دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


بیمار روانی


بیمار روانی
فیلم بیمار روانی یكی از برترین آثار استاد است. فیلمی به تمام معنی هیچكاكی و بر گرفته شده از یك موضوع كاملا هیچكاكی. فیلم با صحنه ی كوبنده ی آغاز می شود ( صحنه ی اول پس از چند دیزالو برای مشخص كردن موقعیت، وارد یكی از اتاقهای یك هتل می شود ) و تماشاچی را خلع سلاح می كند و به دنیای زیبا و لبریز از توهم هیچكاك می برد.
در این فیلم هیچكاك برای اولین بار در شیوه ی روایت گویی خود تغییراتی پدید می آورد، یعنی در جایی نیمه های فیلم شخصیت زن را علیرغم اینكه توانسته توجه تماشچیان را جلب كند می كشد و نابود می كند و شخصیت دیگری را جایگزین او می كند. یعنی در حقیقت ما تا صحنه ی قتل در حمام جانت لی را تعقیب می كردیم، پس از كشته شد جانت لی، هیچكاك تماشاگر را به دنبال آن بازیگر دیگرش می فرستد. آنتونی پركینز.
ما حدود نیمی از فیلم را با این آدم سپری می كنیم و به سرنوشتش علاقه مند می شویم و در پایان هیچكاك سعی دارد با یك شوك شدید ما را از فضای خشن اثر جدا كند. فیلم بیمار روانی واجد بسیاری از مشخصاتی است كه سایر آثار هیچكاك نیز آنها را دارا می باشند نظیر بازی با الگوی داستان پردازی، مادر فیلم بیمار روانی( ۱۹۶۰ ) علیرغم اینكه در فیلم حضور ندارد ولی فقط با همین حضور معنوی اش یكی از خوف انگیز ترین مادران هیچكاكی است. زنی كه به راحتی می تواند دست به قتل بزند و آدم ها را قربانی خودخواهی های خودش بكند. مادر فیلم بیمار روانی ، یك مادر مریض است كه ما به غیر صدا هیچ اثر دیگری از او نداریم.
شخصیتی به نام مادر در داخل آن خانه متروك و بزرگ و قصر مانند وجود دارد كه نقش موثری در رفتار و گفتار پسر جوانش نورمن ( آنتونی پركینز ) دارد. مهمترین علاقه ی نورمن تاكسیدرمی كردن پرندگان است، بعید به نظر می رسد یك آدم عادی به چنین كار وحشتناكی به عنوان سرگرمی نگاه كند.
نورمن از جهان بدش می آید و از هر چه در آن است متنفر است. عشق زیادی كه به مادر نامهربانش داشته باعث شده نتواند بعد از پدرش حضور مرد دیگری را در خانه نپذیرد و هم مادر و هم آ، مرد را بكشد. وقتی مادرش را دفن می كنند تحمل دوری از او را حتی برای یك شب ندارد.
پس قبر مادرش را نبش كرده و جسد او را در آورده و چندین سال با جسد مادرش زندگی می كند و طوری رفتار می كند كه انگار مادرش زنده است و حتی در غالب او فرورفته ( در لحظات خاصی ) و با هم ( نورمن و مادرش ) صحبت می كنند.
یكی از مهمترین نكات فیلم بیمار روانی كه كمتر به آن پرداخته شده است، عشق است. نورمن عاشق مادرش است، به خاطر همین عشق او را می كشد و بعد از او نمی تواند عاشق كس دیگری بشود.
وقتی از ماریون ( با بازی جنت لی ) خوشش می آید مادر درون نورمن حسودی كرده و نمی خواهد كار به جاهای باریكتر بكشد.
در حقیقت نمی خواهد نورمن عاشق شود و می خواهد نورمن را تا آخر عمرش تحت تسلط خود داشته باشد. به همین خاطر مادر درون نورمن بر نورمن واقعی پیروز شده و نورمن به شكل مادرش در می آید و ماریون را به قتل می رساند. نورمن واقعا معتقد است كه ماریون به دست مادرش كشته شده، من كه حرف او را می پذیرم شما چی ؟
بیمار روانی را می توان فیلمی نو و پیشرو به حساب آورد. دوست ندارم در دام تعریف كردن پیشرو و نو محصور شوم. به این دلیل پیشرو محسوب می شود كه در خیلی از جاها از قواعد سینمای كلاسیك پیروی نمی كند و آنها را زیر پا می گذارد. هیچكاك به صورت تدریجی به ما اطلاعات می دهد . وی در میانه ی فیلم ناگهان شخصیت اصلی فیلم ( ماریون )را می كشد و شخصیت دیگری را محور فیلم قرار می دهد كه بر حسب اتفاق در مسیر حركت شخصیت اصلی قرار گرفته است. ماریون علاقه بسیار زیادی به تشكیل خانواده دارد. به همین خاطر پولی حدود چهل هزار دلار را از یكی از مشتریان صاحب كارش می دزد. ما از این دزدی كوچكترین احساس ناراحتی نمی كنیم. چرا از آن مشتری متنفر شده ایم.
پیرمردی كه هنوز دست از عیاشی بر نداشته و به ماریون كه می تواند جای دخترش باشد نظرهای سو دارد. ماریون این پول ر برای تشكیل خانواده می خواهد. پول دزدیه شده هم ناشی از یك ازدواج است ( پیرمرد برای دختر نو عروسش خانه می خرد ). وی به شهری می رود كه نامزدش در آنجا زندگی می كند. در بین راه نسبت به كاری كه انجام داده احساس پشیمانی می كند چون شب و دیر وقت به نزدیكی آن شهر رسیده به متلی می رود تا شب را در آنجا سپری كند. بعد از اینكه با نورمن حرف می زند و شام می خورد به اتاقش می رود.
در كوتاه ترین زمان ممكن هیچكاك با استفاده ی بسیار زیبا از تصویر و صدا پشیمانی ماریون را نشان می دهد و بدون این كه كوچك ترین دیالوگی بگوید متوجه می شویم كه قصد دارد برگردد و پول ها را پس بدهد.
بعد از اینكه خیال ش راحت می شود برای اینكه بار گناه را از روی دوشش پاك كند به حمام می رود تا تن و روان خود را پاك كند ولی این اجازه به او داده نمی شود. نورمن عاشق او شده و مادر نورمن دوست ندارد به غیر از او زن دیگری وارد زندگی نورمن شود. به همین خاطر ماریون را می كشد. نورمن هم به خاطر اینكه آثار جرم مادرش را از بین ببرد جسد ماریون را به مردابی برده و همراه با ماشینش غرق می كند. در ادامه ما شاهد جستجوی كارآگاه و خواهر ماریون برای پیدا كردن او هستیم.
در انتها وقتی پی می بریم نورمن قاتل ماریون است و مادر نورمن چیزی جز اسكلت نیست ( البته در ظاهر و گرنه آن مادر بد اخلاق و غر و غرو در روان نورمن زنده است و همو قاتل ماریون است ) به جایی كه نسبت به نورمن احساس خشم و نفرت داشته باشیم.
نسبت به او احساس ترحم و محبت می كنیم. چرا كه او قربانی عشق خودش است.( صحبت های روان پزشك در آخر كار كاملا بیهوده و زاید است ) و ما برای عشق او احترام قائلیم حتی اگر به مرگ بی گناهی منجر شده باشد. عشقی كه در آخر كار نورمن را كاملا تحت تاثیر خود قرار داده و باعث استحاله ی شخصیت نورمن به مادرش شده است. در انتها ی فیلم ما با نورمن روبرو نیستیم. این مادر نورمن جلویمان نشسته است.
منبع : ایران کلاسیک


همچنین مشاهده کنید