شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

هزار توهین آشکار


هزار توهین آشکار
من همیشه ترجیح داده‌ام حرف‌های سیاسی‌ام را در رمان‌هایم بزنم اما انگار دیگر حنای این جور حرف‌ها رنگی ندارد. حسابی ناامید شده‌ام. فقط در همین هفته گذشته،‌ دو بار شنیدم که در تجمع‌های انتخاباتی جان مک‌کین و معاونش سارا پیلین از نام کامل نامزد دموکرات‌ها - باراک <حسین> اوباما- به عنوان دستاویزی برای تحقیر او استفاده شد. اصلا باورم نمی‌شد. فکر می‌کردم ما این دوران احمقانه و ظالمانه را پشت‌سر گذاشته‌ایم اما اشتباه می‌کردم. واقعیتش این است که میلیون‌ها مسلمان صلح‌طلب و قانون‌مدار در آمریکا وجود دارد اما ظاهرا آنها باید چنین توهین‌هایی از سوی اردوگاه جمهوریخواهان را بشنوند و به روی خودشان نیاورند. جان مک‌کین و معاونش در تلاش هستند که نام کامل اوباما را به نکته‌ای برای اثبات حقانیت خودشان تبدیل کنند و به اصطلاح به مردم آمریکا ثابت کنند که اوباما آدم غیرقابل اعتمادی است و نباید به ریاست‌جمهوری برسد.
آنها حتی پا را از این هم فراتر گذاشته‌اند و وقتی می‌شنوند که حامیان‌شان به اوباما لقب تروریست داده‌اند اصلا به روی خودشان هم نمی‌آورند و عکس‌العملی نشان نمی‌دهند. از این اوضاع خیلی دلگیرم. ‌
فامیلی من حسینی است و کلمه <حسین> در نام باراک حسین اوباما با فامیلی من تفاوت چندانی ندارد. اما آیا این دلیل می‌شود که اردوگاه جمهوریخواهان مرا هم تحقیر کنند و تروریست بنامند؟ آیا جان مک‌کین و سارا پیلین با فامیلی من مشکلی دارند؟
اصلا بی‌خیال. مشکل اصلی من چیز دیگری است. نمی‌توانم درک کنم که چرا مک‌کین و پیلین حاضر نیستند جلوی چنین توهین‌هایی را بگیرند. شاید هیچ کدام‌شان آنقدر شجاعت اخلاقی و وجدانی ندارند که میکروفن را به دست بگیرند و بگویند که به نظرشان سوءاستفاده از نام کامل اوباما برای تحقیر او کار ناشایستی است. مک‌کین و پیلین ترجیح می‌دهند به جای این کار طوری رفتار کنند که انگار نه انگار اتفاقی افتاده. آنها دوست دارند با هر دستاویزی ‌اوباما را دوست تروریست‌ها معرفی کنند و بعد که ماجرا تمام شد آقای مک‌کین بیانیه‌ای بدهد و سربسته از حامیانش بخواهد که خویشتندار باشند. اینطوری هم وجدان جمهوریخواهان راحت شده و هم ضربه‌ای که باید به اوباما می‌خورد و موضع او را در انتخابات تضعیف می‌کرد، کار خودش را کرده. همین ماه فوریه گذشته، ‌مک‌کین پس از شنیدن حرف‌های توهین‌آمیز یک مجری رادیو در مورد باراک <حسین> اوباما گفت می‌خواهد در مناظره‌هایی شرکت کند که <احترام> همه در آنها حفظ شود. خیلی جالب است. از یک طرف کاری می‌کنند که آتش بیشتر گر بگیرد و از طرف دیگر مدعی خاموش کردن آن می‌شوند. حتی فریادهای حامیان جمهوریخواهان مبنی بر اینکه اوباما <خائن> و <دروغگو> است و <باید کشته شود> هم واکنش مستقیم مک‌کین و پیلین را بر نمی‌انگیزد. ما هم چه انتظاراتی داریم!
حالا پرسشی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا سکوت نشانه رضا است؟ آیا بی تفاوتی مک‌کین و پیلین در واکنش نشان دادن به توهین‌هایی که علیه اوباما مطرح می‌شود حاکی از آن است که خود مک‌کین و پیلین به تروریست بودن اوباما اعتقاد دارند؟ آیا مک‌کین و پیلین می‌خواهند حامیان خود را حتی هیجان‌زده‌تر هم بکنند و در گردهمایی‌های خود سطح تخریب شخصیت اوباما را تشدید بکنند؟ اگر پاسخ به این سوال منفی است، باید بگویم که مک‌کین و پیلین دارند با آتش بازی می‌کنند. آنچه که از بی‌تفاوتی فعلی آنها به ذهن مردم آمریکا متبادر می‌شود این است که باراک <حسین> اوباما اصولا یک دروغگوی ضدآمریکایی است که آمریکا را میهن خودش حساب نمی‌کند و طرفدار تروریست‌ها است.
من رمان‌هایی نوشته‌ام که کشورم را به آمریکایی‌ها بهتر شناسانده است. سعی کرده‌ام تصویر مشخصی از افغانستان به آمریکایی‌ها ارائه بدهم و خیلی از آمریکایی‌ها هم کتاب‌های مرا خوانده‌اند. حالا من و خیلی از آمریکایی‌های دموکرات و جمهوریخواه می‌توانیم بگوییم که به جای این بازی احمقانه، ‌خواهان توجه اردوگاه‌های جمهوریخواه و دموکرات به بحران‌هایی مثل افغانستان هستیم. مک‌کین و پیلین با رفتارهای اخیرشان نشان داده‌اند که اتفاقا آنها هستند که آمریکا را <میهن> خودشان حساب نمی‌کنند. ترویج نفرت و ترس از یک کاندیدای خاص که نشانه میهن‌پرستی نیست.
خالد حسینی نویسنده افغان مقیم آمریکا است که رمان‌های <بادبادک‌باز> و <هزار خورشید تابان> او شهرت جهانی دارند. او در سال ۱۹۶۵ میلادی در کابل متولد شده است. پدرش در وزارت امور خارجه افغانستان کار می‌کرد و به همین جهت او و خانواده‌اش مدتی در چند کشور جهان از جمله ایران و فرانسه زندگی کردند. در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی قرار بود حسینی و خانواده‌اش به افغانستان برگردند اما وقوع کودتا در افغانستان و حمله ارتش شوروی آنها را منصرف کرد. سرانجام خالد حسینی و خانواده‌اش از آمریکا پناهندگی سیاسی گرفتند و به کالیفرنیا نقل مکان کردند. او <بادبادک‌باز> را در سال ۲۰۰۳ میلادی و <هزار خورشید تابان> را در سال ۲۰۰۷ میلادی به چاپ رسانده است.
ترجمه: فرزانه سالمی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید