که رشته‏های آن محکم است.
▪ پناهگاهی است که قلّه آن بلند و توان و قدرتی است برای آنکه قرآن را برگزیند.
▪ محل امنی است برای هر کسی که وارد آن شود.
▪ برهانی است بر آن کس که با آن سخن بگوید.
▪ عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند.
▪ راهبر آن که، آن را به کار گیرد.
▪ نشانه هدایت است برای آن کس که در او بنگرد... .۸
این بود بخشی از کلام برادر قرآن، در معرفی قرآن. به راستی هر کس «شمّ امام‏شناسی‏اش قوی و یا سالم باشد، بوی کلام امام علی(ع) را حس می‏کند و باید جانش عطرآگین گردد. به حق هم، قرآن مجید شفابخش و به فرموده آیت الله جوادی آملی رسالت اصلی قرآن مجید این است که بیماران را شفا ببخشد. در عصر تکنولوژی و زندگی ماشینی، همه به قرآن نیاز دارند و آنهایی که بیشتر در معرض خطر هستند، نیازشان به قرآن مجید، صد چندان است. جوانان عزیز که بیش از همه در تاختگاه دشمن قرار دارند، بیش از همه به قرآن عزیز نیازمند هستند تا بتوانند با نور قرآن، سرزمین وجود و جان خودشان را از حوادث غیر مترقّبه شیطانی «بیمه» سازند.
کسی که جانش را بیمه قرآنی نماید، از هیچ طوفانی از پای درنمی‏آید و برای ابد و تا قیام قیامت سربلند و سعادتمند خواهد ماند.
● زبان نوجوانان و جوانان در اُنس با زبان قرآن
قرآن «ره آورد» سفر معنوی پیامبر اسلام(ص) است. و بطون فراوانی را در خود پنهان دارد. در واقع زبان قرآن دو گونه است:
▪ زبان دعوت .
▪ زبان معرفت.
ـ زبان دعوت قرآن، زبان جهانی و زبان بین المللی است و با شعار شفابخش «هُدیً للنّاس» و به دنبال آن، «هدیً للمتّقین»۹ از همگان دعوت به عمل آورد.
ـ زبان معرفت قرآن، زبان طهارت و زبان تزکیه است. یعنی: «انّه لقرآنٌ کریمٌ فی کتابٍ مکنونٍ * لایمَسُّهُ الاّ المطهّرون؛
این قرآنی است کریم، در لوح محفوظ، جز پاکان بر آن دست نمالند.»۱۰
و ثمره بزرگ آن، همان «رضوانٌ من اللّه اکبر» است.
خدای متعال قرآن را به عنوان شفای آنچه در دلها و افکار است، معرفی می‏نماید «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین» اگر قرآن ذاتا شفا شد، هرگز هیچ مرضی در آن راه نمی‏یابد و هرگاه شخصی به قرآن مراجعه نماید بدون شفا و درمان باز نمی‏گردد.
بیمار اگر بخواهد درمان شود، با شفا بهبودی می‏یابد و دارو ذاتا شفای مریض نیست، زیرا بسیار می‏شود که بیمار دارویی مصرف می‏کند و مریضی او شفا نمی‏یابد. خدای سبحان در مورد قرآن نمی‏فرماید که قرآن، داروست بلکه می‏گوید او شفاست و اثر شفابخش آن قطعی است و هر کس به محضر قرآن بیاید و آن را بفهمد و بپذیرد و عمل کند، به طور قطع مرضهای درونیش از بین می‏رود.»۱۱
امروزه، استرس یا بیماریهای صنعتی ـ فشارهای روانی و عصبی ـ خیالبافی‏ها، عشق به خودکشی و... در جوامع انسانی موج می‏زند و بعضی از جوامع انسانی را به جهنّم روحی و انسانی، تبدیل ساخته است.
خلأ انسانی و روحی پیش آمده در جوامع بشری را، با هیچ ماشینی نمی‏توان پُر و یا تخلیه کرد، مگر با معنویت و ارزشها... .
قرآن مجید، به پنج مرحله زندگی بشری اشاره می‏کند و آن را مورد آسیب‏شناسی قرار می‏دهد. می‏فرماید:
«اعلمُوا انّما الحیوةُ الدّنیا:
۱) لعبٌ
۲) و لَهْوٌ
۳) و زینَةٌ
۴) و تفاخُرٌ بَیْنکُمْ
۵) و تکاثُرٌ فی الاموال والاولاد.
کمثل غیثٍ اعجبَ الکفّار نباتُهُ ثمّ یهیجُ فتریهُ مصفرّا ثُمَّ یکونُ حُطاما و فی الآخرة عذابٌ شدیدٌ و مغفرةٌ من اللّه و رضوان و ما الحیوة الدّنیا الاّ متاعُ الغرور؛
بدانید که زندگی دنیا:
۱) بازیچه (دوران کودکی)،
۲) و سرگرمی (دوران نوجوانی)
۳) تجمّل ـ و تجمل پرستی ـ (دوران جوانی)
۴) تفاخر در میان خودتان (دوران میانسالی)
۵) و افزون‏طلبی در اموال و اولاد (دوران شیخوخیت و کهنسالی) است.»۱۲
دوستی و دلبستگی به تمام مراحل پنج گانه خطر محض است و دوستی و دلبستگی به هر یک از این مراحل، خطر نسبی است.
این پنج مرحله دنیا است و دنیا، آن است که انسان را از خدا باز بدارد.
آیت الله جوادی آملی پیرامون تفسیر این آیه می‏فرمایند:
حیوان را اگر بخواهند به دام بکشند، با کمند به دام می‏اندازند ولی یک انسان را اگر بخواهند به دام بکشند، از راه اندیشه وارد می‏شوند...
به هر تقدیر، دشمن، نوجوان و جوان را، خشمگین می‏کند و سپس کارد تیز دودمی را به دست نوجوان و جوان قرار می‏دهد و به دنبال آن، والدین، معلمین و مسؤولین را در مقابل نوجوانان و جوانان قرار می‏دهد!
در این صورت چه باید کرد؟!
چه کار کنیم تا اینکه:
هم کارد تیز دو دم را، از دست نوجوانان و جوانان بگیریم،
هم دست نوجوانان و جوانان زخمی نشود،
هم خسارت جسمی و جانی بر والدین، معلمین، مسؤولین و جامعه وارد نشود؟!
در این صورت اگر ناشیانه وارد میدان شویم، خسارتهایی به طرفین و یا جامعه وارد می‏شود که جبران کردن آن یا مشکل است یا غیر ممکن.
در یک چنین فضایی، کسی باید وارد میدان گردد که به زبان نوجوانان و جوانان و به زبان زمان و مکان آشنایی کامل داشته باشد.
اوّل باید یک چیزی که تعدیل کننده باشد به دست آنها داد و به دنبال آن با آرامش کامل، کارد تیز دو دم را از دست آنها گرفت....
هم چنین است، زبان نوجوانان و جوانان، در ارتباط با قرآن و دین.
زبان نوجوانان و جوانان، زبان زیبایی، تنوّع‏طلبی، زبان خلاّقیّت، زبان سرعت، زبان تکنولوژی، آماده و آنی خواهی، نوپرستی و... است.
در این صورت، چگونه می‏توان نوجوانان و جوانان را با قرآن قرین ساخت و یا آشتی داد؟ همه کسانی که می‏خواهند «فرهنگ قرآنی» را نشر بدهند، به ویژه معلمین قرآن، باید با زبان زمان و مکان، آشنا، مسلح به وسایل آموزشی پیشرفته و به روز باشند.
بطور مثال، اگر امر دایر شود بین دو کلاس قرآن، از جانب یک معلم، منتهی یک کلاسش به تعداد دانش‏آموز به «رایانه» و «دیسکت قرآن» مجهز باشد، کلاس دیگرش به تعداد دانش‏آموز «قرآن بر رحل» داشته باشد، در این صورت نوجوانان، جوانان، حتّی بزرگسالان کدام کلاس قرآن را ترجیح می‏دهند؟
اگر یک چنین کاری، در یک مدرسه و محیط آموزشی از طرف دو معلم صورت پذیرد، دانش‏آموزان کدام کلاس را ترجیح می‏دهند؟! هم چنین است در مساجد.
اگر مسجدی مجهز باشد به کتابخانه عمومی، سالن مطالعه، رایانه با دیسکت‏های متعدد و متنوع، سالن ورزشی متنوع، اعم از ورزش‏های فکری و جسمی، میز و صندلی، حمام و...، و مسجد دیگری که هیچ یک از این امکانات را ندارد، نوجوانان و جوانان به کدام سمت گرایش بیشتری پیدا می‏کنند؟
بنابراین، همه کسانی که با آموزش قرآن و نشر فرهنگ قرآنی، سر و کار دارند، باید مسلّح و مجهّز به امکانات آموزشی پیشرفته باشند و با شناسایی و آشنایی با آن، بتوانند محتوی و معانی عظیم کتاب کریم را، در یک ظرف زیبا، تحویل نوجوانان و جوانان بدهند، تا بتوانند نوجوانان و جوانان را با قرآن پیوند، آشنا و یا آشتی دهند.
البته روحیات اینگونه، اختصاص به جوانان تنها هم ندارد و به حساب ضعف نوجوانان و جوانان هم نمی‏آید. چون جوان‏ها، همیشه تاریخ تلاش می‏کنند تا خودشان را در قبرستان کهنگی و کهنه پرستی گرفتار نکنند. حرفهای کهن را می‏پذیرند و حرفهای کهنه را ردّ می‏کنند.
حافظان نوجوان و جوان هم چنین هستند و این از جمله زیبائیهای نهفته در درون نوجوانان و جوانان است.
این معلّم و مربی است که باید زبان آنها را بشناسد و مطابق میل و خواست مثبت آنها شیوه و متد ارائه دهد. اگر معلّم و تمام کسانی که می‏خواهند فرهنگ قرآنی را نشر بدهند، با زبان نسل جدید و جوانان آشنا نباشند، نمی‏توانند ساربان خوبی برای این کاروان باشند.
اگر ساربان از کاروان عقب بماند، شاید کاروان، سر از ناکجا آباد بدر آورد.
به هر تقدیر، قلب نوجوانان و جوانان باید با «قلب و روح قرآن» پیوند بخورد؛ این کار یعنی پیوند و پیمان با قرآن، یا باید از طرف خود نوجوانان و جوانان صورت پذیرد یا دست اندرکاران در ارتباط با «فرهنگ قرآنی»، این پیوند و پیمان با قرآن را ایجاد بکنند، تا از این طریق نوجوانان و جوانان «بیمه قرآنی» گردند.
مگر حسین فهمیده کی بود؟
او نوجوان قرآنی بود که به تعبیر مولانا:
«هر که نور حق خورد، قرآن شود»
او از قرآن فهمیده بود و زبان قرآن شده بود!
تو همچون غنچه‏های چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
مگر راز حیات جاودان را
تو از «فهمیده»ها فهمیده بودی۱۳
رهبر بزرگ قرن، خمینی کبیر، این نوجوان قرآنی، را به عنوان رهبر بزرگ معرفی می‏کند، می‏فرمایند:
«رهبر ما آن طفل ۱۲ ساله‏ای است که قلب کوچکش که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد.»
خداوندا، من از پیشگاه مقدّس تو عذر می‏خواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره کشی کنیم.
او حدیث عشق آموزی را از قرآن آموخته بود.
کودکان، نوجوانان، جوانان، بزرگسالان، زنان و مردان، باید از این نوجوان قرآنی، حدیث عشق‏آموزی بیاموزند.
هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانیم حسین فهمیده را به عنوان رهبر بزرگ معرفی کنیم! به حقّ، او رهبر بزرگ بود...
من از او بوی خودسوزی شنیدم
حدیث عشق آموزی شنیدم
از آهنگ شکست استخوانش
صدای پای پیروزی شنیدم۱۴
او پیک و پیغامبر، پیامبر قرآن، حضرت محمد(ص) بود.
البته شهید حسین فهمیده، که حضرت امام خمینی(ره) او را به عنوان رهبر معرفی کرد، از باب «مشت نمونه خروار» است. شهید سید ابوالفضل فلاح مازندرانی گلنشینی، که در سنّ هفده سالگی، مفسّر قرآن مجید بود، نماز شبش ترک نمی‏شد و... او هم رهبر بود... .
مگر پیامبر اسلام(ص) در دوران نوجوانی، در مبارزه با متجاوزان و مشرکان، انجمن «پیمان جوان مردان» را تشکیل نداد؟!
پیامبر قرآن، وقتی جوان ۲۵ ساله شد، رفتار او در شهر مکه زبانزد همه گشت و مردم به وقار و پاکدامنی، نجابت، امانت، و درستکاری او پی بردند و از این رو او را «محمّد امین» نامیدند.۱۵
به هر تقدیر، حقوق همیشه دو طرفه است.
اگر قرآن، شفابخش جانها است.
جوانان عزیز هم باید از قرآن پاسداری بکنند و آن نیست مگر عمل به قرآن و قدرشناسی از خویشتن و لازمه آن این است که ما جان و اندیشه خود را بر قرآن عرضه بکنیم، ببینیم جان و اندیشه ما قرآنی است یا خیر؟
شهید باهنر در کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی، صفحه ۴۰ می‏نویسد:
«حقیقت این است که دین، در دست مسلمین به کلی قیافه واقعی خود را از دست داده است. به زحمت می‏توان به دنیا فهماند که اسلام قادر است برنامه سعادت همه جانبه برای مردم فراهم سازد.»
امید است مسلمانان عموما و جوانان خصوصا به این درجه از رشد فکری رسیده باشند، تا اینکه به فرموده شهید بهشتی:
«عملکرد هیچ کس را به حساب اسلام نیاورند.»
تا اسلام برای شیفته گان خود، زیبا و شیوا جلوه‏گری کند.
۱۲- سوره حدید / ۵۷، آیه۲۰.
۱- عبدالحسین، احمد امینی، «راه ما راه و روش پیامبر ماست».
۱۱- عبدالله، جوادی آملی، «قرآن در قرآن ـ تفسیر موضوعی» قم: اسری، دوم ـ ۷۸، ج۱، ص۲۳۴.
منبع : طوبی


همچنین مشاهده کنید