جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تکرار در سینمای قصه گو


تکرار در سینمای قصه گو
آسیب شناسی روابط میان آدم ها بخصوص در ساحت خانواده همواره مورد توجه هنر بویژه سینما بوده و عناصر دراماتیک و تعلیق آمیز آن دستمایه خوبی برای ساخت آثار پرکشش و مخاطب پسند است . قطعا عشق ممنوعه و پنهان کردن حسی که ناگزیر خود را بروز می دهد و منتشر می کند در این میان جاذبه های بیشتری دارد.
مصطفی رزاق کریمی ، اولین فیلم سینمایی اش را در بستر چنین فضایی می سازد که گویی امروزه به مساله اجتماعی و خانوادگی مهمی بدل شده که دامنه آن به موازات بسط مدرنیسم در ایران و چالش هایش با سنت که بیش از هر چیز در کانون خانواده تبلور دارد تا تهدید روابط زناشویی پیش رفته است .
«حس پنهان » قصه زوج مرفهی است که ظاهرا همه چیز زندگی شان جور است الا حس تعلق و عشقی که بنیان زندگی آنها قرار بگیرد. امیر زندی صاحب یک شرکت تبلیغاتی ، اگرچه همسری زیبا و تحصیلکرده به نام سیمین دارد که متخصص روانپزشکی است و بالطبع باید زندگی گرم و زیباتری داشته باشد، اما به دلیل نداشتن فرزند، چندان از زندگی لذت نمی برد و این وضعیت رنجش می دهد.
سیمین هم به دلیل سقط جنین که داشته می ترسد فرزندی بیاورد که احتمال دارد به مشکل جسمی یا روحی مبتلا باشد.
روانپزشک بودن وی نیز این تردید را دامن می زند و او را از دست زدن به چنین ریسکی باز می دارد. اما این خود بهانه ای یا سرکوب نیازی در امیر می شود تا طی اتفاقی به ندا دل ببندد و این قصه آغاز شود.
حس پنهان ، بنیاد معنایی و ساختار مضمونی خویش را بر روان شناسی روابط انسانی می گذارد و قصد دارد تا با طرح خلاها و کمبودها و عقده هایی که زندگی مدرن یک زوج را تهدید می کند و به بن بست می کشاند، وضعت نهاد خانواده را در جامعه کنونی به تصویر بکشد.
عشق ، جدایی ، وصل و اعتماد و خیانت بستر رفتاری این تضاد دیالکتیکی را فراهم می کند تا وضعیت عاطفی روانی کاراکترهای چهارگانه قصه در نوسان این روند روانکاوی شود.
اما برای این کار صرفا به حضور یک روانکاو و یک روان پریش اکتفا می شود و هیچ نشانه ای از تحلیل روان شناختی و خلق موقعیت های دراماتیک مبنی بر آن دیده نمی شود و حتی می تواند بر برخی روابط انسانی بویژه میان سیمین و امیر نقد داشت . نحوه رویارویی سیمین به عنوان یک روانپزشک با همسرش بویژه بعد از فهمیدن خیانت او، همچنین تصمیمش درخصوص بچه دار نشدن که در نارضایتی امیر نسبت به زندگی اش نقش عمده ای داشت ، چندان روانکاوانه نیست .
از سویی دیگر تکلیف عاطفی ندا با امیر در ابهام است ؛ یعنی معلوم نیست که او واقعا عاشق امیر است یا با توجه به موقعیت و علاقه او به فکر رهایی خود وخانواده اش از وضعیت موجود است یا این که این ارتباط را به عنوان بخشی از خرده فرهنگ مدرن برای تغییر پایگاه طبقاتی اش پذیرفته است .
عجیب تر از اینها تاکید کارگردان بر نگاه و چشم های کاراکترها در بروز منویات درونی و شرایط عاطفی شان است که بیش از کنش های رفتاری دیگر مورد توجه قرار می گیرد.
در حالی که نشانه خاصی از این بازی چشم ها و رقص نگاه ها در بیان احساسات و رنج های درونی قهرمان های قصه دیده نمی شود که فراتر از موقعیت سازی و بازی معمولی باشد.
حس پنهان مدعی است که به دنبال مقصر نبوه و خواسته به دور از قضاوت ها و پیش فرض های ذهنی و از قبل تعیین شده نسبت میان ندا و امیر و سیمین و امیر را در یک حالت مثلثی نشان دهد و البته با یک شخصیت عجیب و روان پریش به نام بهرام برادر ندا این وضعیت را به حالت مربعی مبدل می کند که همین عامل موجب تخریب دوگانه ندا و امیر می شود و زندگی همه را ویران می سازد.
گرچه کارگردان در نهایت با پایان بندی خود نشان می دهد که همواره این زن است که قربانی اصلی عشق و خیانت می شود و فرقی نمی کند که این زن ندا باشد یاسیمین ، نگاه خیره و پر از درد آنها به هم بر سر قبر بهرام تداعی همین نکته است .
حس پنهان اگرچه تلاش فیلمساز برای طرح سینمایی قصه گوست ، اما قصه تکراری را روایت می کند که نوآوری و خلاقیتی در ساختار روایی و فرم قصه پردازی آن دیده نمی شود و شاید مهم ترین عنصری که برجستگی یافته و به چشم می آید، نقش روان پریشانه بهرام با بازی حامد بهداد است .
اگر چه او تلاش کرده بازی متفاوتی در کاراکتر بهرام داشته باشد، اما کمی اغراق آمیز و تصنعی به نظر می رسد.
در نهایت حس پنهان به جای آن که احساسات عمیق پنهانی را آشکار کند، تنها به روایتی از رابطه ظاهری آنها می پردازد.
http://ssaemi.blogfa.com
سید رضا صائمی


همچنین مشاهده کنید