چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


چرا زنان شوهران خود را می کشند؟


چرا زنان شوهران خود را می کشند؟
بررسی علل پدیده همسرکشی و بررسی عوامل و تنگناهای اجتماعی و قانونی نظیر ( برخی از سنتها و عادات خانوادگی غلط ، تبعیضات و کاستی های قانونی و عدم اطلاع و آگاهی از قوانین موجود ، عدم دسترسی آسان به مراجع قضایی و انتظامی و مشاورین و متخصصین مربوطه ، دشواری و طولانی بودن سیستم دادرسی و اجرایی ، مشکلات درونی و روحی و روانی در کنترل و مهار خشم و خشونت د رمحیط خانواده و ..... ) موضوعی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است .
● هدف و ضرورت از این تحقیق
تا حدود سه دهه قبل جامعه شناسان ، خشونت در خانواده را امری استثنایی قلمداد می کردند و آنرا خاص خانواده هایی می دانستند که دارای مشکلات مادی ، سطح پایین فرهنگ و شرایط بحرانی مانند طلاق بودند ، اما نتایج تحقیقات بر خلاف تصور رایج نشان داد که خشونت میان همه خانواده ها وجود دارد و معمولا قربانیان خشونت در خانواده زنان و کودکانند . ( اعزازی،۱۳۷۶)
از دهه هفتاد بحث خشونت خانگی ، کودک آزاری ، خشونت زناشویی ، زن آزاری ، شوهر آزاری و بالاخره پدیده همسرکشی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت .
باتوجه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی موجود از جمله نگاه مرد سالارانه و عدم اعتقاد بر بکارگیری روش های آزادمنشانه در خانواده بنظر می رسد خشونت علیه زن از سوی همسر یکی از مسائل مهم اجتماعی جامعه ایرانی نیز میباشد.
خشونت خونین ، همسرکشی ، قتل زوجین ، قتل و جرائم خانوادگی ، خانه قرمز ، قاتلان آشنا ، قتل های خاموش و.... همه و همه شدیدترین نوع خشونت است که در جوامع امروزی وجود دارد
هنگامی که مرد یا زنی شریک زندگی خود را به قتل می رساند نه تنها افکار عمومی را جریحه دار می کند بلکه حساسیت خاصی را در جامعه بر می انگیزد زیرا انسان همواره خانه و شریک زندگیش را امنترین مکان و نزدیکترین فرد به خود می شناسد و از اینرو وقتی این توازن امنیتی از بین می رود جامعه دچار تشتج می شود و انسانها به شدت احساس ناامنی می کنند .
در جرم همسرکشی خانواده در درجه اول صدمه جبران ناپذیری می بیند چراکه فرد با نابودی یکی از دو ستون خانواده ، فرزندان را نیز به زیر این آوار می برد و خود نیز شاهد این ویرانی دسته جمعی می باشد که زندگی خود ، آواره گی و آزرده گی روحی همسر و فرزندان با هیچ امدادی نمی تواند از لا به لای این آوار نجات بدهد.
زنان و مردان ظاهرا به یک اندازه از اسلحه زور برای دفع اختلافات و تحمیل عقاید خود استفاده میکنند با این تفاوت که زنان به دلیل قدرت جسمانی مرد آسیب و صدمه بیشتری می بینند و در مقابل چون آستانه صبر و تحمل انسان تا یک میزان مقرری است که اگر از آن بیشتر شود تعجبی نخواهد داشت که دست به اعمال و رفتار عجیب و بعضا مجرمانه ، بصورت آنی و یا با طرح نقشه و کمک دیگری آگاهانه و یا نا آگاهانه بزند .
از این رو در بررسی جرم همسرکشی تعداد زنان و مردان محکوم یا متهم که در زندان به سر می برند تقریبا به یک اندازه می باشد اما مردان بیشتر به دلایل ناموسی ، حسادت شدید یا به دلایل واهی و به دلیل اینکه معمولا در خانواده های پدر سالاری رشد کرده اند که در آنها شاهذ خشونت نسبت به مادر بوده و معتقد شده اند که تنها راه حل مشکل توسل به خشونت و در نهایت قتل است ،فساد اخلاقی ،هوسبازی و عدم پایبندی به اصول اخلاقی و عشق و علاقه به خانواده ،مشاغلی با طبیعت خشن ،حاشیه نشینی و مهاجرت ، سکونت در اماکن جرم زا و معاشرت با افراد ناباب ، داشتن محافلی برای قمار و شرط بندی و .... همسر خود را به قتل می رسانند زیرا مردان معمولا می توانند همسران خودرا بدون دلیل ترک کنند ، همسر دیگری اختیار کنند و یا در نهایت آنفدر عرصه را بر آنان تنگ کنند که با زیرکی خاصی که مجبور به دادن حقوق حقه زنان از جمله مهریه ، نفقه ، اجرت المثل و امثالهم نباشند آنان را وادار به طلاق نمایند ، و نیازمند طراحی نقشه قتلی نیستندو معمولا در پی عدم کنترل و مهار خشم خودو حس بدبینی و شک مدام مرتکب قتل می شوند و چون خود عامل و مباشر جرم اند در موارد بیشتری قصاص می شوند البته به دلیل اینکه اغلب خانواده های قربانی ( مقتوله ) قادر به پرداخت تفاضل دیه به خانواده قاتل نیستند ( همانطور که می دانیم دیه زن نصف دیه مرد می باشد و به منظور اجرای قصاص باید این تفاضل دیه جبران گردد ) ، بعضا در اجرای قصاص تاخیر می شود که این خود از طرفی از اجرای اعدام های مکرر جلوگیری می کند و شاید خانواده مقتوله با گرفتن دیه و اخذ رضایت از تقاضای قصاص منصرف شوند ولی بهر حال این تبعیض و تکرار این واقعه دوباره تکرار خواهد شد.
اما زنان اغلب به دلیل اینکه از لحاظ فیزیکی و روحی به تنهایی نمی توانند مرتکب قتل شوند در اکثر موارد معاون و یا شریک جرم محسوب و به حبس محکوم می شوند ، جهل و بی سوادی و نا آگاهی ، ازدواجهای تحمیلی و زود رس و اختلاف سنی در ازدواج ، وجود قوانین محدود کننده طلاق و ذهنیت منفی خانواده ها بر امر طلاق ، اطاله دادرسی ها و فقدان ضمانت اجراهای قانونی و مورد نیاز در مواقع بروز خشونت خانگی و شرایط بحرانی و عدم دسترسی به امکانات مهیا نشده در این گونه موارد نظیر خانه های امن ، دخالت فوری نیروهای انتظامی و همسایگان در نزاعها ی خانوادگی وساختار نابرابر جنسیتی ، نگرش مرد سالارانه و سلطه گری مردانه ، ضعف مبانی اخلاقی و انسانی در خانوده ؛ناآگاهی نسبت به مسایل جنسی ، خیانت به همسر به دلیل ناتوانی جنسی همسر و یا در سفر و یا زندان بودن همسر ، اعتیاد به مواد مخدر یا الکل ، نداشتن استقلال مالی ، ترس از دست ددن فرزندو ..... را می توان از عوامل بروز پدیده شوهر کشی دانست .
در هر حال می توان گفت قاتلان خانوادگی به ندرت از جمله افرادی هستند که اختلالات شخصیتی و ضد اجتماعی و یا افراد روان پریش و افسرده و بیمار هستند بلکه آنان افراد عادی هستند که به شکل تحمل ناپذیری تحریک و تشویق به قتل شده اند ، وجود فرهنگ خشونت تحت تاثیر طبیعت جامعه و قوانین و مقرراتی که در درجه اول بر ساختار نظام خانوادگی تاثیر می گذارد و تعیین کننده مهم رفتار پرخاشگرانه نسل آینده است .
● جامعه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان و مردان زندانی که به جرم همسر کشی ( قتل عمد و یا معاونت و مشارکت در قتل عمد همسر ) در زندانهای استان تهران به سر می برند . نمونه مورد پژوهش سه زندان اوین ، رجایی شهر و ورامین است . نمونه مورد پژوهش ۵۰ نفر از زنان و مردان موجود در این زندانها هستند که در ده سال اخیر یعنی در خلال سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴ مرتکب جرم همسر کشی شده اند .
هم چنین از پرونده های دادگاهی و پرونده های موجود در دفاتر وکلا ی دادگستری ( تسخیری یا تعیینی ) ، مراکز پزشکی قانونی ، نیروی انتظامی و اداره آگاهی تهران بزرگ ، دادگاههای کیفری استان ، مرکز پژوهشی و تحقیقاتی سازمان زندانها ی استان تهران ، انجمن ها و سازمانهای غیر دولتی (NGO ) فعال در زمینه حقوق زندانیان و حقوق زنان و سایر مراکز مربوطه ، در این تحقیق استفاده شده است .
● روش تحقیق
روش این تحقیق پیمایشی است و به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ترکیبی که شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش علل و چگونگی ارتکاب جرم ، پرسشنامه سنجش سلامتی ، پرسشنامه چک لیست بهداشتی روانی ( MHC ) ، پرسشنامه سنجش رفتار خشونت آمیز و پرسشنامه طیف سنجی استفاده شده است .
هم چنین از روش مصاحبه عمیق و رو در رو نیز از زنان( به دلیل برخی از مسائل امنیتی اجازه مصاحبه رو در رو با قاتلین مرد داده نشد ) زندانی ( همسرکش) در سه زندان مذکور وو هم چنین مصاحبه با برخی صاحبنظران و و کلا و مشاورین و متخصصین و قضات در این خصوص به عمل آمده است .
▪ شیوه تحلیل داده ها :
برای تحلیل داده ها ، علاوه بر روش های آمار توصیفی ( میانگین ، انحراف معیار ، فراوانی و در صد ، حد اقل و حد اکثر نمره ها ) وجداول و نمودارها استفاده شده است ، برای تحلیل دده ها از نرم افزار کامپیوتری SPSS.با سطح معنا دار ی a = ۰/۰۵ به کار رفته است .
● سئوال و فرضیه های اصلی
در این تحقیق سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که چرا سیر صعودی جرم همسر کشی در جامعه ایران خصوصا در شهر تهران روز به روز بیشتر می شود و چه عواملی در این رشد فزاینده موثر تر می باشد ؟ هم چنین بنظر می رسد تنگناهای خانوادگی و قانونی از جمله عدم اطلاع و آگاهی از قوانین و عدم دسترسی آسان به مراجع قضایی و انتظامی و مشاورین و و متخصصین در این زمینه و وجود تبعیضات و کاستی ها و خلاء قانونی چه از لحاظ ماهوی و چه از لحاظ شکلی می تواند از جمله مواردی در ازدیاد این روند افزایشی باشد و در نهایت چه تدابیری به منظور کاهش یا امحای این گونه خشونتها و جرائم خانوادگی می توان اندیشید ؟
بر همین اساس ، متغیرها و دیدگاههای نظری مهمی برای تبیین پدیده همسرکشی و خشونت های خانوادگی استنتاج شده است و متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق که از اطلاعات جمع آوری شده در اینگونه پرونده های کیفری در دادگاهها و آمار جرائم در زندانهای استان تهران به دست آمده است شامل سن ، شغل ، میزان سواد و تحصیلات ، محل سکونت ، چگونگی ازدواج ، نوع خشونت در جرم ، چگونگی قتل ، میزان مجازات ، علت قتل ، مباشر یا معاون بودن می باشد .
● یافته های اصلی و نتیجه گیری
نتایج اصلی در این تحقیق نشانگر این بود که افرادی که به جرم همسر کشی زندانی شده اند از نظرمشکلات خانوادگی ، روانی و روانپزشکی ، مسائل مربوط به ازدواج و مشکلات آموزشی و مهارت ها ، تفاوت معناداری ندارند و مشکلات اقتصادی و مسائلی نظیر بی علاقگی به همسر ، ازدواجهای تحمیلی و زودرس و اختلاف سنی ، عدم آشنایی با مسائل قانونی و عدم توانایی در امر طلاق و عدم پذیرش طلاق در خانواده آنها و صرف زمان و هزینه زیاد در امر دادرسی بمنظور احقاق حق از طریق مراجع قضایی و نا آشنایی با این مراجع و مراکز حمایتی دولتی و غیر دولتی و ترس از بی آبرویی و شرم درونی و عدم اعتماد به نفس کافی از جمله مواردی در وقوع پدیده همسرکشی می باشد ، هم چنین یافته های این تحقیق نشانگر این امر است که این افراد در سنین پایین خشونت را تجربه می کنند و شاهد خشونت در خانواده های خود بوده اند و دارای تحصیلات پایین و در آمد متوسطی می باشند ، بیشتریت نوع خشونت خانوادگی از نوع حملات فیزیکی و سپس خشونت روانی و جنسی و مالی بوده است .
نویسنده: نازنین کیانی فرد
منبع : جامعه‌شناسی ایران