پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تغییر چهره - FACE OFF


تغییر چهره - FACE OFF
سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ترنس جانگ، کریستوفر گادیسک، باری م. آزبورن و دیوید پرموت
کارگردان : جان وو
فیلمنامه‌نویس : مایکل کالیری، و مایک ورب
فیلمبردار : آلیور وود
آهنگساز(موسیقی متن) : جان پوئل
هنرپیشگان : جان تراولتا، نیکلاس کیج، جون آلن، الساندرو نیوولا، جینا گرش، دامینیک سوین و نیک کاساوتیس
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۸ دقیقه


دغدغهٔ ذهنی همیشگی ̎شان آرچر̎ (تراولتا) مأمور FBI، دستگیری ̎کاستور تروی̎ (کیج)، جانی هوشمندی است که سال‌ها پیش، وقتی سعی داشته ̎آرچر̎ را به قتل برساند، پسرش را کشته است. تعقیب لجوجانه ̎کاستور̎ توسط ̎آرچر̎، به شدت به زندگی زناشوئی‌اش لطمه زده؛ ولی هنگامی که ̎کاستور̎ پس از زد و خوردی خونین دستگیر می‌شود، ̎آرچر̎ سرانجام، روزنهٔ امیدی می‌بیند. اما بعداً آشکار می‌شود که ̎کاستور̎ بمب سعتی با باری از مواد بیولوژیک در جائی کار گذاشته که در صورت انفجار، می‌تواند تمامی شهر لس‌آنجلس را نابود کند ـ اما او به هیچ ترتبی حاضر نیست جای بمب را فاش کند. تنها فرد دیگری که از جای بمب باخبر است، ̎پولوکس̎ (نیوولا)، برادر ̎کاستور̎ است که او نیز مثل برادرش کمکی در این زمینه به پلیس نمی‌کند. دانشمندان FBI نقشه‌ای طرح می‌ریزند: آنان نوعی جراحی تدارک دیده‌اند که اجازه می‌دهد موقتاً چهره ̎کاستور̎ را به سر ̎آرچر̎ پیوند بزنند و بدین ترتیب به او امکان بدهند که ـ گوئی با برادرش روبه‌رو است ـ با ̎پولوکس̎ صحبت کند. اما پس از آن‌که ̎آرچر̎ چهره ̎کاستور̎ را به‌خود می‌گیرد، ̎کاستور̎ به‌هوش می‌آید و پزشکان را مجبور می‌کند تا چهرهٔ ̎آرچر̎ را به سر او پیوند زنند. حالا این مغز متفکر جانی، مأموران FBI را در اختیار خود می‌گیرد و ̎آرچر̎ نیز چاره‌ای جز مخفی شدن ندارد...
● فیلم نمونه‌ای از سینمای حادثه‌ای هالیوود که در ایجاد هیجان و کشاندن تماشاگر تا به انتهای داستان، بسیار موفق است، ولی نکاتی را نادیده می‌گیرد که شگفت‌انگیز است. موقعیت داستانی ـ گرفتار شدن پلیسی در هویت تبه‌کاری خبیث که قاتل فرزندش هم هست ـ هر چند که صرف‌نظر از مقدمه‌چینی‌هایش چندان تازه نیست، ولی به اندازهٔ کافی گیراست، ولی آیا تمام هویت یک انسان، پوست صورت و صدایش است؟ داستان به راحتی امکان بازی کردن با ایده‌های درخشانی را داشته است: عادت‌های شخصی، تیک‌های عصبی، تکیه‌کلام‌های خاص که هرکدام می‌توانند بخش مهمی از ̎هویت̎ هرکدام از ما را تشکیل دهند و شخصیت‌های داستان را در مخمصه‌های متعددی قرار دهند. از این گذشته، مسئلهٔ اطلاعات به‌کلی فراموش شده است. هیچ‌کدام از دو شخصیت اصلی با مشکل ̎ندانستن̎ رو به‌رو نمی‌شوند، هیچ‌کدام به‌دلیل نداشتن اطلاعات در مورد جزئیات زندگی هویت تازه‌شان، در جائی گیر نمی‌افتند. هر چند که شاید برای فیلمی که از ابتدا یک نفس تماشاگرش را با زد و خورد، تیراندازی و انفجار بمباران می‌کند، هیچ‌کدام از این بحث‌ها جای مطرح شدن نداشته باشند. صحنهٔ رویاروئی دو شخصیت در دو طرف آینه‌ای دورو ـ که هر کدام باید به تصویر خود شلیک کند ـ هر چند اغراق شده و زیادی نمایشی است، از صحنه‌های به یادماندنی فیلم به‌شمار می‌آید.