پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تشکیل گروه بازی با توجه به خصوصیات سنی فردی کودکان (۲)


جلب کودکان به بازى‌هاى جمعى مى‌بايستى به‌تدريج و بسيار محتاطانه انجام گيرد: کودکان خوش‌مشرب که علاقهٔ نسبتاً پايدارى به موضوع‌هاى معينى از بازى دارند، آسانتر به بازى‌هاى جمعى عادت مى‌کنند. برعکس کودکان کمرو و گوشه‌گير، سخت‌تر به اين بازى‌ها کشانده مى‌شوند.
جلب خردسالان سه - چهارساله، با در نظر گرفتن خصوصيات آنها، به بازى‌هاى جمعى در گروه‌هاى کوچک حائز اهميت فراوان است. در اين بازى‌ها علاقه و محبت کردن نسبت به يکديگر به نحوهٔ درخشانى آشکار مى‌گردد و اين پايه‌اى است براى تربيت آيندهٔ آنان با روح دوستى و کمک به ديگران. ضمناً به هر اندازه که کودکان در بازى‌هاى انفرادى پيشرفته‌تر باشند، به همان اندازه علاقهٔ آنها به دوستى با هم و به بازى‌هاى جمعى بيشتر است.
مربى در گروه‌هاى کودکان چهار - پنج ساله مى‌بايستى سابقهٔ آنان را در بازى‌هاى جمعى و تجاربى که اندوخته‌اند، در نظر بگيرد. گروه‌هاى بازى که تشکيل مى‌گردند معمولاً پايدار و پردوام است. کودکان معتقد مى‌گردند که بازى دوستان باهم جالب است و زمانى بازى سروربخش و فرحزا است که بازيکنان باهم توافق داشته و به هم کمک کنند و باهم مناقشه و نزاعى نداشته باشند.
و اما دربارهٔ کودکان شش - هفت ساله بايد گفت که آنها قادر هستند ماهيت حوادث و پديده‌هائى که شاهد آنها هستند درک کنند، و بدين ترتيب در آنان علاقهٔ فزاينده نسبت به حرفه‌هاى گوناگون به‌وجود مى‌آيد و روابط انسان‌ها با يکديگر را درک مى‌کنند. اين کودکان قادر هستند رفتار قهرمانان آثار ادبى را ارزيابى کنند و تصوراتى هم از دوستى و رفاقت در ذهن دارند و از اين رو به سهولت قواعد و موازين بازى‌هاى جمعى را درک مى‌کنند.
رعايت قواعد و موازين بازى بستگى به انگيزهٔ درونى کودک دارد. يعنى چگونگى احساسى که کودک از نقش خود و نظارت بازيکنان، در خود مى‌يابد. در بازى‌هاى جمعى که تعداد قليلى در آن شرکت دارند و برپايهٔ دوستى و دلبستگى‌هاى آنها تشکيل يافته است، کودکان به آسانى رفتار لازم را رعايت مى‌کنند و باهم روابط واقعى و دوستانه برقرار مى‌سازند.
هنگامى که بازى جديدى ترتيب مى‌يابد، ممکن است چند نفر داوطلب اجراء نقش اول در آن بازى باشند. در اينجا بايد معلوم ساخت چه انگيزه‌اى سبب به‌وجود آمدن چنين تمايلى در کودک گرديده است: آيا انگيزهٔ او شهرت‌طلبى است (من از همهٔ شما بهتر هستم، هميشه کاپيتان کشتى بوده‌ام. بچه‌ها از من حرف‌شنوئى دارند)، يا اينکه او واقعاً اين نقش را دوست دارد و دربارهٔ يک کاپيتان خيلى چيزهاى جالب مى‌داند که ديگران بلد نيستند. تکليف مربى در اينجا چيست؟ مى‌توان به کودکان پيشنهاد کرد که داوطلبان بخواهند دربارهٔ خط سير کشتى براى آنها صحبت کنند و هر کدام که برنامهٔ جالب‌ترى داشتند به سمت کاپيتانى برگزيده شوند. ولى اين در صورتى است که داوطلبان داراى رشد برابر باشند، در غير اين‌صورت مربى براى آنها دربارهٔ ماهيت نقش موردنظر و ابتکارات لازم براى اجراء آن صحبت کرده و به اتفاق هم يک نفر را به‌عنوان کاپيتان انتخاب مى‌کنند. ضمناً لازم است که کودکان را به اجراء نقش‌هاى به‌اصطلاح درجهٔ دوم نيز راغب ساخت و به آنان آموخت که در هر کارى بايستى از خود ابتکار و نوآورى نشان دهند و به اجتماع خود فايده برسانند.
در سنين شش و هفت سالگى درک کودکان محسوساً رشد مى‌کند و اين رشد به‌ويژه در بازى به چشم مى‌خورد. کودک براى بازى پيشنهاد مى‌دهد، بحث مى‌کند و کوشش مى‌کند از معلومات خود بهره گيرد. پديد گشتن بازى‌هاى طولانى و پر مدت خود نشانهٔ رشد سطح درک کودکان و انديشهٔ ايجادگرانهٔ آنان است. ولى محدود بودن تجربهٔ آنان در فعاليت‌هاى دسته‌جمعى گاهى به بروز اختلاف ميان آنان منجر مى‌گردد. مربى با به‌کار بردن شيوه‌هاى مختلف تربيتى مى‌تواند به ايجادگرى کودکان در بازى کمک کند و آنان را به بازى‌هاى جمعى در محيط دوستانه عادت دهد.
در تشکيل بازى جمعى بايستى خصوصيات فردى کودکان را در نظر داشت. ضمن نظارت بر بازى‌ها مى‌توان درجهٔ معاشر بودن، ابتکار، خودخواهى کودک و ساير خصايل فردى او را تشخيص داد و بر اساس آن برخورد با وى را تنظيم کرد. مى‌توان از کودکانى که بيش از ديگران مبتکر و سازماندهٔ بازى هستند براى تذکر به برهم‌زنندگان نظم، استفاده کرد.
نسبت به کودکان خجول و کم‌حرف بايستى توجه ويژه داشت، چه آنان تا مدتى قادر نيستند با همسالان خود رابطه برقرار سازند. مربى بايد با چنين کودکانى رفتارى گرم و محبت‌آميز در پيش گيرد و با احتياط و به‌تدريج او را با همسالان او نزديک و دوست سازد. يک نمونه:
[مربى به‌منظور متمايل ساختن 'ناهيد' -دختر بچهٔ گوشه‌گير و کم‌حرف- به بازى با همسالان خود از شيوه‌هاى گوناگون استفاده کرد: کودکان را تشويق کرد با او بازى کنند، پيشنهاد کرد براى او اسباب‌بازى بسازند. مثلاً: 'آقاى سرکارگر، دستور بدهيد کارگران براى عروسک ناهيد کاناپه و مبل سازند' و يا 'سعيد، اين صندلى راحتى را به ناهيد هديه بده، او از اين صندلى خيلى خوشش مى‌آيد' . و به‌تدريج دخترک براى بعضى کارها به کودکان رجوع مى‌کرد، اما به تنهائى سرگرم بازى مى‌شد.
مادربزرگ و مادر او مى‌گفتند ناهيد دوستدار کتاب است و داستان‌ها و اشعار زيادى مى‌داند و در خانه تعريف مى‌کند. ولى در کودکستان، در بازى کتابخانه، او ابتدا ساکت در صف گيرندگان مى‌ايستاد، کتاب خود را مى‌گرفت و به سراغ عروسک‌هاى خود مى‌رفت. اما زمانى که قرار شد کودکان دربارهٔ محتواى کتاب‌ها صحبت کنند او نيز ناچار بدين کار شد و ميل به دريافت کتاب‌هاى جالب بر کمروئى او پيروز گشت. ناهيد توانست دربارهٔ داستان‌هائى که آموخته بود خوب صحبت کند. مربى نيز او را تشويق کرد و دستور داد عکس او را در محل بهترين راويان داستان نصب کنند. به اين ترتيب آموزگار با تعريف و تمجيد از موفقيت‌هاى ناهيد، به‌تدريج او را به بازى‌هاى جمعى جلب کرد. در بازى 'سفر به خليج‌فارس' ناهيد کتابخانه‌دار بود. در کشتى به ملاحان کتاب مى‌داد.
به 'ناخدا' مى‌گفت: 'اين کتاب را حتماً بخوانيد، براى شما خيلى لازم است، در اينجا نشان داده مى‌شود که از کجا برويد تا کشتى به گِل ننشيند. در ساحل خيلج از ماسه کتابخانه درست کرد و براى ملاحان 'کنفرانس کتابخوان‌ها' را ترتيب داد که در آن کودکان دربارهٔ قصه‌ها صحبت مى‌کردند و اشعار را از بر کرده را مى‌خواندند. به‌تدريج ناهيد به قابليت خود اطمينان يافت و يکى از کودکان مبتکر گروه گشت.]


همچنین مشاهده کنید