شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ولادت پر شکوه فاطمه ( س)


ولادت پر شکوه فاطمه ( س)
ولادت پر شکوه فاطمه ( س)
پیامبر اسلام(ص):
( وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَهُٔ فَإِنَّهَا سَیِّدَهُٔ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَهٌٔ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَهُٔ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُٔ )
« و دخترم فاطمه به درستی که او سور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است و او پاره تن من است، و نور چشمان من، و میوه دلم و روح من است و او حوری انسان صفت است»
پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سختترین شرائط و حالات به سر می‏برد.
اسلام منزوی بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار.
محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستی و جهل و خرافات و جنگهای قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوائی توده‏های مردم، تیره و تار بود.
پیامبر(ص) به آینده می‏اندیشید، آینده‏ای درخشان از پشت این ابرهای سیاه و ظلمانی، آینده‏ای که با توجه به اسباب عادی و ظاهری بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.
در همین سال حادثه بزرگی در زندگی پیامبر رخ داد، به فرمان خدا برای مشاهده ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبری» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید.
در روایتی از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - می‏خوانیم: پیامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور می‏کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبی به آن حضرت داد، و هنگامی که پیامبر(ص) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّه علیها از آن میوه بهشتی منعقد شد.
لذا در حدیث می‏خوانیم که پیامبر(ص) فاطمه سلام اللّه علیها را بسیار می‏بوسید، روزی همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا اینهمه دخترت را می‏بوسی؟!
پیامبر(ص) در جواب فرمود:
«من هر زمان فاطمه را می‏بوسم، بوی بهشت برین را از او استشمام می‏کنم».
و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه‏های بهشتی و از پدری همچون پیامبر(ص)، و مادر ایثارگر و فداکاری همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادی الثانی گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهای مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» می‏پنداشتند، همگی نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان برای ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدی و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.
قال الصادق علیه‏السلام:
( لفاطمهٔ تسعهٔ أسماء عند اللَّه عزّ و جل: فاطمهٔ والصدیقهٔ والمبارکهٔ والطاهرهٔ والزکیهٔ والراضیهٔ والمرضیهٔ والمحدثهٔ والزهراء )
( حضرت فاطمه‏ی زهراء علیهاالسلام در پیشگاه خداوند نه اسم مخصوص دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهراء.)
حضرت فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام یک نام رسمی داشت که همان فاطمه می‏باشد. این نام را پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم هنگام تولد به امر خداوند برای دخترش برگزید؛ ولی به تصریح امام صادق علیه‏السلام، فاطمه‏ی زهرا علیهاالسلام نه اسم مخصوص، در پیشگاه خداوند متعال دارد، لذا یکی از کنیه‏های آن حضرت «اُمّ‏الأسماء» است؛ یعنی بانویی که اسامی فراوان دارد. و این مطلب، دلالت بر عظمت روحی صدیقه کبری علیهاالسلام می‏کند، زیرا حضرت فاطمه علیهاالسلام زن نمونه بودند. زن نمونه؛ یعنی انسانی کامل که برای بشریت الگو و سرمشق می‏باشد، لذا همه‏ی صفات عالی انسانی در صدیقه‏ی طاهره علیهاالسلام جمع بود و ایشان در برابر هر صفت نیک، دارای لقبی خاص هستند.
همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت برای پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنی جدا شدن است، و طبق حدیثی امام صادق علیه‌السلام به یکی از یارانشان فرمودند: (آیا تفسیر فاطمه را می‌دانی؟) عرض کرد : به من خبر دهید.حضرت فرمودند: (فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ) («فاطمه» از شر و بدی جدا گردیده است.)
از میان نامهای او نام «زهراء» نیز درخشندگی و فروغ خاصی دارد، از امام صادق(ع) پرسیدند:
چرا فاطمه را «زهراء» می‏نامند؟
فرمود:
«زیرا زهراء به معنی درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت می‏ایستاد و نور او برای اهل آسمانها پرتو افکن می‏شد، همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین [پرتو افکن است‏]. لذا زهراء نام نهاده شد».
هنگامی که خدیجه که زنی با شخصیت و ثروتنمند بود، با پیامبر اسلام(ص) ‏ ازدواج کرد زنان مکه از او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهی دست و یتیمی ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!
این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه خدیجه باردار شد و جنینش کسی جز فاطمه زهرا سلام الله علیها نبود.
به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آن‏ها خواست که در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یاری او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و درد آلود روبرو شد که:
«تو سخن ما را گوش نکردی، با یتیم ابوطالب که مالی نداشت ازدواج نمودی، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت»!
خدیجه، از این پیام زشت سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدی درخشید که خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.
لحظات سخت وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنی که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشرده‏تر می‏شد، و امواج خروشان بی‌مهری‌های مردم روح پاکش را آزار می‏داد.
ناگهان برقی در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یکی از آن چهار زن صدا زد:
نترس و غمگین مباش. پرودرگار مهربانت ما را به یاری تو فرستاده است ما خواهران توایم.
من ساره‏ام!
و این یک آسیه همسر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود.
آن دیگر مریم دختر عمران.
و این چهارمی را که می‏بینی دختر موسی بن عمران، کلثوم است!
ما آمده‏ایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.
و نزد او ماندند تا فاطمه بانوی اسلام دیده به جهان گشود.
آری به مصداق‏
( ان إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُٔ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِٔ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏)
(بی‏گمان، کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنها نازل می‏شوند که بیم مدارید و غمگین مباشید و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده می‏شدید.‏)
در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یاری خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.
تولد این مولود خجسته آن چنان پیامبر(ص) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثنای پرورگار گشود، و زبان بدخواهان که او را ابتر می‏خواندند، برای همیشه کوتاه شد.
خداوند مژده این مولود پربرکت را در سوره کوثر به پیامبرش داد و فرمود:
(انا اعطیناک الکوثر.
فصل لربک وانحر
ان شانئک هو الابتر)
(( ما سرچشمه جوشان خیر کثیر را به تو بخشیدیم.
اکنون که چنین است، برای پرودگارت نماز بجای آور و تکبیر گو!
مسلماً دشمن تو، ابتر است! ))

هم مطلع جمال خداوندی
هم مشرق طلیعه انوارش
صد چون مسیح زنده ز انفاسش
روح الامین تجلی پندارش
هم از دمش مسیح شود پران
هم مریم دسیه ز گفتارش
هم ماه بارد از لب خندانش
هم مهر ریزد از کف مهیارش
این گوهر از جناب رسول الله
پاکست و داور است‏خریدارش
کفوی نداشت‏حضرت صدیقه
گرمی نبود حیدر کرارش
جنات عدن خاک در زهرا
رضوان ز هشت‏خلد بود عارش
رضوان بهشت‏خلد نیارد سر
صدیقه گر بحشر بود یارش
باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا چو هست‏یار و مدد کارش


علی علی پور
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید