دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


ایوان قدرتمند


ایوان قدرتمند
ایوان باسکتر که به تازگی وارد مجلس شده، یک گوینده خبر مؤدب و آراسته است. او نفر بعدی است که از جانب خدا تقدس یافته تا مأموریت الهی را به انجام برساند. ایوان بوفالو را ترک کرده و خانواده خود را به منطقه‌ای واقع در حومه ویرجینیای شمالی هدایت می‌کند، به محض ورود به آنجا خدا بر او ظاهر شده و به طرز مرموزی از او می‌خواهد تا یک کشتی بسازد و بدین ترتیب زندگی او از این‌رو به آن‌رو می‌شود. اما خانواده او که کاملاً گیج شده‌اند، نمی‌دانند که آیا ایوان یک بحران میان‌سالی را پشت‌سر می‌گذارد یا به‌واقع به‌سوی انجیل می‌رود.
● داستان
آیا ما یواشکی در دل آرزو نمی‌کنیم که استیو کارل هرگاه که فیلم کمدی بازی می‌کند، موفق شده و هم‌چنان در همان دفتر مانده و وسوسه شهرت سینما نشود؟ او نقش بروس توانا را نقش ایوان باکستر هم تکرار می‌کند. البته این‌بار خالی‌بندتر به‌نظر می‌رسد، اما هم‌چنان مغرور است. گوینده خبر سابق که اکنون به کنگره راه یافته خانواده خود را از بوفالو به واشنگتن منتقل کرده و مأموریت او ”تغییر دنیا“ است. البته خود او این عبارت را واضح به زبان نمی‌آورد، اما ”خدا“ از او می‌خواهد که این مأموریت را به انجام رسانده و به او دستور می‌دهد تا یک کشتی بسازد. کم‌کم رشد موهای صورت او و گونه‌های بی‌شمار حیوان‌هائی که جفت‌جفت در جلوی خانه‌اش ایستاده‌اند برای همیشه زندگی او را تغییر می‌دهند.
● بازیگری
ممکن است فیلم ”قدرتمند“ کمی احمقانه به‌نظر برسد، اما استیو هم‌چنان می‌تواند به خاطر دلقک‌بازی‌هایش روی لبان تماشاچیان خنده بیاورد. البته او راه‌های شادتری را نیز آزموده است، چه توسط له کردن انگشت شست با ابزار کشتی‌سازی و چه با هرمی از پرندگان که بر فراز دفتر کارش در پرواز هستند و روی سر او لانه دارند. کارل در حقیقت دارای چنان شخصیت دوست‌داشتنی هست که می‌تواند این نقش را حتی در خواب هم بازی کند. اما باید متوجه انجام دادن کارهائی مشابه آنچه در ”دوشیزه کوچک آفتاب“ نشان داده، باشد. فریمن دقیقاً کارهائی را انجام داد که در ”بروس توانا“ انجام داده بود. اما چرا باید تغییر کند؟ او خداست، به خاطر بهشت. باقی بازیگران ایوان کار خود را به‌خوبی انجام داده‌اند و واندا سیکس به‌عنوان دستیار اجراء ایوان تکه‌کلام‌های جالب بی‌شماری را ارائه می‌دهد. جان گودمن در این فیلم دست به سنگینی یک نماینده کنگره فساد بازی می‌کند، اما اگر صادقانه بگوئیم، حیوانات، همه آنها را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند. تماشا کردن صحنه‌هائی هم‌چون میمون‌ها در حالی‌که در میان ساخت کشتی زنگ تفریحی برای نوشیدن لیموناد با ایوان دارند، سرگرمی فوق‌العاده‌ای است.
● Evan Almighty
زمان: ۸۹ دقیقه
کارگردان: تام شادیاک
نویسنده: استیو اودیکرک، برمبنای داستانی از اودیکرک، جوئل کوهن و آلک سوکولوف
Evan Almighty، فیلمی است که استیو کارل در آن نقش یک نماینده تازه انتخاب شده کنگره از بخش بوفالو را ایفا می‌کند و در کنار آن مورگان فریمن به او دستور می‌دهد که یک کشتی بسازد. این فیلم جذابیت کمتری نسبت به فیلم پیشین او دارد. هم‌چنین در مقایسه با فیلم بسیار معروف Bruce Almighty که جیم کری در آن ایفای نقش می‌کند نیز از جذابیت کمتری بهره برده است. با این‌حال امتیازهای ویژه‌ای برای این‌گونه فیلم‌های بی‌پایان با کمدین‌های معروف و گاهی شیطان که داستان‌های معروف مذهبی را به‌صورت مدرن بازی می‌کنند، وجود دارد.
هم‌چنین می‌ةوانیم به درس‌هائی که این فیلم می‌دهد، بیندیشیم که تعصب مذهبی ملایم و محیط‌گرائی حاکی از ترس را در موعظه آرامش‌بخش روز یکشنبه درباره اهمیت خوب‌بودن در هم می‌آمیزد. آن‌گونه که پیداست الهه عهد و پیمان قدیمی، الهه بسیار خشنی است، اما ماهیت آقای فریمن، حسود و خشمگین نیست. او بیشتر شوخ و بذله‌گوست، نه خشن و خردکننده و دخالتش در کارهای انسانی بیشتر اصلاح‌کننده است، نه تنبیهی!
در ابتدا ایوان، مشتاقانه و با حرارت به‌دنبال پیشرفت است و به‌نظر می‌رسد که آقای کارل به‌دلایلی تلاش دارد نقش گرک کینر را بازی کند که البته خانواده‌اش اهمال می‌کند و تحت‌تأثیر کارهای ناگوار رئیس فاسد کمیته (جان گود من) شکست می‌خورد. در این‌جا الهه همراه با چندین‌بار چوب در کامیون و صدها جیوان پدیدار می‌شود. پرندگان ابتدا خود را از چنگ آقای کارل و سپس آقای گودمن نجات می‌دهند.
هر دو مرد شوخ‌طبعی خود را حفظ می‌کنند. لورین گراهام جوان که نقش همسر ایوان را بازی می‌کند، برای انجام کارهائی جالب اوقات سختی را می‌گذراند و سه پسر این زوج (جان سیمونز، گراهام فیلیپس و جیمی بنت) با اشکال به ثبت می‌رسند.
آقای کارل یک‌بار دیگر، با مسائل شگفت‌انگیزی روبه‌رو می‌شود و در بقیه صحنه‌ها، بیشتر شوخی‌ها حاوی اشاره‌های ظریف به انجیل، نمایش‌های خنده‌دار نجاری (آقای کارل با چکش انگشتش را می‌شکند یا از روی تیر به پائین می‌افتد) و شیرین‌کاری حیوانات است. بذله‌گوئی، پیچیدگی‌های احساسی یا تعلیق چندانی در فیلم وجود ندارد و زمانی‌که شک اولیه ایوان به نیکوکاری تبدیل می‌گردد، به‌نظر می‌رسد که او از خود بی‌خود شده است. البته اگر شما به‌عنوان یک آدم معمولی چنین کاری را انجام دهید، این‌کار ناشی از کسالت‌آوری شماست و نه زیبائی!
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید