دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


نقش انسا‌ن‌شناسی در باستان‌شناسی


نقش انسا‌ن‌شناسی در باستان‌شناسی
در یك گورستان باستانی این انسان‌شناس است كه حرف اول را می‌زند. عدم حضور یك انسان شناس در محوطه های باستانی و نادیده گرفتن روش های انسان شناسی به معنی تخریب اسكلت‌ها و نابودی منابع مهمی از اطلاعات باستانی است.
در یك گورستان باستانی این انسان‌شناس است كه حرف اول را می‌زند. عدم حضور یك انسان شناس در محوطه های باستانی و نادیده گرفتن روش های انسان شناسی به معنی تخریب اسكلت‌ها و نابودی منابع مهمی از اطلاعات باستانی است كه در این گورستان‌ها مدفون شده است. ننایح بدست آمده از بررسی این بقایای انسانی برای باستان‌شناسان به منظور شناخت دقیق تر سرگدشت اقوام ، فرهنگ ها و تغییر یا مهاجرت جمعیت های انسانی، كمال اهمیت را دارد.ازآن جا كه مرگ هم مرتبط با فرهنگ، نحوه زندگی، نوع معیشت، تغذیه و آداب و رسوم یك جمعیت است، بنابراین می توان گفت كه امروزه تكنیك های دیرین_انسان‌شناسی بر تمام مطالعات علوم انسانی، اشراف دارد .
● فرزاد فروزانفر، انسان شناس و سرپرست گروه انسان شناسی پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تجربه های خود در این حوزه را با تعریفی از انسان شناسی و بیان ارتباط آن با باستان شناسی با ما این گونه در میان گذاشته است که:
▪ انسان‌شناسی،علمی‌ در كنار علوم جدید دیگر از جمله ژنتیك و زیست‌شناسی، جانور‌شناسی و گیاه‌شناسی است كه با مطالعه بقایای انسانی به ویژه اسكلت‌های انسانی به مطالعه عوارض و مختصات جسمانی انسان و مسیر تطور و تحول آن می‌پردازد.
● انسان‌شناسی چه ارتباطی با باستان‌شناسی دارد؟
▪ ارتباط باستان‌شناسی و انسان‌شناسی از اوایل قرن بیستم در اروپا و كشورهای غربی مطرح شده است به گونه‌ای كه از سال های آغازین این قرن، كنگره‌های علمی‌_جهانی متعددی در این زمینه برگزارشده است.مهم‌ترین این کنگره‌ها، کنگره جهانی انسان‌شناسی و باستان‌شناسی مسکو بود که در سال ۱۹۶۰برگزار شد. هدف از برگزاری این كنگره، كشف روش‌های بهره‌گیری از علوم زیستی از جمله انسان‌شناسی در پژوهش‌های باستان‌شناسی بود.
بنا براین برگزاری این کنگره‌های بزرگ بیانگر اهمیت این رشته علمی‌ و کاربردهای آن در رشته باستان‌شناسی است. طی این سال‌ها تلاش‌های بسیاری برای بررسی، تدوین و یکسان کردن روش‌های انسان‌شناسی در باستان‌شناسی صورت گرفت. اما از سال ۱۹۶۰به بعد انسان‌شناسی مشخصا و به طور مستقیم با فعالیت‌های باستان‌شناسی درگیر شد. از این زمان این دانش و روش‌های آن نقش مهمی‌ در باستان‌شناسی پیدا کرد زیرا تمام انسان‌شناسان دنیا به روش‌های خاص و استانداردی در مطالعه آثار و بقایای انسانی دست یافتند و از طریق برگزاری کنگره‌های متعدد، متفقا بر رعایت روش‌های علمی‌در این مطالعات، تاکید کردند.
● روش‌ها یا استانداردهای علمی‌ انسان شناسی در مطالعات باستان‌شناسی ایران چه جایگاهی دارد؟
▪ در حال حاضر مطالعات جاری ما در مورد اسکلت‌ها و بقایای انسانی دیگر که در محوطه‌های باستانی به دست می‌آید، مبتنی بر همان روش‌ها و استانداردهای جهانی است. به این معنا که وقتی شاخص را با روش شناخته شده علمی‌ مثلا روش مارتین سالر در كشوری همانند ایران به دست می‌آوریم، عموم پژوهشگران انسان‌شناسی قادر به تشخیص روش کار و مسیر طی شده در این مطالعات هسنتد. در واقع با اعلام شاخص و روش علمی ‌به کار برده شده در هر برنامه پژوهشی کاملا روشن می شود که‌ اندازه‌گیری، تعیین شاخص و‌ طبقه‌بندی آثار چگونه و با چه روشی صورت گرفته است. بنابراین دیگر نیازی به تکرار آزمایش ها و مطالعات انجام شده توسط انسان‌شناس دیگر نخواهد بود. زیرا فرمول و استاندارد کاملا مشخصی وجود دارد که هر گونه تخطی از آن در مراحل کار و نتیجه نهایی کاملا مشخص می‌شود و برای هر محقق انسان شناس قابل تشخیص خواهد بود.امروزه بر خلاف برخی رشته‌های علوم انسانی، دانش انسان‌شناسی، رشته ای کاملا پیشرفته و علمی، تجربی است و استانداردهای آن به صورت كاملا فرموله شده اعلام و منتشر شده است.
نمونه‌ای از این فعالیت‌ها بررسی بیش از ۲۵۰ اسکلت در شهر سوخته است که نتایج و مسیر فعالیت‌های انجام شده به صورت استاندارد دقیق و روشن در کتاب «ایران» درج و سال گذشته در لندن چاپ و منتشر شده است. این اطلاعات برای تمام انسان‌شناسانی که در مورد مسایل انسان‌شناسی ایران کار و فعالیت می‌کنند، مرجعی مهم و اساسی است.»
● چه تفاوتی میان روش های مطالعه و بررسی های باستان شناسی با روش های انسان شناسی وجود دارد؟
▪ انسان‌شناسان برخلاف باستان‌شناسان که بر اساس مشاهدات و مطابقت داده های بدست آمده عمل می‌کنند، تمامی داده های به دست آمده در یك گورستان باستانی را بر اساس داده‌های عینی، فرمول‌ها و شاخص‌های انسان‌شناسی زیستی مورد بررسی و نتیجه گیری قرار می دهند. بنا براین وقتی از کشف آثار مربوط به نژاد بخصوصی در منطقه خاصی بحث می‌کنیم و آن را از نظر انسان‌شناسی با نژاد دیگری مقایسه می‌کنیم به قدری شاخص‌ها و استانداردها روشن و واضح است که می‌توان آن را با یافته‌ها و نتایج بررسی‌های انجام شده در مورد سایر نژادها و یا مناطق مختلف، تطبیق دهیم .
● درصورت بروز هرگونه شك و تردید در مورد نتایج به دست آمده در یك بررسی انسان شناسی ،چه راهی برای كسب اطمینان از این نتایج وجود دارد؟
▪ در صورتی که به فرض محال شک و شبه‌ای در مورد نتایج اعلام شده در یك بررسی انسان شناسی مطرح باشد، پژوهشگر انسان‌شناسی همواره این امکان را دارد که با مراجعه به موزه و محل نگاهداری آثار مورد مطالعه از طریق تکرار بررسی‌ها و اقدام به ‌اندازه گیری مجدد، نتایج قبلی را رد یا تایید و شک و تردید‌ها را برطرف کند. به هر حال ارتباط میان باستان‌شناسی و انسان‌شناسی در دنیا از سال ۱۹۶۰ گسترش بیشتری یافته به گونه‌ای که از این رمان به بعد در تمام تیم‌های فعال در سایت‌های باستانی جهان حداقل یک متخصص انسان‌شناس در کنار سایر اعضا و متخصصان هیات حضور دارند و بقایای انسانی را با استانداردها و شاخص‌های تعیین شده، مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهند.
● درحال حاضر مطالعات انسان‌شناسی در کاوش‌های باستان‌شناسی ایران چه جایگاهی دارد؟
▪ در ایران خوشبختانه از بدو تاسیس سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۶۶ توجه به این رشته و کاربردهای آن به تدریج مورد توجه مسئولان سازمان و همچنین باستان‌شناسان ایرانی قرار گرفته است. در حال حاضر در تمامی‌ پروژه‌ها و کاوش‌های مهم باستان‌شناسی ایران، مثل پروژه شهر سوخته، سیلک، اریسمان، تالش و... درکنار فعالیت‌های باستان‌شناسی، ضرورت مطالعات انسان‌شناسی هم در نظر گرفته شده و ادامه دارد.بنابراین جای خوشوقتی است که هم اکنون در تمام کاوش‌های باستان‌شناسی، بررسی‌های دقیق انسان‌شناسی نیز روی بقایای انسانی موجود در این سایت‌ها انجام می شود و این امر کار نمونه برداری و ثبت و ضبط اطلاعات انسان‌شناسی درباره این آثار را امکان‌پذیر کرده است. در حالی که پیش از این تا سال ۱۳۶۶ در هیات‌های باستان‌شناسی ایران، هیچ اثری از این رشته و دستاوردهای آن درمیان نبود. دقیقا از سال ۱۳۶۹ به بعد است كه در هیات‌های باستان شناسی به سایر تخصص‌ها و رشته‌های علمی از قبیل زمین‌شناسی، فسیل‌شناسی، جانور‌شناسی، گیاه‌شناسی، انسان‌شناسی و سایر تخصص‌ها و رشته‌های علمی، توجه كردند و سعی شده است حتی الامكان در تكمیل هیات‌های بررسی وكاوش، از این علوم نیز استفاده شود.
● با توجه به محدودیت امكانات موجود حضور این متخصصان در هیات‌های باستان‌شناسی به اندازه لازم جدی تلقی می‌شده است یا خیر؟
▪ با توجه به محوریت امكانات، حضور این متخصصان در بعضی هیات‌ها بسیار محدود بود. حتی امروز هم سرپرست یك هیات كاوش قادر نیست تمام متخصص‌های مورد نیاز را در تیم پژوهشی خود گردآورد. به هر حال به سختی ممكن است كه گروهی از متخصصان از رشته‌های مختلف در یك مكان واحد گرد هم آیند و به طور همزمان و هماهنگ به فعالیت بپردازند.
● به نظر شما در هر عملیات كاوش استفاده از چه تخصص‌هایی ضرورت و نقش پایه‌ای دارند. چه مسایلی اولولیت استفاده از تخصص‌های جانبی در هر برنامه كاوش را تعیین می‌كند؟
▪ ضرورت استفاده از تخصص‌های جانبی در سایت‌ها بستگی به موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های اقلیمی و نیز هدف اصلی باستان‌شناس درهر برنامه كاوش دارد. برخی سایت‌ها در مطالعات اولیه، شواهدی ارایه می‌دهند كه حكایت از وجود آثار ویژه‌ای دارد كه از نظر گیاه‌شناسی، جانورشناسی، انسان‌شناسی، زمین‌شناسی و دیگر علوم مشابه اهمیت بسیار دارد.بدیهی است كه بررسی این قبیل شواهد و آثار و بقایای آن، پپش از هر گونه نتیجه‌گیری یا بررسی باستان شناختی مستلزم كاربرد روش و تكنیك های مطالعانی جاری در برخی علوم پایه است.
● برپایه كدام شواهد تاریخی و دركدام یك از سایت های باستانی استفاده از روش های انسان شناسی ضرورت قطعی دارد؟
▪ در برخی سایت‌های باستانی استفاده از علم انسان‌شناسی صد در صد ضروری است، مانند كاوش در گورستان‌های باستانی كه ۵۰ درصد از داده‌های موجود، اسكلت و بقایای انسانی است.بنابراین روشن است كه نادیده گرفتن روش های انسان شناسی به معنای تخریب اسكلت‌ها و آثار انسانی در گورستان‌ها است.نابودی این آثار هم به معنی نابودی منابع مهمی از اطلاعات باستانی است كه در این گورستان‌ها مدفون شده است. بنابراین در یك گورستان باستانی این انسان‌شناس است كه حرف اول را می‌زند و باستان‌شناس برای شناخت كامل محوطه و آثار موجود نمی‌تواند از علم انسان‌شناسی و دستاوردهای آن، صرف نظر كند.
● اساسا كاوش در گورستان یعنی چه و چه هدفی را دنبال می‌كند؟
▪ یك باستان‌شناس در بررسی های اولیه خود در گورستان‌ها عمدتا در پی كشف و بررسی نحوه تدفین، نحوه مرگ، شناخت انواع بیماری‌ها و علل مرگ است . این قبیل امور معمولا در مشاهدات اولیه آثار، قابل تشخیص و مشاهده است اما انسان‌شناس در یك گورستان باستانی اساسا در پی بررسی و كشف اموری است كه در ظاهر قابل تشخیص نیست و تنها با كمك روش‌ها، ابزارهای علمی، استانداردها و مطالعات آزمایشگاهی قابل فهم و شناسایی است، بنابراین بررسی یك گورستان باستانی از دید انسان‌شناسی، اطلاعات جدید و جامعی را در اختیار پژوهشگر قرار می‌دهد كه عدم توجه به آن سبب نابودی بخش عظیمی از اطلاعات ارزشمند درباره مردمان ادوار كهن باستانی می‌شود.
از این روست كه من تاكید دارم وقتی یك گورستان باستانی صرفا مورد كاوش‌های باستان‌شناسی قرار بگیرد، بخش عظیمی از اطلاعات، درجریان این كاوش ها تخریب شده و از بین می‌رود، زیرا باستان‌شناس در این محوطه‌ها، عمدتا در جست و جوی كشف آداب و رسوم، سنت‌ها و اعتقادات، بر اساس نحوه تدفین و اشیای مدفون شده در كنار اجساد است. روشن است كه مطالعه اسكلت‌ها و بقایای دیگر انسانی، در تعریف و حوزه بررسی‌های باستان شناسی نیست. علم باستان‌شناسی در كشف اطلاعات زیستی موجود در اسكلت‌ها كه خود عامل كشف اطلاعات تازه و دقیق‌تری درباره نحوه زندگی و شرایط اجتماعی _ فرهنگی انسان‌های كهن است، نیازمند استفاده از روش‌ها و مطالعات جامع انسان‌شناسی است. این نكته‌ای است كه همواره با باستان‌شناسان در میان گذاشته‌ام و لازم است در این جا هم تاكید كنم كه این آثار، عمدتا، آثار بیولوژیك است واز همین رو گاه كاوش‌های باستان‌شناسی صرف بدون حضور متخصص انسان شناس در این گورستان‌ها سبب تخریب آثار می‌شود. مسئله مهم این است كه گورستان باستانی، یك بنای تاریخی نیست اما گاه طی اجرای برخی عملیات باستان شناسی، گورها باز، اشیای برداشته شده و اسكلت‌های از هم پاشیده می شوند.
در بهترین حالت، گورهای بازشده، دوباره پر می‌شوند اما این اقدامات و جابجایی بقایای انسانی، برای تخریب گور و مخدوش شدن اطلاعات آن كافی است. اگر ثبت و ضبط صحیح آثار موجود در گورستان‌ها انجام نشود در حقیقت بخش عظیمی از اطلاعات جامع انسانی را بدور ریخته‌ایم. بنابراین كاوش و بررسی گورستان‌های باستانی، مستلزم حضور یك تیم بسیار قوی انسان‌شناسی است كه باید پیش از هر گونه كاوش باستان‌شناسی در گورستان‌های باستانی انجام شود. در واقع این یك برتری است كه نسبت به روش‌های قدیمی باستان‌شناسی مطرح شده است.
● مطالعات انسان‌شناسی در مود آثار و بقایای انسانی همانند اسكلت‌ها، برای یك باستان ‌شناس منبع چه اطلاعاتی است؟
▪ بقایای انسانی منبع اصلی اطلاعات در مورد انسان‌هایی است كه اشیای باستانی مورد مطالعه باستان‌شناسی را ساخته‌اند. حال چطور می‌توان انسان‌ها را نادیده گرفت در حالی كه اشیای بی‌جان و دست ساخت همان انسان‌ها را با دقت و توجه بسیار از خاك، خارج كرده نقل و انتقال و حفاظت می‌كنیم.
در حال حاضر، طی مدت كوتاهی كه از فعالیت‌های انسان‌شناسی در محوطه‌های باستانی ایران می‌گذرد، موفق شده‌ایم كه مجموعه‌های ارزشمندی از بقایا و اسكلت‌های انسانی تهیه، ترمیم و بازسازی كنیم و دقیق‌ترین اطلاعات را درباره انسان‌های مدفون در یك گورستان باستانی را به دست آوریم. اما متاسفانه دربرخی گورستان های باستانی،صرفا اشیای موجود در گور‌ها، جمع‌آوری و به موزه منتقل و حفاظت می‌شود .هر پژوهشگری می‌تواند در صورت لزوم و هرگاه كه ضروری باشد با مراجعه به موزه، اطلاعات لازم را درباره اشیا مكشوفه به دست آورد اما نسبت به اسكلت‌ها و نگاهداری و بررسی‌ آنها هنوز دقت لازم اعمال نمی‌شود.ما حتی ازیك مركز مطالعات و موزه مناسب برای نگاهداری از این بقایای ارزشمند انسانی بی بهره ایم.
● از رهگذر مطالعات انسان‌شناسی، دقیقا چه اطلاعاتی در اختیار پژوهشگران قرار می‌گیرد؟
▪ برخی اطلاعات كلی از قبیل جنسیت، سن، عوارض ظاهری از طریق مطالعات اولیه انسان‌شناسی در گورستان‌های باستانی براحتی قابل دسترسی است. اما به هر میزان كه اسكلت‌ها سالم‌تر باشند، اطلاعات دقیق‌تر و جزیی‌تری را می‌توان به دست آورد. به عنوان مثال برای یك اسكلت یا جمجمه سالم، طبق استانداردهای جهانی انسان‌شناسی ۶۰ مقیاس و ۲۰ شاخص از آن مقیاس‌های استاندارد قابل دستیابی است كه اطلاعات مورفولوژی جمجمه صاحب اسكلت را به نحو دقیق روشن می‌كند.
در مورد استخوان اندام‌های سالم بدن انسان نیز حدود ۴۰ مقیاس به علاوه ۱۲ شاخص قابل دستیابی است كه اطلاعات جسمانی فرد را برای پژوهشگر روشن می‌كند. به این ترتیب جمعا ۱۲۰ عدد و رقم از هر اسكلت انسانی به دست می‌آید كه مشخصا منطبق با شاخص ‌و مقیاس‌های مربوط به هر اسكلت است كه این شاخص و مقیاس ها هم با روش‌های استاندارد علمی به دست می‌آید. مجموعه این اطلاعات، شناسنامه یك گور یا فردی را تشكیل می‌دهد كه در یك گورستان باستانی كشف شده است. مجموعه این اطلاعات، وقتی در كنار یكدیگر قرار می‌گیرند، امكان درك یا برخی نتیجه‌گیری‌های علمی را در مورد انسان‌های مدفون در یك منطقه یا دوره باستانی خاص در اختیار پژوهشگران و از جمله باستان‌شناسان قرار می‌دهد. فی‌المثل پس از بررسی‌های انسان‌شناسی در یك گورستان كه دارای بیست اسكلت انسانی است ۲۰ شناسنامه علمی هر یك مشتمل بر ۱۲۰ مورد ارایه می‌شود كه نشانگر حجم اطلاعات وسیعی درباره خصوصیات فیزیكی انسان‌های مدفون در یك گورستان باستانی است.
كشف این خصوصیات فیزیكی خود امكان پاسخگویی به بسیاری از ابهامات را فراهم می‌كند. به ویژه در مقایسه یك سایت باستانی با سایت باستانی دیگر، این اعداد و ارقام است كه پاسخ‌گوی بسیاری از پرسش‌ها و ابهام‌هاست. اعداد و ارقام انسان‌شناسی كه به طور علمی و با استناد به شواهد عینی یعنی همان اسكلت‌های مدفون، محاسبه و ارایه شده‌اند و این اعداد و محاسبات را در محوطه‌های باستانی مختلف، می‌توان با هم مطابقت داد و نتیجه‌گیری‌های روشنی كرد. بنابراین با اعمال روش‌های علمی جدید دیگر نه انسان‌شناس و نه باستان‌شناس هیچ یك ناگزیر نیستند كه صرفا بر مبنای مشاهدات اولیه ظاهری به نتیجه‌گیری و اظهارنظر بپردازند. حال این حجم وسیع اطلاعات از یك گورستان باستانی، در صورت عدم حضور یك تیم قوی از انسان‌شناسان و عدم ثبت و ضبط داده‌ها به سرعت تخریب و نابود می‌شود. در حالی كه ثبت و ضبط این داده‌ها با روش‌های علمی در صورت تخریب و نابودی اصل اسكلت‌ها نیز كه به هر حال قابل پیش‌بینی است برای همیشه محفوظ می‌ماند و امكان مراجعه و استفاده از این داده‌ها برای پژوهشگران، همچنان باقی است.
زیرا انواع اطلاعات به صورت گزارش‌ها، عكس‌های تخصصی، نمونه‌برداری‌ها و اندازه‌گیری‌ از اسكلت‌های مكشوفه برای همیشه وجود دارد و موضوع تخریب و تجزیه تدریجی اسكلت‌ها هم چندان نگران‌كننده نخواهد بود. در مجموع برای یك انسان‌شناس، مهم‌ترین و كاربردی‌ترین چیز، همان اعداد و ارقامی است كه در بررسی اسكلت‌های یك گورستان به دست می‌آورد و با چاپ و انتشار آن تمام محققان می‌توانند از این داده‌ها، مطلع شده و استفاده كنند.
● حال این اطلاعات تخصصی انسان‌شناس چگونه و تا چه حد برای یك باستان‌شناس قابل استفاده است؟
▪ اطلاعات تخصصی انسان‌شناس به كار باستان‌شناس نمی‌آید اما تحلیل و نتیجه‌گیری این اطلاعات كاملا در كار باستان‌شناسان حائز اهمیت است و جنبه كاربردی دارد. نتایح بدست امده از بررسی این بقایای انسانی برای باستان‌شناسان به منظور شناخت دقیق تر سرگدشت اقوام، فرهنگ ها وهمچنین تغییر یا مهاجرت جمعیت های انسانی ، كمال اهمیت را دارد.
● به جز اسكلت‌ها سایر بقایای انسانی همانند مو یا بافت‌ها و احتمالا نسوج نرم نیز مورد بررسی قرار می‌گیرند یا خیر؟
▪ هر قدر اسكلت‌ سالم‌تر باشد سایر تخصص‌ها هم می‌توانند در روند پژوهش فعالیت كنند. گاه برخی بقایای انسانی در گورستان‌های باستانی به دست می‌آید كه امكان بیشتری برای مطالعه فراهم می‌كند. این قبیل شواهد معمولا در برخی نواحی سردسیر و یخبندان قابل دستیابی است. اساسا بهترین مومیایی‌ها، مومیایی طبیعی است. وقتی یك اسكلت انسانی در اثر یخبندان یا وفور برخی مواد معدنی، مثل نمك یا موقعیت و تركیبات خاك،به سرعت آب و رطوبت را از دست داده و خشك می‌شود، از پوسیدگی و فساد تدریجی محفوظ می‌ماند.
این وضعیت در اصطلاح علمی، نوعی «مومیایی طبیعی» است كه بهترین شكل مومیایی نیز هست. در چنین مواردی، تمام اجزای بدن مثل پوست، مو و حتی نسوج نرم و امعاء و احشاء بدن هم ، اگرچه حجم آن كوچك می‌شود اما به دلیل تاثیر مواد معدنی و كانی، به صورت فسیل باقی می‌ماند. در چنین مواردی علاوه بر انسان‌شناسی استفاده از سایر تخصص‌ها هم از قبیل بافت‌شناسی، آسیب‌شناسی باستانی كه البته نوعی تخصص جدید در دنیاست كه متخصصان انگشت‌شماری دارد. این متخصصان درست همانند یك پزشك قادر به بررسی و شناسایی عوارض و انواع بیماری‌ها در بقایای انسانی مكشوفه هستند نیز بسیار مهم و تعیین كننده است. همچنین متخصصان ژنتیك نیز قادرند با نمونه‌برداری و استخراج DNA و تشخیص و تكثیر و مطالعه كروموزوم‌ها، اطلاعات جامع و دقیق‌تری درباره خصوصیات فردی، رژیم غذایی، تغذیه و ...درباره مردمان كهن ، ارایه كنند. امروزه استخراج DNA از بقایای انسانی در مراكز تحقیقات ژنتیك به راحتی انجام می‌شود.
متخصصان این رشته، حتی قادر به تهیه آرشیوی از ژن‌های انسانی استخراج شده هستند كه برای مقایسه و مطابقت آثار و بقایای انسانی در نقاط مختلف دنیا كاربرد بسیار دارد. امروزه متخصصان ژنتیك چندین گام فراتر گذاشته و قادر شده‌اند از بافت‌های سخت بدن همانند استخوان‌ها، دست به استخراج DNA بزنند. به این معنا كه بخشی از یك استخوان چند هزار ساله را برش داده و از قطعات میانی و دست‌نخورده‌اش نمونه‌برداری كرده و DNA را استخراج می‌كنند. این كار امكان تهیه سرم و تكثیر یك ژن باستانی را برای همیشه تامین می‌كند. در ایران هنوز موفقیت صددرصد در این زمینه نداشته‌ایم اما برخی متخصصان در این زمینه فعالیت‌هایی را آغاز كرده اند. این متخصصان، اعلام آمادگی كرده اند كه در مورد نمونه‌های باستانی نیز دست به مطالعات ژنتیك بزنند و البته فعالیت‌هایی را هم در این زمینه آغاز كرده‌اند.
● در واقع این بررسی ها در مجموع نوعی تاریخ پزشكی یا باستان‌شناسی پزشكی است كه می‌تواند در پزشكی امروز هم راهگشا باشد.
▪ نه تنها به پزشكی امروز كه اساسا به بنیان علم پزشكی و ژنتیك و از همه مهم‌تر می‌تواند به تحقیقات باستان‌شناسی كمك كند. مسایل و ابهاماتی هم كه در پی تحقیقات انسان‌شناسی مطرح شده‌اند مسائل ارزشمند جدید و روشنگرانه ای است به عنوان مثال طرح این مساله كه چرا میانگین سنی مرگ و میر در میان گروه‌های جمعیتی مختلف گاه بسیار پایین بوده است. مثلا در برخی موارد، این میانگین سنی در میان زنان و مردان یك گروه جمعیتی خاص بین ۲۰ تا ۳۵ سال بوده است. این موضوع به ویژه از آن رو حایز اهمیت است كه مرگ هم مرتبط با فرهنگ و نحوه زندگی و نوع معیشت، تغذیه و آداب و رسوم یك جمعیت است. بنابراین دیرین_انسان‌شناسی است كه بر تمام مطالعات علوم انسانی، اشراف دارد.
اساسا علوم انسانی به معنی كشف مدارك و شواهدی از فرهنگ و شناخت انسان از زوایا و دیدگاه‌های مختلف است. پی‌گیری این موضوع در ادوار و اقوام گذشته، سیر تحول فرهنگی ، سیر تحول جسمانی انسان وكشف ارتباط میان این دو مقوله از جمله وظایف و موضوعات مهم علم انسان‌شناسی است. درك و شناخت این مساله كه چه ارتباطی میان فرهنگ و جسم انسان در سیر تحولات بشر وجود دارد.
در حال حاضر بسیاری از باستان‌شناسان بر این نكته تاكید دارند كه فرهنگ و جسم انسان تاثیر متقابل دارند و مسایل جسمانی انسان قادر است كه سیر فرهنگی بشر را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین نوعی حركت از فرهنگ به مسایل فیزیكی انسان و برعكس مطرح است. ار آن جا كه این حركت اساسا به تداخل ژن انسانی در میان اقوام مختلف مربوط است. ارتباط این اقوام با یكدیگر در طول تاریخ، تغییرات قومی ناشی از مهاجرت‌ فرهنگ ها ، دلایل كوچ و مهاجرت، نحوه توزیع منابع غذایی، نحوه معیشت و شیوع بیماری‌ها نیز از موضوعات مهم در مطالعات انسان‌شناسی است. بنابراین ساده‌اندیشی در این مسایل بسیار گمراه‌كننده است بلكه باید با نگرشی جامع و فراگیر كل یك منطقه را از نظر سیر تحولات تاریخی منطقه و شواهد مربوط به سیر تحولات در جریان مهاجرت ها و تداخل اقوام مختلف، مورد بررسی قرارگیرد.
● در میان بررسی های صورت گرفته در محوطه های باستانی ایران كدام یك این نحوه نگرش را مورد توجه قرار داده واعمال كرده اند؟
▪ نمونه این بررسی‌ها در طالش صورت گرفته است كه سیر تمدنی مداومی از ۱۳۰۰ ق.م تا به امروز دارد.بنا براین كشف و بررسی تحولات تاریخی، انسانی و فرهنگی چنین تمدنی با چنین پیشینه مداومی از طریق یك نگرش ساده باستان‌شناسانه یا نگرش ساده انسان‌شناسانه امكان‌پذیر نیست. بلكه باید دقیقا سیر تحولات تاریخی منطقه وتحولات قومی آن را بشناسیم و به استناد مدارك و داده‌های موجود تحلیل و نتیجه‌گیری كنیم. با استفاده از این روش، طی شش سال كاوش كه در طالش داشتیم، توانستیم به موفقیت‌های جالبی در زمینه شناخت بومیان منطقه دست یابیم كه طی مقالات فارسی و انگلیسی منتشر شده است. بنابراین برای شناخت سیر تحولات تاریخی _ زیستی یك منطقه یك نگرش جامع و فراگیر لازم است و ساده‌انگاری در این زمینه بسیار منحرف‌كننده است.
● به جز تالش در كدامیك از محوطه‌های باستانی ایران این نگرش‌های فراگیر ، در مطالعات باستان، انسان‌شناسی اعمال شده است و اساسا باستان شناسان تا چه حد از كاربرد روش های تحقیق در انسان شناسی استقبال می كنند؟
▪ در ایران به جز برخی متخصصان و اهل فن كه متوجه اهمیت مساله شده‌اند، این نقش وبه خصوص تلفیق تخصص‌ها به درستی مورد توجه قرار نگرفته است. در میان بسیاری از مسئولان و متولیان امور فرهنگی هنوز همان نگرش‌های سنتی و فرهنگی قدیمی و یك بعدی محدود به یك شاخه علمی یعنی باستان‌شناسی یا هنر یا جامعه‌شناسی حاكم است. در حالی كه شناخت بافت اجتماعی امروز زمانی امكان‌پذیر است كه به سیر تحولات فرهنگی _ انسانی _ زیستی هر منطقه در گذشته اشراف داشته باشیم . اساسا فرهنگ مقوله‌ای پیوسته است نه گسسته و فرهنگ امروز آمیزه‌ای از فرهنگ‌های گذشته و ارتباط متقابل میان آنهاست. مسلم است كه فرهنگ امروز، ریشه باستانی دارد . انسان ها هم از نظر خصوصیات فیزیكی و ژنتیكی ریشه باستانی دارند.این خصوصیات فیزیكی به صورت توارث ژن و كروموزم های نیاكانی از گذشته‌های دورتاكنون منتقل شده و به ما رسیده است. در حال حاضر متخصصان باستان‌شناسی و انسان‌شناسی كه در محوطه‌های باستانی فعالیت دارند، اهمیت این مسایل را كاملا درك كرده اند اما مهم آن است كه این نگرش‌ها همه‌گیر و عملی شود.
در حال حاضر امكانات اجرای این فعالیت‌ها در بسیاری از محوطه های باستانی به دلایل متعدد، به ویژه مسایل مالی میسر نشده است. زیرا این قبیل فعالیت‌ها بار مالی سنگینی را تحمیل می‌كند. از سال ۱۳۷۶ كار مطالعات ژنتیك در سازمان میراث فرهنگی آغاز و با همكاری مركز ژنتیك دانشگاه توان‌بخشی و بهزیستی، ارتباط‌ ها و موافقت‌نامه‌های متقابل به امضا رسید اما در مرحله توافق‌های مالی، كار متوقف شد. سازمان میراث فرهنگی در آن زمان (سال ۷۶) متوجه ضرورت و اهمیت این فعالیت‌ها شده بود اما توان مالی برای اجرای این قبیل پروژه‌ها و تحقیقات ژنتیكی و انسان‌شناسی را نداشت و پرونده این كار هنوز موجود است كه به دلیل عدم امكان تامین ۱۰ میلیون تومان اعتبار، روند كار متوقف شده است.
● در زمینه تحقیقات ژنتیك یا انسان‌شناسی چه افراد دیگری از متخصصان در این زمینه فعالیت دارند؟
▪ تا سال ۱۳۶۹ كه شخصا اولین مطالعات انسان‌شناسی در سایت‌های باستانی ایران را انجام دادم و تا قبل از تشكیل گروه انسان‌شناسی در پژوهشكده باستان‌شناسی در هیچ یك ازبرنامه های كاوش‌، به اسكلت‌ها توجهی نمی‌شد. هنوز هم در ایران كسی در زمینه دیرین‌انسان‌شناسی Antropaleology یا آركئوآنتروپالوژی یا باستان‌انسان‌شناسی فعال نیست. هم‌اكنون در چارت سازمانی پژوهشكده با ستان شناسی سازمان میراث فرهنگی نیز كه تنها متولی احرای این برنامه های تحقیقاتی است گروه انسان شناسی رسمیت سازمانی و بودجه مستقل ندارد. بنا براین نمی توان چندان انتظار داشت كه تعداد كثیری از متخصصان در این زمینه درگیر شوند. امیدواریم با طرج نگرش های علمی در میان مسئولات مربوطه، تحقبقات انسان شناسی و ژنتیك نیز به نحو مناسبی در تمام محوطه های باستانی كشور صورت گرفته و نتایح این تحقیقات بتواند پاسخ گوی بسیاری از ابهام های مهم درشناخت تاریخ و باستان شناسی ایران باشد.
گفتگوی میترا اسدنیا با فرزاد فروزانفر
منبع : پایگاه خبری هنر ایران


همچنین مشاهده کنید