دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

اقتصاد و زندگی واقعی


اقتصاد و زندگی واقعی
فریدریک‌هایک می‌گوید: وظیفه اصلی علم اقتصاد این است، که به انسان‌ها نشان دهد آنچه را که آن‌ها تصور می‌کنند، می‌توانند طراحی کنند، واقعا خیلی کوچک است.
فرض کنید که در یک روز زمستانی در خانه خود نشسته‌اید و احساس می‌کنید که هوای خانه شما برای یک روز سرد زمستانی خیلی گرم است. احتمالا شما به سراغ بخاری و یا سایر وسایل گرمایشی خانه خود می‌روید و درجه آن را کم می‌کنید. در این قبیل موارد اغلب فرد می‌داند که می‌خواهد چه بکند. پس از اینکه دمای اتاق را به صورت دلخواه و مطلوب تنظیم کردید در اتاق خانه‌تان می‌نشینید و از زندگی خود لذت می‌برید. در این مورد چنانکه مشخص است گرمای اتاق زاییده رفتار انسان و طراحی او است.
حال فرض کنید که شما صبح از خواب بیدار می‌شوید و می‌خواهید منزل را به قصد رفتن به سر کارتان یا خرید ترک کنید. وقتی شما در را باز می‌کنید می‌بینید که هوا بارانی یا شاید هم برفی است. در این مورد دیگر شما نمی‌توانید به دلخواه خود میزان ریزش باران یا برف را تنظیم نموده یا تغییر دهید. احتمالا شما به خانه باز می‌گردید و بارونی خود را می‌پوشید یا چتری با خود به همراه می‌برید. یا شاید هم از رفتن خود منصرف شوید. در این مورد چنانکه مشخص است بارش باران یا برف زاییده رفتار یا طراحی انسان نیست. به قولی گویی ابر و باد و مه و خورشید فلک در کارند و انسان هیچگونه اختیاری ندارد.
اما نوع سومی‌ هم از حوادث و تجارب وجود دارد که محصول کنش انسانی می‌باشند، اما زاییده طراحی انسان نیستند. زبان یکی از این پدیده‌ها است. هیچکس زبان فارسی یا انگلیسی را طراحی یا کنترل نمی‌کند. گر چه زبان شناسانی وجود دارند و در مواردی هم واژگانی را ارائه می‌دهند، اما آن‌ها در دنیای واقعی قادر به کنترل زبان نیستند. برای مثال زمانی که یک ایرانی برخی از واژگان انگلیسی یا فرانسوی را به کار می‌برد دیگر زبانشناسان نمی‌توانند کاری بکنند. به عبارت دیگر این امر طرحی نیست که توسط زبانشناسان در انداخته شده باشد. کلماتی از این قبیل کم نیستند و هر روزه می‌توانیم تعداد زیادی از آن‌ها را بشنویم و کسی هم نمی‌تواند مانع کاربرد آن‌ها شود.
کلماتی مانند گوگل یا یاهو را چه کسی اختراع نموده است، چه کسی تصمیم می‌گیرد که ما آن‌ها را به کار ببریم؟ چنانکه می‌بینیم همه کاربران اینترنتی جهان این کلمات را به کار می‌برند و گر چه این کلمات توسط انسان تولید شده‌اند اما انسان قادر به طراحی روشی برای استفاده از آن‌ها نیست؟
چه کلماتی زنده می‌مانند یا چه کلماتی می‌میرند، براستی چه کسی در این مورد تصمیم می‌گیرد. واژگان زیادی در زبان فارسی در طی چند دهه اخیر به دست فراموشی سپرده شده اند. اما یادمان باشد که کلمات همچون باران نمی‌بارند. برخی کلمات در ذهن می‌مانند و برخی کلمات به دست فراموشی سپرده می‌شوند و ذهن هم به آن‌ها توجهی نمی‌کند. مردن و زنده ماندن کلمات حاصل انتخاب‌های انسانی است، چرا که ممکن است برای وی مفید باشند. اما یک فرد به تنهایی این تصمیم را برای کلمه‌ای خاص نمی‌گیرد. به عبارتی باید در این خصوص یک کنش جمعی صورت بگیرد.
وسایل نقلیه محصول کار و تلاش انسان هستند و جهت رفاه حال انسان تولید می‌شوند. اما زمانی که ترافیک ایجاد می‌شود متوجه می‌شویم که انسان ترافیک را طراحی نکرده و قصد ایجاد آن را هم نداشته است. به عبارت دیگر ترافیک محصول فعالیت انسان است اما محصول طراحی او نیست. انسان نقشه ایجاد ترافیک را در سر نداشته است. واقعیت این است که زمان مورد نیاز برای فردی که می‌خواهد از مکانی به مکانی دیگر برود تنها توسط وی تعیین نمی‌شود، بلکه این زمان توسط تمامی ‌کسانی تعیین می‌شود که مشغول رانندگی کردن هستند و ترافیک را ایجاد کرده‌اند.
گویی در این موارد فرد توانایی ندارد تا نتیجه مطلوب و مورد نظر خود را بدست بیاورد. هیچکس خواهان وجود ترافیک نیست، اما چنانکه می‌بینید کسی هم یارای گریز از آن را ندارد.
اقتصاد مطالعه چنین پدیده‌های نوظهوری است، به ویژه زمانی که بحث قیمت‌ها، پول یا غیر پول در میان است. اقتصاددانان این‌ها را پدیده بازار می‌نامند. بازار در اختیار شخص خاصی نیست و کسی کنترلی بر آن ندارد. بیشتر مطالبی که اقتصاددانان در ارتباط با بازار مورد مطالعه قرار می‌دهند رفتارهای متقابل سازماندهی نشده و غیرمتمرکز میان خریداران و فروشندگان است. اما اگر چه بازارهای متمرکزی هم وجود دارد. این واکنش‌های سازماندهی نشده غیرمتمرکز می‌توانند خود را در قیمت مسکن که پدیده ای پولی است یا در ترافیک که پدیدهای غیرپولی است نمایان سازد و نشان می‌دهد که این پدیده‌ها توسط شخص خاصی برنامه‌ریزی نمی‌شوند.
حقیقت این است که انتخاب واقعیت اختیاری نیست. ما می‌خواهیم واقعیت همانطوری که ما می‌خواهیم باشد. ما می‌خواهیم نتایج مطلوب را آنگونه خودمان دوست داریم تغییر دهیم، اما به‌واقع همانند بخاری داخل خانه‌مان اختیار انجام این کار را نداریم. ما می‌خواهیم درآمدمان را افزایش دهیم و قیمت‌ها را کاهش دهیم. به آسانی صاحب خانه شویم. ما به دنبال این هستیم که در زندگی روزمره وقتی با ترافیک یا هر مساله ای دیگری مانند افزایش قیمت مسکن مواجه می‌شویم مقصر را پیدا کنیم و او را مجازات کنیم. اما در این میان پیچیدگی زندگی واقعی را فراموش می‌کنیم.
http://farhady.blogfa.com
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید