پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

استفاده از بازی سازندگی برای پرورش دوستی بین کودک (۳)


معمولاً در گروه ارشد نيز، سازندگى دو نفري، پس از آنکه هر يک به تنهائى ساختن شيء مفروض را آموخت، عملى مى‌گردد. در نيمهٔ اول سال ساختن اشياء ساده (کاميون، پل، ديوار) به دو نفر واگذار مى‌شود. در نيمهٔ دوم مى‌توان تعداد سازندگان را به سه تا چهار نفر رسانيد و اين در صورتى است که شيء مفروض براى کودکان آشنا و ساختن آن براى آنها مناسب باشد. مثلاً کودکان که دو - به‌دو در ساختن پل و خانه مهارت يافته‌اند مى‌توانند چهار نفر به چهار نفر پل عريض و يا بناى کودکستان را درست کنند. قبلاً آموزگار وظيفهٔ هر يک را معين مى‌کند. در ساختمان پل و يا تپه هر دو نفر يک طرف ساختمان را از طول مى‌سازند. در ساختن کودکستان لازم است همه باهم پايهٔ آن را بسازند تا اندازهٔ بنا مشخص گردد و سپس بر سر نوع ديوارها و وظيفهٔ هر يک از کودکان توافق کنند. پس از آنکه ديوارها و شيروانى آماده و سوار شد، کودکان در مورد درب ورودى آن باهم به توافق مى‌رسند و آن را دو - به‌دو درست مى‌کنند. نظارت و ادارهٔ ساختن چهار نفرهٔ کار دشوارى است و بهتر است آموزگار اين بازى را هربار با نيمى از گروه انجام دهد.
بازى‌هاى سازندگى گاهى تا آنجا پيش مى‌رود که کودکان مى‌توانند يک مجموعهٔ ساختمانى احداث کنند (خيابان يک شهر، ايستگاه آبى با اسکله و کشتى‌ها، فرودگاه و غيره). در اين‌صورت هم از کار انفرادى و هم از کار مشترک استفاده مى‌شود. اين نوع بازى چند کودک را براى رسيدن به هدف واحدى متحد مى‌سازد. فعاليت اين کودکان مى‌تواند عناصر يک مسابقهٔ سالم را همراه داشته باشد. و در عين‌حال تمرينى است براى آموزش‌هاى اوليه برنامه‌ريزي، زيرا بايد قبلاً بدانند که هر يک چه چيزها مى‌سازد و اندازهٔ آن چقدر است، چه چيزهائى را بايد انفرادى ساخت، محل نصب هر يک از اشياء ساخته شده کجاست. به اين ترتيب در کودکان ابتکار و روحيهٔ اتکاء به خود رشد مى‌کند.
پس از اتمام ساختمان و يا پايان بازي، آموزگار با کودکان دربارهٔ چگونگى ساخته‌ها، چگونگى بازى و اينکه چرا ساختنِ باهم و بازى کردن باهم بهتر است، صحبت مى‌کند و در آخر جنبه‌هاى درست و ناموفق بازى را متذکر مى‌گردد و آنهائى را که خوب ساخته‌اند و رفتار آنها دوستانه بوده تشويق مى‌کند. اينک يک نمونه ذکر مى‌کنيم:
[کبري، احمد و يوسف سه نفرى تصميم گرفتند يک تئاتر بسازند. کبرى خواست کار را شروع کند، اما يکدفعه فکر تونل‌سازى به فکر احمد افتاد و يوسف هم مصالح ساختمانى را براى او آورد. کبرى بيکار ماند و فقط به تماشاى آن دو پرداخت، زمانى که پرسيدند تو چه کمکى کردى گفت: 'احمد همه‌‌اش را خودش ساخت' ، در پاسخ به اينکه چرا اين‌طور شد احمد گفت: 'آنها بلد نيستند' . ولى کبرى طور ديگرى توضيح داد: 'تصميم گرفتيم تئاتر بسازيم، اما احمد تونل ساخت. بازى که اين‌طورى نميشه' . واضح بود که نه کبرى و نه يوسف هيچ‌يک از بازى راضى نبودند و ساختمان مشترک انجام نگرفته است.]
در چنين حالاتى آموزگار نظر ساير کودکان را جويا شده مى‌پرسد: 'آيا احمد کار خوبى کرد؟ و آيا کبرى و يوسف که نسبت به تغيير تصميم اعتراض نکردند درست عمل کرده‌اند؟'
او در عين‌حال ابراز اطمينان مى‌کند که از دفعهٔ ديگر احمد دوست خوبى در سازندگى دسته‌جمعى باشد، علاوه بر اين آموزگار ساير کودکانى را که باهم دوستانه کار کرده‌اند تشويق مى‌کند.
نظر به اينکه بازى کودکان اين گروه گاهى چند روز به‌ طول مى‌انجامد، چنين صحبت‌هائى را مى‌توان در تنفس‌ها ترتيب داد.
آخرين گروه در کودکستان‌ها گروه آمادگى است (کودکان شش‌ساله)، پرورش مناسبات دوستانه در فعاليت‌هاى جمعى به‌ويژه در اين گروه حائز اهميت است.


همچنین مشاهده کنید