یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نیمة تاریک؛ وجه تیرة حرکت به سوی جامعة اطلاعاتی


نیمة تاریک؛ وجه تیرة حرکت به سوی جامعة اطلاعاتی
“ژاک ایلول” فیلسوف فرانسوی (۱۹۶۴) می گوید: “فن آوری ،انسان- خالق خود- را تا حد چرخ دنده ای در خدمت کلان ماشین های جهانی پایین آورده است”. تلاش هایی برای بحث دربارة جنبه های اجتماعی – فرهنگی حرکت به سوی جامعه اطلاعاتی انجام شده است. این مقاله به طور خاص به وجه منفی جامعه اطلاعاتی می پردازد.
از اوایل دهه هفتاد که اصطلاح “جامعه اطلاعاتی” برای نخستین بار پدیدار شد، تا اواخر دهة نود که به نظر می رسد هیچ گزینة دیگری جز ورود به این جامعه برایمان نمانده، این حرکت با مانعی رودررو نشده است. با این همه، چک و چانه زدن های مابر سر چیست؟ آیا باید چنان جذب جامعه سیبرنتیکی شویم که هویت فردی خودرا از دست بدهیم؟ آیا میتوانیم تمایزات فرهنگی و اجتماعی خود را به این تعریف تازه از جامعه بیفزاییم؟ آیا می توانیم میراث خودرا حفظ کنیم؟ آیا این احتمال هست که در اشتیاق مهار گسیخته ناشی از عضویت در چنین جامعه ای ندانسته فاتحه خلوت و آرامش شخصی خود را خوانده باشیم؟ مابه عنوان متخصصان اطلاعاتی، با سرعت بسیارداریم به شهروندان دو دنیا[ی متفاوت] بدل می شویم: یکی دنیای الکترونیکی و دیگری دنیای فیزیکی . ما از طریق شبکه رایانه هایمان و تسهیلات مخابراتی، دنیای ادراکات خود را گسترش می دهیم. با این حال، هرگز به این سؤال نپرداخته ایم که تا چه میزان از تأثیرات این شهروندی جدید بر تابعیت سنتی ما، دلخواه مااست. در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، حرکت در راستای عضویت در این جامعه، ضعف های جدیدی را موجب خواهد شد که چاره و علاج طبیعی و مشخصی ندارند. عده ای متخصصان اطلاعات را دروازه بانان اطلاعات در جامعه متحول آتی می دانند. حال به عنوان دروازه بان، وظایف و ماموریت ما چیست؟ این مقاله به آن جنبه های اجتماعی – فرهنگی از حرکت به سوی جامعه اطلاعاتی که چندان دربارة آنها بحث نشده، و بویژه به وجوه تیرة جامعة اطلاعاتی ، مثل مرگ خلوت و آرامش [شخصی] می پردازد. بیست و پنج سال پیش با نخستین عشقم بورروشدم : پدرم باگروهی از دانشکدة مهندسی دانشگاهی که درآنجا تدریس می کرد مرا بهسفر برده بود. در یک ساختمان معمولی، یک رایانه آی بی ام ۳۷۰ و بانک های تله تایپ قرار داشت.
دستگاه در پشت یک دیوارة شیشه ای بود. . . چراغ های نشانگر آن با ترکیبی رمزآلوده کارمی کردند. . . . یادم می آید یک صفحه کلید بیکار پیداکردم . در برابر پرسش من که “سلام، حالت چطور است؟) دستگاه فورا" پاسخ داد: “درونداد نادرست است” . اکنون پی از ربع قرن، دستگاه بسیارنیرومندی بر روی میزم دارم و هنوز هم همان جواب را دریافت می کنم. [البته] اگر وضعیت تغییر می یافت [و پاسخ دیگری می گرفتم] ، شاید الان میگفتم “من می ترسم “. اشتباه نکنید؛ به عنوان یک مهندس، آدم عجیب غریب و شناخته شده ای هستم که شیفتة پدیده های ناشی از آمیزش فن آوری ارتباطات و رایانه شده ام. بله، من از سمت و سوی این توسعه بیش از پیش احساس ناراحتی می کنم. رویکرد انسانی به سمت این امر و حالات گوناگون بیان و حفظ دانش، همیشه مرا مجذوب کرده است. تصویر کنید چند هزار سال پیش گروه های نیمه چادر نشین ایرای دارای فردی به نام “حافظه ایل” بودند. او در هر نشست و واقعه مهم قبیله شرکت می کرد تا آن را مشاهده و ثبت کنید که یکی از این افارد بر اثر کهولت یا به دلیل دیگری بمیرد اما خاطرات ایلی را به دیگری نسپرده باشد.
خاطراتی که منتقل می شد همراه با مهارت هایی که در ایل آموخته می شد باید نسل های جوان تر را برای میدان های آتی آماده می کرد. این روزها ما ترغیب می شویم که اینترنت را به عنوان “حافظه جهانی” بپذیریم و خاطرات و تجربه هایمان را به آن منتقل کنیم. غالبا" به من می گویند که سرعت سرسام آور پیشرفت های علمی و فن آوریباعث آزادی ذهن انسان شده است. بله، این گفته تا اندازه ای صحت دارد؛ اما امروزه استفاده از آزادی دریادگیری و تفسیر نتایج تلاش های انسان ، به ابزارهای جدیدی نیازمند است. یکی از این ابزارها، مجموعه دانش و تخصص لازم برای شناسایی، فراهم آوری و اشاعة اطلاعات، یعنی داده شناسی(۳) است. اما واژة داده شناسی از القای تمام و کمال تأثیرات اجتماعی مترتبت بر آن ناتوان است. از نظر انفجار اطلاعات و نقش آن به عنوان عاملی در تحولات اجتماعی، کلیشه های بسیار وجود دارد.
حتی کشورهای کم تر توسعه سافته نیز در گیرودار حرکت جاه طلبانه ای برای تأمین دسترسی به ثروت ها و منابع اطلاعاتی جدید ، چه بین المللی وچه داخلی هستند. در بیش تر موارد، از جمله در ایران، ما فقط به پیوند زدن فن آوری اقدام می کنیم؛ آن هم با درک اندکی از آن و بدون این که تلاشی برای بومی کردن آن به خرج دهیم. این [فن آوری] ها بر پروژه های گرانقیمت شبکه سازی ملی سوارند که هدف از آن ها هیاهو و جنجال در بارة اتصال سریع و بلافاصله به شبکة جهانی است. اما هیچ قانونی گذارنده نشده که حقوق شهروندان این کشور ها را در این عرصه حفاظت کند. آنان چگونه می توانند مطمئن باشندکه اولویت بندی صحیحی انجام داده اند؟ اجازه اختیارات دولت است، گفتگو می کنند. آنان به اینترنت که هنوز در حوزه اختیارات دولت است، گفتگو می کنند . آنان اینترنت را در موتور توسعه علمی می خوانند. اما فقط چند تا از دانشگاه های ایران هستند که به فشار های زودرس بودجه ای دچار نشده اند. پس فایدة اینترنت وقتی که به بهای حذف آموزش باشد، چیست؟
● اینترنت و تأثیرات آن
اینترنت برای بسیاری از هموطنان آینده نگر من به جای یک ضرورت ارتباطی، به نمادی از منزلت موقعیت اجتماعی بدل شده است. مؤسسة ندارایانه که در حال حاضر تنها راه دسترسی غیر د.لتی به اینترنت در ایران است، اخیرا" تحقیقی انجام داده که روشن میکند تعداد افرادی که فعالانه از اینترنت استفاده می کنند کم تر از ۲۰۰۰ نفر است. این رقم از حدود ۶۰۰۰۰ ایرانی که به این شبکه دسترسی دارند به دست آمده. اگر اعداد و ارقام را در کنار هم بگذاریم، شاید بتوانیم نتیجه بگیریم که در برابر هر ۶۰۰۰۰ ایرانی، یک نفر اینترنت سوار است. ظاهرا" چنین اختلافی را میتوان یک توسعه مطلوب نامید، که به نوعی از تخصصی شدن منجر می شود و زمان نسبی انتقال فن آوری در حوره [کاری] ما راکاهش می دهد. این اختلاف همچنین شاید نشانگر تقاضای های گوناگون اطلاع جویی در جامعه است. این بیان دست کم در حد نظری میتواند پذیرفتنی باشد؛ در این نظر فرض براین است که دستگاه های اداری و حتی خود جامعه به گونه ای منطقی عمل می کنند.
در مورد دستگاه اداری، این شیوة عمل غالبا" خیال خامی بیش نیست . در حینی که به توسعه خدمات اطلاعاتی و اینترنت خصوصی در ایران اشغال داشتم، بیش از هر زمان دیگر با موضوعاتی روبرو می شدم که هیچ ارتباطی با موضوعات فن آوری – تجاری محض نداشت ایران دارای مجموعه قوانین مناسبی که علاوه بر استفاده صحیح از [اینترنت] ، جنبه محرمانگی را نیز تضمین کند، نبود. دستگاه اداری ، بویژه در خاورمیانه ، همیشه واله و شیفتة نظارت تام است و غالبا" با عنوان ضرورت مدیریت یا نظم بخشیدن به منابع در سطح ملی به این موضوع اشاره می شود. این خطر نیز هست که در جریان ارائه خدمات دستگاه اداری از شما بخواهد که از بخشی از آزادی خود دست بردارید. مثلا" کارت عابربانک را در نظر بگیرید . هر بار که در یک فروشگاه یا دستگاه خودپرداز از کارتتان استفاده می کنید، ساعت ، تاریخ و محل اجرای عملیات را بانک ثبت می کند. کارت بیمه وضعیت اضطراری من، به کارفرمای من امکان می دهد که بر مبنای داروهای تجویز شده و نیز معاینات پزشکی انجام شده ، به جزئیات سابقة پزشکی من دسترسی داشته باشد. من می توانم گوشی تلفن همراه ام را با یک رمزپرداز مجهز کنم تا تماس های مرا در برابر اسکنرهایی که می توانند آن ها را درگیری کنند محافظت کند؛ اما شرکت تلفن ثبت کاملی از تماس های من دارد. قواعد شرکت ها گاهی شامل عبارتی است که به کارفرمای حق می دهد پست الکترونیکی شمار را بازرسی کند. در هر موردی که می خواهید از تسهیلات و مزایای ناشی از حرکت به سوی جامعة اطلاعاتی استفاده کنید، ظاهرا" لازم می آید که از بخشی از حقوق خود چشم بپوشید؛ شما به دلخواه اجاره می دهید به خلوت شما حمله شود.
اینجا است که مسئلة حمله به خلوت [شخصی ] ، در برابر بزهکاری سیببرنتیکی یا ترورسیم سیبرنتیکی رنگ می بازد. در سال ۱۹۹۵ ارادة اطلاعات نیروی انتظامی ایران تعداد منتخبی از ایرانیان متخصص را در موضوع بزهکاری های الکترونیکی کارمندی مورد سؤال قرار داد. دربارة این بازجویی خاص و نتایج آن گزارش دیگری در دست نیست. بنابر پاره ای شواهد، شرکت های ایرانی، بویژه مؤسسات مالی در معرض چنین بزهکاری هایی هستند. در سال ۱۹۹۵ یک مؤسسه دولتی دیگر یعنی IDARPI، مجری [یک بررسی] کارگاهی در موضوع ترورسیم سیبرنتیکی و مبارزة اطلاعاتی بود که حدود دوازدة عرصة آسیب پذیری در آن تعریف شد. آن چیست که بزهکاری سیبرنتیکی را این قدر آزارنده میکند؟ واقعیت این است که به این نوع از جنایت، حتی در کم خطرناکترین سطح آن [اطلاعات ربایی]، بدون آگاهی ما اقدام می شود. اطلاعات یک کالای واحد است که در یک زمان می تواند در دو جا باشد. البته اطلاعات ربایی بستگی کامل به تفسیر ما دارد. در جوامع محافظه کار، کلوچه جادویی(۴) را، که بسیاری از سایت های وب به دنبال مراجعان و دیدار کنندگان از آن سایت، با آنان همراه می کنند، می توان ابزار اطلاعات ربایی دانست. اخیرا" یکی از دوستان من، به عنوان نوعی آزمون عقلانی، راهی به بی بی اس بانکی که درآن حساب داشتم باز کرد. جالب این که با راحتی باور نکردنی اسم عبور مرا پیداکرد؛ و من تصمیم گرفتم در بانکی حساب باز کنم که اطلاعات مشتریان را در بی بی اس نمی گذرد.
بدتر این که قوانین ضعیف و آداب و رسوم اجتماعی با ناتوانی کامل و لنگان لنگان از پی فنون جاری مزاحمت و مراقبت داده ها روان اند. این امر به ظهور طبقة بندی جدیدی از کارکنان اطلاعاتی، یعنی کاوشگران کارمزدی اینترنت، منجر شد؛ افرادی که با دریافت یک نام و نشانی، در عرض فقط چندساعت در می یابند که مورد جستجو چه فواید و کاربردهایی دارد، موجودی مالی یک فرد چه وضعیتی دارد، و خیلی نکات جالب دیگر. اما موضوع مهم تر از خلوت و آرامش خصوص، موضوع هویت است. کسی نمی تواند جاذبة اینترنت به عنوان یک چالش ذهنی را انکار کند. ما از طریق رایانه و نیز ایستگاه های ارتباطی خود به خلق یک تصویر رقومی از خویش در اینترنت می پردازیم. د راین محیط اکتشافی، بی آن که با خطری روبرو باشیم،جاذبة گشتن در این محیط و – در صورت امکان_ سود بردن از مزایای آن ما را به خودمی کشد. اینجا است که مشکل زبان پیش از مسایل فرهنگی مطر می شود. بخش عمدة سایت های جالب اینترنت به زبان انگلیسی و د رایالات متحده هستند. گاه لازم می آید که شحص یاد بگیرد که چگونه اختلافات جزئی و اشارات موجود در صفحة وب را به درستی در یابد. وقتی دوباره به این شبکه دسترسی می یابیم به نظر می رسد که داریم دارای تبعیت دو گانه می شویم؛ افرادی با هویت دوگانه: یک هویت ملی و یک هویت رقومی . و کدامیک از این دو هویت غلبه خواهد یافت: شهروندی یا شبکه وندی؟(۵) ظاهرا" عنصری از نوع تکان های فرهنگی نیز در آثار به چشم می خورد .
حساسیت در برابر پدیده تکان های فرهنگی ظاهرا" هیچ ربطی به سطح توسعه شبکه های رایانه ای و تنوع ارتباطی ندارد؛ بلکه عمدتا" به استنباط خود ما از اطلاعات به عنوان یک کالا مربوط می شود. یعنی به موضوعات فرهنگی ارتباط پیدا می کند. حرکت به سوی جامعة اطلاعاتی ، که گویا بر اقتصاداطلاعات در حالی که ابدا" در اقتصاد کشور به حساب نیامده ، سود برد؟ علاوه بر این کشوری که فاصلة بسیار زیادی با یک اقتصاد محکم دارد، چه یودی می تواند [ از اطلاعات] ببرد؟ اگر تولید اطلاعات را کنترل کنید، مالک اطلاعات هستید؛ به شرطی که آن را به عنوان وثیقة مالکیت خویش در کف دست نگیرید. اما همین که آن را در شبکه گذاشتید، دیگر مالک آن نیستید. اینترنت یک خیابان دوطرفه است. چنان است که وقتی [چیزی را] روی این شبکه گذاشتید، از شما انتظار می رود که آن را به هر قیمتی روی شبکه نگه دارید. فرض کنید مقاله ای می نویسید و نشانی های روی وب را به عنوان منبع ارجاعات در آن نقل می کنید؛ ولی ناگهان برخی از این نشانی ها از وب حذف می شود. اینترنت به عنوان رسانة توزیع، فرصتی بیمانند برای بیان دیدگاه ها، اطلاعات و هویت رقومی به اقتصادی ترین شیوة ممکن است. به این دلیل، اینترنت به نوعی یک برزخ حقوقی است.
افرادی که دارای جاه طلبی هایی از حیث انتشار [افکار خود] هستند، خیلی آسان تر می توانند آن ها را در اینترنت منتشر کنند تا این که – مثلا" – شش ماه صبر کنند تا مجوز نشر را از مقالات محلی ایران دریافت دارند. همانگونه که پیش تر گفتم، اینترنت یک خیابان دو طرفه است؛ یعنی تراز تجاری در جریان ورود و خروج اطلاعات وجود دارد و در یک وضعیت مطلوب این دو باید بر هم منطبق باشند. ولی در بسیاری موارد اینگونه نیست، وشاید نباید هم باشد. در واقع حسن اینترنت این است که می توان جریان اطلاعات مورد نیاز را برنامه نویسی کرد. کسی که ره ادبیات نوین انگلیسی علاقه دارد، یعنی به چیزی که دستیابی به آن در ایران دشوار است، چه بسا با اتصال به سایت های مربوطه در اینترنت راضی شود. اینترنت صفت بوقلمونی دارد، مطابق با خواسته های فرد تغییر رنگ می دهد. اگر خواستة شما فقط ارتباطات – مثلا" پست الکترونیکی- باشد، اینترنت یک راه حل کامل- سریع و نسبتا" ارزان – است. اما وقتی برای تأمین نیازهای اطلاعاتی، به عنوان رسانه یا یک محمل بازرگانی، از آن استفاده کنید، آنگاه حالتی نامتقارن می یابد. میزان عدم تقارن مستقیما" به وضعیت صنعت و اقتصاد اطلاعات [ در کشور] شما مرتبط است. بنابر ارقام غیر رسمی، ایران در هر سال اطلاعاتی با ارزش نزدیک به ۳۰ میلیون دلار ، در شکل های گوناگون آن از اینترنت وارد کرده است.
دربارة صادرات رقمی در دست نداریم . تعداد سایت های ایرانی که در حال حاضر فعال و از طریق شبکه در دسترس اند کم تر از ۱۰ تا، و بهترین آنها ندا رایانه با کم تر از ۶/۸ میلیو تماس رد ماه است. در سطح فرهنگی، قاره پهناور آسیا شاید کم تر از ۱۰ درصد مندرجات موجود کنونی دراینترنت را به خود اختصاص می دهد. با آن که دولت ها از ضرورت حرکت در جهت سود بردن از مزایای اینترنت سخن می گویند، تمایل اندکی ب سرمایه گذاری برای افزیش مندرجات کشور خود در وب دارند. بدتر این که آنان غالبا" انگیزه ای، [مثلا"] در قالب معافیت مالیاتی، برای بخش خصوصی به منظور کاستن از میزان این شکاف فراهم نمی آورند . در واقع یکی از پیش نیازهای حرکت به سوی جامعه اطلاعاتی، غیر دولتی کردن صنعت مخابرات است. صنعت مخابرات در عمدة موارد یک انحصار دولتی است، و دولت غالبا" با غیرت و حمیت نسبت به انحصارات خود رفتار می کند. ادارة این انحصارات، و در نگاهی عام تر، نگرش حکومت در این باب که چه کسی وارد اینترنت بشود و چه کسی نشود، اگر با قوانینی که تساوی دسترسی را تضمین می کنند تعدیل نشود، به [نوعی ] قشربندی – شکل گیری تقسیمات اجتماعی برمبنای نامگذاری که دسترسی به اطلاعات را انحصاری می کند ، و از سوی دیگر، ظهور فقرا [ی اطلاعاتی] را شاهد خواهیم بود . خوشبختانه درایران دسترسی به اینترنت هنوز به چنین مسائلی مبتلا قبول از نظر قیمت ارتباط دارد. یک اتصال اینترنت هنوز به چنین مسائلی مبتلا نشده استو مشکل موجود، بیش تر با ارائه امکان دسترسی قابل قبول از نظر قیمت ارتباط دارد. یک اتصال اینترنت در ایران نوعا" با قیمتی از پایة ۱۲۰۰ دلار امریکایی آغاز می شود . میانگین حقوق یک استاد دانشگاه ۴۰۰۰ دلار در سال است، و قیمت اتصال اینترنت با امکان فروفرستی(۶) سریع، از ۱۰۰۰۰ دلار شروع می شود. البته با در نظر گرفته موضوعات زیر می توان از میزان عدم تقارن در بهره گیری از حرکت به سوی جامعه اطلاعاتی تاحدودی کاست:
▪ چگونگی یافتن اطلاعات و چگونگی استفاده از آن؛
▪ چگونگی ارزیابی قدرت اطلاعات در پشتیبانی از اهداف راهبردی سازمان؛
▪ کارآیی و صرفه مندی؛
▪ سنجش میزان تأثیر خدمات بر استفاده کنندة نهایی؛
▪ پخش اطلاعات.
در نتیجه به نظر من سر جمع کلی پاسخ به پرسش های بالا، چیدمان اطلاعاتی لازم برای تضمین میزان سازگاری یک جامعه با یک جامعه مبتنی بر تبادل اطلاعات را تعیین می کند. نمی توان کشوری را یک شبه به جامعة اطلاعاتی بدل کرد؛ بلکه سواد اطلاعاتی در این کشور باید به حد معینی برسد. سواد اطلاعاتی نیازمند سرمایه گذاری جدی در زیر ساختار آموزشی، و توسعة منابع انسانی است. تفاوت گستردة میان نگرش های جهانی موجود در نواحی روستایی ایران( که اکثریت جمعیت ایران در آن زندگی می کنند)، و در نتیجه رفتار اطلاع جویی و نیز رفتار اطلاع پردازی ، مرکز پژوهش های روستایی را به اختصاص بخش عمده ای از تلاش های پژوهشی اش در این جهت هدایت کرده است. روشن شده که در هر جا که یک توسعة روستایی ضریب هزینه/ عملکرد بهتری را حاصل می کند. چنین برنامه هایی را می توان از طریق بزرگان روستا، مسجد محل یا کتابخانه روستایی محل علمی عملی کرد. به علاوه،سطح نیاز اطلاعاتی ساکنان روستا گرایش آشکاری به سوی همخوانی با کیفیت [اطلاعات] دارد. جالب توجه این که تأمین نامتوازن منابع اطلاعاتیـ بدون توجه به عوامل روانی- اجتماعی، در پاره ای از جوامع روستایی معین به تنش اجتماعی منجر می شود. مثلا" شیوة زندگی چادر نشینی وایلی را – که در طی هزاران سال تغییر اساسی نکرده – چگونه می توان با پدیدة انفجار اطلاعات همگام کرد؟ نواحی شهری که موضوع، شکل و دامنة درخواست و تولید اطلاعات درآن ها به طور سنتی تنوع بیش تری یافته است. همیشه بانوعی از نخبه گرایی، از لحاظ دسترسی به گسترة وسیعی از اطلاعات، همراه اند. قاعدة بازی در قراردادهای اجتماعی تنوع بیش تری یافته است. در برخی موارد، تأمین کورکورانة اطلاعات به جای این که سودمند باشد زیانبار خواهد بود. اساسا" در حرکت برای تدارک ابزارهای اطلاعاتی که ب منظور بهبود بخشیدن به زندگی مورد نیاز این اجزای جامعه است، باید موضوع [تنش و ] تکان فرهنگی را نیز مورد توجه قرار داد.
● نتیجه
غوطه وری مهار نشده در فضای سیبرنتیکی و قرار گرفتن در معرض آن، در بهترین حالت نیز اقدامی مخاطره آمیز خواهد بود. قطعا" همة جوامع از انقلاب اطلاعاتی سود نخواهند برد؛ برخی از این جوامع ممکن است به دلیل فقدان زیرساختار و حفاظ های مناسب حتی زیان ببینند. جدایی میان تعهدات و هویت های فیزیکی و رقومی را باید درک کرد و به آن ها پرداخت. باید تعریف جدیدی از خلوت [شخصی]، نه براساس حقوق، بلکه برمبنای روابط به دست داد. با وجود پیچیدگی طبقات گوناگون اجتماعی، ادراک اهمیت سرمایه گذاری در خدمات اطلاعاتی و تمایل به این کار از سوی جامعه، تا آنجا که به پیچیدگی فرایند تصمیم سازی در آن مربوط می شود، از کارکردهای سرشت اجتماعی – اقتصادی وفرهنگی آن است. توسعه خدمات اطلاعاتی برای پشتیبانی از این تصمیم سازی ها شباهت نزدیکی با نیاز جامعه و درک جامعه از اهمیت چنین خدماتی دارد. این امر در کلیت خود از عادات افراد در دسترسی به اطلاعات ارزشمند تأثیر می پذیرد. غالبا" لازم می آید که برای اصلاح این عادات اطلاعاتی به آموزش استفاده کنندگان مبادرت ورزید. به منظور تضمین بهبود و صرفه مندی خدمات، باید با مرکز اطلاع رسانی همچون یک شرکت تجاری رفتار کرد. در هر حال ، در تجارت قواعد مراعات نمی شود.
Mnemonics
Harmonics
Informatics
Magical cookies
Netizen
Download
منبع : فصلنامه علوم اطلاع رسانی