جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دو پادشاه در یک اقلیم !


دو پادشاه در یک اقلیم !
از ابتدای حضور دیمیتری مدودف در کاخ کرملین، همه در صددند تا نقاط اشتراک و افتراق وی با ولادیمیر پوتین را در یابند.البته طرفداران حزب روسیه واحد اصرار دارند تا این دو رئیس جمهور و نخست وزیر را یک روح در دو کالبد تشبیه نمایند.اما واقعیت امر این است که دو پادشاه هیچ گاه در یک اقلیم نمی گنجند.....
آیا اساسا میان پوتین و مدودف اختلاف نظر وجود دارد؟باید پاسخ داد:بلی!این اختلاف صرفا از جنس پارادوکسهای سلیقه ای نبوده و بعضا خود را در نوع نگاه به منافع بلندمدت و میان مدت روسها نشان می‌دهد.ولادیمیر پوتین سعی دارد بر منافع کلان روسیه تمرکز کند،حال آنکه مدودف هادی منافع میان مدت و کوتاه مدت مسکو در نظام بین الملل است.مدودف سعی دارد پازلهای درهم ریخته مسکو و اتحادیه اروپا را بار دیگر بازچینش نماید،زیرا اگر چنین مسئله ای صورت نگیرد،وی بر هژمونی دوباره پوتین بر کاخ کرملین مهر تایید نواخته است.حضور هزمان دیمیتری مدودف و ولادیمیر پوتین در راس معادلات سیاسی کاخ کرملین سوالات و دغدغه های زیادی را در ذهن ایجاد می کند.هرچند پوتین و مدودف را نمی توان به عنوان نماد دو نوع تفکر متفاوت دانست،اما مسلما خط مشی سیاسی مدودیف و پوتین در برخی موارد با یکدیگر یکسان نیست.از سوی دیگر،روسها نشان داده اند معمولا واژه همگرایی را جز در آرا و افکار کمونیستی و لنینیستی جستجو نمی کنند،هم اکنون نیز عصر کمونیسم و تاواریش محوری به پایان رسیده است و کسب منافع حرف اول و آخر را در مسکو می زند.
هم اکنون روسیه در شراط خاصی به سر می برد.در حالی که میخاییل گورباچف، آخرین رئیس جمهور شوروی سابق سال گذشته نسبت به بازگشت مرام استالینیستی در روسیه هشدار داده بود،دو شعبه شدن قدرت در کاخ کرملین زمینه را جهت بازگشت این مرام خطرناک فراهم ساخته است.
.هرچند پوتین به عنوان نخست وزیر و مدویدف به عنوان رئیس جمهور روسیه به ایفای نقش بین المللی خود می پردازند،اما کماکان در خصوص این نقش آفرینی شک و شبهه های زیادی وجود دارد.آنچه مسلم است اینکه علی‌رغم حضور مدودف در کاخ کرملین،روسیه هنوز دوران گذار از پوتین را تجربه ننموده است و رئیس جمهور سابق روسیه کماکان اصلی ترین شخصیت سیاسی این کشور محسوب می شود.بر این اساس پوتین خود به تدوین سیاست داخلی و خارجی مسکو می پردازد و مدودف را به عنوان متغیری وابسته به خود تعریف می کند.این در حالی است که مدودیف به هیچ عنوان نمی خواهد حکم متغیر وابسته به رفتارهای پوتین را داشته باشد.البته مدودیف گوشه چشمی نیز به میزان محبوبیت اجتماعی خود در بین روسها دارد،زیرا در آستانه برگزاری انتخابات سراسری روسیه،محبوبیت مدودیف از محبوبیت پوتین بالاتر رفت تا پوتین از همان ابتدا مناسبات قدرت در کرملین را به گونه ای مخصوص تعریف نماید!
از سوی دیگر،مدودف ترجیح می دهد اختلافات سلیقه ای خود و پوتین را به رسانه های روسی و حتی جلسات داخلی حزب روسیه واحد نکشاند،ولی در آینده ای نه چندان دور این مسئله محتمل خواهد بود.واقعیت امر این است که هیچ سیاستمداری نمی تواند دخالت فرد حقیقی و حقوقی پایین تر از خود در امور کشور را تحمل کند،این قاعده در خصوص کاخ کرملین نیز صدق می کند.بسیاری از طرفداران حزب روسیه واحد تصور می کنند که رابطه پوتین و مدودیف از نوع رابطه پوتین با لاوروف یا سرگئی ایوانف است،یعنی رابطه ای مشخص و یکطرفه که در آن پوتین حرف اول و آخر را خواهد زد!این در حالی‌است که مدودیف علاقه ای ندارد که با لاوروف یا دیگران مقایسه شود.
پوتین و مدودف در بسیاری از زمینه ها ،خصوصا نحوه برخورد با بحران گرجستان،ناتویی شدن اوکراین،مسائل مربوط به شرکت گاز پروم،نحوه بازی با برگ برنده انرژی و... نقاط اشتراک زیادی با یکدیگر دارند،اما در برخی مواقع نیز دو طرف به صورت بالقوه اختلافاتی با هم دارند که به سادگی نمی توان از کنار آنها گذشت.یکی از این اختلافات به آینده سیاسی ایالات متحده آمریکا و روسیه مربوط می شود.به نظر می رسد در صورت حضور باراک اوباما یا جان مک‌کین در کاخ سفید و آغاز دور جدید هجمه های تبلیغاتی کاخ سفید علیه کاخ کرملین(که فعلا به دلیل افول قدرت نومحافظه کاران واشنگتن متوقف شده است)شاهد پررنگ شدن اختلافات میان پوتین و مدودف خواهیم بود.
پوتین در زمان حضور خود در کاخ کرملین به عنوان رئیس جمهور،مناسبات سیاست خارجی روسیه را درهاله ای از ابهام تعریف نمود.مسکواز یک سو نسبت به تحرکات گرجستان واکنش نشان می داد و از سویی دیگر به راحتی در برابر زیاده خوهیهای واشنگتن درشورای امنیت سازمان ملل متحد سرتعظیم فرود می آورد.ولادیمیر پوتین علاقه زیادی نسبت به بازی با برگ برنده انرژی در اتحادیه اروپا دارد.پوتین تصور می کند که برگ برنده انرژی می تواند چینش پازلهای اروپا را به سود مسکو تغییر دهد،در صورتی که تجربه این خوش باوری کاذب پوتین را رد می کند.کلیت نگاه ملتهای اروپایی نسبت به ولادیمیر پوتین تهدید محور است .از سوی دیگر،ناسیونالیسم اروپایی به صورت بالقوه درمیان سران اتحادیه اروپا پررنگ شده است.تداوم این روند به معنای انزوای بیشتر روسیه در اروپا خواهد بود.هرچند،پوتین علاقه چندانی نسبت به باور این حقیقت ندارد.
پوتین نسبت به مسائل بین المللی نگرشی کلان دارد،این نگرش کلان محور سبب شده ست که در بسیاری از ظرافتها پوتین مانند سیاستمداری مبتدی رفتار کند.پوتین همواره دغدغه قطبیت کاخ کرملین را در سر می پروراند،اما راهکایهایی که جهت دستیابی به این هدف در سر می پروراند از کارآمدی چندانی برخوردار نیست.روسیه بارها در شورای امنیت سازمان ملل متحدیا کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه (کوارتت)در مقابل زیاده خواهیهای ایالات متحده آمریکا تسلیم گردیده و در قالب سکوت استراتژیک بار جدیدی از تهدیدات را به سوی خود سرازیر نموده است.در خصوص بروز انقلابهای رنگین در حیاط خلوت روسیه نیز این کشور در حد یک قدرت ظاهر نشد و به ساکاشویلی و یوشچنکو مجوز داد تا به عواملی مزاحم برای حرکت روبه رشد مسکو تبدیل شوند.
اخیرا شاهد بروز رگههایی از تناقض رفتاری میان پوتین و مدودف بودیم.رییس‌جمهور روسیه اختلافات با سلف خود را کم اهمیت خواند؛ اما تفاوت در استیل و لحن این دو مرد به چشم می‌آمد. مدودف رییس‌جمهور روسیه که به مدت زیادی هم پیمان ولادیمیر پوتین نخست وزیر کنونی روسیه و رییس‌جمهور سابق این کشور بوده و در جریان فعالیت انتخاباتی‌اش خود را ادامه دهنده‌ی پوتین جلوه داد،، در این مصاحبه نیز با گفتن این که هسته‌ی اصلی سیاست‌های پوتین تغییر نخواهد کرد، این شعار را دوباره تکرار کرد.
البته در ادامه مدودیف به نکته ای اشاره کرد که پیام آن برای همگان روشن است:
“ سیاستمداران نیز آدم هستند و آنها نیز باید لحن و استیل خودشان را داشته باشند، اما این اصول اساسی سیاست را تغییر نمی‌دهد. “
اما رییس‌جمهور جدید روسیه با واژه‌های بسیار متفاوتی نسبت به سلف خود این حرف را زد. در جریان این گفت‌وگوی یک ساعت و نیمه، هیچ یک از حملات سختی که پوتین در سالهای آخر ریاست جمهوری‌اش به غرب انجام می‌داد، وجود نداشت. در عوض، مرد جدید کرملین با انتخاب بادقت واژه‌هایش بر آزادی، حاکمیت قانون و مالکیت خصوصی تاکید کرد. تحلیل‌گران و دیپلمات‌ها در مسکو نسبت به مدودف که وکیل آموزش دیده است اختلاف نظر دارند.
مسئله بعدی در خصوص آینده مناسبات ایالات متحده آمریکا و روسیه است.بر همگان مسجل است که مک کین و اوباما،هردو نسبت به روسیه دیدگاهی تهدید محور دارند.این نگاه تهدید محور سالهاست که به اروپا نیز سرایت کرده است و در آینده ای نزدیک نیز از بین نخواهد رفت.در چنین شرایطی کاخ کرملین چه رویکردی در پیش خواهد گرفت؟آیا دو چهره کاخ کرملین،یعنی پوتین و مدودف می توانند مدیریت راهبردهای آتی روسیه در قبال آمریکا و اتحادیه اروپا را به خوبی انجام دهند یا در این خصوص با دوگانگی و ابهام مواجه خواهند شد؟البته پاسخ این سوال را باید در مناسبات آتی مسکو با واشنگتن و اروپا جستجو نمود،اما حضور دو سیاستمدار مدعی در کاخ کرملین معضلات زیادی برای مسکو ایجاد خواهد نمود.
حنیف غفاری
منبع : روزنامه رسالت