پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

خاتمی رد صلاحیت می‌شود؟!


خاتمی رد صلاحیت می‌شود؟!
در سال‌های پس از انقلاب، مدیران بسیاری بر کرسی‌های ریاست نشسته‌اند. عده‌ای از آنها به دلیل تداوم دوره مدیریت، به چهره آشنا برای نسل‌های مختلف تبدیل شده‌اند و عده‌ای دیگر نیز به خاطر ویژگی‌های شخصی یا دستاوردهای مدیریتی. در میان این افراد، نـام خـاتمی از برجستگی‌های خاص برخوردار است. البته همه برجستگی‌ها، ناشی از پیامدها یا دستاورد های رفتار خاتمی نیست. بلکه برخی عوامل بیرونی نیز بر این وضعیت اثرگذار بوده است. به عنوان نمونه می‌توان به کینه‌ورزی‌های ویژه با خاتمی و برخوردهایی که از زمان جدی شدن نامزدی او برای انتخابات – در اواخر سال ۷۵ – آغاز گردید و همچنان ادامه دارد اشاره کرد. همچنین سهم داشتن برخی حامیان ظاهری خاتمی در ناکامی‌ها و زمینه‌سازی برای حمله به او، از ویژگی‌های دیگری است که خاتمی را نسبت به بعضی رقبا و دوستان، متمایز ساخته است. اما کسی نمی‌تواند سنگ اندازی‌های بی‌سابقه در برابر خاتمی را تکذیب کند و فرصت‌های از دست رفته کشور به خاطر این سنگ‌اندازی‌ها را نادیده بگیرد. در مقابل، دوره ریاست جمهوری خاتمی، دستاوردهایی برای ایران و ایرانیان داشت که انکار آن تنها می‌تواند از سر بی انصافی یا بی اطلاعی نسبت به واقـعیت‌های داخلی و خارجی باشد. در دوره ریاست جمهوری خاتمی، بسیاری از تلاش‌های خارجی برای تخریب چهره ایران ناکام ماند و حتی در روندی معکوس، برقراری و گسترش رابطه با ایران به سوژه‌ای برای مسابقه بین کشورها تبدیل شد. در عرصه داخلی نیز مردم به خوبی دیدند که با انتقاد از رئیس جمهور و حتی فحاشی‌های عقده‌گشایانه علیه او، پایه‌های زمین و آسمان به لرزه در نمی‌آید که این مسئله، جز با صبوری خاتمی در برابر انتقادات، به دست نمی‌آمد.
مباحث کلامی خاتمی در داخل و خارج نیز از ویژگی‌هایی بود که قبل و بعد از آن، کمتر مورد توجه روسای جمهور قرار می‌گرفت و همین مباحث، چهره‌ای منطقی از ایران وایرانیان ترسیم می‌کرد. اما متاسفانه فرصت کم نظیر ناشی از حضور تفکر اصلاح طلبی در راس قوه مجریه، علیرغم دستاوردهای غیرقابل انکار، آنگونه که باید و شاید مورد استفاده قرار نگرفت. در این میان، یک گروه پرمدعا بیش از دیگران ،مردم ایران را با خسارت مواجه کردند و اجازه ندادند فضای مناسب بین المللی، در خدمت پیشرفت کشور قرار گیرد. این گروه، در دوره نامزدی خاتمی در سال ۷۵ و ۷۶، هر ابزار سالم و ناسالم را به کار گرفتند تا شاید خاتمی، شخصا از کاندیداتوری انصراف دهد و پس از آن هم، مردم را به وحشت انداختند که اگر خاتمی بیاید کشور و انقلاب از دست خواهد رفت. اما مردم که دست این افراد را خوانده بودند با رای بی‌نظیر خود، سکان ریاست جمهوری را به دست خاتمی دادند. این مدعیان، پس از آن هم بیکار ننشستند و تا آنجا که توانستند با رفتار خود در داخل، از پیشرفت کارها جلوگیری کردند ودر خارج، این پیام را مخابره نمودند که <خاتمی کاره‌ای نیست.> در آستانه دومین دوره از ریاست جمهوری خاتمی هم بـار دیـگر ماشین تبلیغات آن گروه به راه افتاد که اگر می توانند او را منصرف کنند و اگر او انصراف نداد ملت را از تداوم ریاست رئیس جمهور اصلاح‌طلب، به وحشت بیندازند که باز هم مردم، بی اعتنایی خود را تقدیم مدعیان کردند. البته همانگونه که در ابتدای این مقاله آمد، نمی‌توان نقش برخی دوستان – یا تظاهرکنندگان به دوستی – را در ناکامی‌هایخاتمی نادیده گرفت اما به هر حال سهم این گروه در برابر نقش مدعیان کم انصاف، قابل توجه نبود.
اکـنـون بـه نـظر می‌رسد همان سناریو در حال تکرار است. رسانه‌هایی که قبلاً به هر بهانه‌ای خاتمی را مورد حمله قرار می‌دادند باز هم فعال شده‌اند تا اگر بتوانند او را از کاندیداتوری منصرف کنند. ادعاهایی که اخیراً در خصوص رد صلاحیت خاتمی – آن هم به اتهاماتی که دهها برابر آن در دو سه سال اخیر توسط برخی مدعیان اصولگرایی انجام شده است – را می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. نگارنده دلایل متعددی در اختیار دارد که او را نسبت به پوچ بودن ادعای رد صلاحیت خاتمی قانع کرده است. شاید بهترین عبارت در این مورد توسط حامی قدرتمند خاتمی در انتخابات سال ۷۶ یعنی مـهـدی کـروبـی بـیـان شـد کـه مـوضـوع رد صـلاحـیت خاتمی را <شایعه‌سازی تندروها> دانست. اما به هر حال نباید این نکته را فراموش کرد که مردم اگرچه به بعضی سیاستمداران علاقه دارند در عین حال، مصلحت زندگی خود را بر سرنوشت سیاسی این سیاستمداران ترجیح می‌دهند. پس اگر مطمئن شوند که انتخاب خاتمی، مترادف با آغاز مجدد کارشکنی‌ها، توطئه چینی‌ها، تهمت افکنی‌ها و در یک کلمه مانع تراشی در مسیر اداره کشور خواهد شد قطعاً به این موضوع با دیده تاCمل نگاه خواهند کرد. همین تلقی، عده‌ای از اصولگرایان و تعدادی از رسانه‌های آنها را به تکاپو انداخته است تا پیشاپیش، مردم را از ضعیف‌بودن جایگاه خاتمی در ارکان قدرت مطمئن سازند. القای احتمال رد صلاحیت خاتمی دقیقاً در همین راستا صورت می‌گیرد و چنانچه اصلاح‌طلب اصیلی غیر از خاتمی – مثلا کروبی، میرحسین موسوی یا... – نیز به صورت جدی پا در عرصه انتخابات بگذارد از این گونه نوازش‌ها و توهم‌افکنی‌ها مصون نخواهد ماند.
تغییر رفتار بعضی از اصولگرایان و تلاش برای مخفی نگهداشتن اختلافات غیرقابل انکار آنها در عرصه‌های گوناگون – از جمله معرفی وزیر برای وزارتخانه‌های بدون وزیر– را باید در همین راستا ارزیابی کرد. به صورت واضح‌تر، اینکه علیرغم برآوردهای اولیه، ناگهان چهره‌های جدیدی برای تصدی دو وزارتخانه مهم معرفی شدند شاید به این خاطر بود که عدم رای اعتماد مجلس هشتم به کاندیداهای اولیه، می‌توانست مردم را نسبت به نفوذ دولت در سایر ارکان حاکمیت مردد و عده‌ای از آنها را از انتخاب مجدد رئیس‌جمهور فعلی منصرف سازد. البته به نظر می‌رسد برخی سناریونویسان جناح اصولگرا، اکنون درحـال و هـوای چـهار سال پیش به سر می‌برند و تصور می‌کنند هماهنگی مجلس و رئیس‌جمهور، دغدغه اصلی گروههایی از مردم است. درحالی که مردم در سه سال اخیر، طعم این هماهنگی را چشیده‌اند و مطمئن شده‌اند که این هماهنگی، بیش از آنکه به حل مشکلات آنها کمک کند، در خدمت مخفی نگهداشتن ضعف‌ها و مشکلات مدیریتی خواهد بود. ‌ ‌
براین اساس، شاید روشی که تعدادی از اصلاح طلبان برای افشای بعضی از اختلافات درونی این جناح به کار گرفته‌اند بیش از نمایش وحدت اصولگرایان به مذاق مردم خوش آید. اصلاح طلبان، اکنون می توانند در مرحله اول، به شناسایی مبانی اختلاف کمک کنند و پس از آن، اشتراکات خود را صادقانه با مردم در میان بگذارند و آنگاه کسی را که می‌تواند نقاط اشتراک را افزایش دهد و برنامه های اجماعی اصلاح طلبان را با <قدرت بیشتر> پیگیری کند به عنوان کاندیدای اصلی خود به مردم معرفی کنند. اگر این اتفاق بیفتد، می توان تکرار سناریوی سال ۷۶ را به انتظار نشست؛ اگرچه ممکن است منتخب اصلاح‌طلب این دور از انتخابات، خاتمی باشد یا نباشد.
منبع : روزنامه آفتاب یزد