جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


خاطرات یک مستخدمه


خاطرات یک مستخدمه
● درباره «فی گریم» تازه ترین اثر هال هارتلی
وقتی با دنیای ذهنی و منحصر به فرد فیلمساز(هنرمند)آشنا می شویم، برقراری ارتباط و مهمتر، درک آثار او تا حدودی آسان تر می شود و اصولاً کدها و نشانه های موجود در متن او به مدد همین شناخت تازه و ویژه، در مسیر خاصی از تحلیل و تفسیر قرار می گیرند. با توجه به این فرضیه (یا حتی حکم) آثار برتر و ممتاز فیلمسازانی را که در این جور دسته بندی قرار می گیرند می توان به دو دسته یا جنس تقسیم کرد.
دسته اول همان آثاری هستند که بدون کوچک ترین شک و تردیدی همواره در تاریخ سینما ستایش شده اند. یعنی یک متن کامل و مستقل هستند و سوای در نظر گرفتن مولف اثر و جهان بینی اش به راحتی تفسیر خواهند شد.
در سمت دیگر آشنا بودن با دنیای شخصی و جهان بینی فیلمساز و فانتزی های ذهنی او شرایط یا بهتر است بگویم مقدمه یی را خلق می کند که فیلم های مربوط به دسته دیگر(دوم) را نمی توان بدون آنها در نظر گرفت. در مورد هال هارتلی این موضوع به نوعی کاملاً ملموس است. «اعتماد»، بی شک بهترین فیلم او است اما وقتی با دنیای ذهنی و خاستگاه فیلمسازی اش آشنا می شویم، «هنری فول» و این ساخته آخر او، «فی گریم» که ادامه یی است بر «هنری فول» موقعیت ممتازی پیدا می کنند و در محافل سینمایی بحث درباره انتخاب بهترین فیلمش را پیچیده تر می کنند. ده سال از فرار هنری فول می گذرد و خانواده گریم در آرامش نسبتاً مطلوبی زندگی می کنند.
سایمون هم که در زندان است. ماموران CIA تنها کسانی هستند که می توانند آرامش این خانواده را به هم بزنند. در نهایت فی یعنی همسر هنری حاضر می شود به ازای آزادی سایمون با آنها همکاری کند تا دست نوشته ها و اعترافات هنری را پیدا کنند.
ادیسه یی که حقایق زیادی را برای فی در باب زندگی، عشق و مساله مبهم امنیت ملی مشخص می کند. درست است که می توان حتی با ندیدن «هنری فول» با این فیلم هم به نوعی ارتباط بر قرار کرد اما بی شک کسانی که «هنری فول» را دیده اند فیلم هارتلی برای شان جذابیت های بیشتری خواهد داشت. شخصیت پردازی ها در هنری فول به قدری کامل و حساب شده هستند که اصلاً بر همین اساس فیلمی مثل «فی گریم» ساخته می شود و جالب اینکه در آینده هم شاید قسمت سومی در کار باشد. فضا سازی هارتلی در مجموعه این دو فیلم بی شک مهمترین و بهترین موضوع برای ورود به جهان متن او است.
هارتلی با خلق جهانی کاملاً سمبلیک که در آن آدم ها، موقعیت ها و در کل مجموعه یی از نشانه های نمادین و نمایه یی حضور دارند، در قالب و پرداختی مینی مال متن و روایت خود را تشکیل داده است. در این فضا کسی مثل سایمون شاید بازنده ترین است. سایمون و انسان های کنار او، در بهترین حالت انسان هایی مسخ شده اند، چیزی مانند انسان میانی یا نوینی که نیچه عنوان می کند. آپولون های مسخ شده جامعه امریکای آن دوره از زمان و چه فرقی می کند اگر بگوییم جهان.
یک روح و کالبد دیونیزوسی لازم است و ورود هنری فول همه چیز را می تواند برای رشد و حرکت به سمت انسان برتر بودن آماده کند. او است که عنصر الهام را به سایمون و دیگران القا می کند. از یک سری بعضاً هزره نگاری شعر ناب و از یک زباله جمع کن و به نوعی بازنده، شاعری می سازد که برنده جایزه نوبل می شود. همه اینها در کنار جهانی آرام و امن به وجود می آید و زندگی جذابیت های تازه یی می یابد. در «فی گریم» همه چیز به هم ریخته است.
از آن امنیت و آرامش خبری نیست و اصطلاح کلیشه یی پسایازده سپتامبری کاملاً بر جهان داستان فیلم حاکم است. آن نماد و نماینده ابرانسان محکوم به تروریست بودن است و اعترافات او که در فیلم قبلی برای همه ظاهراً بی ارزش بود (با تاکید همان آدم های ساده فیلم)، این بار برای مسوولان حکومتی و امنیتی خطرناک ترین چیزها است و آنها بیشتر از هر وقت دیگر همه چیز را به هم می ریزند.
با ورود این دسته از آدم ها به جهان فیلم به عنوان عامل های کنش، نه تنها موقعیت های آرام قبلی از بین می رود بلکه سمبلیسم مدنظر هارتلی، هم به طوری آگاهانه و هم ناآگاهانه کارکرد خود را از دست می دهد. بخش اول را می توان در کارگردانی هارتلی توجیه کرد. به خصوص که او از قاب های کج و حرکت های جزئی دوربین (بیشتر از همه پن) بیشترین استفاده را کرده و در راستای همین نوع بی تعادلی ها، موسیقی پر از تعلیقی که خودش ساخته نیز کارآمد تر جلوه می کند.
بخش دوم را هم در پریشانی نامناسب و نه چندان مطلوبی باید دانست که هارتلی به آن تن داده. مهمتر اینکه هارتلی با توجه به مطالعات سیاسی-اجتماعی که داشته نتوانسته نگاهی فرا امریکایی را ارائه دهد.
جنس چیدمان و پرداخت هارتلی در باب معرفی و شکل دادن آدم ها و ملیت های متفاوت خام به نظر می رسند به خصوص وقتی هارتلی وارد آسیا می شود. البته با توجه به چارچوب کلی متن و نگاه هجوآلودش تا حدودی می توان از این مسائل چشم پوشی کرد.«فی»، همسر «هنری فول»، نمادی از یک عشق راستین و کاملاً زمینی است.
آینده یی که او برای خود و فرزندش «ند» پیش بینی کرده، به همان مبهمی تصویری است که او در نهایت از همسرش می بیند. چه تلخ است وقتی که می فهمیم با همه آرزوها و امیدهای شان آنها مستخدمه هایی بیش نبوده اند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید