یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کتیبه های هخامنشی


میراث مكتوب شاهان هخامنشی از كوروش كبیر تا داریوش سوم، كتیبه های پادشاهی و نیز هزاران لوحی است كه در پرسپولیس یافت شده اند . اگر چه باستان شناسان برای بازسازی رویدادهای تاریخی ۲ قرن حكمرانی هخامنشیان، چیزی به جز این اسناد در دست ندارند . اما وجود منابع دیگر تاریخی كه در خارج از حوزه قلمرو امپراطور هخامنشی یافت شده اند، كمك بسیاری برای نگارش كتب تاریخی كرده است. این منابع شامل اسنادی است كه در ایالاتی نظیر بین النهرین و مصر به دست آمده اند و نیز نوشته های مورخان كلاسیك مانند هرودت،استرابون ، سقیاس و جانشینان آنان در این زمینه منابع خوبی به شمار می روند، این وجود نمی توان اهمیت كتیبه های هخامنشی را نادیده گرفت . این كتیبه هاكه اغلب به دستور داریوش ،خشایار و اردشیر روی لوح یا سنگ به رشته تحریر درآمده اند ،نكات جالبی را در خصوص تاریخ باستانی خاورمیانه در خود پنهان دارند.
كتیبه های پادشاهی
آنچه كه در خصوص كتیبه های پادشاهی هخامنشیان در همان گام نخست جلب توجه می كند ، تنوع محتوایی و جنس اشیایی است كه این كتیبه ها روی آنها حك شده اند. غالب این كتیبه ها به سه زبان رسمی و رایج امپراطوری هخامنشی یعنی پارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده اند. برخی از این كتیبه ها برای شناسایی نقش برجسته ها و یا محل ها نوشته شده اند و نام و عنوان پادشاه محتوای اصلی آنها را تشكیل می دهد. نمونه هایی از این كتیبههای ساده روی دیوارها و نقش برجسته های كاخ های كوروش و داریوش اول در پاسارگاد و تخت جمشید و نیز مهرها و برخی گلدان ها دیده می شود. این كتیبه ها كمك می كنند تا باستان شناسان بتوانند بناهایی را كه كتیبه ها بر روی آنها نوشته شده اند، شناسایی كنند . به عنوان مثال با قرایت كتیبه اردشیر دوم در شوش كه روی پایه ستون ها حك شده است به خوبی می توان نام آپادانا را در آن مشاهده كرد و یا كتیبهای كه روی دروازه ورودی كاخ به دستور خشایار نوشته شده است ، مؤید این مطلب است كه داریوش آن را بنا نهاده است.
تعداد اندكی از كتیبه ها توضیحات بیشتری را به خواننده ارایه می دهند. به عنوان مثال در الواح مكشوفه از پی بنای كاخ های شوش نام تمامی ملت هایی كه در ساخت بنا مشاركت داشته اند و نیز محل اصلی كه مواد اولیه تزیینات كاخ ها از آنجا آورده شده،نوشته شده است. برخی از این كتیبه ها به موضوعات فكری ،اخلاقی و مذهبی اشاره می كنند ،نظیر كتیبه روی آرامگاه داریوش در نقش رستم یا الواح مكشوفه از پی بنای كاخ خشایار در تخت جمشید . اما مهم ترین كتیبه هخامنشی از نظر تاریخی و نیز بلندترین آنها، خط نبشته داریوش بر دیواره كوه بیستون است. كتیبه بیستون بسیاری از رویدادها و كارهای داریوش اول را در نخستین سال های حكمرانی اش كه مشكل ترین سال ها حكومت وی نیز بود،به طور دقیق روایت می كند. این كتیبه عناصر تاریخی كافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست. به واقع با وجود فراوانی منابع بین النهرینی،مصری، یونانی و لاتین نمی توان با تكیه بر آنها نسب شناسی كاملی از خاندان هخامنشی از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای این منظور متن كتیبه بیستون فرصت مناسبی را در اختیار مورخ قرار می دهد كه در آن شاه شاهان نوشته بلند خود را با تایید مجدد رابطه اش با خاندان سلطنتی پارسیان آغاز می كند و به تدریج اخلاف خود را نام می برد: و یشتاسپ آرشام آریارمنه ، چیش پش و هخامنش. این نسب شناسی به دلایل مختلف مدت های طولانی مورد ایراد قرار گرفته بود. زیرا در این فهرست نام دو نفر از شاهان هخامنشی كه پیش از داریوش حكومت می كردند یعنی كوروش كبیر و كمبوجیه اول به چشم نمی خورد. وانگهی بسیاری از آشورشناسان كوروش ،پادشاه انشان Anshan و بنیانگذار سلسله هخامنشیان را با شخص دیگری هم اسم او كه پادشاه پارسوماش Parsumash بود، با هم اشتباه گرفته اند. همین مسأله موجب شده است كه مفسران كتیبه نسبت به محتوای كتیبه داریوش با شك و تردید نگاه كنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند كه با نوشتن این كتیبه سعی داشته است برای مشروعیت بخشیدن به حكومت خود از نگاه آیندگان ، شجرنامه خود را دست كاری كند. سر آخر این كه چون كوروش عنوان پادشاه انشان، شهری در نزدیكی پرسپولیس را نیز داشت این مسأله مورد تأیید قرار گرفته است كه وی نمی توانسته است به طور همزمان دو عنوان پادشاهی یكی در انشان و دیگری در پارس داشته باشد. به واقع با تحلیل كلی تمامی منابع می توان به این شكل نتیجه گرفت . در ربع قرن نخست قرن ششم ق.م چیش پشپسر هخامنش حكمرانی پارس را به پسر بزرگترش آریارامنه اعطا كرد در حالی كه پسر كوچكترش،كوروش اول به حكمرانی انشان منصوب شد. پس از مرگ آریارامنه ، پسر وی آرشام جایگزین وی شد ولی پس از كوروش اول پسرش كمبوجیه اول و پس از او نیز پسر وی كوروش دوم جانشین او شد. این رویدادها در اواسط قرن ششم قبل از میلاد به وقوع پیوست . در این دوران،كوروش توانست مادها را به تبیعت خود در آورد و به افتخار و ثروت دست یابد. آنچه كه به نظر واقعی تر می رسد این است كه پادشاه پارس، ارشام،تبعیت از فاتح جدید را پذیرفت . و به این ترتیب پادشاهی پارس به پسر كوچكتر آریا رامنه منتقل شد. مدتی بعد كوروش بخش های بزرگی از مناطق خاورمیانه را به تصرف خود در آورد. بعد از او نیز كمبوجیه دوم راه فتوحات پدرش را ادامه داد و بر گستره امپراطوری هخامنشی افزود. كمبوجیه در بازگشت از مصر به طور اتفاقی فوت كرد ـ برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان می دانند اما مسلم است كه وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا كنون مكتوم باقی مانده است.(مترجم م )
پس از مرگ كمبوجیه دوم كسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. ولی از شاخه دیگر تاج سلطنتی به آرشام یا پسرش ویشتاسب پدر داریوش می رسید. آنچه كه به نظر واقعی می رسد این است كه داریوش در زمان حیات پدر و پدر بزرگش، با موافقت آنها، حكومت را به دست گرفت. چرا كه در زمان ساخت كاخ داریوش در شوش در اوایل حكمرانی وی ، بر اساس اطلاعات الواح مكشوفه از پی بناها، این دو زنده بودند . اگر داریوش حكومت را به دست گرفت ،شاید به این دلیل باشد كه او جوانتر و پر انرژی تر از آنها بوده است و از استعداد خوبی برای پادشاهی برخوردار بود؛ پادشاهی بر امپراطوری كه به گفته خود وی از سكاها در آن سوی سغد تا اتیوپی و از هند تا سارد (Sardes) گسترده شده بود.
الواح اقتصادی
هزاران لوح اقتصادی مكشوفه از تخت جمشید كه مطالبی در مورد تداركات و تأمین آذوقه در بار و نیروهای اجرایی در آنها نوشته شده است بسیاری از ویژگی های منحصر به فرد تاریخ باستان خاورمیانه را معرفی می كنند. نخست این كه شكل بیضوی این الواح كه سمت چب آنها صاف است،خاص این الواح است كه در هیچ كجای دیگر نمونه های مشابه آن یافت نشده است. همچنین این الواح رسی حول گره یك ریسمان ساخته شده اند كه از دو منتهی الیه قسمت صاف لوح خارج می شوند به گونه ای كه می توان آنها را به یك چوب افقی آویزان كرد.به نظر می رسد كه این شكل ساختن لوح ها و قرار دادن ریسمان برای تسهیل مراجعه مكرر به بایگانی الواح بوده است و به این صورت نگهداری می شدند. سرانجام این كه غالب این لوایح دوتایی هستند.به عنوان مثال لو ح نامه ای كه در تخت جمشید یافت شده است به نظر می رسد كه هرگز به مقصد نرسیده است اما نامه اصلی كه واقعا به مقصد ارسال شده است به زبانی بابلی بر روی پوست نوشته شده بود . آن چه كه در تخت جمشید پیدا شده است هفت نامه فرستاده شده است كه به زبان عیلامی بر روی رس نوشته شده است. در بسیاری از این نامه ها ،چیزی تحت عنوان « ضمیمه نامه » پیش بینی شده بود. كه به طور ضمنی اطلاعاتی در مورد عملكرد سیستم اداری پیچیده دربار هخامنشیان به دست می دهد. یكی از نمونه های كامل این ضمیمه ها به این صورت می باشد.«x فرمانی را كه y اعلام كرده است ،نوشته است پس از این كه x جفت z را دریافت كرد » به عبارتی دیگر كارمندی به نام x به زبان عیلامی و بر روی لوحی رسی ، فرمانی را كه پادشاه ، دبیر یا مقام عالی رتبه به طور شفاهی یا به زبان پارسی باستان صادر كرده است ،ثبت كرده است پس از این كه كارمند x جفت نامه ارسال شده توسط مترجم یعنی كارمند z را دریافت كرد .این مسأله مستلزم این است كه ۲ جفت از یك سند در بایگانی نگهداری می شود: لوح رسی به زبان عیلامی و پوست نوشته به زبان بابلی.افراد بسیاری برای انجام یك معامله ساده نظیر دادن یك گوسفند به یك زرگر و طلا كار باید وارد قضیه می شدند. اما این سیستم دولتی نطفه نابودی اش را در خود به همراه داشت . به این ترتیب نامه یكی از فرماندهان عالی دربار به نام پارناكا Parnakka به خوبی به ما نشان می دهد كه مهر شخصی وی گم شده است. «مهری كه قبلا مال من بوده گم شده است . مهری كه اینك بر روی این نام حك شده است ،مهر جدید من است.» در بین این الواح می توان به كارمندی اشاره كرد كه با اسناد حسابرسی فرار كرده بود شاید می خواست به این ترتیب برخی از سوء استفاده ها را پنهان كاری كند یا مسئولین بایگانی كه در حسابرسی ، با تأخیر چندین ساله اسناد را جمع می كردند.
رمز گشایی از نوشته های میخی
اگر چه كتیبه های پادشاهی و الواح اقتصادی درباره هخامنشی برای بازسازی تاریخی آن دوران مهم است، اما اهمیت این كتیبه ها برای منطقه خاورمیانه از بعد دیگری نیز قابل بررسی است. به واقع بدون كتیبه های داریوش و جانشینان وی در تخت جمشید و بیستون، كسی نمی داند كه آیا باستان شناسان قادر بودند خط میخ با تاریخ سه هزار ساله اش را رمزگشایی كنند یا نه. به واقع در رمزگشایی از خطی میخی نخست كتیبه های هخامنشی خوانده شدند. تفاوت اصلی و مشكل عمده در كتیبه های هخامنشی نسبت به كتیبه های مصری در این بود كه كتیبه های مصری به غیر از خط هیروگلیف، متنی نیز به زبان یونانی وجود داشت كه زبانی شناخته شده بود اما كتیبه های هخامنشی به ۳ زبان نوشته شده اند كه هر سه زبان و خط شناخته شده نبودند. كار رمزگشایی از این نوشته ها به حدی سخت بود كه برای این كار گروهی از كارشناسان و متخصصان خط پس از نیم قرن تلاش بی وقفه سرانجام توانستند خلاصه ای از كتیبه ها را تهیه و ترجمه كنند. در بین این كارشناسان گروتفند Grotefend آلمانی كسی بود كه با حدس و گمان توانست به نتیجه قطعی برسد. وی در مرحله اول حدس زد كه خط اول در این كتیبه ها كه علائم نوشتاری كمی نیز در آن به كار رفته است می بایستی زبانی ایرانی باشد. سپس با بررسی ۲ كتیبه كوتاه مشكوفه از تخت جمشید وی متوجه شد كه علایم مشابهی بر روی هر یك از این كتیبه ها وجود دارد. لذا حدس زد كه این علایم باید نام پادشاهان هخامنشی باشد و به این ترتیب توانست نام داریوش، خشایار و یشتاسپ و كلمه پادشاه را از بین سایر كلمات جدا و شناسایی كند. این كشف اولیه برای شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار می رفت. لذا به نظر می رسید كه شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار می رفت. لذا به نظر می رسید كه مرحله اصلی برای خواندن متون كتیبه ها طی شده است و سرانجام در طول چندین سال، سایر حروف نیز شناسایی شدند. لذا شرایطی مشابه كتیبه های مصری به وجود آمد زیرا یك زبان (پارسی باستان) شناسایی شده بود. اما نوشته های عیلامی و بابلی كتیبه ها به حد كافی مشكل بودند زیرا در این زبان ها علایم مهم بسیاری وجود داشت كه برخی از این علایم به تنهایی ارزش معنایی متعددی داشتند. راولینسون Rawlinson در این امر تلاش بسیاری را انجام داد و به موفقیت هایی نیز دست یافت. وی ضمن تایید ارزش معنایی ۱۵ حرف پارسی باستان، كار رمزگشایی از زبان بابلی را نیز آغاز كرد كه بیش از ۲۰۰ علامت دارد. در سال ۱۸۵۷، چهار نفر از دانشمندان به نام های راولینسون، هینكس HINKS ، اُپرت Oppert و تالبوت Talbot به صورت مجزا از هم ترجمه های مشابهی از یك متن بابلی را ارایه دادند. لذا به نظر می رسد كه از این خط و زبان نیز رمزگشایی شده است. سرانجام زبان عیلامی در سال ۱۸۹۰ رمزگشایی شد. در این سال ویسباخ Weissbach نخستین دستور زبان آن را ارایه داد. با این همه متن عیلامی كتیبه ها در عصر هخامنشیان آنچنان سخت و مشكل است كه امروزه تنها بخش های كوچكی از آن قابل فهم می باشد.
ابداع خط زبان فارسی باستان
در بحث كتیبه های هخامنشی نمی توان بدون پرداختن به مسأله ابداع خط زبان فارسی باستان از كنار آن به سادگی گذشت. بسیاری از متخصصان بر این باورند كه خط فارسی باستان توسط داریوش اول ابداع شده است. آنها برای تایید سخن خود به بند پایانی كتیبه بیستون اشاره می كنند. در حالی كه برداشت آنها كاملا اشتباه بوده است. این به مسأله ترجمه اشتباه كلمه عیلامی (توپیمTuppime) بر می گردد كه از واژه دوب DUB سومری و توپو Tuppu ارامی به عاریه گرفته شده است. گروهی این كلمه را به غلط «خط» ترجمه كرده اند در صورتی كه معنی دقیق آن «كتیبه» است. داریوش در كتیبه بیستون نمی گوید كه «من خط فارسی باستان را ایجاد كرده ام»، بلكه وی می گوید كه «من متن كتیبه را به زبان فارسی باستان به متون دیگر سنگ نبشه به زبان عیلامی و بابلی اضافه كرده ام». وانگهی قبل از وی نیز، كوروش بر روی ستون های كاخ خود در پاسارگاد كتیبه هایی را به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان به رشته تحریر در آورده است. «من كوروش هستم، پادشاه هخامنشی» و از سوی دیگر نمی توان ارزش تاریخی این كتیبه ها را نادیده گرفت.
سیستم اداری امپراطوری هخامنشی
در پایان باید موضوع را یادآوری كنم كه اگر چه كتیبه های هخامنشی به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان نوشته شده است و بایگانی امور اقتصادی انحصارا به زبان عیلامی بود، اما به نظر واقعی می رسد كه زبان معمول در آن دوران بابلی بوده است. لذا در روابط بین المللی آن دوران ناگزیر بودند كه از زبان بابلی استفاده كنند و نیز در سیستم اداری امپراطوری بررسی فعالیت های تجاری و اقتصادی زبان بابلی رایج و مرسوم بود. اما چون متون مربوط به این زبان بیشتر بر روی پوست نوشته می شد كه در مقایسه با رس و سنگ به دلیل آسیب های طبیعی در طول زمان، نسخه های كمی از آن به جای نمانده است.تنها در پرسپولیس چند كتیبه به زبان بابلی پیدا شده است كه با جوهر بر روی هاون و دسته هاون نوشته شده اند. در خصوص سایر زبان ها باید گفت كه تنها كتیبه هایی به زبان هیروگلیف بر روی مجسمه داریوش و نیز چندین گلدان سنگی در كل امپراطوری پارس به جای مانده است. یك لوح به زبان بابلی و لوح كوچك دیگری نیز از جنس رس در بایگانی تخت جمشید یافت شده است كه به زبان یونانی بر روی آن نوشته شده است دو ماریس ۲ marris یعنی ۲۰ لیتر شراب در ماه تبت Tebet. اما آن چه كه بدیهی است این است كه دانش ما در این زمینه بسیار اندك است. از سوی دیگر سیستم مدیریتی امپراطوری ایجاب می كرد كه زبان های مختلفی كه در آن دوران در خاورمیانه بكار برده می شد، در دربار و یا امور جاری آن مورد استفاده قرار گیرد.
چند زبانی در سیستم اجرایی هخامنشیان در تورات و باب استر (Esther) بیان شده است:
«كاتبان و منشیان درباره به سرعت احضار شدند ... به فرمان مردخای Mardochee نامه هایی را به یهودیان، والیان ایالت ها، فرمانداران، افسران عالی رتبه ایالات امپراطوری از هند تا حبشه و چیزی نزدیك به ۲۷ استان یا ساتراپ به رشته تحریر در آوردند و برای هر ایالت به خط آن ایالت و برای هر ملتی به زبانی كه با آن حرف می زدند و برای یهودیان نیز به خط و زبان رسمی آنان نامه هایی را نوشته اند.»
«فرانسوا والا»، عضو گروه باستان شناسی فرانسه در كاوش های شوش به سرپرستی ژان پرو Jean Perrot بود. وی اینك سرگروه تحقیق در مركز مطالعات ملی فرانسه CNRS است.
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی


همچنین مشاهده کنید