شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
آرامش؟ خوشی؟ چه کلمههای عجیبی...
▪ یکم: «قبلا همهچی آسانتر بود. آدم میدانست چهجور آدمی باید باشد. جلوِ اشتباهها میایستادی و حق داشتی کاری را بکنی که درست بود. بقیه هم انتظارِ دیگری ازت نداشتند. زندگیات همینشکلی بود؛ همان شکلی که یاد گرفته بودی، که برایِ روبهروشدن با هر چیزِ نامُنتظرهای آماده باشی، حتّی اگر بدنت ناقص شود، حتّی اگر بمیری...» این «باب مکآنل» [کریستیان اِسلِیتر] است که در ابتدایِ فیلم، در قامتِ آدمی که به «تهِ خط» رسیده، این حرفها را میزند. و این «باب مکآنل»ی که در فیلمِ «مردِ آرامی بود» میبینیمش، مردیست واقعا آرام، واقعا ساکت و عنوانِ فیلم، مهمترین ویژگیِ او را پیشِ چشمِ ما گذاشته است؛ امّا مسئله اینجا است که آرامش و سکوت، همیشه، چیزِ خوبی نیستند و خیلیوقتها، یکجایِ کار میلنگد وقتی سکوت و آرامش دارند خودنمایی میکنند. یکی از پوسترهای فیلم، تصویرِ همین «باب مکآنل»یست که یک بُمب را در آغوش فشرده و چنان غرقِ در فکر است که حتّی اگر عقربههای این بُمبِ ساعتی به لحظه انفجار برسند، باخبر نشود.
▪ دوم: و همه فیلمِ «مردِ آرامی بود»، داستانِ همین لنگیدن است، داستانِ این آرامشی است که از هزار توفان بدتر است. درواقع، این توفانیست که همهچی را از سرِ راهش برمیدارد و اعتنایی نمیکند به اینکه چهچیزی درست است و چهچیزی درست نیست. حتّی، به یکمعنا، این توفان هم اهمیّتی ندارد، چیزی که مهم است، آنهایی هستند که این توفان را به راه میاندازند. «باب مکآنل»، ظاهرا، آدمی است که کاری به دیگران ندارد، سرش به کارِ خودش گرم است و دستورها و خُردهفرمایشهایِ دیگران را اجرا میکند. یک زندگیِ کارمندیِ کاملا «معمولی» دارد که از فرطِ «معمولی»بودن میتواند حوصلهسربَر باشد؛ امّا ناگهان، یک «اتّفاق»، یک «حادثه»، او را بدل میکند به «قهرمان»، و درکِ این «اتّفاق»، برایِ «مردِ آرام»ی که حتّی حوصله خودش را هم ندارد، کارِ سادهای نیست. مسئله این نیست که «باب مکآنل» هم میخواهد دست به اسلحه ببرد و از همه آنهایی که در همه این سالها مسخرهاش کردهاند انتقام بگیرد، مسئله این است که یکی رویِ دستِ او بلند میشود و تا «باب مکآنل» به خودش بجنبد، میبیند که به قهرمان بدل شده است؛ به آدمی که اجازه نداده است آدمهای بیشتری کشته شوند و آن دخترکِ بیچارهای را که بیدلیل گلوله خورده است، به بیمارستان میرساند که زنده نگهاش دارند.
▪ سوم: امّا این هم واقعیتی است که «باب مکآنل»، یک آدمِ عادّی و معمولی نیست؛ یک دیوانه واقعی است و یکچشمه از این دیوانگیاش را میشود در آن صحنههایی دید که یکی از ماهیهایِ قرمزِ آکواریومش حرف میزند و «باب مکآنل» هم، در نهایتِ حیرتِ تماشاگر، با او حرف میزند و حرفهایِ این ماهیِ قرمزِ چشمدرشت هم، حرفهایی است کاملا انسانی و انگار میداند که چه حرفهایی را باید تحویلِ صاحبش بدهد. خب، این غیرِطبیعی است، کاملا غیرطبیعی است و نشانهای است برایِ تماشاگری که لحظهای قبل احتمالِ دیوانگیِ «باب مکآنل» را داده است.
▪ چهارم: «مردِ آرامی بود»، ساختارِ دایرهواری دارد و به تهِ فیلم که میرسیم، البته، حیرت میکنیم احتمالا از اینکه ماجرا را یکجورِ دیگر فهمیدهایم و از اینکه رودست خوردهایم، احتمالا، حسّ خوبی نداریم. آخرِ کار هم که رنگهایِ فیلم میپرند و تصویرهایِ سیاهوسفید، تصویرهایی شبیه تصویرهایِ ابتدایِ فیلم، ازنو، جایِ تصویرهایِ رنگی را میگیرند و حقیقتِ رُسواکُننده، مثلِ پُتکی عظیم، رویِ سرِ تماشاگر کوبیده میشود.
▪ پنجم: امّا خوبیِ «مردِ آرامی بود» این است که تلخیاش بهاندازه است، بهقاعده و درست؛ نه زیاد و نه کم. و چهخوب که مثلِ همیشه، شیرینیِ زندگی و شادیِ روزمه، چیزی جُز «خیال» نیست، جُز فکر و توّهم و اندیشهای که مثلِ بادِ هواست و بهسُرعت گُم میشود و از یاد میرود. و خوب که فکر کنیم، میبینیم زندگی اساسا در همین «خیال»ها میگذرد. اصلا چرا آدمی مثلِ «باب مکآنل» که در همه زندگیاش رنگِ خوشی را ندیده و شیرینیِ زندگی را نچشیده، ناگهان، بختش باید باز شود و ستاره اقبالش مثلِ خورشید عالمتاب بتابد؟ دنیا به آدمهایی مثلِ «باب مکآنل» نیازی ندارد؛ آدمهایی را میخواهد که «خیال» کنند زندگی فرصتی است برای «خوشبودن» و با این «خیال»شان خوش باشند. امّا این چه حرفیست؟ خوشی؟ شیرینی؟ لذّتبردن از زندگی؟ چه حرفهای پرت و نامفهومی؛ معلوم است که نباید اینچیزها را «جدّی» گرفت.
محسن آزرم
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران اسرائیل دولت حجاب رئیس جمهور پاکستان گشت ارشاد رئیسی دولت سیزدهم کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سلامت کنکور عربستان سیل تهران هواشناسی سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران پلیس زنان
تورم دلار خودرو قیمت خودرو قیمت دلار آفریقا قیمت طلا بازار خودرو سایپا بانک مرکزی ایران خودرو مسکن
خانواده تلویزیون مرگ ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران موسیقی مهران مدیری
اینترنت کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
رژیم صهیونیستی غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین حماس طالبان ایالات متحده آمریکا اوکراین ترکیه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تراکتور باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ ناسا الماس فیلترینگ ماه نخبگان
سازمان غذا و دارو مالاریا کاهش وزن سلامت روان آلزایمر زوال عقل