یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سینمای کاغذی


سینمای کاغذی
اولین مقاله مهم سینمایی با نام «سینما به عنوان ابزار تمدن جدید» در روزنامه «ایران نو» پس از انقلاب مشروطه به چاپ رسید.نوشته روزنامه ایران نو، نشان می دهد که نفوذ دادن تصویر به ساختار اجتماعی ایران، به سادگی و بدون مانع هم نبوده است. اولین واکنش را به صورت تحریم موقت از یکی از علما، پیش از انقلاب مشروطه، دانسته اند. یگانگی و مقاومت فرهنگی ما دستخوش مخاطره شد و بسیاری از مردمان سرزمین ما در برخورد با پدیدارهای فرهنگی، از جمله سینما آماده تغییر بودند. سندهای موجود در سازمان اسناد ملی ایران، یک جریان پرخروش انتقاد از فیلم و سینما را نشان می دهد.
نقد کهنه و نو از اوایل دهه ۱۳۰۰ شروع شد، ۱۳۰۹ از این نظرگاه سال پرهیجانی است. در روزنامه اطلاعات آمده است؛ فیلم هایی که تا به حال از ایران برداشته شده دو قسمت بوده است؛ یک قسمت که از طرف خود ایرانی ها برداشته شده، غالباً درمواقع جشن های مهم و سان و قشون و مناظر باشکوه است، ولی قسمت دیگر که از طرف موسسات خارجی برداشته شده، غالباً چیزهای زشت و بناهای بد و عادات ناپسند ایرانی ها را برداشته اند.اول آذرماه ۱۳۱۲ روزنامه ایران (در آن سال ها نیز چون امروز روزنامه یی با لوگوی ایران منتشر می شد) نقد مفصلی بر فیلم دختر لر ساخته عبدالحسین سپنتا چاپ کرد که همچنان بر نقد کهنه و نو تکیه داشت؛دختر لر، غیر از دقت در فیلمبرداری و مجسم کردن روح شرقی و مناظر خوب و غیره، یک قسمت دیگر نیز دارد که تماشاچی ها با کف زدن های بسیار آن را استقبال کردند و آن ترقیات در چند سال اخیر است. نقد نویسنده روزنامه اطلاعات بر فیلم حاجی آقا آکتور سینما (۱۲ بهمن ۱۳۱۲) نسبتاً مفصل است. در آن، ضمن اشاره به اشکالات فنی، به عدم جذابیت موضوع اشاره شده است.
در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۱۳ روزنامه ایران نقدی بر فیلم بوالهوس محصول پرسفیلم به چاپ رساند. (احتمالاً توسط حسینقلی مستعان) و از نخستین نوشته هایی است که از طریق ذکر ویژگی های یک فیلم خوب به اصول نقد فیلم، توجه و تقرب شده است. همچنین به موضوع اخلاقی، اجتماعی و تاثیر مثبت آن در روح و فکر بینندگان، مناظر طبیعی فیلم، اصول فنی سینما، ترتیب صحنه ها و عکسبرداری.
دهه بیست از نظر نقد و تحلیل فیلم، دوره یی است که به طغرل افشار، م.مبارک (فرخ غفاری) می انجامد.
طغرل افشار در نقد فیلم تحت تاثیر نگرش بلینسکی، منتقد انقلابی روسیه بود که ادبیات را وسیله یی جهت پرکردن شکاف موجود بین اندیشمندان جامعه و توده مردم، می دانست و بر نکات اخلاقی و اجتماعی تاکید داشت. در ۷ آبان ۱۳۳۲ به همراه سه تن دیگر از منتقدان پایتخت فرهاد فروهی، دکتر هوشنگ کاووسی و محسن موحد نویسنده اطلاعات، بیانیه یی را علیه برخی تماشاچیان امضا کردند.در این میان نگاه دقیق تر به نوشته های هوشنگ کاووسی به عنوان جریان سازترین منتقد آن دوره ضروری به نظر می رسد. او اولین نوشته اش را در مجله روشنفکر به تاریخ ۲۲ مرداد ۳۲ به چاپ رساند. در همان اولین مقاله «آنچه که از سینما باید دانست» درباره سینمای ایران نوشت؛«و اما سینمای ملی؛ سناریو، یک داستان از نوع ملودرام و با کمدی مبتذل که با چند آواز بی معنی و مقداری موزیک گوش خراش در فیلم چاشنی می شود. میزانسن یا رژیسوری هم مطلقاً وجود ندارد و خود دوربین رژیسور واقعی است...»کاووسی هر هفته به معرفی و نقد فیلم های خارجی روی پرده پرداخت.این نقدها تقریباً بدون استثنا بخشی شان به نقل داستان اختصاص دارد، بخشی به حرف های کلی مثل «مونتاژ خوب است و فیلمبرداری قابل توجه.»سال ۳۲، مصادف است با تولد بادوام ترین و یکی از مهمترین مجلات تاریخ سینمای ایران؛«ستاره سینما». اولین شماره این مجله در ۲۸ بهمن ۱۳۳۲ منتشر می شود و انتشار آن تا سال ۱۳۵۷ ادامه می یابد.
پرویز دوائی، بهرام ری پور و پرویز نوری با آن همکاری می کنند، اما غالب فعالیت آنها تا سال های آخر دهه۳۰، به ترجمه مطالبی درباره هنرپیشه ها و ... محدود می شود.
در یکی از شماره های ستاره سینما در نوشته یی بی امضا با نام «سخنی پیرامون اخبار و مطالب هنری مطبوعات» به انتقاد درستی درباره اوضاع نقدنویسی برمی خوریم.
«... از طرف دیگر در هیچ یک از مجلات و روزنامه ها خواننده نمی تواند یک انتقاد صحیح و اصولی از یک فیلم یا از یک هنرمند بیننده، هر چه هست در جنسیت ستاره ها و و مسائلی از این دست خلاصه شده...»با سردبیری پرویز نوری در ستاره سینما در سال ۳۸، توجه به نقدنویسی بیشتر می شود.پرویز دوائی (با همان امضای پیک) بیش از پیش می نویسد و خود نوری هم غالباً با امضای «پ.ن» نقدهایی می نویسد. همین زمان، گفت وگوی نویسندگان کایه دو سینما با آلفرد هیچکاک درباره سرگیجه و شمال از شمال غربی به ترجمه بهرام به چاپ می رسد که این شاید اولین حضور استاد هیچکاک در مطبوعات ایران باشد، حضور و تاثیری که در دهه ۴۰ به روشنی در غالب منتقدان آن روزگار (در رأس شان پرویز دوائی) مشهود است.
ناظریان در اردیبهشت ۱۳۳۶، شماره اول فصلنامه «فیلم و زندگی» را منتشر می کند. فیلم و زندگی اولین جایی است که به طور مستقیم صفحاتی را به چاپ ترجمه نقدهای خارجی اختصاص می دهد. رفته رفته نقدنویسی در ایران به اوج خود نزدیک می شود و ما کم کم صاحب منتقدان طراز اولی چون پرویز دوائی و کیومرث وجدانی شده ایم. از اوایل زمستان ۴۳ جمع منتقدان ستاره سینما دوباره فعال می شود، صفحه نقد فیلم دوباره به راه می افتد و پرویز دوائی، هوشنگ بهارلو، بهرام ری پور و جمشید ارجمند به نوشتن نقد می پردازند.از بهمن ماه پرویز دوائی در مجله فردوسی ستونی افتتاح می کند به نام «به تماشای کدام فیلم می روید». دوائی راهنمای فیلم خواندنی یی عرضه می کند و این ستون تا سال ها ادامه می یابد. در نظرخواهی از ۴۴ منتقد و مترجم برای انتخاب بهترین نوشته های یک عمر که در سال ۱۳۷۳ انجام گرفته، نوشته های شمیم بهار بیشترین رأی را آورد و پس از او به ترتیب پرویز دوائی و کیومرث وجدانی.
با این که نوشته های بهار در مورد سینما از ده دوازده نقد بلند و تعدادی یادداشت زیر عنوان راهنمایی فیلم فراتر نمی رود، با این حال همین میزان اندک کافی است که او ماندگار شود، شیوه برخورد او با فیلم ها هم کاملاً با نوشته های دیگر منتقدان فرق دارد. بهار خیلی راحت و سرراست به سراغ اصل مطلب می رود و از حاشیه روی به کل خودداری می کنند و به طرز استادانه یی بهترین نمونه های تحلیل توامان فرم و محتوا را ارائه می کند. و نکته قابل توجه دیگر این که به هیچ وجه تحت تاثیر نوشته های فرنگی نیست، و با کمال جسارت، گاه قسمت هایی از نوشته های منتقدین را در پانویس مطلبی، با ذکر نام نویسنده نقل و غالباً آنها را رد می کند.
دوائی قطعاً مهمترین و تاثیرگذارترین منتقد فیلم در ایران است. بیش از دو دهه فعالیت مستمر نوشتاری او باعث شده تا نسل یا نسل هایی با نوشته های او بزرگ شوند. دوائی قطعاً مشهورترین منتقد فیلم تا به امروز هم هست. مهمترین کتاب تاریخ سینما «سینما به روایت هیچکاک» را ترجمه کرد که نوشته فرانسوا تروفو منتقد و فیلمساز مورد علاقه او است. شاید دوائی مصداق حرف تروفو باشد که می گوید؛«کسی که زندگی را دوست ندارد به سینما می رود.»در بسیاری از نوشته های دوائی تلخی ملموسی سایه افکنده و دوائی کوششی در پنهان کردن آن ندارد. بخشی از مقاله «پدیده یی به اسم فیلمفارسی» به روشنی نگاه دوائی را بازتاب می دهد.همچنین یادداشت کوتاهش خطاب به جمشید ارجمند در انتخاب بهترین فیلم های سال ۴۶؛ فقط موقع انتخاب این کار است که آدم پی می برد تو چه زباله یی باید دست کند و وضع فیلم در این مملکت چقدر فجیع است و «هستی» من و شما و ایشان، تمام حنجره پاره کردن ها و کاغذ سیاه کردن ها و سرو سینه زدن های مان به چه بهانه های احماقانه و پوچی «بند» است اما به قول خودش این کاغذ سیاه کردن های دوائی، چندان بی نتیجه نبوده است. علاوه بر تاثیر بلامنازعه دوائی بر نسلی از منتقدان نوشته های او تاثیر مستقیم و بسزایی در سینمای ایران داشته است.
این تاثیر از عوامل اصلی راه افتادن سینمایی در ایران است که به آن «موج نو» اطلاق می کنند.در دهه ۵۰ که دوره افول مجلات سینمایی است، بیژن خرسند دبیر صفحه هنری روزنامه می شود و صفحه خواندنی و ماندگاری ارائه می کند.امید روحانی، داوود مسلمی و رحیم قاسمیان از جمله نویسندگان و مترجمان نسل بعد هستند که کارشان را در دهه ۵۰ با بیژن خرسند آغاز می کنند.
محمد سلیم جو
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید