جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


۷ خوان زندگی دختران ایرانی


۷ خوان زندگی دختران ایرانی
از زمانی که در این سرزمین، دختران ایرانی از پس پرده اندرونی ها به لایه های مختلف جامعه آمدند تا موقعیت های اجتماعی را با مردان تقسیم کنند، سال هایی به درازای بیش از یک قرن می گذرد. در این سال ها، حضور زنان در جامعه ایران چه در سال های قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از پیروزی انقلاب فراز و نشیب بسیاری را پشت سرگذاشته است. این در حالی است که پیشرفت های اجتماعی دنیای امروز نیز زنان و دختران را از پس پرده های انزوا و گوشه نشینی بیرون آورده است و امروزه شاهد هستیم که زنان و دختران ایرانی در عرصه های علمی، اجتماعی،ورزشی و دیگر عرصه ها همچون مردان تلاش می کنند و در برخی از مواقع حتی از مردان پیشی گرفته اند. اما با این وجود، دختران ایرانی هنوز در برخی از نقاط کشور در پیچ و خم تعصبات مردانه از تحصیل، پیشرفت و زندگی دلخواه خود عقب ماندند. از این رو اختصاص یک روز خاص به " دختران " هر چند شاید گامی کوچک در جهت احیای حقوق از دست رفته زنان و دختران باشد ولی به هر حال فرصتی برای آن خواهد بود که فریاد بی صدای زنان و دختران به گوش دست اندرکاران برسد . اما در این میان ارایه برخی از مسایل و مشکلات دنیای دختران در این روز خالی از لطف نخواهد بود زیرا حداقل در روز ملی دختران باید از دختران گفت و از آنان شنید. ورزش دختران محدود است به زنگ ورزش مدارس و از سوی دیگر پارک و سینما هم در مدارس نباید حرفش را بزنیم، با دوستان هم به سینما نرویم و پدر و مادر هم که حوصله این کارها را ندارند.
برخی از والدین بر این باورند وقتی دختران بزرگ می شوند فقط باید تمام فکرشان خانه و مسایل مربوط به آن باشد و معنی ندارد که دخترها به بهانه ورزش هر روز از خانه بیرون روند. مشکل اصلی دختران، دیدگاه جامعه نسبت به آنان است زیرا جامعه به دختران به چشم آدمی نگاه می کند که همیشه باید در سایه حمایت دیگران باشد، همیشه باید حامی داشته باشد. در نگاه جامعه، دختران موجودات ضعیفی هستند که باید همیشه حمایتشان کرد و هنوز جایگاه دختران در جامعه ما تعریف نشده است و به رغم تمام مشکلات هم اکنون آمار پذیرش دختران در دانشگاه های کشور بیش از پسران است و دختران ایرانی با محدودیت ها کنار آمده اند اما هنوز نتوانسته اند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند.
● هفت پرده از زندگی دختران
▪ پرده اول: مرد پشت اتاق عمل قدم می زند آن طرف تر پدر و مادر خودش و همسرش نشسته اند گاهی حرف می زنند و گاهی دعا می کنند پرستار از اتاق عمل بیرون می آید و نام همسرش را صدا می زند همه دورش جمع می شود پرستار می گوید: "بچه دختر است حال او و مادرش هم خوب است" زمزمه "الهی شکر"در سالن انتظار می پیچد پدر پیشانی پسرش را که تازه بابا شده می بوسد و به او می گوید "مبارک است دختر رحمت خداست."
▪ پرده دوم: دخترک اسباب بازی هایش را دورش ریخته و بازی می کند، پسر کوچک یکی از اقوام در حالیکه زخمی شده وارد خانه می شود مادرش به سمت او می دود و می گوید "ببین این بچه را مثل آدم نشسته و بازی می کند شد یک بار بروی کوچه و سالم برگردی؟"
▪ پرده سوم: با نظم و ترتیب وسایل مدرسه را در اتاقش چیده است و تکالیفش را انجام می دهد هر جا که بالا یا پایین خط می نویسد بلافاصله پاک می کند، بعد از نوشتن مشق، کتاب هایش را باز می کند و درس می خواند، خاله اش آرام در اتاق را می بندد و رو به خواهرش می گوید: "خوش به حالت نمی دانی از دست این یک پسر بازیگوش که درس هم نمی خواند چه می کشم" و به پسرش اشاره می کند که در حال بازی با پلی استیشن دخترخاله اش است.
▪ پرده چهارم: کلاس های کنکور، شب هایی که می خواستی بخوابی ولی کتاب ها و جزوه ها نمی گذاشتند، آرزوی پدر و مادر، افتخار برای خودت و بالاخره تمام شدن اضطراب شب قبل از کنکور با اطمینان قلبی که پدر و مادر به تو دادند، امروز در اینترنت است، مادر و پدر هم در کنارت ایستاده اند، نامت را تایپ می کنی و بعد از چند لحظه فریاد خوشحالی هر سه تان بلند می شود.
▪ پرده پنجم: شیرینی فارغ التحصیلی را با شام سر کار رفتنت یکی می کنی پدر بیشتر فامیل ها و دوستان و همکلاسی هایت را دعوت کرده است، به پدر و مادر نگاه می کنی، از خوشحالی آنها خوشحالی، نفس راحتی می کشی که برایشان مایه غروری، در همان حال سنگینی نگاهی را روی خودت حس می کنی آرام برمی گردی و به او نگاه می کنی بلافاصله چشمهایش را پایین می اندازد، طوری که نبیند لبخند می زنی و رد می شوی.
▪ پرده ششم: زیر چشمی به پدر نگاه می کنی، نمی دانی خوشحال است یا ناراحت مادر هم همینطور، او که برای خواستگاریت آمده به تو اشاره می کند که فکر می کنی چه شود؟ آرام طوری که کسی نبیند شانه هایت را بالا می اندازی یعنی نمی دانم. آنها که رفتند پدر روبرویت می نشیند و می پرسد: دخترجان دوستش داری؟ خجالت زده چیزی نمی گویی، پدر در مورد خودش و مادر می گوید و باز می پرسد: عزیزم دوستش داری؟ این بار فقط می گویی: فکر کنم پسر خوبی باشد اما هر چه شما و مادر بگویید، و زیر چشمی به پدر نگاه می کنی و می خندی، پدر لبخند می زند و مادر شیرینی می آورد.
▪ پرده هفتم:مرد پشت در اتاق عمل قدم می زند پدر و مادر خودش و همسرش آن طرف تر نشسته اند، گاهی حرف می زنند و گاهی هم دعا می کنند، پرستار از اتاق عمل بیرون می آید و نام دختر را صدا می زند، همه دورش جمع می شوند، پرستار می گوید: "بچه دختر است حال او و مادرش هم خوب است" زمزمه "الهی شکر" در سالن انتظار می پیچد، پدر پیشانی دامادش را که تازه بابا شده می بوسد و می گوید:"مبارک است دختر رحمت خداست" و به دخترش فکر می کند که حالا بهشت زیر پای اوست. گاهی فکر می کنم چه خوش شانس بودم که در این دوران متولد شدم حالا گذشته از اینکه زنده به گور نشدم اصلا طاقت بدخلقی های فامیل از اینکه دختر به دنیا آمدم را هم نداشتم، من در عصری متولد شدم که دخترها در درس خواندن، دانشگاه رفتن،انجام کارهای مهم اجتماعی،اقتصادی و تازگی ها سیاسی از پسرها جلو زده اند، من یک دخترم، پشت رایانه محل کارم نشسته ام و کارم یکی از مشاغل سخت دنیاست، من یک دخترم و خیلی خوشحالم که در زمانی متولد شده ام که روزم را جشن می گیرند و در نهایت می گویند بهشت زیر پای مادران است. مشکل دختران ایرانی با نامگذاری یک روز حل شدنی نیست.ولی با این حال باید اختصاص یک روز را به روز ملی دختران پاس داشت زیرا به هر صورت مجرایی برای ناگفته های دنیای دختران است. روز ملی دختران بهانه ای است برای یادآوری چالش هایی که دختران در سال های اخیر با آن دست به گریبان هستند چنانچه حضور دختران در عرصه های اجتماعی، علمی و ورزشی از چالش های اساسی جامعه درسال های اخیر بوده است. مسایل و مشکلات دختران نباید به روز دختران و روز زن ختم شود بلکه باید در همه سال و در همه مواقع به مشکلات دختران بها داد زیرا حل مشکل زنان حل مشکل دنیای آینده است.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید