جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خودکفایی و خوداتکایی از منظر قرآن


خودکفایی و خوداتکایی از منظر قرآن
«و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله علی بشر...»
سوره انعام- آیه ۹۱
آن ها که گفتند خدا بر هیچکس از بشر کتابی نفرستاده خدا را نشناختند. ای پیغمبر به آن ها پاسخ ده که کتاب توراتی را که موسی آورده و در آن نور علم و هدایت خلق بود که بر او فرستاد که شما آیات آن را در اوراق نگاشته بعضی را آشکار نمودید و بسیاری را پنهان داشتید و آنچه را شما و پدرانتان نمی دانستید از آن بیاموختید بگو آن خداست آنگاه آن ها را بگذار ببازیچه خود فرو روند.
اسلام انسان ها را به سوی قطع وابستگی و نیازمندی های سلطه پذیرانه به دیگران فرا می خواند و در این خصوص امام علی (ع) می فرمایند: «آن گاه که فرد و جامعه ای مورد لطف الهی قرار گیرد، خداوند توفیق خود اتکایی و خودکفایی به آن ها عنایت می کند.»
(الحیاة۳/۲۰۸)
و جز در موارد خاص و اضطراری درخواست کمک و رفع نیاز از سوی دیگران را نمی پسندد. در این باره امام کاظم (ع) می فرمایند: «جزء در موارد اضطراری (زلزله، آتشفشان، سیل و...) درخواست کمک از دیگران بایسته نیست.» (الحیاة ۴/۳۲۲)
رشته ها و پیوندهای وابستگی اقتصادی گسسته شود، در این صورت است که جامعه می تواند در مقابل توطئه های سلطه گران بایستد. که در این مورد امام صادق (ع) می فرمایند: «... عزة المومن استغناءه عن الناس (الحیاه ۴/۳۲۵)
قطع وابستگی در اسلام به عنوان یک ارزش مطرح است، شعاری که هر مسلمان باید آن را با خود زمزمه کند تا با تار و پود وجودش پیوند یابد. اسلام نظیر دیگران زیستن و برخورداری از کمال مطلوب را در این می داند که انسان با ساز و کارهای مشروع و عقلانی روندی پیش گیرد که از وابستگی زیانبار رهایی یابد، باید خود آنچه را خواهان است و می خواهد، تحقق دهد. امام علی (ع) می فرمایند: «امکانات دیگران انسان را سعادتمند نمی سازد.» الحیاة ۴/۳۲۵)
در بینش دین، توسعه واقعی با خودکفایی رابطه نزدیک دارد. ناچیزترین رگه های وابستگی امری ناخوشایند شمرده شده است. بزرگان دین همواره به ترویج فرهنگ خوداتکایی و خودکفایی پرداخته اند. عبدالاعلی می گوید: در یک روز گرم و در شور گرما در اطراف مدینه به امام صادق (ع) برخوردم. گفتم: فدایت شوم شما فرزند پیامبرید، در این روز گرم چرا زحمت می کشید؟ حضرت فرمودند: یا عبدالاعلی! خرجت فی طلب رزق لاستغنی به عن مثلک (الحیاة ۵‎/۳۲۴) عبدالاعلی! برای آن که در زندگی خودکفا باشم، وابسته به این و آن نگردم، برخود لازم دانستم تلاش کنم، اگرچه شرایط سخت و نابهنجار باشد.
وابستگی اقتصادی به دیگران استقلال سیاسی را مخاطره آمیز می سازد و خطری است برای اصول و ارزش های دینی. وابستگی، وابستگی می آفریند.
● اسلام و توسعه:
«له معقبات فی بین یدیه و من خلفه یحفظونه...» سوره رعد‎/ آیه ۱۱
«برای هر چیز پاسبان ها از پیش رو و پشت سر برگماشته که به امر خدا او را نگهبانی کنند، حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند و هرگاه خدا اراده کند که قومی را عقاب کند هیچ راه دفاعی نداشته و هیچکس را جز خدا یاری آن که آن بلا بگرداند نیست.»
اسلام نسبت به همه جنبه های زندگی از جمله اقتصاد و مسایل مادی، قوانین مشخص ارایه نموده است. فقر در اسلام شدیدا مورد نکوهش قرار گرفته و بالعکس، برخورداری از سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی- اقتصادی مورد تاکید و تشویق قرار گرفته است.
تفاوت اساسی در دیدگاه اسلام از یک طرف و دیدگاه جوامع سکولار از طرف دیگر، نسبت به تعریف توسعه وجود دارد. در غرب، توسعه اقتصادی صرفا به جنبه های مادی و دنیوی و شرایط اجتماعی- روانی زندگی بشر توجه می نماید. «سایمون کوزنتس» اقتصاددان مشهور و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۱ هدف جوامع سکولار را چنین تبیین می نماید: «منظور ما از سکولاریسم، تمرکز و توجه به زندگی روی همین زمین با تاکید عمده بر بهره مندی های اقتصادی در چارچوب نهادهای اجتماعی قابل قبول می باشد.»
از نظر اسلام، توسعه به موقعیتی اتلاق می شود که در آن افراد در بالاترین قابلیت خود به مقام قرب الهی دست یابند. به عبارت دیگر، جامعه ایده آل از نظر اسلام، جامعه ای است که فعالیت های افراد آن کاملا با جهت گیری الهی بوده و هدف آن ها رستگاری اخروی می باشد. براساس همین دیدگاه، دستیابی به چنین هدف مهمی بدون استفاده از ابزار مادی میسر نخواهد بود. این بدان دلیل است که انسان موجودی دو بعدی است و تکامل روحی وی به نحوه بهره برداری مادی جسم بستگی دارد. بنابراین، می توان استنباط نمود که در اسلام رشد و توسعه اقتصادی اهمیت فوق العاده دارد.
بنابراین جوامعی که در سطوح بالایی از علم و دانش قرار دارند منطقا جزو کشورهای پیشرفته بوده و متقابلا، کشورهای پیشرفته به دلیل آگاهی از اهمیت علم و دانش، قادر به سرمایه گذاری های وسیع در گسترش مرزهای آن می باشند. آنچه از دیدگاه اسلام نسبت به توسعه قابل برداشت است، این که هیچ جامعه ای به توسعه نخواهد رسید مگر آن که اولا، آن را بخواهد و به عنوان یک هدف دارای اولویت به دنبال آن باشد و ثانیا برای نیل به آن تلاش و کوشش بنماید. براین اساس خداوند به هیچ جامعه ای کمک نخواهد نمود، مگر این که خود تلاش نمایند: (و ان لیس للانسان الا ما سعی) (۳۹/۵۳) و یا (ان ا... لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) (۱۱/۱۳)
بنابراین، می توان نتیجه گرفت که وضعیت فعلی و موجود هر جامعه ای حاصل خواست، عمل و کردار اعضای آن در گذشته و حال بوده است. براساس آیه فوق حتی اگر مسلمانان نیز قصد تغییر و تحول در جامعه خود را داشته باشند لازم است نخست خود را تغییر دهند.از آنجا که مخاطب اسلام همه جامعه است و نه افراد و گروه های خاص و برگزیده، توزیع عادلانه عدالت اجتماعی بسیار مورد تاکید می باشد. از آنجا که در اسلام، هر آنچه آفریده شده متعلق به خداوند است، مردم موظف به استفاده آن ها به طور صحیح شده اند. بنابراین هیچ فرد یا جامعه ای مجاز به صدمه زدن و اتلاف و یا استفاده نامطلوب و نامناسب از منابع طبیعی نیست. انهدام تولیدات برای افزایش قیمت، آلوده نمودن محیط زیست به هر نحو و از بین بردن منافع و مواهب خدادادی، به شدت در اسلام نهی شده است. در مجموع به نظر می رسد که دستورات و آموزش های اسلامی نه تنها مانعی برای توسعه نمی باشند، بلکه پتانسیل لازم برای هدایت جامعه اسلامی به سمت رشد ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در مجموع توسعه را دارا می باشند.
منابع:
۱- پدیده شناسی فقر و توسعه (۱)
۲- اسلام و توسعه
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید