یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ماجراهای پینوکیو - THE ADVENTURES OF PINOCCHIO


ماجراهای پینوکیو - THE ADVENTURES OF PINOCCHIO
سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : امریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان و چک
محصول : هاینتس بیبو، راجو پاتل و جفری م. اسنلر
کارگردان : استیو بارون
فیلمنامه‌نویس : شرلی میلز، باری برمن، تام بندک و بارون، بر مبنای رمانی نوشتهٔ کارلو کولودی
فیلمبردار : خوآن روئیس آنچیا
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید گلداسمیت، لی هالریج، ریچل پورتمن و کریگ تاوبمن
هنرپیشگان : مارتین لندا، جاناتان تیلر توماس، ژنه‌ویو بوژو، اودو کیر، بیبی نویورت، راب اشنایدر و کوری کاریر
نوع فیلم : رنگی، ۹۶ دقیقه


سال‌ها پیش در جوانی، ̎ژپتو̎ (لندا)ی عروسک‌ساز دل‌باختهٔ ̎لئونا̎ (بوژو) بوده اما چون نتوانسته محبت او را به خودش جلب کند، ̎لئونا̎ هم در عوض با برادر ̎ژپتو̎ ازدواج کرده است. در همان زمان، ̎ژپتو̎ حرف اول نام خود و ̎لئونا̎ را روی یک درخت حک کرده است. اکنون با این‌که برادرش مرده و او هم‌چنان دل‌باختهٔ ̎لئونا̎ست، با این‌حال جرأت نمی‌کند به او ابراز عشق کند. یک روز عروسک‌ساز پیر به جنگل می‌رود و درختی را قطع می‌کند تا از آن عروسکی بسازد. این همان درختی است که او وقتی جوان بوده حرف اول اسمش را روی آن کنده است. درخت هنوز جادوی عشق او را در خود نگه داشته است. خیلی زود عروسک که ̎پینوکیو̎ نام دارد، جان می‌گیرد و اگرچه از چوب ساخته شده اما زندگی‌اش را مثل یک پسربچهٔ معمولی شروع می‌کند و حتی به مدرسه هم می‌رود. ̎لورنزینی̎ (کیر)، شعبده‌باز بدجنس، که یک برنامهٔ نمایش عروسکی برای بچه‌ها اداره می‌کند، او وجود ̎پینوکیو̎ مطلع می‌شود و می‌خواهد از او در نمایش خود استفاده کند. دلیل جلب توجه ̎لورنزینی̎ به بچه‌ها آن است که بعداً آنان را تبدیل به الاغ کند. الاغ‌ها حیوانات مفیدی هستند و او می‌تواند با فروش آنان پول زیادی به‌دست آورد. پس از تحمل رنج و دردسرهای بسیار، ̎پینوکیو̎ی چوبی تبدیل به یک پسر واقعی ̎توماس̎ می‌شود.
● قرار نیست ما به‌عنوان تماشاگر از انگیزه‌های فیلم‌ساز برای ساخت یک اثر باخبر باشیم اما وقتی در فیلمی هیچ نکتهٔ درخور توجهی نیابیم، حق داریم سئوال کنیم چه چیزی فیلم‌ساز را به ساختن آن ترغیب کرده است. به‌خصوص وقتی با اثر بازسازی شده‌ای مواجه باشیم که پشت سرش نسخه‌های متعدد و درخشانی وجود داردک نسخهٔ نقاشی متحرک والت دیزنی از داستان مشهور کولودی (۱۹۴۰) آن‌قدر جذاب و خیره‌کننده است که رغبتی برای تماشای اقتباس‌های دیگر از این اثر باقی نمی‌گذارد و از طرفی مجموعهٔ تلویزیونی زنده آن نیز با ارائه فضائی متفاوت و رویاگون سطح توقع ما را از ساخته‌های احتمالی این رمان بالا برده است. با این اوصاف، می‌توان حدس زد تماشای فیلم بسیار متوسط بارون تا چه حد ممکن است مأیوسمان کرده باشد. فیلمی که نزدیک به شصت سال پس از اثر والت دیزنی ساخته شده، نه فقط حرف و ایده‌ٔ تازه‌ای ندارد بلکه آن حرف و ایده‌ٔ قدیمی را هم بسیار تکراری و نخ‌نما شده بیان می‌کند. فیلم‌نامه‌نویسان احتمالاً تصور کرده‌اند با دادن تغییراتی در حد حذف یکی دو شخصیت کلیدی، عذر موجهی برای این بازسازی یافته‌اند، در حالی‌که حذف همان شخصیت‌هاست که فیلم را از آن‌چه باید می‌بود کسالت‌بارتر کرده است. تصور ̎پینوکیو̎ بدون حضور پری مهربان و ̎جیمینی جیرجیرک̎ برای هیچ‌ کودک و حتی بزرگ‌سالی ممکن نیست، مگر آن‌که فیلم جای‌گزینان مناسب‌تری برای آنها یافته باشد، که در نسخهٔ فعلی تنها به جای جیرجیرک (وجدان) ̎پینوکیو̎، جیرجیرکی به نام ̎پپه̎ گذارده شده که تغییر و ابتکار مهمی به شمار نمی‌آید زیرا در مجموعهٔ کارتونی ژاپنی نیز این جیرجیرک، به یک جوجه بدل شده بود. می‌ماند حضور دو بازیگر بدجنس سیرک سیار که همان ̎روباه مکار̎ و ̎گربه نره̎ نام گرفته‌آند و با یک اقدام ضد زن ـ آزاد ـ خواهانه (!) یک بازیگر زن بدجنس و حیله‌گر جای‌گزین روباه و بازیگر مردی کودن جایگزین گربه شده‌اند که هر دوی آنها در نهایت، احمق و ابله جلوه می‌کنند. اضافه کردن ماجرای عاشق بودن ̎ژپتو̎ به زن بیوهٔ برادرش، با توجیه محجوب بودن ̎ژپتو̎ آن‌قدر کم‌رنگ بیان می‌شود که به سادگی قابل حذف است و این در حالی است که ظاهراً نیروی عشق ̎ژپتو̎ است که معجزه می‌کند و قلب عاشق حک شدهٔ او بر روی تنهٔ درخت است که تپیدن می‌گیرد. تمام فیلم و معایبش (یا در واقع خنثی بودنش) یک طرف و هدر رفتن لندا در این نقش در طرف دیگر. او که مثل همیشه تمام توان خود را در تصویر کردن شخصیت ̎پدر ژپتو̎ به کار گرفته، ذره‌ای موفق نمی‌شود به این فیلم سرد و بی‌روح، گرما و روانی ببخشد.