پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کلاه گشاد اسرائیلی !


کلاه گشاد اسرائیلی !
امروز «اولی هاینونن» معاون البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به بهانه ادامه مذاکرات درباره پرونده هسته ای کشورمان به ایران می آید. واژه «به بهانه» را از آن روی به کار گرفته ایم که مأموریت هاینونن آنگونه که سخنگوی آژانس اعلام کرده است، بیرون از روال تعریف شده و قانونی مذاکرات است و بر اساس شواهد و اسنادی که به آن اشاره خواهیم کرد، این مأموریت با هدف تکمیل ترفند مشترک آمریکا و اسرائیل در ارائه اطلاعات و اسناد جعلی علیه فعالیت هسته ای کشورمان صورت می پذیرد. ترفندی که به یک نمایش مسخره شبیه است. آقای هاینونن در اجلاس مارس ۲۰۰۸ شورای حکام، پرده اول این نمایش مسخره را که مطابق اسناد موجود، نمایشنامه آن را موساد نوشته و کارگردانی آن را آمریکا برعهده دارد، به اجرا گذاشت و قرار است در سفر اخیرش به ایران، پرده دوم آن را بازی کند. طراحی و اجرای این ترفند از سوی آمریکا و اسرائیل تعجب آور نیست؛ آنچه تعجب آور و تأسف برانگیز است، موافقت مسئولان هسته ای کشورمان با سفر هاینونن به ایران است. نه این که از ادامه مذاکرات با آژانس خودداری ورزند، بلکه پرسش این است، چرا با وجود اعلام قبلی آژانس درباره مأموریت هاینونن و موضوع مذاکرات وی، با این سفر موافقت کرده و سفر او را به عذرخواهی وی از نمایش مسخره اجلاس مارس ۲۰۰۸ مشروط و موکول نکرده اند؟! و البته، هنوز هم دیر نشده است و مسئولان محترم هسته ای کشورمان می توانند - و باید- برای حفظ عزت نظام اسلامی، اولاً؛ موضوع اعلام شده برای مذاکره، یعنی بحث درباره اسناد جعلی اسرائیل علیه فعالیت هسته ای ایران را نپذیرند و ثانیاً؛ برای ادامه مذاکرات در روال و بستر حقوقی و فنی آن، بر حضور نماینده دیگری از آژانس- غیر از هاینونن- تأکید ورزند.
درباره چرایی این پیشنهاد منطقی که از اصول سه گانه سیاست خارجی کشورمان - عزت، حکمت و مصلحت- ریشه می گیرد، گفتنی هایی هست.
۱) در اجلاس مارس ۲۰۰۸- اسفند ماه ۱۳۸۶- شورای حکام آژانس در حالی که آخرین گزارش البرادعی از حل و فصل مسائل فیمابین ایران و آژانس حکایت می کرد و از سوی دیگر ۱۶ نهاد اطلاعاتی و امنیتی آمریکا بر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان تأکید کرده بودند، و از این روی صدور قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل- ۱۸۰۳- مبنای حقوقی و فنی نداشت، به ناگاه آقای هاینونن، اعضای شورای حکام را به یک جلسه فوق العاده فراخواند و در آن فیلمی را که آمریکایی ها مدعی بودند از لپ تاپ شخصی یک مسئول هسته ای ایران به دست آورده اند، برای حاضران به نمایش گذاشت. اعتراض برخی از کشورهای عضو شورای حکام مبنی بر غیرمستند و جعلی بودن این فیلم، مورد توجه اعضای اصلی قرار نگرفت و نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل به بهانه این که فیلم یاد شده از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای حکایت می کند! گزارش های البرادعی و ۱۶ نهاد اطلاعاتی و امنیتی آمریکا را نادیده گرفته و قطعنامه ۱۸۰۳ را علیه ایران صادر کردند. اما موضوع این لپ تاپ و اسناد مورد اشاره چه بود؟ به نکات زیر توجه کنید.
۲) فیلم یاد شده- که آمریکایی ها مدعی بودند از لپ تاپ یک مسئول ایرانی به دست آورده اند- مجموعه ای از چند نقاشی متحرک- انیمیشن- و تعدادی اسلاید- POWER POINT- بود و در آن روی سه موضوع تکیه شده بود.
الف) چند آزمایش انفجاری EXPLOSION TEST که به صورت انیمیشن تهیه شده بود.
ب) چند اسلاید درباره پروژه نمک سبز که هیچ نشانه ای از تأسیسات هسته ای ایران در آن دیده نمی شد.
ج) چند اسلاید که بخشی از عملیات نصب کلاهک جنگی روی یک موشک را نشان می داد، بدون آن که چهره هیچ یک از افراد مشخص باشد و یا کمترین اثر و نشانه ای از وقوع آن در ایران دیده شود.
در همان هنگام و بعد از اطلاع رسانه ها از این به اصطلاح سند! بسیاری از صاحبنظران، حقوقدانان و کارشناسان اسناد، آن را جعلی دانستند تا آنجا که گارت پورتر GARETH PORTER یکی از برجسته ترین تحلیلگران امنیت ملی و کارشناس ارشد سندشناسی، اعلام کرد؛ تهیه چند انیمیشن و اسلاید و کنار هم گذاشتن آن، نه فقط در هیچ یک از مراجع رسمی و کارشناسی به عنوان «سند» مورد قبول نیست، بلکه یک دانش آموز آشنا با ابتدایی ترین کاربردهای کامپیوتر نیز می تواند به آسانی چنین فیلمی را تهیه کند.
۳) ماجرای این فیلم به سال ۲۰۰۴ برمی گردد. در آن سال آمریکایی ها با سر و صدای فراوان رسانه ای اعلام کردند به سندی از لپ تاپ شخصی یک مسئول ایرانی دست یافته اند که تردیدی درباره غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران باقی نمی گذارد! و کالین پاول-وزیرخارجه وقت آمریکا-این فیلم را در اختیار آژانس و برخی از رسانه های نزدیک به دولت بوش قرار داد ولی علی رغم اصرار آژانس و تعدادی دیگر از کشورهای عضو شورای حکام، اجازه بهره برداری از آن در چالش هسته ای ایران را نداد!چرا...؟! پاسخ این سوال بسیار واضح است، زیرا این فیلم کمترین ارزش و سندیتی نداشت و به قول گارت پورتر و بسیاری از صاحبنظران حرفه ای دیگر، تهیه آن از یک دانش آموز آشنا به کامپیوتر نیز ساخته بود.
خودداری آمریکا از ارائه این فیلم به عنوان یک سند، در حالی بود که آمریکایی ها مطمئن بودند با فشارهای بین المللی به ایران می توانند این کشور را از ادامه فعالیت هسته ای خود بازدارند، بنابراین ارائه فیلم یاد شده در آن مقطع از یکسو، حقانیت ایران را اثبات می کرد و از سوی دیگر برای آمریکا و متحدانش آبروریزی و رسوایی بزرگی در پی داشت.
آیا قابل تصور است که آمریکایی ها سند محکمی درباره غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان در دست داشته و طی ۴ سال گذشته از ارائه آن خودداری ورزیده باشند؟ خدا بر درجات امام راحل ما (ره) بیفزاید که می فرمود آمریکا هرچه از دستش برآمده علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داده و اگر از انجام کاری خودداری ورزیده، تنها به این دلیل بوده که قدرت انجام آن را نداشته است.
۴) ارائه این به اصطلاح سند، بعد از آخرین گزارش های البرادعی و گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی و امنیتی آمریکا مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران، به وضوح نشان می دهد که آمریکا در اوج ناامیدی و در حالی که هیچ دستاویز قابل قبول دیگری در اختیار نداشته از این به اصطلاح سند بی اعتبار و جعلی به مصداق «سنگ مفت، گنجشک مفت»! استفاده کرده است.
آمریکایی ها می دانستند و می دانند که این فیلم جعلی مورد قبول هیچیک از کارشناسان و مراجع رسمی قرار نخواهد گرفت ولی آنها به «جوسازی لحظه ای» برای صدور قطعنامه ۱۸۰۳ احتیاج داشتند که خوشبختانه ایران اسلامی آن را به پشیزی نگرفت.
گفتنی است که بخش عمده ای از متن قطعنامه ۱۸۰۳ به این سند جعلی اختصاص یافته است.
۵) آمریکایی ها ادعا می کردند که این به اصطلاح سند را سازمان منافقین از لپ تاپ شخصی یک مسئول ایرانی دزدیده اند-با همین تعبیر-ولی بعدها چند خبرنگار آمریکایی در پی تحقیقات مفصلی فاش کردند که منافقین، کمترین جایگاه و دسترسی به مراکز هسته ای ایران ندارند و این فیلم جعلی را موساد ساخته و برای رد گم کردن از طریق سازمان منافقین که با آن طی سالهای گذشته روابط نزدیکی دارد در اختیار آمریکا و از آن طریق در اختیار آژانس قرار داده است.
گزارش مفصل این خبرنگاران همراه با مستندات آن در سایت اینترنتی WWWIPSNEWSNET-سایت ارتباطی خبرنگاران آمریکایی- موجود و قابل مراجعه است.
۶) براساس مدالیته-چارچوب- مورد توافق ایران و آژانس که مواد آن با استناد به مفاد NPT، اساسنامه آژانس و پادمان مربوطه تنظیم شده است تمامی پرسش های آژانس درباره فعالیت هسته ای کشورمان، باید همراه با اسناد مربوطه در اختیار ایران قرار گیرد تا مسئولان هسته ای بعد از بررسی اسناد، پاسخ مورد نیاز بازرسان آژانس را به آنها ارائه دهند ولی آمریکایی ها نه فقط طی ۴ سال گذشته- سپتامبر ۴۰۲۰- از ارائه این به اصطلاح سند به ایران خودداری کرده اند، بلکه بعد از طرح آن در اجلاس مارس ۸۰۲۰ شورای حکام نیز کماکان به آژانس، اجازه تحویل آن و یا نسخه ای از آن را به مسئولان هسته ای کشورمان نمی دهند! چرا...؟!
این در حالی است که بازرسان آژانس نه فقط در بازرسی های خود نسخه اصلی اسناد- ORIGINAL- را مطالبه می کنند، بلکه برخی از آنها بعد از دریافت نسخه های اصلی اسناد ارائه شده از سوی ایران، این اسناد را مانند سگ های پلیس، «بو» می کنند تا از اصلی بودن آنها مطمئن شوند!
چندماه قبل- ژانویه ۴۰۲۰- آقای البرادعی که از اصرار آمریکا برای پیشگیری از ارائه این به اصطلاح سند به مسئولان ایرانی تعجب کرده بود طی مصاحبه ای گفت؛ «من یک حقوقدان هستم و مطابق قوانین موجود، هرگاه کسی را به انجام جرمی متهم می کنند باید ابتدا به او تفهیم اتهام کنند تا بداند قرار است در دادگاه به چه اتهامی پاسخ بدهد بنابراین تعجب می کنم چرا آمریکا اجازه ارائه این سند به ایران را نمی دهد»؟!
۷) امروز -قرار است- آقای هاینونن با مأموریت شنیدن پاسخ ایران به سند جعلی یاد شده وارد ایران شود و تعجب آور است چرا مسئولان محترم هسته ای کشورمان با توجه به دلایل محکمی که در اختیار دارند و به وضوح از جعلی بودن فیلم یاد شده حکایت می کند و علی رغم تمامی موازین حقوقی و فنی که مذاکره درباره این سند جعلی را مردود و غیرقانونی می داند، به هاینونن- که پرده اول این نمایش مسخره را در اجلاس مارس ۸۰۲۰ بازی کرده بود- اجازه داده اند با مأموریت اعلام شده-مذاکره درباره این سند، یعنی اجرای پرده بعدی نمایش مضحک یاد شده- وارد ایران شود؟! و چگونه حاضر شده اند این کلاه گشاد اسرائیلی را که در اوج ناشی گری نیز تهیه گردیده است، تحمل کنند؟!
بدیهی است که ادامه مذاکره با آژانس یک سیاست تعریف شده است ولی پذیرش زورگویی ها و قانون شکنی های آشکار آژانس با هیچ منطقی پذیرفتنی نیست و نادیده گرفتن اصول سه گانه حکمت،عزت و مصلحت در سیاست خارجی و از جمله مذاکرات هسته ای است. و البته مسئولان هسته ای کشورمان بارها در عمل نشان داده اند که فریب اینگونه ترفندها را نمی خورند و اگر چنین نبود، موفقیت های اخیر به دست نمی آمد.
حسین شریعتمداری
منبع : روزنامه کیهان