یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقش دین در رشد اقتصادی جوامع


رویكرد نخست این مقاله به بررسی این فرضیه می‌پردازد كه دین (یا اعمال دینی) وابسته به پیشرفت زندگی معاصر در جنبه‌های اقتصادی و سیاسی می‌باشد. از این لحاظ مقاله به دنبال اثبات این موضوع است كه رویدادهای اقتصادی بر مواردی همچون اعتقادات دینی مردم و میزان مشاركت آنان در مراسم مذهبی تاثیرگذار است. با در نظر گرفتن رویكردهای مفهومی یا نظری در مورد رابطه میان دین و اقتصاد سیاسی، دو جهت‌گیری علّی و معلولی وجود دارد كه تحلیل‌گران به آن می‌پردازند. این مقاله به جامعه‌شناسی دین پرداخته است. رویكرد نخست این مقاله به بررسی این فرضیه می‌پردازد كه دین (یا اعمال دینی) وابسته به پیشرفت زندگی معاصر در جنبه‌های اقتصادی و سیاسی می‌باشد. از این لحاظ مقاله به دنبال اثبات این موضوع است كه رویدادهای اقتصادی – سطوح و استانداردهای زندگی یا دخالت دولت در بازار – بر مواردی همچون اعتقادات دینی مردم و میزان مشاركت آنان در مراسم مذهبی تاثیرگذار است. رویكرد نظری دیگر در پی اثبات رابطه میان دین و زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم از جنبه‌ای دیگر است. در این رویكرد دین به عنوان متغیری مستقل و تاثیرگذار بر پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. به عنوان مثال نظریهٔ مشهور ماكس وبر دربارهٔ سرمایه‌داری كه استدلال می‌كند مذهب‌گرایی بر عملكرد اقتصادی و احتمالاً بر نهادهای سیاسی تاثیر گذار است، در این حیطه قرار می‌گیرد.
فرضیه سكولاریسم (نادین مداری)
با توجه به رویكرد اول كه در آن دین عاملی وابسته به عوامل اقتصادی و اجتماعی است، دو نظریه مهم جامعه‌شناسی وجود دارد كه نشان می‌دهد دین چگونه با این عوامل در ارتباط می‌باشد. یكی از این نظریه‌ها «فرضیهٔ سكولاریسم» نامیده می‌شود. این فرضیه در واقع بخشی از فرضیهٔ «مدرنیسم» می‌باشد كه به بررسی این امر می‌پردازد كه چگونه اقتصاد كشورهای در حال توسعه به بسط توانایی‌های نهادین خود برای از بین بردن فقر و بهینه‌سازی بازار می‌پردازد. نظریه مدرنیسم بر این عقیده استوار است كه برخی خصوصیات و نهادهای اجتماعی به موازات رشد و شكوفایی اقتصادی، در یك راستای مشخص دستخوش تغییر و تحول می‌شوند. فرضیهٔ سكولاریسم این ایده را به مذهب تعمیم می‌دهد به این ترتیب كه به موازات رشد و شكوفایی اقتصادی، مردم بیشتر از مذهب دور می‌شوند. این غیرمذهبی‌شدن بر مبنای مشاركت‌های مذهبی (مثلاً رفتن به كلیسا) و یا برخی شاخص‌ها مثل اعتقادات مذهبی سنجیده می‌شود. نظریه سكولاریسم در میان نظریه‌پردازان بسیار مشهور است. این نظریه دربارهٔ آمریكا صدق نمی‌كند چرا كه مردم آمریكا پیشرفته و ثروتمند می‌باشند در حالیكه بسیارمذهبی نیز هستند. بنابراین آمریكا مصداق خوبی برای ایدهٔ سكولاریسم نمی‌باشد.
الگوی دین دولتی
دومین رویكرد مهم در جامعه‌شناسی دینی، «الگوی دین دولتی» نامیده می‌شود و نشان می‌دهد كه چگونه تعامل دولت با مذهب بر میزان انجام شعائر مذهبی و حتا گستره باورهای مذهبی مردم تأثیر می‌گذارد. بنابر این برخی اوقات دولت با كنترل سیستم اقتصادی باعث ارتقاء نوعی مذهب انحصاری شده و یا امكان وجود هر نوع مذهب دیگری را غیرممكن می‌سازد. طبق این نظریه، دولت با مجبور كردن مردم برای انجام وظائف شغلی خود، امكان مشاركت مردم در فعالیت‌های مذهبی را با مشكل مواجه می‌سازد. از سویی دیگر دولت ممكن است برای انجام فعالیت‌های مذهبی عاملی كمك كننده باشد. در هر دو صورت دولت بر میزان انجام فعالیت‌های رسمی مذهبی تأثیر مستقیم می‌گذارد. مثالی مهم برای چنین تأثیری، پایه‌گذاری مذاهب رسمی در كشورها می‌باشد. در بین صاحب‌نظران، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد مبنی بر این كه آیا چنین الگویی مذهب‌گرایی را ارتقاء می‌دهد و یا باعث از بین رفتن آن می‌شود. دیدگاهی كه معتقد بر مذهب‌گریزی این نظریه است چنین استدلال می‌كند كه اگر در كشور مذهب رسمی وجود داشته باشد، باعث انحصار می‌شود و انحصار همواره ناكارآمد بوده است. مثلاً گفته می‌شود كه یك كلیسای انحصاری (مثل كلیسای كاتولیك در اكثر كشورهای كاتولیك و یا كلیسای آنگلیكان در انگلستان) كارآمد نبوده و برای پیروان آن هیچ جذابیتی ندارد. در نتیجه مردم كمتر به انجام اعمال مذهبی می‌پردازند. این مبحث حتا در كتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت مطرح می‌شود، بنابر این ایده‌ای قدیمی است. از سوی دیگر، دین رسمی معمولاً از كمك‌های مالی دولت برخوردار می‌شود و دولت برای تأمین مخارج اماكن مذهبی و مستخدمین آنها هزینه‌ای را می‌پردازد. به این ترتیب می‌توان پیش بینی كرد كه این كمك مالی مشاركت مذهبی بیشتری را به دنبال خواهد داشت. بطور كلی، «الگوی دین دولتی» تاكید می‌كند كه شیوه تعامل دولت و مذهب بسیار بنیادین و اساسی است. مثال‌های بارز این رویكرد حكومت‌های كمونیستی، مثل اتحاد جماهیر شوروی و چین می‌باشد. اما بسیاری از كشورهای اروپای شرقی سخت كوشیدند تا این نوع مذهب رسمی را از بین ببرند و تا حدی موفق بودند. این نیز نوعی دیگر از تاثیرگذاری دولت بر فعالیت‌های مذهبی است.
تركیبی از رویكردهای مختلف
تحلیل تجربی ما از شاخص‌های مذهبی تركیبی از این دو را شامل می‌شود. این تحلیل به تركیب دیدگاه سكولاریسم و تاكید آن بر ضرورت وجود دین (و اینكه چطور دین تحت تأثیر پیشرفت‌های اقتصادی تغییر می‌كند) با ایده «الگوی دین دولتی» و تمركز آن بر تاسیس دین رسمی (و همینطور تاثیرپذیری دین از سیاست‌های دولت) می‌پردازد. نتایج بدست آمده تركیبی از این دو رویكرد می‌باشد، بدون اینكه عنوان شود كدام یك ارزش بیشتری دارد. با توجه به چگونگی تاثیر مذهب بر مسائل اجرایی اقتصاد، در این مقاله تاثیر مذهب بر روند رشد اقتصادی نشان داده شده است. این نظریه مبنای بخش مهمی از كار تحقیقی ما را تشكیل می‌دهد. طبق این نظریه مذهب با تأثیرگذاری بر برخی خصوصیت‌های شخصی افراد، بر اقتصاد یك كشور نیز تاثیر می‌گذارد. این خصوصیت‌ها در جای خود ممكن است بهره‌وری افراد را در زمینه‌های اقتصادی افزایش و یا كاهش دهد. وبر عقیده دارد اگر مذهب و خصوصیت‌های مذهبی انگیزه افراد را برای كاركردن و سوددهی افزایش دهد، عامل مهمی تلقی می‌شود. وجدان كاری، صداقت، اخلاقیات و دیگر ارزش‌های انسانی نیز ممكن است تاثیرگذار باشد. سایر عوامل موثر بر اقتصاد صرفه‌جویی، روابط با دیگران و غیره می‌باشد. خصوصیات فردی نه تنها نظام اقتصادی را تحت تاثیر قرار می‌دهند بلكه خود از اعتقادات و ارزش‌های مذهبی تاثیر می‌پذیرند. جنبه‌های دیگری از مذهب وجود دارد كه می‌تواند بر نظام اجرایی اقتصاد كشور تاثیر سوء بگذارد. به عنوان مثال، دین رسمی می‌تواند خود برخی فعالیت‌های اقتصادی را ممنوع كند و یا دولت را وادار به ممنوعیت بعضی فعالیت‌ها (مثل دادوستدهای اعتباری، بیمه‌ و یا قوانین مربوط به تجارت) نماید. تحقیق حاضر تجربی است. بنابراین كمی راجع به نوع اطلاعاتی كه در این تحقیق از آن استفاده شده، توضیح داده می شود. اول اینكه سعی شده دیدگاه‌ها از لحاظ كمی سنجیده شوند. در این تحقیق دو بعد اصلی مذهب‌گرایی مورد توجه بوده است. یك بعد میزان مشاركت در مذهب رسمی (مثل شركت در مراسم رسمی دینی و یا انجام انفرادی فرائض دینی) و بعد دیگر راجع به باورهای خاص مذهبی می‌باشد. در واقع سعی شده در راستای اثبات تاثیر مذهب بر پیامدهای اقتصادی، چگونگی بروز پیامدهای ناشی از برخی اعتقادات خاص را مورد بررسی قرار دهیم.
نمونه‌گیری و منابع
بمنظور استفاده از نمونه‌های جامع و كامل از شش نظرسنجی مهم بین‌المللی استفاده شده است. این نظرسنجی‌ها از سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹ انجام شده‌اند. ما در تحقیق خود از آمار شركت در مراسم رسمی مذهبی و همینطور ماهیت برخی اعتقادات خاص دینی استفاده كرده‌ایم . اطلاعات استفاده شده در این تحقیق شامل باورهای مذهبی مثل اعتقاد به زندگی بعد از مرگ و یا اعتقاد به وجود جهنم و بهشت می‌باشند. برخی سوالات كلی مانند اعتقاد به وجود خداوند، و یا سوالاتی مانند این كه آیا شما خود را فردی مذهبی می‌دانید؟، نیز مد نظر بوده‌اند.ساختارهای متغیر
همانگونه كه قبلاً ذكر شد بخشی از قالب تئوریك این تحقیق بر مبنای «الگوی دین دولتی» می‌باشد و بر ماهیت كنترل مذهب توسط دولت و همینطور چگونگی تاثیر دولت بر مذهبی كه مردم به آن گرایش دارند، تاكید می‌كند. ما به منظور اندازه گیری این تاثیر متغیرهای زیر را مورد استفاده قرار می‌دهیم. یكی از مقیاس‌های مورد استفاده در این تحقیق این است كه آیا در یك كشور دین رسمیِ دولتی وجود دارد یا خیر.مباحث مختلفی راجع به این مساله مطرح می‌شود اما در این تحقیق كشورها بر مبنای داشتن یا نداشتن دین رسمی طبقه بندی شده‌اند. برای مثال اكثر كشورهای اسلامی بجز تركیه تحت عنوان كشورهایی كه دارای دین رسمی هستند، طبقه بندی شده‌اند. معیار دیگر در این تحقیق بررسی روشی است كه طی آن دولت، اقتصاد و بخصوص مبانی اولیه آن را بر مبنای مذهب تنظیم می‌نماید. این معیار بر این اصل متمركز می‌شود كه آیا دولت باید رهبران مذهبی را تائید نماید یا عملا خود آنها را انتخاب ‌كند. دیگر مقیاس مورد نظر در این تحقیق كشورهای كمونیستی می‌باشند. كمونیسم تاثیر بسیار منفی بر مذهب‌گرایی داشته اشت.ما در نمونه تحت مطالعه، كشورهای كمونیستی زیادی داشته ایم كه اكثر آنان جزو كشورهای اروپایی می‌باشند. نگاهی اجمالی به تغییر رژیم‌ها در دهه ۹۰ نیز خالی از لطف نیست.تقریبا تمامی كشورهای مذكور در این دهه كمونیسم را كنار گذاشتند. ماهیت مذهب گرایی احیا شده چیست؟ و آیا اصلاً چنین احیایی صورت گرفته است؟ این سئوالی است كه ما سعی داریم در این مقاله آن را بررسی كنیم.
نتایج
یكی از مهمترین یافته‌های پژوهش حاضر این است كه پیشرفت اقتصادی و درآمد مالی بیشتر رابطه عكس با مذهب گرایی دارد. یعنی كسب درآمد بیشتر و دستیابی به پیشرفت اقتصادی مردم را از مذهب باز می‌دارد. یكی دیگر از یافته‌های این پژوهش نقش مثبت وجود دین رسمی در كشور می‌باشد. داشتن دین رسمی نه تنها باعث ترغیب مردم برای حضور در اماكن مذهبی می‌شود بلكه بر اعتقادات مذهبی آنان نیز تأثیر می‌گذارد. برخلاف نظر آدام اسمیت كه دین رسمی را مسبب بوجود آمدن انحصار طلبی و كاهش تمایل مردم بری انجام اعمال مذهبی می‌داند، ما به این نتیجه رسیدیم كه وجود چنین دینی در كشور كه برای فعالیت‌های مذهبی كمك‌های مالی در نظر می‌گیرد، باعث افزایش مذهب گرایی در افراد می‌شود. دیگر یافته پژوهش این است كه دخالت دولت در مذهب و كنترل آن توسط حكومت تاثیری منفی بر باورها و تمایلات مذهبی مردم دارد. و در آخر اینكه وجود انواع مختلف مذاهب در یك كشور رابطه مستقیم با مذهب گرایی مردم آن كشور دارد.
تاثیرات كمونیسم
در این پژوهش مشخص شد كه كمونیسم تاثیری بسیار منفی بر مذهب گرایی دارد. حكومت‌های كمونیستی به خوبی موفق شده بودند كمونیسم را جایگزین ادیان واقعی نمایند. به همین دلیل پس از فردپاشی كمونیسم در دهه ۱۹۹۰ مذاهب مختلف در این كشورها دوباره احیا شدند. تنها استثناء لهستان، یكی از مذهبی‌ترین كشورهای اروپایی بود كه در آن بعد از كمونیسم مذهب گرایی كاملا با شكست مواجه گردید. قبلاً گفته شد كه میزان رشد اقتصادی با میزان مشاركت مردم در اعمال مذهبی رابطه عكس دارد.در اینجا باید متذكر شد كه ایالات متحده آمریكا یك استثا می‌باشد. چرا كه با وجود پیشرفته بودن، تمایلات مذهبی مردم آن بسیار بالاست. مثلا ۵۸ درصد مردم در این كشور حداقل ماهی یكبار به كلیسا می‌روند، درحالی‌كه در كشورهای پیشرفته دیگر این نرخ ۳۶ درصد می‌باشد. همچنین ۸۷ درصد مردم این كشور به بهشت و جهنم اعتقاد دارند درحالی‌كه در دیگر كشورهای ثروتمند این رقم ۵۷ درصد است. بنابراین می‌توان گفت الگوی دین دولتی و رابطه اقتصاد و مذهب در مورد آمریكا كاربرد ندارد. در این پژوهش سعی شده برای تعریف پیشرفت اقتصادی عوامل دیگری غیر از میزان درآمد سرانه مردم مد نظر قرار گیرد. مثلاً در كشورهایی كه ما آنها را از نظر اقتصادی پیشرفته می‌دانیم، عواملی چون بالا بودن سطح تحصیلات مردم، سلامت جسمی و روانی آنان و شهرنشینی بسیار مهم می‌باشند.
مذهب گرایی و عملكرد اقتصادی
در این جا به جنبه دگیری از مسأله می‌پردازیم. این كه «چگونه مذهب گرایی بر عملكرد اقتصادی و یا دیگر مسایل چون ساختار سیاسی و یا آزادی‌ها در یك كشور تاثیر می‌گذارد؟» به این منظور شاخص‌های رشد اقتصادی براساس سرانه درآمد خانوار در كشورهای مختلف مورد بررسی قرر گرفت. در ادامه دامنه پژوهش را گسترش داده و بررسی كردیم كه آیا عامل فرهنگی و یا مذهبی دیگری وجود دارد كه بر رشد اقتصادی تاثیرگذار باشد. از جهتی پژوهش حاضر آزمایش نظریه‌ای است كه ماكس وبر یك صد سال قبل آن را ارائه داد. در این مقاله مذهب از دو جنبه به عنوان عاملی كه بطور بالقوه بر رشد اقتصادی تاثیرگذار است در نظر گرفته شده است. جنبه نخست میزان مشاركت عمومی در انجام اعمال و شعائر مذهبی است كه بر مبنای رفتن مردم به اماكن مذهبی تعیین می‌شود، و دومین عامل اعتقادات مذهبی است، اعتقاد مردم به وجود مسائلی چون زندگی بعد از مرگ، بهشت، جهنم و غیره. در واقع سعی شده نشان داده شود كه اگر مذهب در عملكرد اقتصادی تاثیرگذار است، باید بر خصوصیات فردی مردم مانند وجدان كاری، صداقت و غیره نیز اثر بگذارد. اعتقادات مذهبی باید به عنوان بخش مهمی از مذهب تلقی شوند كه تاثیری بالقوه بر نحوه عملكرد اقتصادی افراد دارند. برای مثال می‌توان گفت كه دین رسمی یك كشور بر اعتقادات مردم اثر می‌گذارد و میزان بهره‌وری و رشد اقتصادی در كشور را افزایش می‌دهد. اگر اعتقادات و خصوصیات فردی مثل وجدان كاری، صداقت و غیره را عواملی ثابت بپنداریم، رفتن هر چه بیشتر مردم به اماكن مذهبی به معنی استفاده هر چه بیشتر از منابع می‌باشد و این بدان معناست كه مشاركت مذهبی رابطه‌ای عكس با رشد و پیشرفت دارد. به عبارت دیگر اگر ما آنچه را كه توسط مذهب (باورهای مذهبی) تولید می‌شود ثابت نگهداریم، به دلیل مصرف بیشتر، وقت بیشتر و استفاده از منابع بیشتر، تاثیری منفی بر رشد اقتصادی خواهد داشت. مثال فوق تنها شیوه تاثیرگذاری این مسأله نیست. ممكن است تصور شود كه دین رسمی در یك كشور عواملی چون سرمایهٔ جامعه، برخی نهادها یا سازمانهای اجتماعی را بوجود می‌آورد. یا شاید تصور شود كه این عوامل برای انجام فعالیت‌های اقتصادی كه بسیار مهم می‌باشند. یا این كه مذهب بنا به دیگر دلایل مثلاً تاثیر آن بر تحصیلات افراد بسیار مهم است. اما مهم‌ترین و شاخص‌ترین خصیصهٔ مذهب تاثیری است كه بر اعتقادات، ارزش‌ها و خصوصیات فردی مردم می‌گذارد. در این جا به تحلیل نتایجی كه در این پژوهش كسب شده می‌پردازیم. همانگونه كه ذكر شد در این پژوهش به دنبال عوامل موثر بر رشد اقتصادی كشورهای مختلف در زمان‌های گوناگون و برحسب میزان رشد سرانهٔ درآمد خانوادگی بوده‌ایم.طبق تحقیقات متعدد عوامل بسیار زیادی در رشد اقتصادی موثر می‌باشند. عواملی كه با مذهب گرایی در ارتباط هستند همانگونه كه قبلاً ذكر شد بر مبنای دو متغیر مورد بررسی قرار گرفتند. یكی مشاركت افراد در فعالیت های مذهبی و دیگری اعتقادات مذهبی است كه خصوصیات فردی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در مورد اخیر باید گفت كه خوشبختانه یا متأسفانه اعتقاد به وجود جهنم بیشترین تاثیر را بر عملكرد اقتصادی افراد دارد. اگر بتوان اعتقادات مذهبی را در مردم افزایش داد، در حالی كه میزان مشاركت آنان در اعمال مذهبی (مثلاً رفتن به كلیسا) ثابت باشد، در آن صورت مذهب تاثیری مثبت بر رشد اقتصادی خواهد داشت.با بررسی كشورهای مختلف به این نتیجه می‌رسیم كه با توجه به مشاركت های مذهبی و اعتقادات مردم بعضی از كشورها بسیار مذهبی هستند در حالیكه برخی دیگر اینطور نیستند. به عنوان مثال، در كتابی از «گریس دیوی»، مذهب در بریتانیا مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در كتاب خود می‌نویسد كه بسیاری از مردم انگلیس به شعائر مذهبی اعتقاد دارند درحالی‌كه هرگز به كلیسا نمی‌روند.بنابراین می‌توان گفت تاثیر مشاركت‌های مذهبی (رفتن به كلیسا) بسیار ناچیز است درحالی‌كه اعتقادات مذهبی تاثیر بسیار بالایی دارند. نتیجه‌ای كه ما در این پژوهش بدان رسیده‌ایم این است:اعتقادات مذهبی در مقایسه با انجام اعمال مذهبی تاثیر بسیار بیشتری بر افراد دارند. در این جاست كه می‌توان پی به نقش مثبت مذهب در رشد اقتصادی برد. با در نظر گرفتن اعتقادات مختلف مذهبی، شواهدی وجود دارد كه نشان می‌دهد اعتقاد به جهنم ( كه به عنوان انگیزه‌ای منفی برای دوری از انجام اعمال بد تلقی می‌شود) نسبت به سایر عقاید مذهبی تاثیر بالقوه بیشتری بر نحوه عملكرد اقتصادی افراد دارد. بطور كلی اعتقاد به زندگی پس از مرگ (وجود بهشت و جهنم) تاثیری مثبت دارند.
منبع اصلی: Heritage foundation
منبع:سایت عملیات روانی
نویسنده:رابرت بارو و جاشوا مایكل
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید