جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سامانه۲ (بی آرتی)


سامانه۲ (بی آرتی)
صبح با صدای دل نواز اذان از خواب بیدار شدم. پس از خواندن نماز و نیایش، هنگام استراحت یاد قولی افتادم که به پدرم داده بودم. پدرم مدتی است که به خط سامانه ۲ خاوران به آزادی منتقل شده است. بله قرار بود که جهت بازدید از محل کار پدرم به آنجا بروم و از مشکلات و چیزهای خوب آنجا با خبر شوم. تا ساعت ۸ صبح استراحت کردم و سپس خود را برای رفتن آماده کردم، موبایلم زنگ خورد، دوستم پشت خط بود. وقتی موضوع را با او در میان گذاشتم او نیز علاقه مند شده بود تا با من بیاید. بنابراین، با هم قرار گذاشتیم که در میدان خراسان همدیگر را ببینیم. به ساعت موبایلم نگاهی می اندازم: عقربه های دیجیتالی، ساعت ۸.۵ را نشان می دادند. من و دوستم در میدان خراسان هم دیگر را پیدا کردیم. سوار اتوبوس سامانه ۲ شدیم. به قسمت آخر می رویم. بغل دست من دو آقا ایستاده بودند و در مورد سامانه ۲ صحبت می کردند؛ طوری که دیگران نیز صدای آنها را می شنیدند. کنجکاو شدم تا ببینم چه می گویند.
با آرنج به بازوی دوستم زد تا او هم با من همراه بشود. یکی از آنها داشت می گفت : به نظر من خیلی خوب شده که شرکت واحد این سامانه را افتتاح کرده چون من خیلی سریع و زودتر از قبل به محل کارم می رسم. آقای دومی هم در ادامه صحبت های دوستش یا شاید برادرش می گفت: بله درست می گویی علاوه بر آن با یک بلیط ۲۰ تومانی مسیر خاوران- آزادی را می روی که خیلی به صرفه است. در میان صحبت های آنها بود که دوستم به آنها گفت: آقا من به صحبت های شما گوش می دادم می خواستم بگویم: سامانه ۲ باعث کاهش ترافیک و صرفه جویی در بنزین می شود. آنها صحبت دوستم را با تکان دادن سرتأیید کردند. در پشت سر آن دو آقا خانمی به دلیل شلوغی ایستاده بود و به نظرم رسید از سامانه ۲ شاکی است . آن خانم گفت: آنطور که شما می گویید همه چیزاش مثبت نیست مثلا هنگام ظهر یا غروب اتوبوس کم است و یا بعضی از اتوبوس ها فقط آقایان را سوار می کنند. یا... یا چیز دیگری که هست مثل کند حرکت کردن اتوبوس. من به آن خانم گفتم: بله حق با شماست اما دلیل این کندی زیاد بودن اتوبوس های سامانه ۲ است که پشت سر هم صف کشیده اند و یا ما هستیم.
به اطرافم نیم نگاهی انداختم، دیدم همه به صحبت های من توجه داشتند. صدایم را مانند سخنرانان برجسته کردم و ادامه دادم: ما هستیم که از نرده ها عبور می کنیم تا کمی زودتر به مقصد برسیم. حتما تا به حال نرده های شکسته و یا کنده شده دیده اید. به نظر من این کار چهره شهرمان را زشت می کند. دیگران سخن من را تایید کردند. از چهره آنها می توانستم این را بفهمم. به صحبت هایم ادامه دادم و گفتم: ما باید از آقای راننده که برای ما زحمت می کشد تشکر و قدردانی کنیم. تمام انتقادهایی که کردیم تقصیر راننده نیست او برای ما زحمت می کشد. ما باید قدر زحمات او را بدانیم. در همین حال پیرمردی که در صندلی یکی به آخر نشسته بود با صدای بلندی گفت: برای سلامتی آقای راننده صلوات بفرستید. صلوات فضای اتوبوس را عطرآگین کرد.
اتوبوس به انتهای خط رسید. من و دوستم برای کسب اطلاعات بیشتر و ملاقات با مدیر سامانه ۲ به دفتر ایشان رفتیم. اما در نگهبانی ما را داخل راه ندادند. آنها گفتند ما باید از قبل وقت ملاقات داشته باشیم. اما پس از هماهنگی نگهبانی با دفتر ایشان ما را به اتاق مدیر سامانه ۲ راه دادند. پس از سلام و احوال پرسی آقای مدیر از ما خواستند که روی صندلی بنشینیم. ایشان با رویی باز از ما استقبال کردند. سپس ما در مورد مشکلات مردم با هم همکلام شدیم. ایشان به ما گفتند: بنده به عنوان مدیر سامانه ۲ قبول می کنم که مشکلاتی برای مردم و رانندگان وجود دارد ولی با توجه به اینکه این سامانه تازه تاسیس می باشد ان شاءالله در آینده ای نزدیک تمامی مشکلات برطرف خواهد شد و بنده از مردم و رانندگان محترم می خواهم که صبر و حوصله پیشه کنند و ما را در بهتر شدن این خط یاری کنند.
با آقای مدیر خداحافظی کردیم.
در راه بازگشت خیلی خوشحال بودم که پدرم با چنین انسان خدمت رسان و مهربانی در حال کار کردن هستند. برای سلامتی تمامی کسانی که در راه خدمت رسانی به مردم و قشر زحمتکش کارگر هستند، دعا کردم. الهی سلامت باشند و از گزند بیماری ها دور.

وحید بلندی روشن ۱۷ ساله
(عضو تیم ادبی هنری مدرسه)
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید