یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

هم‌چون یک تصویر - COMME UNE IMAGE


هم‌چون یک تصویر - COMME UNE IMAGE
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : فرانسه و ایتالیا
محصول : ژان فیلیپ آندراکا و کریستیان برار
کارگردان : آنیس ژائویی
فیلمنامه‌نویس : ژان پی‌یر باکری و ژائویی
فیلمبردار : استفان فونتن
آهنگساز(موسیقی متن) : فیلیپ رومبی
هنرپیشگان : ماریلو بری، ژائویی، باکری، لوران گره‌ویل، ویرژین دزارنوت، گره‌گوار اوسترمان، سرژ ریابوکین، کین بوئیزا، ژولی‌ین بومگارتنر و میشل مورتی
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه


فرانسه، زمان حال. ̎لولیتا̎ بری̎، دختر خجالتی و قدری اُملِ ̎اتی‌ین کاسار̎ (باکری)، نویسندهٔ معروف، نزد ̎سیلویا̎ (ژائویی) درسِ آواز می‌گیرد. ̎سیلویا̎ با ̎پی‌یر̎ (گره‌ویل) ازدواج کرده که نویسنده‌ای تازه‌کار و ستایش‌گر آثار ̎کاسار̎ است. ̎سیلویا̎ مثل خیلی از آدم‌های دیگر، چندان اعتقادی به مستعد بودن ̎لولیتا̎ ندارد ولی رابطه با او را به خاطر استفاده از روابطی که ̎لولیتا̎ با اشخاص مهم دارد، تحمل می‌کند. ̎لولیتا̎، حتی زمانی نیز که با پدرش تنهاست، به زور می‌تواند توجه او را جلب کند. ̎پی‌یر̎ که کارش می‌گیرد، او و ̎سیلویا̎ با ̎کاسار̎، همسر جوانش، ̎کارین̎ (دزارنوت)، و دستیار وفادارش، ̎ونسان̎ (اوسترمان) دوست می‌شود. هر پنج‌تائی اوقاتی را با هم می‌گذرانند اگرچه مرکز توجه همه، ̎کاسار̎ است. ̎پی‌یر̎ در زندگیِ شلوغ و موفقش غرق می‌شود و ضوابط خود را زیر پا می‌گذارد: او دوست قدیمی‌اش، ̎فلیکس̎ (ریابوکین) را به‌دست فراموشی می‌سپارد و کارگزارِ وفادارش، ̎ادیت̎ (مورتی) را رها می‌کند. ̎لولیتا̎ سعی می‌کند با ̎سباستیان̎ (بوئیزا) ـ مرد جوانی که ̎لولیتا̎ اتفاقی با او آشنا شده ـ دوست شود، اما بعد درمی‌یابد که اسم واقعیِ ̎سباستیان̎، ̎رشید̎ است و به این دلیل وانمود می‌کند آدم دیگری است که زندگی راحت‌تری داشته باشد. ̎لولیتا̎ که شیفتهٔ ̎ماتیو̎ (بومگارتنر) شده، دستِ رد به سینهٔ ̎رشید̎ می‌زند. اما رفته‌رفته به او علاقه‌مند می‌شود چون پی می‌برد ̎رشید̎ او را به خاطر خودش دوست دارد، نه به خاطر شهرتِ پدرش. ̎لولیتا̎ ـ با راهنمائی‌های ̎سیلویا̎ ـ کنسرتی برگزار می‌کند. ̎سباستیان̎، ̎کاسار̎ و اطرافیانش در کنسرت شرکت می‌کنند ولی ̎کاسار̎ در نیمهٔ کنسرت سالن را ترک می‌کند و در انتهایش برمی‌گردد. ̎سباستیان̎ به خاطر این کار، ̎کاسار̎ را سرزنش می‌کند و ̎سیلویا̎ نیز سرانجام به او به خاط خودخواهی و دست‌کم گرفتن دخترش پرخاش می‌کند. ̎سیلویا̎ می‌گوید که واقعاً به ̎لولیتا̎ و دستاوردهایش افتخار می‌کند و ̎کاسار̎ را ترک می‌کند.
● این هم تفاوتی بین فیلم‌های فرانسوی و هالیوودی که شاید کوچک باشد ولی بی‌اهمیت نیست: صحنهٔ ناگزیری را در نظر بگیرید که بچه روی صحنه، برنامه اجرا می‌کند و درِ سالن باز می‌شود و پدر یا مادری که استعداد فرزندشان را تا آن‌جای کار نادیده گرفته‌اند، حالا سر تکان می‌دهند و لبخند می‌زنند و می‌بینند که بچه‌شان برخلاف تصور، به هر حال، استعداد داشته است. در هم‌چون یک تصویر، دختر قهرمان داستان که صدای خوبی هم دارد، لجوجانه تمرین می‌کند و سرانجام موقع اجرا می‌رسد. حالا در این‌جا هم پدر دیر می‌رسد و در حالی‌که به استعداد فرزندش پی برده، چشم‌هایش پُر از اشک می‌شود؟ خیر، پدر به موقع می‌رسد ولی دزدکی از سالن بیرون می‌آید تا سیگاری بکشد و تلفنی بزند. ولی شبیه‌ آدم‌های دوروبرمان، با هر ملیتی، هستند و ربطی به شخصیت‌های هالیوودی ندارند. فیلم به بازی خارق‌العادهٔ باکری می‌نازد که در فیلم قبلی ژائویی، طعم دیگران (۲۰۰۰) نقش مردی معمولی را ایفا می‌کند که دل‌باختهٔ بازیگری آماتور و گروه تئاتری‌اش می‌شود. هم‌چون یک تصویر بسیار حرفه‌ای ساخته شده و فیلم‌نامه، بازی‌ها و کارگردانی درخشانی دارد.