دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آقای من! کاش زودتر بیایید و خورشید را به عدالت تقسیم کنید


آقای من! کاش زودتر بیایید و خورشید را به عدالت تقسیم کنید
سلام آقا! می‌خواهم بنویسم برای شما... می‌خواهم برایتان از زمینی‌هایی بنویسم که دلشان لای این هوای خفه گیر کرده است و به جدول و کوچه و بن بست و خیابان یک طرفه عادت کرده‌اند.
شنیده بودم که فراموشی همیشه هم بد نیست؛ اما این‌ها که می‌گویم خدا را هم فراموش کرده‌اند. اینجا، همه‌ی آن زمینی‌ها که گفتم،‌ دنبال معجزه می‌گردند. معجزه... حق هم دارند، وقتی جای قرآن‌ها فقط روی طاقچه‌ها باشد، برای چه دنبال معجزه نباشیم؟... نمی‌دانم‌...
اینجا خیلی‌ها روی لاله پا می‌گذارند،‌ بدون آنکه بدانند. چوب لای چرخ حقیقت می‌گذارند،‌ بدون آنکه بدانند. امامی ‌چون شما، آفتاب را به میهمانی چشمان حقیرمان آورده؛ ولی افسوس...خدا به دادمان برسد.
شما که یادمان داده‌اید خوب باشیم و خوب بمانیم؛ گناه ماست که همه چیز را خیلی زود فراموش می‌کنیم... گناه از ماست که زیر چرخ‌های به قول خودمان « تکنولوژی » دست و پا می‌زنیم و چشممان را به روی همه چیز می‌بندیم... جای پیچک‌های دوستی، جلبک‌های نفرت نشانده‌ایم و بی‌خبریم... هر جمعه که تمام می‌شود، ‌افسوس می‌خوریم که چرا نیامدید،‌ ولی بعد... انتظار کشیدنمان را که دیگر نگویید... خجالت می‌کشیم از خودمان...
بگذریم... می‌دانم همه‌ی آن‌ها که می‌خواهم بگویم و همه‌ی آن‌ها را که نمی‌دانم تا بگویم،‌ خودتان خوب می‌دانید... کوچک‌تر که بودم گمان می‌کردم که شما از جنس خورشیدید؛ اما حالا خیلی خوب می‌دانم که خورشید از جنس شماست... کاش زودتر بیایید و خورشید را به عدالت تقسیم کنید...
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید