شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


نقدی بر تئاتر غولتشن ها


نقدی بر تئاتر غولتشن ها
پس از افول کمدی رومی در قرون وسطی و تحت تأثیر کمدی‌های یونان و روم و فرس‌های قرون وسطایی شکلی از کمدی مردمی تحت عنوان کمدیا دلارته در ایتالیا به وجود آمد که به زودی در بخش‌های زیادی از اروپا نفوذ و گسترش یافت. کمدیا دلارته سنتی نمایشی را پدید آورد که تا به امروز نیز تداوم دارد و بر طیف وسیعی از نویسندگان بازیگران و کارگردان‌ها تأثیر گذاشته است.
از آثار مولیر گرفته مانند "نیرنگ‌های اسکاپن" تا نمایشنامه‌های گولدونی (یک نوکر و دو ارباب، غولتشن‌ها و...) از دلقک‌های سیرک گرفته تا نمایشنامه مدرنی همچون "در انتظار گودو" و شخصیت‌های ولادیمیر واستراگون که ردپای کمدیادلارته را در آن‌ها بازمی‌یابیم. اما در این میان شاید بتوان گولدونی را مهم‌ترین میراث‌دار سنت‌های کمدیادلارته به شمار آورد چرا که در آثار هیچ نمایشنامه‌نویس دیگری تا به این پایه حضور گسترده شخصیت‌ها و مضامین این نوع از کمدی را نمی‌بینیم. اما آنچه آثار گولدونی را شاخص می‌سازد نه تقلید از کمدیادلارته بلکه فراروی‌های او از آن است. او به تکرار و تقلید این سنت نمایشی نمی‌پردازد بلکه در آن به عنوان یک منبع الهام می‌نگرد و خود سعی دارد جهانی گسترده‌تر و جذاب‌تر خلق کند. در واقع گولدونی بیش از هر چیز از فرم کمدیادلارته سود می‌جوید و از تکنیک‌‌ها و تمهیدات آن برای غنای آثارش بهره می‌گیرد. اگر شخصیت‌های کمدیادلارته به نمایشنامه‌های او پا می‌گذارند تبدیل به شخصیت‌هایی تغیرشکل یافته بر اساس فضای نمایشنامه او می‌شوند. یکی از برجسته‌ترین وجوهی که گولدونی بدان پرداخته و او را از دیگر کمدی‌نویسان معاصرش و پیش از خود متمایز می‌سازد حضور پررنگ زنان در آثار وی است. چنانکه برخلاف سنت کمدی اروپایی یعنی کمدی یونانی، رومی و کمدیادلارته که در آن زن‌ها یا حضور ندارند و یا حضوری حاشیه‌ای و ابزاری برای قهرمان کمدی دارند در نمایشنامه‌های گولدونی، قهرمان و پروتاگونیست اغلب آثارش را زنان جسوری تشکیل می‌دهند که حضوری پررنگ در جامعه مردانه دارند و در پی دستیابی به حقوق خود هستند. آن‌ها به راحتی مردان را دست می‌اندازند و به بازی می‌گیرند و حتی در نبردهای تن به تن بر آنها پیروز می‌شوند. زنان نمایشنامه‌های گولدونی چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ هوشی از مردان بالاترند. نمونه این زنان در نمایشنامه‌های وی زیادند از جمله میراندولینا در نمایشنامه "مدیر مهمانخانه"، بئاتریس در نمایشنامه "یک نوکر و دو ارباب" و فلیچه در نمایشنامه "غولتشن‌ها". البته در کنار این دیدگاه گولدونی نقدهای تند و تیزی را نیز متوجه مکرهای زنانه و فریبکاری‌هایشان می‌کند و شخصیتی یک بعدی از آنان ارائه نمی‌دهد.
چنانچه می‌بینیم گولدونی در عین استفاده از تکنیک‌های کمدیادلارته از لحاظ مضمونی چندان پایبند به آن نیست و از این نوع کمدی در راستای القای تفکرات خود بهره می‌گیرد و از آن در فرم نمایشی آثارش سود می‌جوید اما از آنجا که بخش عمده‌ای از تکنیک‌های کمدیادلارته تکنیک‌های اجرایی است که تنها در اجرا شکل نهایی و واقعی خود را می‌یابند بخش عمده‌ای از جذابیت‌های نمایشنامه‌های گولدونی نیز وابسته به اجرای آن‌ها است. در واقع نمایشنامه‌های گولدونی بیش از آن‌که نمایشنامه‌هایی خواندنی باشند، نمایشنامه‌هایی اجرایی هستند که با شناخت این ویژگی‌های اجرایی و تکنیک‌ها و تمهیداتی که از آن بهره برده می‌توان اجراهایی بسیار موفق از آن‌ها ارائه داد. نمونه بارز این اجراها را می‌توان اجرای جیورجیو استره‌لر از "یک نوکر و دو ارباب" دانست که تحت عنوان "آرلکینو خدمتکار دو ارباب" روی صحنه رفت و استره‌لر آن را بر اساس تکنیک‌های کمدیادلارته بازسازی کرده بود. این اجرا نزدیک به ۵۰ سال جزو رپرتوار این گروه بود و تقریباً هر ساله به صحنه می‌آمد و صدها هزار تماشاگر از آن دیدن کردند که آماری رویایی و شگفت‌انگیز برای یک اجرای تئاتری به شمار می‌آید.
گولدونی هرچند نزد اهل تئاتر در ایران نویسنده شناخته شده‌ای است اما نه ترجمه‌های زیادی از آثار او در دسترس است و نه شاهد توجه زیادی از سوی گروه‌های اجرایی به آثار او هستیم. اگر یکی از مهم‌ترین وظایف هر کارگردانی را انتخاب دقیق و آگاهانه متن نمایش بدانیم، حمید پورآذری با انتخاب غولتشن‌ها به دو موفقیت عمده دست می‌یابد.
۱) کمدیادلارته به دلیل نزدیکی چه از لحاظ فرم، چه از لحاظ شخصیت‌پردازی و چه از لحاظ محتوا به نمایش‌های ایرانی روحوضی و سیاه‌بازی می‌تواند جاذبه‌های فراوانی برای مخاطب ایرانی داشته باشد و انتخاب متن با ویژگی‌های نزدیک به این شیوه نمایشی می‌تواند برای تماشاگر ایرانی بسیار ملموس و قابل پذیرش باشد.
۲) "غولتشن‌ها" نمایشنامه‌ای است که شاید امروزه موضوعیت چندانی در جامعه غربی نداشته باشد اما با تنش‌ها و مشکلات جامعه ایران بسیار مرتبط است و سوژه‌ای آشنا و ملموس برای مردان و زنان جامعه ایرانی بالاخص از قشر سنتی دارد.
در حوزه اجرا پورآذری بیش از هر چیز سعی دارد فضایی شاد برای مخاطب خلق کند و از همان بدو ورود تماشاگر با فضایی کارناوالی روبه‌رو می‌شود. برای خلق این فضای شاد جدای از حرکات و بازی بازیگران، کارگردان به شیوه‌ای آگاهانه رنگ سیاه صحنه را حذف می‌کند و فضای اجرا را به رنگ سفید درمی‌آورد و از رنگ‌های قرمز و زرد در طراحی دکور و لباس‌ها سود می‌جوید و بدین وسیله مخاطب را در فضایی شاد و پرتحرک قرار می‌دهد، چنانکه در کمدیادلارته نیز از لباس‌های رنگارنگ و اغلب با رنگ‌های قرمز و زرد استفاده می‌شود.
اما استفاده پورآذری از تکنیک‌های کمدیادلارته تنها به طراحی فضا و رنگ‌ها محدود نمی‌شود بلکه او به شیوه‌ای آگاهانه از اغلب تکنیک‌های این کمدی در اجرایش سود می‌جوید که کاملاً در راستای نمایشنامه قرار می‌گیرد. از جمله این تکنیک‌ها می‌توان به استفاده گسترده از بداهه‌پردازی اشاره کرد که خود توانایی بالایی را از بازیگران این نمایش می‌طلبد و بازیگران نمایش این توانایی را در طول اجرا از خود نشان می‌دهند. بازی بازیگران در این نمایش بازی‌های روان، یکدست و جذابی است و هرچند بازی هدایت هاشمی در نقش "سیمون" مقداری برجسته‌تر و پررنگ‌تر از دیگر بازیگران نمایش است، اما بازیگران جوان این نمایش از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند.
از دیگر تکنیک‌های کمدیادلارته که این اجرا به وفور از آن سود می‌جوید می‌توان به استفاده از آوازهای جمعی، کمدی اسلپ استیک یا بزن بکوب، استفاده از موسیقی بر روی صحنه و... اشاره کرد.
دکور و آکسسوار در این اجرا نقش چندانی بر عهده ندارد و همچون کمدیادلارته بیشتر متکی به حضور بازیگر و بدیهه‌پردازی‌های او بر روی صحنه است، حتی سکوی موجود در صحنه بیشتر ما را به یاد گاری‌ها یا میدان‌هایی می‌اندازد که نمایش‌های کمدیادلارته در آن اجرا می‌شد و حتی با اندکی جسارت بیشتر، پورآذری می‌توانست در نحوه چینش تماشاگران نیز دستکاری کند و به جای دید از بالا و روبه‌رو مطابق صندلی‌های سالن سایه با حذف صندلی‌ها تماشاگران را به شکل نیم‌دایره و سه‌وجهی در مقابل اجرا قرار دهد تا جدای از آن که مخاطب را هر چه بیشتر به فضای شاد اجرا نزدیک می‌کند، فضای کمدیادلارته را هر چه بیشتر برای وی بازسازی کند.
البته نیک می‌دانیم هدف پورآذری در این اجرا خلق کامل یک کمدیادلارته بر صحنه نیست اما در عین حال او می‌توانست هرچه بیشتر از ظرفیت‌های آن بهره بگیرد و حتی بر نقاط مشترک آن با نمایش‌های روحوضی تأکید کند.
اما با این وجود "غولتشن‌ها" موفق می‌شود جدای از به انجام رسانیدن مهم‌ترین وظیفه کمدی یعنی لذت، تفریح و خنداندن مخاطب به نقدی اجتماعی و طرح مشکلات ملموس جامعه نیز بپردازد و تماشاگران خود را اعم از تماشاگران عام و تماشاگران حرفه‌ای تئاتر راضی کرده و به بیرون از سالن هدایت کند.
منبع : سایت سیمرغ