پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


یوز ایرانی روی خط انقراض


یوز ایرانی روی خط انقراض
این روزها آنقدر زندگی شهرنشینی و دنیای ماشینی روی ذهن و جسم آدم ها اثر گذاشته که دیگر مجال رفتن به دل طبیعت و فراموشی این لحظات سخت با دشواری بسیاری همراه است و خواسته یا ناخواسته محرومیت هایی را از روی اجبار اجتماعی فراهم می آورد. این پشت کردن ها به طبیعت بکر سرزمین پارس باعث شده تا بسیاری از گونه ها، نژادها، دسته ها و اکوزیست های نهفته در مناطق مختلف کشور روبه فراموشی رفته و از این رو برای دلسوزان و فعالان محیط زیست زنگ خطری جدی را به صدا در آورد. یکی از بارزترین بی توجهی های صورت گرفته طی چند سال اخیر بر روی گونه ای بسیار نادر از گربه سانان اتفاق افتاده است. یوزپلنگ ایرانی یکی از عمده نژادهایی است که اکنون شمارش معکوس برای انقراض نسلش آغاز شده است. در این گزارش پرونده یوز ایرانی و اقدامات حفاظتی برای حفظ نسل این جانور نجیب را یکبار دیگر مرور می کنیم.
● یوزپلنگ به چه معناست
واژه یوزپلنگ یکی از واژه های اصیل ایرانی است که از ترکیب دو کلمه یوز و پلنگ حاصل شده است. یوز بن مضارع مصدر یوزیدن به معنای " جستن، جهیدن و طلب کردن" بوده و از این رو یوزپلنگ، به معنای پلنگی است که به دنبال شکار خود گشته و آن را با جستن و دنبال کردن می گیرد. درگذشته این جانور را پلنگ شکاری می نامیدند که به سبب شباهت زیاد آن به پلنگ و روش شکار منحصربفرد آن بوده است. ایرانیان باستان این جانور را بیشتر با نام "یوز" می شناخته اند و کمتر کلمه "یوزپلنگ" را برای آن بکار می بردند. همچنین به این جانور به خصوص در زمان تولگی "هوبر" هم گفته می شده است.
برای این جانور زییا در زبانهای مختلف نامهای گوناگونی بکار رفته است. یوزپلنگ در زبان انگلیسی "چیتا"Cheetah نامیده می شود که ریشه سانسکریتی داشته و از هندوستان بدست آمده است. امروزه در سرتاسر دنیا این جانور را با نام انگلیسی آن می شناسند.
● ساختار آناتومی
یوزپلنگ دارای بدنی کشیده، دست و پاهایی بلند با پنجه هایی کند است که از قابلیت جمع شدن کمی برخوردارند. پوشش بدن نخودی رنگ با خالهای سیاه و گرد و کوچک است و دارای موهای زبر و کوتاهی است. یوز سر کوچکی دارد که چشمانش برای بهتر دیدن از پشت بوته ها، نسبتا بالا قرار گرفته اند. خط سیاه رنگی از گوشه چشم تا گوشه لب ها امتداد پیدا می کند که به خط اشک موسوم بوده و در یوزهای ایرانی در مقایسه با یوزهای آفریقایی، ضخامت بیشتری دارد. طول بدن جانور بالغ ۱۱۲ تا ۱۳۵ سانتیمتر، طول دم ۶۵ تا ۸۵ سانتیمتر، ارتفاع در سر شانه ۶۰ تا ۷۵ سانتیمتر و وزن آن ۳۰ تا ۵۵ کیلوگرم می باشد. نرها کمی از ماده ها بزرگترند. ستون فقرات انعطاف پذیر، کبد بسیار بزرگ، قلب بزرگ، سوراخ های بینی فراخ، ظرفیت افزایش یافته شش و بدن کشیده و عضلانی، این گربه را به سریعترین جانور خشکی درجهان تبدیل کرده، به طوری که می تواند در یک گام، ۷ تا ۸ متر طی نماید. یوز فقط با برخورد یک پا بر روی زمین در هر لحظه، می تواند به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد، ولی نمی تواند این سرعت را بیش از چند صد متر حفظ کند. در دو مقطع از حرکت هیچ پایی به زمین برخورد نمی کند.
● پراکنش
حدود ۲۰۰۰ سال پیش پراکندگی یوزپلنگ بسیار گسترده بوده و شامل مناطق وسیعی از آفریقا و آسیا می شده است. در آسیا، اکثر زیستگاه های دشتی و استپی در جنوب غربی این قاره از هندوستان، پاکستان، افغانستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و قفقاز تا عراق، سوریه، اردن، فلسطین و شبه جزیره عربستان محدوده قلمرو این جانور به شمار می رفت. درآفریقا نیز از کیپ در جنوب تا دریای مدیترانه درشمال به جز جنگلهای انبوه و صحراهای خشک این جانور به وفور یافت می شده است. در واقع پراکندگی یوزپلنگ از گذشته درآفریقا شباهت زیادی به پراکندگی شیر داشته است و سلطان جنگل از گذشته همواره یک رقیب جدی برای این جانور به شمار می آمده است. ولی شرایط در آسیا با آفریقا تفاوت داشته و از آنجا که شیر درآسیا عمدتا در بیشه زارها و جنگلها زندگی می کرده و از طعمه های موجود در این نوع زیستگاه ها تغذیه می کرده، همپوشانی کمتری با پراکندگی یوزهای دشتزی داشته و لذا رقابت چندانی میان این دو گونه وجود نداشته است.
انسان از چندهزار سال پیش قابلیتهای بالای یوز را شناخت و آن را برای شکار با خود همراه ساخت. تربیت یوز و یوزداری رفته رفته به امری متداول در دربار شاهان و سلاطین بخصوص در آسیا تبدیل شد. مارکوپولو در سفرنامه خود از ۱۰۰۰ قلاده یوزپلنگ نام می برد که کوبلای خان، پادشاه مغول برای شکار در کاخ تابستانی خود نگهداری می کرده است. البته خاور دور هیچگاه قلمرو یوزپلنگهای امروزی نبوده اند و تمامی این تعداد یوز از غرب آسیا نظیر هندوستان، ایران و کشورهای همجوار گرفته شده و به آنجا برده شده بودند. اکبر، سلطان مغول هندوستان در قرن شانزدهم میلادی نیز علاقه وافری به نگهداری یوز در دستگاه خود داشته و وزیرش نوشته که او تنها در یک زمان بیش از ۱۰۰۰ قلاده یوز نگاه می داشته است. شاهان متعددی در سایر کشورهای آسیایی نیز از این علاقه بی نصیب نبودند. اشراف اروپایی نیز رفته رفته به خیل علاقمندان به شکار با این جانور پیوستند و حتی در برخی کشورهای اروپایی از این جانور برای شکار گوزن در بیشه زارها استفاده می کردند، طعمه ای که هیچگاه یک یوزپلنگ وحشی درطول عمر خود با آن مواجه نمی شود. امروزه تقریبا به قطعیت می توان گفت که از آن جمعیت آسیایی فراوان یوز، به استثنای تعداد اندکی که در ایران به بقای خود ادامه می دهد دیگر هیچ یوزی در این قاره پهناور آزادانه در دشتها و تپه ماهورها به دنبال شکار خود نمی دود.
تا ابتدای قرن حاضر تخمین زده شده که درحدود یکصد هزار قلاده یوزپلنگ در ۴۴ کشور آسیایی و آفریقایی پراکنده بوده است. ولی عوامل مختلف باعث کاهش جمعیت و انقراض آن در بیشتر زیستگاه هایش شد. در یک بررسی گسترده که توسط نرمن مایر در سال ۱۹۷۵ در جنوب صحرای بزرگ آفریقا صورت گرفت جمعیت این جانور حدود ۱۵۰۰۰قلاده برآورد شد. در این بررسی جمعیتهای ایران و شمال آفریقا شامل نبودند ولی بر اساس آمار اسکندر فیروز، ریاست وقت سازمان حفاظت محیط زیست حدود ۳۰۰-۲۰۰ قلاده یوز در آن زمان در ایران وجود داشته است. آخرین بررسی ها که در دهه نود میلادی توسط "صندوق حفاظت از یوزپلنگ" انجام شد حاکی از آن است که درحال حاضر حدود ۱۲۰۰۰-۹۰۰۰ قلاده یوزپلنگ به صورت وحشی در ۲۴ تا ۲۶ کشور آفریقایی و حدود ۱۰۰ قلاده در ایران زیست می کنند. از این تعداد حدود ۵۰۰-۳۰۰ قلاده در شمال آفریقا پراکنده هستند.
● زیستگاهها
یوز ایرانی بر خلاف یوز آفریقایی که در علفزارهای باز زندگی می کند، عمدتا در بخشهای تپه ماهوری وکوهستانی مناطق نیمه بیابانی و بیابانی کشور زیست می نماید. در گذشته، این جانور در اغلب دشتهای نیمه شرقی کشور یافت می شد، ولی با از بین رفتن آهوان دشتزی و تحت تعقیب گرفتن توسط موتورسیکلتهای قدرتمند در دشتهای باز، یوزها ناچار شدند رو به مناطق تپه ماهوری و کوهستانی که زیستگاه قوچ و میش و کل وبز بوده و از امنیت بیشتری برخوردار است، آورند.
در آفریقا، یوزپلنگها در دشتها و علفزارهای وسیع و باز که به اصطلاح ساوان نامیده می شود زندگی می کنند و تا آنجا که می توانند از جنگلها و بیشه زارها دوری می گزینند. ساوان ها زیستگاه انواع آنتلوپها و غزالهای آفریقایی بوده که طعمه های موردعلاقه یوزهستند و غیر از شیرها و کفتارها که گاهی اوقات یوزها را می کشند، عامل تهدید کننده مهم دیگری وجود ندارد. گذشته از آن گودال های آب در بیشتر اوقات سال آب دارند و یوزها مشکل زیادی برای تامین آب مورد نیاز ندارند.
زیستگاه یوز ایرانی در گذشته دشتها و استپهای نیمه شرقی کشور که آهو و جبیر نیز در آنها زندگی می کردند و بخشهایی از دشتهای آهوخیز غرب کشور را شامل می شد. درواقع هر منطقه ای را که زیستگاه این دو گونه آهو محسوب می شد، به شرط برخوردار بودن از امنیت نسبی می توان زیستگاه بالقوه یوز نیز دانست.
ولی با کاهش جمعیت آهو و جبیر به علت شکار بی رویه، تخریب زیستگاه ها و افزایش ناامنی بواسطه حضور شکارچیان مجهز به خودروها و موتورسیکلتهای قدرتمند صحرایی، یوزها ناچار شدند از زیستگاه های دشتی باز و وسیع به زیستگاه هایی که دارای عوارض طبیعی بیشتری بودند کوچ نمایند. از این رو آنها تپه ماهورها و نواحی کوهستانی که از اطراف توسط دشتهای باز احاطه شده اند را انتخاب کردند. چرا که در این زیستگاه ها دیگر مجالی برای شکارچیان موتورسوار نبود که آنها را تعقیب کرده و بگیرند. از سوی دیگر، به رغم کاهش جمعیت طعمه موردعلاقه شان یعنی آهو و جبیر، جمعیتهای خوبی از قوچ و میش و کل و بز در این نوع زیستگاه ها زندگی می کردند. گذشته از آن این نوع زیستگاه ها با داشتن منابع آبی بیشتر و علوفه مناسبتر در مقایسه با دشتهای خشک، سم داران را از انجام مهاجرتهای طولانی در طول سال بی نیاز می کردند و لذا یوزپلنگ ها در تمام طول سال بدون نیاز به طی مسافتهای طولانی به غذا دسترسی داشتند.
همان طور که گفته شد زیستگاه های فعلی یوز بر خلاف تصور عامه و آنچه که در فیلمهای مستند دیده می شود، تپه ماهورها و مناطق کوهستانی است. در این نوع زیستگاه ها، یوزها عمدتا در داخل دره ها و بستر خشک رودخانه های کویری که از داخل کوه شروع شده و به داخل دشت امتداد می یابد زندگی می کنند. یوزها آن بخشهایی را در کف دره ها و رودخانه ها برای راه رفتن ترجیح می دهند که از خاک نرمی پوشیده شده است. با این حال اگر آنها مجبور شوند می توانند به راحتی در مناطق پوشیده از صخره و سنگلاخ هم زندگی کرده و شکار نمایند و حتی می توانند از صخره ها و کوه های مرتفع که صعود از آنها حتی برای انسان مشکل است، بالا رفته و قسمتهای مختلف قلمرو خود را برای بدست آوردن شکار، آب، پناهگاه یا جفت در زمان جفت یابی زیر پا بگذارند.
منابع آبی در این نوع زیستگاه ها به عوامل مختلفی از قبیل بستر زمین، میزان بارش سالیانه، دمای هوا، ارتفاع و موقعیت محل و غیره بستگی دارد. در ماه های بارندگی، جانوران با مشکل آب روبرو نیستند، آب باران در حفره های تخته سنگ ها جمع می شود و اصطلاحا سنگاب درست می کند. ولی با گرمتر شدن هوا، بسیاری از سنگابها خشک شده و فقط تعدادی از چشمه های دائمی که از منابع زیرزمینی تغذیه می شود، باقی می مانند. اوج کمبود آب در ماه های گرم سال است که عموما در فاصله ماه های خرداد تا شهریور قرار دارد. خوشبختانه سازمان محیط زیست کشورمان آبشخورهایی را به صورت مصنوعی در بسیاری از مناطق از جمله زیستگاه های یوزپلنگ ساخته است که در تمام ایام سال آب دارند و مورد استفاده حیات وحش قرار می گیرند.
پوشش گیاهی این زیستگاه ها عموما تنک بوده و در مناطق مختلف متفاوت است. مهمترین گونه های بوته ای زیستگاه یوزپلنگ ایرانی عبارتند از کاروان کش، شور، افدرا، قیچ، درمنه و گون و از گونه های درختچه ای باید از گز، تاغ، بنه (پسته وحشی)، انجیر و بادام وحشی نام برد. در فصل بهار زمین پوشیده از علف های سبز و تازه می شود و بوته ها و درختچه ها هم از اواخر زمستان شروع به گلدهی می کنند که همگی منابع غذایی خوبی را برای سم داران تامین می کنند.
گونه های مختلفی از جانوران نیز در زیستگاه یوز زندگی می کنند. همان طور که پیش از این توضیح آن رفت، قوچ و میش و کل و بز از سمداران اصلی این زیستگاه ها هستند و در حاشیه این مناطق که مابین کوه و دشت قرار دارد، می توان سمدارانی نظیر آهو، جبیر و گورخر را مشاهده نمود. از گوشتخواران باید به پلنگ، گرگ، انواع گربه وحشی نظیر کاراکال و گربه وحشی آسیایی، شغال و روباه اشاره کرد که گونه های بزرگ جثه تر را احتمالا می توان رقیب غذایی یوز در زیستگاهش دانست. کفتار نیز به تعداد بالا در زیستگاه های یوز وجود دارد. سایر پستانداران نظیر تشی، خرگوش و انواع جوندگان نیز دیگر همسایگان یوز در زیستگاهش هستند. از میان پرندگان باید از انواع پرندگان شکاری و همچنین پرندگانی مانند هوبره، کبک، تیهو و باقرقره نام برد. انواع خزندگان نظیر مارمولکها، بزمجه ها و مارها نیز از دیگر ساکنان زیستگاه یوزپلنگ هستند.
● تولید مثل
یوز در سن ۲۰ تا ۲۳ ماهگی ازلحاظ جنسی بالغ می شود. در ایران، یوزها عمدتا در نیمه نخست زمستان جفتگیری نموده و در اوایل بهار پس از ۳ ماه آبستنی، ۱ تا ۴ توله در محلی امن به دنیا می آورند. توله ها در بدو تولد ۳۰ سانتیمتر طول و تقریبا ۳۰۰ گرم وزن دارند. رنگ بدن آنها خاکستری دودی بوده و موهای بلندی در سرتاسر پشت بدنشان وجود دارد که از کاربردهای متعددی برخوردار است. مثلا به نظر می رسد که به استتار آنها در میان علف ها و بوته ها کمک می کند. همچنین به عنوان یک نوع ابزار دفاعی تقلیدی به کار می رود که سبب می شود توله ها شبیه رودک عسل خوار به نظر برسند. در ایران در مناطقی که طعمه های بزرگ جثه یوز از فراوانی مطلوبی برخوردار است، یوز همراه با توله هایش بیش از سایر مناطق دیده شده و بر اساس مشاهدات صورت گرفته، به نظر می رسد که یوزها در ایران معمولا ۲ تا ۳ توله به دنیا می آوردند. همچنین در سالهای اخیر در چند مورد ۴ توله همراه با مادر در مناطق خارتوران، نای بندان و بافق مشاهده شده که بسیار امیدبخش است.
● تغذیه
طعمه های اصلی یوز ایرانی قوچ و میش، کل و بز، جبیر و آهو است. همچنین، خیلی اوقات یوزها مبادرت به شکار خرگوش هم می کنند. بررسی های انجمن یوزپلنگ ایرانی نشان داده که یوزها از انواع پرندگان نظیر تیهو، روباه و سایر گوشتخواران کوچک جثه، انواع جوندگان، و انواع مارمولک ها (نظیر آگاما) نیز تغذیه می شوند. همچنین گزارشهای غیررسمی مبنی بر شکار گراز در مناطقی از شمال شرقی ایران بدست آمده است. حتی در مواردی دیده شده که بعضی انواع گیاهان را نظیر انجیر وحشی یا سایر مواد گیاهی را مورد استفاده قرار داده است.
یوز ایرانی، قوچ ها و کل های مسن را بیشتر ترجیح می دهد چون بخاطر جثه بزرگتر و شاخهای سنگینشان، چالاکی و سرعت عمل کمتری در مقایسه با میش ها و بزهای جوانتردارند و از سوی دیگر با شکار آنها مقدار غذای بیشتری را بدست می آورند. بره ها و بزغاله ها نیز بخش قابل توجهی از شکارهای این جانور را تشکیل می دهند چون در مقایسه با سایر اعضای گله، توانایی کمتری برای فرار دارند. لیکن از آنجا که جثه کوچک و استخوان بندی ظریفی دارند، بقایای لاشه شکار شده آنها در طبیعت به ندرت پیدا می شود.
یوز ایرانی برای شکار قوچ و میش و کل و بز که در ارتفاعات زیست می کنند، احتمالا ناچار شده شیوه شکار خود را تغییر دهد و حتی گاهی اوقات برخلاف شیوه معمول یوزها و مانند روش پلنگ در کنار آبشخورها و چشمه ها کمین می کند تا شکار را بتواند در آن لحظه غافلگیر کند. گذشته از آن به نظر می رسد که یوزهای ایرانی برای گرفتن شکارهایشان کمتر به انفجار سرعت فوق العاده شان نیاز داشته باشد و عدم وجود فضای مناسب جهت انجام تعقیب و گریزهای طولانی و مانورهای فراوان، باعث شده که یوز ایرانی به تیزپایی عموزاده های آفریقایی خویش نباشند. برخلاف تصور بسیاری از مردم یوز معمولا از دامهای اهلی مانند بز، گوسفند و شتر تغذیه نمی کند. البته شواهدی مبتنی بر حمله به دامهای اهلی در آفریقا وجود دارد و همین امر باعث ایجاد تعارض زیاد میان انسان و یوز در آن زیستگاه ها شده است ولی تاکنون گزارش مستندی (به غیر از چند مورد معدود در شمال شرقی ایران) مبنی بر حمله به دامهای اهلی توسط یوز در ایران وجود نداشته است. متاسفانه بسیاری از دامداران و شتردارانی که در زیستگاه های یوز زندگی می کنند، به اشتباه تصور می کنند که این جانور دشمن دامهای آنهاست. به این خاطر اگر یوزی را در نزدیکی گله خود ببینند برای جلوگیری از شکار دامهایشان بی درنگ درپی از پا درآوردن آن می روند. همچنین اگر بچه شتری مفقود شود، آنرا به یوز نسبت می دهند که آنرا شکار کرده است و اولین یوزی که می بینند را از پای درمی آورند. درصورتی که جانوران دیگری باعث این تلفات شده اند. گرگ مهمترین دشمن دامهای اهلی است. کاراکال یا سیاهگوش نیز دو نوع از انواع گربه سانان هستند که به سبب شباهت های ظاهری از لحاظ الگوی پوستی یا جثه به یوز در اغلب موارد با این جانور اشتباه گرفته می شوند. شغال و کفتار هم از دیگر گوشتخوارانی هستند که ممکن است به دامهای اهلی حمله نمایند. متاسفانه در طول سالیان اخیر، چندین قلاده یوزپلنگ ایرانی بخاطر این تفکر نادرست از پا در آمده اند.
● یوزپلنگ در ایران
قبل از جنگ جهانی دوم، جمعیت یوزپلنگ در حدود ۴۰۰ قلاده بود که تقریبا در تمام مناطق استپی و بیابانی نیمه شرقی کشور و قسمتی از نواحی غربی کشور نزدیک مرز عراق دیده می شد. ولی وجود خودروهای جیپ رها شده پس از جنگ، سرآغاز کاهش اساسی درجمعیت این جانور گردید که خود عمدتا معلول کشتار بی رحمانه آهو به عنوان طعمه اصلی این جانور بوده است. در نتیجه جمعیت یوزپلنگ به شدت کاهش یافت. در سال ۱۳۳۵کانون سابق شکار ایران اعلام نمود که آهو و در سال ۱۳۳۸ یوزپلنگ جزو جانوران حمایت شده هستند. جمعیت آهو در بسیاری از مناطق رو به افزایش نهاد که این باعث افزایش جمعیت یوزپلنگ نیز گردید. مشاهده یوزپلنگ در مناطق مختلف به خصوص داخل زیستگاههای آهو افزایش یافت که این احیای جمعیت معلول قوانین و مقررات حفاظتی بود که اعمال شد. در میانه دهه ۱۳۵۰، جمعیت یوزپلنگ در در ایران ۲۰۰ تا ۳۰۰ قلاده تخمین زده می شد. در خوش ییلاق مشاهده یوزپلنگ بسیار عادی بود (برای مثال در دو مورد مختلف در سال ۱۹۷۰ و ۱۹۷۳، ۱۳ و ۹ یوز تنها در عرض چند ساعت گشت در منطقه مشاهده گردید). قلمرو یوزپلنگ تقریبا تمام مناطق کویری نیمه شرقی کشور بود که جمعیت انسانی آن زیاد نبود. در سال ۱۳۵۷، همزمان با وقوع تحولات سیاسی در ایران، حفاظت ازحیات وحش برای چندین سال دچار اختلال گردید. اغلب مناطق به وسیله دامداران اشغال و دشتها و استپهای باز جولانگاه ماشین های کمک دار و موتورسیکلت های قدرتمند گردید که گونه های کویری مثل آهو، جبیر، گورخر و همچنین یوزپلنگ را تعقیب می کردند. جمعیت آهو در بسیاری از مناطق کاهش یافت و یوزپلنگها مجبور شدند تغییر زیستگاه داده تا در دامنه کوهها و تپه ماهورها از دست هجوم و مزاحمت انسانها در امان بمانند. از طرف دیگر به علت کاهش قابل توجه تعداد آهو، یوزپلنگ ها مجبور شدند که به منابع غذایی دیگری مثل قوچ و میش و کل و بز که در مناطق کوهستانی محل زیستشان چندان مانند آهو تحت فشار انسان قرار نداشتند، روی آورند. پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق که زمانی مناسبترین محل برای زندگی یوزپلنگ در آسیا بود تقریبا به طور کامل از بین رفت و آخرین یوزپلنگ در این منطقه در سال ۱۳۶۲دیده شد. یوزپلنگ از بسیاری از مناطق زیست خود ناپدید شده و به بعضی مناطق دور از دسترس که در آنجا طعمه و امنیت مناسبی وجود داشت محدود گردید.
امروزه جمعیت یوزپلنگ در کشورمان در خطر انقراض قرار دارد بدین معنا که اگر هر چه زودتر اقدامی برای حفظ آن نکنیم، این جانور با همان سرعتی که می دود، روبه انقراض می رود و به زودی به سرنوشت شیر ایرانی و ببر مازندران دچار خواهد شد و برای همیشه از سرزمینمان رخت برخواهد بست. وضعیت امروزی این جانور در کشورمان معلول بی توجهی ما انسانهاست. یوزپلنگ میراث طبیعی ماست و نه تنها به ایرانیان بلکه به تمام انسانهای سرتاسر این کره خاکی تعلق دارد. این وظیفه ماست که این امانت را به نسلهای بعد از خود برسانیم. بیش از ۴۰ سال است که برای حفاظت از این گونه در کشورمان اقداماتی صورت گرفته که بعضا نتایج قابل توجهی نیز به دنبال داشته است و بیش از ۲۰ سال است که در میان کشورهای آسیایی یوزپلنگ توانسته تنها در کشور ما به بقای خود ادامه دهد و این مایه غرور و افتخار ما ایرانیان است که توانستیم این میراث طبیعی را همچنان حفظ نماییم.
● حامیان یوزپلنگ ایرانی
چند سالی است که سازمان حفاظت از محیط زیست کم و بیش مسئله حفظ نژاد این جانور را در دستور کار خود قرار داده و با اختصاص فضاهای بکری در قالب پارک های ملی سعی دارد این مهم را تحقق ببخشد. اما در نقطه مقابل این ارگان دولتی انجمن ها، گروه ها و تشکل های مردم نهاد گام های بلند و موثرتری را برداشته اند و با ایجاد پایگاه های مختلف اطلاع رسانی و حمایتی سعی دارند روند کنترل و حفاظت از نسل یوزپلنگ ایرانی را با سرعت بیشتری دنبال کنند. در حال حاضر انجمن یوزپلنگ ایرانی به عنوان بازوی اصلی این کار فعالیت های آموزشی، تبلیغاتی و اطلاع رسانی گسترده ای را در سطح کشور آغاز نموده و با برگزاری نشست های مختلف سعی دارد آخرین وضعیت یوز ایرانی را دیده بانی کند. همچنین جمعیت حامیان زمین که بعنوان یک تشکل غیردولتی محیط زیست چند سالی است فعالیت خود را آغاز کرده مقوله جلوگیری از انقراض این جانور را در رئوس برنامه های کاری خود قرار داده است. به همین منظور چندی پیش در تهران حرکت عظیمی برای بقای نسل این جانور ایرانی به اجرا در آمد. " سعید طهماسبیان " دبیر کل این جمعیت می گوید " گروه ما با مشارکت انجمن یوزپلنگ ایرانی کارگاه جامع آموزشی و اطلاع رسانی ویژه ای را در مجموعه حیات وحش دارآباد برگزار کرد که با استقبال قابل توجه مردم مواجه شد. اما در روز جمعه نهم شهریور ماه سال جاری این جمعیت بصورت مستقل ویژه برنامه ای را در باغ وحش تهران تدارک دید و بصورت کاملا خلاقانه مقوله حفاظت از نسل یوزپلنگ ایرانی را برای بازدید کنندگان از باغ وحش مطرح کرد." در برنامه ای که سعید طهماسبیان و گروهش آن را تدارک دیده اند پایلوت های مختلفی نظیر آموزش همگانی، آموزش های چهره به چهره، کارگاه نقاشی و ماکت سازی ویژه کودکان، بخش توزیع بروشور و اطلاع رسانی، کارگاه نمایش فیلم و نشست های تخصصی گنجانده شده است. در این کارگاهها علاقمندان می توانند آخرین وضعیت و اطلاعات موجود در خصوص یوزپلنگ آسیایی را کسب کرده و هر کدام خودشان به عنوان یک مبلغ حامی حیات وحش ایران نقش موثری را در جامعه ایفا کنند." طهماسبیان علت انتخاب باغ وحش تهران را برای این حرکت حمایتی در ارتباط این محیط و موضوع برنامه می داند و می گوید: "از آنجایی که باغ وحش محیط شناخته شده ای برای همه مردم بشمار می رود برای ما دارای اهمیت و ارزش بود و از این رو برنامه را در فضای طبیعی و در کنار حیوانات این پارک برگزار کردیم." او همچنین معتقد است باقی مانده یوزهای ایرانی در حال حاضر بین ۶۰ تا ۱۰۰ قلاده تخمین زده می شود که این تعداد یوز اگر مورد توجه و حمایت قرار نگیرند خیلی زود با انقراض کامل مواجه خواهند شد. دبیر کل جمعیت حامیان زمین در عین حال امیدوار است که برنامه های آموزشی و تبلیغی در خصوص همه زمینه های در حال انقراض حیات وحش ایران در سطح گسترده تری همچون شهرستان ها و روستاها رواج یابد تا همین فرهنگ سازی عمومی در دوردست ترین نقاط ایران هم پراکنده شود.
با این حال اگر بخواهیم در یک سطح کلان موضوع بقای نسل یوزپلنگ ایرانی را بررسی کنیم متوجه می شویم که به این جانور به اندازه سهمیه بندی بنزین و طرح امنیت اجتماعی بها داده نشده و همچنان این ابهام وجود دارد که در آینده هم چنین دقت نظر وسیعی در ساختارهای کلان صورت نمی پذیرد!
نویسنده : محمد جواد نعمتی
منابع
- پورتال انجمن یوزپلنگ ایرانی
- جمعیت حامیان زمین
منبع : روزنامه مردم سالاری