پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیدایش و سقوط جنبش تفریح عاقلانه، بازارهای فعالیت‌های توده‌ای اوقات فراغت و تحلیل دولت با دیدگاه عدم مداخله در کار مردم در سال‌های ۱۹۰۰-۱۸۴۰


در حالى‌که بريتانيا به شکل فزاينده‌اى به کشورى صنعتى و شهروندى تبديل مى‌شد، روشن شد که چنانچه روند طبيعى شدن تحت نظارت دولت قرار نگيرد ممکن است باعث ايجاد فقر و نکبت بين بخشى از نيروى کار گردد و بنابراين منافى نياز به جمعيتى تندرست و کاملاً انتظام يافته است که حتى باعث از بين رفتن خانوارها و تشويق بى‌نظمى اجتماعى مى‌گردد. چنين خيريه (The chartist movement) مربوط به سال‌هاى ۱۸۴۰ و نخستين تلاش‌ها در سازمان اتحاديه‌هاى تجارى باعث جلب توجه به رابطهٔ گروه‌هاى طبقات کارگرى با افراد کارى در بازار آزاد سرمايه‌دارى شده باشد. قوانينى لازم بود که بتواند باعث تشويق رفتارهاى مسئولانه هم در ميان کارفرمايان در ساعات کارى و هم در بين کارمندان در طول ساعات غير کارى گردد. بنابراين هدف از تصويب قوانين کارخانجات در سال‌هاى ۱۸۴۷ و ۱۸۶۷ حمايت از کودکان و زنان در برابر اضافه‌کارى هفتگى و شرايط کارى خطرناک يا ناسالم بود.
در حين اين دوره کوشش‌هاى داوطلبانه، به‌ويژه از جانب افراد نوع‌دوست از طبقهٔ متوسط، متمرکز بر فراهم آوردن فرصت‌هائى براى فعاليت‌هاى تفريحى بود. در حالى‌که در اوايل اين سده جامعهٔ 'روز نيايش ايزد' (RSPCA)، و اتحاديهٔ پرهيز از مصرف مسکرات کوشيده بودند که همهٔ انواع تفريح‌ها را لغو و سرکوب سازند، امّا اکنون اصلاح‌طلبان طبقهٔ متوسط در جست و جوى آن بودند که بديل‌ها و فعاليت‌هاى جايگزين سالم‌ترى براى بازداشتن طبقات کارگر از وسوسهٔ پرداختن به تفريح‌هاى غير مسئولانه و همراه با فسق و فجور بيابند. براى نمونه کليساى انگلستان از طريق برنامه‌هاى تفريحى کلاس‌هاى روز يکشنبه تلاش مى‌کرد، جاذبه‌هائى بديل که بتواند جايگزين انواع فعاليت‌هاى همراه با فسق و فجور اوقات فراغت متمرکز بر ميخانه، با مسافرت‌هاى روزانه، بازديدهاى آموزشى و ساير انواع ارتقادهندهٔ تفريح تدارک ببيند. به‌ همين ‌سان پاره‌اى از صاحبان کارخانه‌ها به اين فکر افتاده‌اند که فقط به نظارت بر زندگى کارى کارمندان خويش اکتفا نکنند، بلکه همچنين اوقات فراغت سازمان‌يافته‌اى به شکل جشن‌ها، مسافرت‌ها، برگزارى مجالس سرور براى رويدادهاى ميهني، و سالگردها براى آنان فراهم آورند.
تدارک پارک‌هاى عمومى که اغلب بر زمين‌هاى اهدائى افراد نوعدوست طبقهٔ متوسط بنا مى‌شد، و ايجاد مؤسسات مکانيک،کتابخانه‌ها و موزه‌هاى عمومى نيز از جمله تلاش‌هاى اصلاح‌طلبان براى رام کردن فعاليت‌هاى اوقات فراغت با ارائهٔ جايگزين قابل قبول بود. آنهائى که مربوط به جنبش سازمان‌هاى 'مسيحيت همراه با پرورش جسم بود.' مشوق بازى‌هاى به تازگى مقرراتى و اصولى شدهٔ فوتبال را راگبى به‌عنوان وسيله‌اى براى تبليغ ارزش‌هاى متناسب خودنظمي، کار گروهى و کنار گذاشتن منافع فردى براى منافع پسنديده‌تر گروهى بود. (تيم‌هاى فوتبالى که در اين دوره تأسيس گرديد مشتمل بود بر آستون ويلاکراس وسليان چپل، (Villa cross wesleyan chapel)، مدرسهٔ روز يکشنبه کليساى سنت دومينگو (اورتن) و بارنسلى سنت پيترز). جنبش 'تفريحات معقول' تلاش داشت که انواعى از فعاليت‌ها و تفريحات اوقات فراغت که باور داشت بايد سواى ميگسارى باشد را براى طبقات کارگرى فراهم آورد که نمونه‌ٔ آن زمانى بود که هنرى سولى (Henry Solly) کشيش آن زمان کمک کرد تا 'باشگاه کارگران مرد' به‌منظور استفادهٔ صحيح از اوقات فراغت تأسيس گردد.
اين نوع پاترناليسم (قيوميت) را مى‌توان به‌عنوان بسط کنترل اجتماعى مورد نظر در سرکوب تفريحات توده پسند در اوايل قرن به حساب آورد. با اين همه اين موضوع نمى‌تواند منکر آن باشد که گروه‌هاى طبقات کارگرى به شکل موفقيت‌آميز در برابر پاره‌اى از انواع پاترناليسم مقاومت کردند. باشگاه‌هاى فوتبال که در بدو امر در بافتى مذهبى بنيانگذارى شده بود، خيلى زود استقلال خود را به‌دست آورد. به ‌همين ‌سان، کوشش‌هائى که براى حفظ باشگاه‌هاى کارگران مرد مؤمن به پيمان عدم مصرف مسکرات انجام گرفت با شکست روبه‌رو گرديد. انجمن قهرمانان غير حرفه‌اى کسانى را که درگير کارهاى کارگرى شديد بودند، از رقابت‌ها حذف کرد (به اين دليل که ماهيت کار آنان طورى بود که به گونه‌اى غير عادلانه امتيازاتى جسمى برايشان فراهم مى‌کرد). و همچنين امتناع اتحاديهٔ راگبى براى صدور مجوز براى پرداخت‌هاى نيمه‌وقت در برابر مخالفت مصممانهٔ طبقه کارگر عقيم ماند.
اين سازمان‌ها يا مانند انجمن قهرمانان غير حرفه‌اى از ميدان به در شدند يا سازمان‌هاى رقيب مانند ليگ راگبى جاى آنها را گرفت. پاره‌اى کارهاى حذفى ادامه يافت، ولى طبقات کارگرى در بسيارى موارد قادر به اعمال ارادهٔ خويش بودند سرانجام، در حالى‌که تدارک اوقات فراغت به‌وسيلهٔ طبقهٔ متوسط مطابق سليقهٔ طبقات کارگر نبود (براى نمونه در موقعى که انستيتوى مکانيک در منچستر با شکست مواجه شد يا ليگ پرهيز از مصرف پاب‌هائى احداث کرد که در آنجا نوشابه‌هاى بدون الکل ارائه مى‌شد) در اين نوع مؤسسات به‌علت عدم کاربرد بايد تغييراتى پديد مى‌آمد. مشکل ادعاهاى 'کنترل اجتماعي' اين است که آنها نمايانگر جمعيت طبقهٔ کارگرى است که به‌طور انفعالى از اميال طبقهٔ متوسط مسلط پيروى مى‌کند و به مقاومت موفقيت‌آميز نسبت به تحميل اشکال نامطلوب اوقات فراغت توجهى نمى‌شود.
چيزى که بيش از موضوعات کنترل طبقاتى حائز اهميت است، مسئلهٔ جنسيت است، زيرا نيازهاى اوقات فراغت زنان به‌ويژه زنان طبقهٔ کارگر به‌ندرت در بررسى‌هاى تاريخى مورد توجه قرار گرفته است. اين کار تابعى است از جنس کسانى که مطالب تاريخى را ثبت کرده‌اند يا هم‌اينک در حال بررسى تاريخ هستند و همچنين بازتاب ضمنى و بى‌سر و صداى ابزارهائى است که براى نظارت بر تفريحات زنانه به‌کار مى‌رفت. رشد مصرف اوقات فراغت مبتنى بر خانه به‌وسيلهٔ مردان طبقهٔ متوسط طى اين دوره موکول به انجام کارهاى خانگى به‌دست زنان بود. مفهوم ايدئولوژى نقش‌هاى زنان که از جملهٔ 'جاى زن در خانه است' بر مى‌آيد سابقه‌اى طولانى دارد و تا حدود زيادى ناديده گرفتن زنان در تاريخ اجتماعى به‌طور عام و در تاريخچهٔ اوقات فراغت آنان به‌طور خاص نمودار مى‌گردد.
نقش حکومت در اين دورهٔ 'پاترناليسم آزاد از خرافات' احتمالاً به بهترين وجه يکى از انگيزه‌هاى تشويق‌کنندهٔ داوطلب تلقى مى‌شود. قانون موزه‌ها مصوب سال ۱۸۴۹، قانون کتابخانه‌هاى عمومى مصوب سال ۱۸۵۰ و قانون زمين‌هاى ويژهٔ تفريحات مصوب سال سال ۱۸۵۰ و قانون زمين‌هاى ويژهٔ تفريحات مصوب ۱۸۵۲ همگى تلاش داشت که آن دسته از منابع بخش دولتى را فراهم آورد که به مقامات محلى اجازه مى‌داد بر روى زمين‌هاى اهدائي، نمايشگاه‌ها يا کتابخانه‌هائى را که از طرف افراد خيّر اهداء شده بود سرمايه‌گذارى کنند. شرايط فيزيکى طبقهٔ کارگر نيز در اين قانونگدارى در نظر گرفته شده بود. شرايط ناسالم محيط‌هاى شهرى باعث افزايش بروز بيمارى‌ها به‌ويژه وبا مى‌گردد که همهٔ طبقات را تهديد مى‌کرد و بخش عمده از قانون بهداشت عمومى مصوب سال ۱۸۴۸ داير بر اين بود که بايد مقرراتى در مورد تفريحات وضع گردد. قانون زمين‌هاى تفريحى افزايش ميزان پارک‌ها در شهر به‌عنوان نواحى 'هواى پاک' و قانون حمام‌هاى عمومى و اتاق‌هاى شست‌وشو مصوب سال ۱۸۴۶ کمتر مربوط به شنا بود، بلکه قصد آن بود که مردم طبقهٔ کارگر را تشويق کنند که در آب بدون آلودگى استحمام نمايند. ترتيب بدنى در قانون آموزش که در سال ۱۸۷۰ به تصويب رسيد گنجاينده شد، ولى صرفاً جنبهٔ آموزش نظامى داشت. به‌طور خلاصه، اين تلاش‌هاى مربوط به ارتقاء سطح بهداشت، انضباط و فرهنگ به‌طور واضح با طرز فکرى پى‌ريزى 'جنبش تفريحات عقلاني' همبستگى داشت، از اين روى که اين جنبش به‌عنوان تلاشى براى تفريحاتى براى طبقات کارگرى نام گرفته بود.
گرچه در طى اين دوره نقش دولت دولت در تدارک فرصت‌هاى اوقات فراغت به کندى شکل مى‌گرفت، تا اواخر قرن، توسعهٔ بخش تجارى به شتاب انجام گرفته بود و تا اواخر سده، توسعهٔ بازارهاى توده‌اى (وسيع) در زمينهٔ اوقات فراغت آغاز شده بود. در آغازين بخش اين سده ميانخانه به يکى از حوزه‌هاى اصلى بسيارى از فعاليت‌هاى اوقات فراغت (رسمى و غير رسمي) طبقهٔ کارگر تبديل شده بود که از طريق افزايش فروش ليکور درآمدى براى صاحبان ميخانه‌ها در پى داشت. با اين همه، به‌ همان ‌سان که در ساير زمينه‌ها تا اواسط سده بسيارى از کارهاى در سطح کوچک در ديگر زمينه‌هاى صنعت از بين مى‌رفت، با ابداع سرمايه‌گذارى در سطح وسيع روزگار اين حرفه نيز به سرشت پيشه‌هاى ديگر دچار شد و صاحبان ميخانه‌ها براى کسب درآمد بيشتر مشوق بازى‌هاى با حيوانات، جايزه‌ براى مبارزات ناسالم، يا تفريحاتى گرديدند که کم‌کم داشت جاى خود را به سالن‌هاى موسيقى مى‌داد. از ميانهٔ سده به بعد سرمايه‌گذارى در سطح گسترده آغاز شد و سالن‌هاى بزرگترى تأسيس گرديد (بيلي، Bailey; ۱۹۸۶). اين تراکم سرمايه ‌در ساير حوزه‌هاى صنعت همبسته با اوقات فراغت از قبيل راه‌آهن نيز به چشم مى‌خورد که تا سال‌هاى دههٔ ۱۸۷۰ به‌طور عمده در تصاحب چهار شرکت عمده بود که مسافت‌ها، حمل و نقل و جابه‌جائى مسافران براى ايام تعطيلات و تسهيل گسترش رويدادهاى ورزشى ملى را به‌عهده داشت. ديگر سرمايه‌گذارى‌هاى در سطح وسيع در زمينهٔ اوقات فراغت مشتمل بود بر ايجاد استاديوم‌هاى ورزشي، ايجاد اسکله و فراهم آوردن امکان مسافرت با کشتى بخار و توليد وسايل مربوط به ايام فراغت مانند دوچرخه به‌وسيلهٔ کارخانه.
تراکم سرمايه در صنايع همبسته با اوقات فراغت جنبهٔ عمومى نداشت. همان‌گونه که والتن Walton; ۱۹۸۳) اشاره مى‌کند، گردشگرى بومى در شهرهاى کوچکى نظير بلک‌پول تا اندازه‌ٔ زيادى براى مقاطعه‌کاران به‌ويژه آنهائى که وسايل اسکان بازديدکنندگان را فراهم مى‌آورند کسب و کار به‌شمار مى‌آمد. با اين حال، در مواردى که به‌کارگيرى فن‌آورى نوين مستلزم سرمايه‌گذارى در سطح وسيع بود، منافع بالقوه باعث مى‌شد که اين‌گونه سرمايه‌گذارى‌ها ارزشمند باشد. على‌رغم ادامهٔ افت و خيزهاى تجارت، درآمد قابل دسترسى طبقهٔ کارگر افزايش يافت و ميزان اوقات فراغت آنان فزونى يافت بنابراين در مواردى‌که فعاليتى مورد استقبال عام قرار مى‌گرف، امکان کسب منافع قابل ملاحظه‌ مى‌شد و اوقات فراغت مى‌توانست از لحاظ سرمايه‌گذارى با حوزه‌هاى سنتى‌تر صنعت به رقابت بپردازد.
اعطاء حقوق شهروندى براى نيروى کار در سال ۱۸۶۷ و براى کارگران روستائى در سال ۱۸۸۴، نشانهٔ اين بود که نظام حکومتى پذيرفته است که راديکاليسم (تجديدخواهي) طبقهٔ کارگر از فروپاشى چارتيسم درس‌هائى آموخته است و مى‌توان به اين طبقه اعتماد کرد که مسئولانه عمل کند. بنابراين با نو شدن قرن، نظارت بر تفريحات عامه‌پسند خواه از طريق دولت يا به شکل غيرمستقيم از طريق آرمان‌هاى نوع دوستانه يا پاترناليسم (قيوميت) طبقهٔ متوسط ديگر يکى از مطالب عمده به‌شمار نمى‌رفت.


همچنین مشاهده کنید