شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ملاصدرا در ترکیه


ملاصدرا در ترکیه
كنفرانس ملاصدرا و اندیشه حكمت متعالیه ، برای اولین بار در تركیه با همكاری رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران و مركز تحقیقات اسلامی (ایسام) روز چهارشنبه ۱۰ خرداد(سی و یكم می ۲۰۰۶)از ساعت ۱۶ تا ۱۹ در مركز تحقیقات اسلامی معروف به ایسام استانبول برگزار گردید. نگاشته حاضر گزارشی است از این همایش. این مقاله با همیاری روابط عمومی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آنكارا فراهم شده است.
در این كنفرانس كه همزمان با هفته ملاصدرا در ایران برگزار شد، شخصیت هایی چون استادسید محمد خامنه ای، رئیس بنیاد حكمت اسلامی صدرا، و دكتر حسین كلباسی اشتری، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ،از ایران و پروفسور آلب ارسلان آچیك گنچ، رئیس دانشكده فن و ادبیات دانشگاه فاتح استانبول و دكتر ابراهیم كالین از بنیاد تحقیقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (ستا) تركیه شركت داشتند.
ریاست نشست اول را پروفسور محمود كایا رئیس بخش اندیشه اسلامی - ترك دانشكده الهیات دانشگاه استانبول و ریاست نشست دوم را پروفسور بكیر كارلیقا رئیس گروه فلسفه و علوم ادیان دانشكده الهیات دانشگاه مرمره به عهده داشتند.
كنفرانس، با سخنرانی افتتاحیه پروفسور عاكف آیدین رئیس ایسام آغاز گردید. وی ابتدا از همه شركت كنندگان بویژه مهمانان ایرانی تشكر و قدردانی كرد و ابراز امیدواری كرد كه این كنفرانس كمك مهمی به گسترش فرهنگ اسلامی كند.
در اولین نشست كه به ریاست پروفسور محمود كایا برگزار شد، استاد خامنه ای و پروفسور آلب ارسلان آچیك گنچ به ایراد سخن پرداختند.
در این نشست ابتدا پروفسور كایا طی سخنانی تأكید كرد: علوم هستی و نظریات علمی در همه اعصار تاریخ مورد توجه اندیشمندان بوده است. وی در ادامه با اشاره به دو جریان ایده آلیسم و رئالیسم كه پایه و اساس هستی و دانش مرتبط با آن را تشكیل می دهند، و افلاطون و ارسطو به عنوان دو نماینده جریان های مذكور در تاریخ اندیشه معرفی كردو درباره مكاتب مشائی و اشراقی كه به ترتیب توسط ابن سینا و شیخ شهاب الدین سهروردی بنیان گذاشته شده اند، و انعكاس مكاتب افلاطون و ارسطو در دنیای اسلام محسوب می شوند، مطالبی را بیان كرد. وی گفت : هیچ یك از فلاسفه مشائی و اشراقی نماینده محض دو مكتب مذكور نبوده بلكه در موارد مختلف گزینشی عمل می كردند.
پروفسور كایا با اشاره به این كه حركت های فشرده فلسفی در دنیای اسلام دربین قرون نهم تا سیزدهم میلادی و دوره بعد از آن غربال شده و استثنائاتی در آن به وجود آمده است، افزود : ملاصدرا نیز شخصیتی استثنایی است كه به عنوان یك فیلسوف در قرن شانزدهم ظهور كرد و سنتزی از دو مكتب مشائی و اشراقی ارائه نمود. وی پس از این سخنان كوتاه از استاد سیدمحمد خامنه ای به عنوان اولین سخنران نشست اول دعوت كرد مطالب خود را ارائه دهد. سید محمد خامنه ای در ابتدای سخنانش از ریاست ایسام و همه دست اندركاران این مركز تشكر و قدردانی نمود. وی سپس با اشاره به اینكه فلسفه، تكامل بخش روح و اندیشه انسانی است و شخصیت انسان را به اهداف الهی نزدیك می كند، تاریخ ۲۰۰۰ ساله فلسفه را یادآور شد و افزود : با توجه به اطلاعات قطعی فلسفه ۲۰۰۰ سال قدمت دارد، از ادیان الهی نشأت گرفته و بنابراین باید تاریخ آن همزمان با اولین انسان باشد.
وی سپس با اشاره به اینكه مكاتب مشائی و اشراقی دو مكتب مهم فلسفی هستند، درباره این دو مكتب مطالبی را بیان كرد. استادخامنه ای گفت : عقل در مكتب مشائی از اهمیت خاصی برخوردار است، اما در مكتب اشراقی دانش شهودی و تزكیه درونی برای رسیدن به این دانش نیز در كنار عقل اهمیت دارد. وی بر تفاوت های مفهوم هستی در مكتب مشائی و اشراقی اشاره و بر اهمیت هستی شناسی در تاریخ فلسفه تأكید كرد. وی با تأكید بر این كه بدون اطلاع از تاریخ ۲۰۰۰ ساله فلسفه درك آموزه های حكمت متعالیه ملاصدرا غیر ممكن است، گفت : صدرالمتالهین مشكلات فلسفی را به صورت نظام مند بررسی كرده و با روش تمثیل آنان را تحلیل كرده است. ملاصدرا فلسفه را از سرگردانی كه گریبانگیر آن بود نجات داد و علوم اسلامی را به صورت یكپارچه مورد بررسی قرار داد. استاد خامنه ای سپس با تأكید بر سنتز ملاصدرا، به ترتیب درباره اصالت وجود، حركت جوهری، خلقت عالم و نظریات اخلاق و معاد در حكمت متعالیه مطالبی را بیان كرد.
دومین سخنران نشست اول پروفسور آلب ارسلان آچیك گنچ بود. وی اولین نفر در تركیه است كه عنوان رساله دكترای خود را به موضوعی درباره ملاصدرا اختصاص داده است. پروفسور آچیك گنچ مقاله ای را با عنوان «نظام حكمت متعالیه ملاصدرا و ویژگی های آن» ارائه كرد. وی ملاصدرا را مهم ترین و نادرترین فیلسوف دنیای اسلام در قرون اخیر توصیف كرد كه نظام جدیدی را بنیان گذاشته است. او افزود : مكتب صدرا در زمان او در درون مرزهای ایران و دنیای فارس محصور ماند. وی علت این امر را از بین رفتن شتاب اندیشه اسلامی در قرن هفدهم میلادی خواند.
آلب ارسلان یكی از مهم ترین ویژگی های ملاصدرا را، ایجاد وحدت و هماهنگی در میان اندیشه های مشائی، اشراقی، كلامی و سنت تصوف قبل از خود دانست و اظهار داشت : ایجاد هماهنگی و وحدت در بین این همه سنت متفاوت با یك نگاه سطحی ممكن نیست. ملاصدرا نظریات برخی از مكاتب را مورد انتقاد قرار داده و آنها را رد كرده است. وی نظریه «اصالت وجود» را جایگزین «اصالت ماهیت» در سنت اشراق نموده است. همچنین نظریه «حركت در جوهر» را جایگزین نظریه «عدم تغییر» در آموزه مشائی كرده است.
پروفسور آچیك گنچ در ادامه سخنان خود به موضوع هستی در اندیشه ملاصدرا اشاره كرد و ضمن تشریح مفهوم «امكان اشرف» و «امكان اخص» كه از مفاهیم كلیدی حكمت متعالیه محسوب می شود، به جهان شناسی ملاصدرا نیز اشاره كرد. پس از سخنان وی حاضران در جلسه سئوالاتی را از سخنرانان پرسیدند.
نشست دوم به ریاست پروفسور بكیر كارلیقا آغاز شد. در این نشست پروفسور بكیر كارلیقا كه در سخنرانی افتتاحیه، ملاصدرا را فیلسوف بزرگی كه در دوره خاموشی اندیشه اسلامی ظهور و روح تازه ای به فلسفه اسلامی بخشید، توصیف كرده بود، به موضوع فلسفه مشائی و اشراقی به عنوان دو مكتبی كه در پشت صحنه فلسفه صدرائی قرار داشت، پرداخت. وی با تقسیم اندیشه اسلامی به چهار شاخه بعد از دوره مغول اظهار داشت: شاخه اول با ابن سینا ، غزالی و فخرالدین رازی آغازشد و در زمان ایجی دچار تغییراتی گردید و تا تفتازانی ادامه یافت و از طریق ایجی به قلمرو عثمانی وارد شد. شاخه دوم با ابن سینا، غزالی و نصیرالدین طوسی آغاز گردید و این همان شاخه ای است كه به بخش های شرقی دنیای اسلام گسترش یافت. شاخه سوم از ابن سینا، سهروردی تا شهروزی و قطب الدین شیرازی ادامه یافته است. همزمان با این سه شاخه، شاخه دیگری نیز توسط ابن رشد آغاز گردید اما نتوانست به بعد از دوره مغول منتقل شود. این شاخه به واسطه آوروئیست ها به شكل متفاوتی در غرب موجودیت یافت. شاخه چهارم كه توسط ابن عربی، صدرالدین قونوی و قطب الدین شیرازی تعقیب می شد، مدافع نظریه وحدت وجود بود. این مكاتب اگرچه در قرن پانزده و شانزده در استانبول و در زمان اولغ بیك راه حلها ی جدیدی را ارائه كرده اما متأسفانه نتوانسته پویایی قبلی را به اندیشه اسلامی بازگرداند و در طول زمان رو به ضعف نهاده و به همان منوال ادامه یافته است. اندیشه حكمت الهی كه از طریق ابن سینا، طوسی، ابن عربی و قطب الدین شیرازی ادامه یافته است، در ملاصدرا به عنوان شخصیت مهمی كه سعی كرده این ضعف را پشت سر بگذارد، تجلی پیدا كرده است.
سخنرانان نشست دوم ،پس از سخنان بكیر كارلیقا، به بررسی اندیشه حكمت متعالیه از دیدگاه فلسفه امروزی پرداختند. در این بخش دكتر حسین كلباسی اشتری مقاله خود را با عنوان «حكمت متعالیه و فلسفه معاصر» ارائه كرد.
وی در این مقاله به بررسی پاسخ های مكتب حكمت متعالیه به چهار سؤالی پرداخت كه در طول تاریخ ذهن بشریت را به خود مشغول ساخته است. این چهار سؤال اصلی به ترتیب عبارتند از : جست و جوی وحدت در عین كثرت، آموزه بازگشت و تحول دائمی، امكان خاص و معاد كه در حكمت ایران، یونان، چین، مصر و حتی بابل شاهد آن بوده ایم.
دكتر كلباسی ضمن تشریح پاسخ های حكمت متعالیه ملاصدرا به چهار سؤال مذكور، از رنه دكارت و كانت كه معاصر ملاصدرا بودند، شاهد آورد. دكتر كلباسی با تأكید بر اینكه شرق باید خود را بشناسد گفت : اگر شرقی ها میراث فلسفی و تصوفی خود را نشناسند، هرگز خود را نخواهند شناخت.
آخرین سخنران این كنفرانس دكتر ابراهیم كالین بود كه سال ها درباره فلسفه ملاصدرا به تحقیق پرداخته است. عنوان مقاله وی «ملاصدرا، حكمت متعالیه و فلسفه مدرن» بود. دكتر كالین در مقاله خود زوایایی كه حكمت متعالیه می تواند برای فلسفه امروزی باز نماید را تشریح كرد. وی در ابتدای مطلب خود با اشاره به سنتز ملاصدرا تأكید كرد كه در این سنتز نمی توان از میراث گذشته چشم پوشی كرد و برای ایجاد یك سنتز باید از تجربیات محكم برخوردار بود. وی با اشاره به مواد تشكیل دهنده سنتز صدرا اظهار داشت : «ملاصدرا ضمن بهره گیری از مكاتب اهل سنت و شیعه از مكتب عرفانی ابن عربی نیز بی بهره نمانده است. صدرا از طریق قونوی و داود القیصری از مكتب شیخ اكبر بهره برده است» . او همچنین به روش نقد در نزد ملاصدرا اشاره كرد و در لابلای سخنان خود به مقایسه فلاسفه غرب با ملاصدرا پرداخت. او در پایان سخنان خود با اشاره به اسفار اربعه ملاصدرا گفت : «امروز فلسفه باید برپایه های جدید بنا شود. همه متفكران وظیفه دارند نوع این پایه ها را معین كنند. امروز فلسفه در كنار مسائلی از قبیل : هستی، دانش، و مفاهیم مجرد، با مفاهیمی چون : فرهنگ، صلح، جهانی شدن، عدالت و مفاهیم مادی نیز سر و كار دارد. به همین دلیل تأسیس سیستم جدید ضروری است.
دكتر كالین ضمن تشریح اسفار اربعه گفت : سفر اول، سفر از خلق به سوی حق است. سفر دوم، سفر با خلق به سوی حق است. سومین سفر، كه به معنای ادامه سفر اول است، سفر از حق با خلق و به سوی خلق است. سفر چهارم نیز كه در واقع زیر مجموعه سفر دوم است، سفر با خلق و در خلق است. آنچه كه امروز فلسفه باید انجام دهد، مراجعه به خلق و درك این حقیقت به همراه خلق است.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید