دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مذاکره بدون تهدید


مذاکره بدون تهدید
۱) مذاکره از جنس تهدید نیست بلکه تلاشی است برای یافتن راه حلهایی که با علایق قانونی طرفین مذاکره کننده سازگار باشد. تهدید و ارعاب شگرد همیشگی ابرقدرتها در مذاکره با کشورهای کوچکتر برای محروم کردن آنها از حقوق قانونی شان است. برخی نظریه پردازان روابط بین الملل اساسا فلسفه اصول ۴۱، ۴۲ و ۴۳ فصل هفتم منشور ملل متحد را در پیوند دائمی با این ترفند نخ نما شده تفسیر می کنند. در قرن بیست و یکم با کیشهای بی هدف نمی توان طرف مقابل را که هنوز مهره های زیادی برای بازی دارد، مات کرد. به تعبیر ریچارد نیکسون” رجزخوانی های خصمانه فاقد هرگونه راهبرد استراتژیک است.” برای ادامه بازی مهره های زیادی باقی مانده و فرماندهان جنگ کارهای بسیار مهمتری از شلیک کردن به هم دارند.دیپلماسی فن و هنر مذاکره در یک فضای عادلانه و بدون پیش شرط است.
روز گذشته رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در بیانات بسیار مهمی پیرامون مذاکرات هسته ای فرمودند: “مذاکره در صورتی پیشرفت خواهد داشت که فضای تهدید بر آن حاکم نباشد، اروپایی ها باید توجه داشته باشند که طرف مذاکره آنان، ملت ایران است و ملت ایران نیز ملتی غیور است که از تهدید خوشش نمی آید و زیر بار هیچ تهدیدی هم نخواهد رفت.”
در واقع مقام معظم رهبری سلامت فضای مذاکرات و عاری بودن آن از هرگونه ارعاب و تهدیدی را شرط تداوم مذاکرات ایران با اروپا بیان کردند و هشدار دادند: “اینکه دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی برای پوشاندن مشکلات فراوان داخلی خود حرفی بزنند، مربوط به خودشان است اما اگر در عمل مرتکب حماقت واقعی شوند، بدانند ملت ایران، آن دستی را که به جمهوری اسلامی ایران عزیز تجاوز کند، قطع خواهند کرد.” بازی هویج و چماق راه حل مسئله هسته ای ایران نیست. راه حل پرونده هسته ای ایران یک بازی برد- برد است که کیفیت و کمیت امتیازات حاصله طرفین در این معادله نقش حیاتی دارد. بازی “هویج بدون چماق” می تواند در مسیر سالم سازی فضای مذاکرات نقش کلیدی را بر عهده داشته باشد.
۲) مبادله اسرا بین حزب الله و رژیم صهیونیستی یک پیروزی بزرگ برای لبنان و یک کارت برنده برای جمهوری اسلامی ایران بود. این عملیات بار دیگر بر این نظریه صحه گذاشت که خط کش منافع ملی حوزه های قدرت و نفوذ یک کشور است و نمی توان منافع ملی را در مرزهای جغرافیایی محصور کرد.
چند سال است که پنجره های سیاست خارجی جمهوری اسلامی باز شده و منطقه گرایی مبتنی بر منافع ملی روی میز دیپلماتهای ایرانی قرار گرفته است. امروز منافع ملی ایران از مرزهای چین تا سواحل مدیترانه در جریان است و دستگاه دیپلماسی کشور هر از گاهی به حیاط خلوت قدرتهای بزرگ نیز سرک می کشد. همچنین در داخل، نظام اسلامی از یک ثبات و انسجام خوبی برخوردار است و با اتکا به آراء، عواطف و ایمان مردم مسیر رو به رشدی را طی می کند. در موضوع دستاوردهای هسته ای ملت ایران زیر دین هیچ کشور و دولتی نیست و سرافرازانه به قلل رفیع پیشرفت می اندیشد. غرب ناگزیر است جایگاه و شان منطقه ای ایران را شناسایی کند و برای ملت ایران در بازی های بین المللی جا باز کند. هیلل فریش کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک بگین - سادات در اسرائیل در اول ماه می ۲۰۰۷ طی مقاله‌ای نوشت:”از زمان تهاجم آمریکا به عراق، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری ایران رفتار یک هژمون منطقه‌ای را به خود گرفته است و به صورتی حرف می‌زند و عمل می‌کند که گویی رهبر جدید جهان سوم می‌باشد.” این عزت کم سابقه جمهوری اسلامی ذیل رویکرد منطقه گرایی مستلزم نوعی تغییر و تحول در شیوه سیاست خارجی دولت آمریکا است. “ایان شاپیرو” استاد علوم سیاسی دانشگاه ییل پس از برگزاری اجلاس شرم الشیخ در سال گذشته در مقاله‌ای با عنوان “گشایش استراتژیک” این گونه نوشت:”عدم ملاقات وزیر خارجه ایالات متحده، رایس با وزیر امور خارجه ایران،‌ متکی برای آمریکا تاسف‌بار است. پیدا کردن راه‌های دیگری برای آغاز گفتگوها،‌ هر چند به صورت محرمانه، به منظور هموار کردن راه “گشایش استراتژیک” در بازی باایران حائز اهمیت است.”اما این گشایش استراتژیک در روابط بین ایران و آمریکا چگونه تحصیل می‌شود؟ شاپیروبا اشاره به نوع روابط آمریکا و چین دردهه ۶۰ میلادی می‌نویسد:”یک گشایش استراتژیک به سمت چین به هدف ما در مهار شوروی سابق در دوران جنگ سرد کمک کرد.” چنین گشایش استراتژیکی مسبوق به بازنگری در مفروضات دیپلماسی آمریکایی نسبت به ایران طی ۳۰ سال گذشته است.
۳) رهبر فرزانه انقلاب اسلامی دیروز در هشداری مستقیم به جرج بوش فرمودند: “اینکه برخی بگویند رئیس جمهوری امریکا در ماههای آخر مسئولیت خود اقدامی را انجام دهد و دردسر آن برای دولت آینده بگذارد، تصور اشتباهی است زیرا اگر کسی اقدامی انجام دهد، ملت ایران او را حتی در زمانی که در مسئولیت هم نباشد مورد پیگرد قرار خواهد داد و مجازات خواهد کرد.”
هر گونه حماقتی در قبال ملت ایران با پاسخ کوبنده ای مواجه خواهد شد که آتش آن دامن آمریکا و تمام متحدانش را خواهد گرفت و ملت ایران در ۳۰ سال گذشته به این نکته واقف شده که هیچ قدرتی توان مقابله با اراده آهنین آنها را در صیانت از اسلام و میهن ندارد.دولتمردان آمریکا نباید فراموش کنند تا زمانی که در جبهه استکبار حضور دارند، رابطه جمهوری‌اسلامی با آمریکا همان الگوی امام خمینی(ره) یعنی رابطه گر گ و میش است. تفاوت تنها اینجاست که امروز گرگ در تله افتاده است و بایستی سر فرود آورد.هیچ تغییری در استراتژی همیشگی تقابل استضعاف و استکبار در طول تاریخ پیش نیامده است. در استراتژی امنیت ملی آمریکا بارها بر ناممکن بودن اقدام نظام علیه ایران تاکید شده است. “مارک پالمر” از استراتژیست‌های موثر آمریکایی در مصاحبه با روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز ضمن مخالفت صریح با ایده حمله نظامی به ایران گفته است “ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و هارتلند نظام بین‌الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل شده که دیگر نمی‌توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.” هزینه حمله به ایران برای دولتمردان آمریکایی غیر قابل تصور است. البته اثبات این موضوع به معنای نفی اقدام آمریکا علیه ایران نیست.
نومحافظه‌کاران تحت فشار شدید افکار عمومی در داخل آمریکا قرار گرفته‌اند. شکست‌های پی‌درپی دولت آمریکا برای مردم این کشور غیر قابل توجیه است. هر سرباز آمریکایی که در عراق و یا افغانستان کشته می‌شود جناح ضد جنگ در آمریکا را جری‌تری می‌‌کند. بوش فقط چند ماه دیگر در کاخ سفید حضور دارد و ممکن است برای تحت الشعاع قرار دادن رقابتهای انتخاباتی و توجیه بی کفایتی های خود در اداره آمریکا و همچنین جلب توجه لابی صهیونیستی دست به یک حماقت ابلهانه دیگر بزند. اما باید به بوش و تیم نو محافظه کارانی که بزودی باید بساط خود را از کاخ سفید جمع کنند هشدار داد که چنین حماقتی مجازاتی دردناک تر از وحشت مرگ در پی خواهد داشت و ملت ایران این دست جسارتها را نخواهد بخشید.
صالح اسکندری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید