سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

مشروطه را چگونه باید شناخت


مشروطه را چگونه باید شناخت
ایران، كشوری است كه، اكثریت قاطع مردم آن دارای گرایشهای استوار اعتقادی و مذهبی بوده و قویّاً پایبند دینی هستند كه، نه تنها جدایی و انفكاك از «سیاست» را نمی پذیرد بلكه در باره كلیه شئون و ابعاد زندگی آدمی (از آن جمله: سیاست) نظر و رهنمود الزامی دارد. حضور چهره های شاخص روحانیت (نظیر میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، سید حسن مدرّس، آیت الله كاشانی و امام خمینی) نیز در خطّ مقدم قیامها و مبارزات ضدّ استبدادی و ضدّ استعماری آن، محسوس و چشمگیر است.
به راستی، نهضتی كه می خواهد به طور یكپارچه، «عموم طبقات و اقشار » چنین ملت دین باور را فرا بگیرد و مهمتر از این: از «رهبری» و لااقل «پشتیبانی » روحانیتی برخوردار باشد كه داعیه دار حاكمیّت شرعی و پاسداری از دین است، چگونه می تواند «مذهبی» نباشد و از میان آداب و رسوم و سنن دینی گذر نكند؟! به یاد بیاوریم كه محمدرضا را، نه قیام مسلّحانه مردم، بلكه راهپیمایی باشكوه آنان در تاسوعا و عاشورای ۵۷، از كشور فراری ساخت. همچنانكه پیش از آن، جنبش مشروطه و خیزش نیمه خرداد نیز از شور و نشور مردم در محرّم ۱۳۲۳ قمری و ۱۳۴۲ شمسی نیرو گرفت.
گفتنی است، در بدو نهضت مشروطیت، نه تنها پشتیبانی قیام عدالتخواهی، كه رهبری یكپارچه و مطلق آن، (به گواه مورخین) از آن علمای دین (شیخ فضل الله نوری، طباطبایی، بهبهانی و. . . ) بود و پوشیده نیست كه، روحانیت و مرجعیت شیعه، تنها به انگیزه «اجرای احكام اسلام»، در عرصه سیاست حضوری چشمگیر و یكپارچه می یابد و در مواجهه با مسائل و مشكلاتی نیز كه در طول قیام، برای مبارزان پیش می آید، بر مبنای «تشخیص و تكلیف شرعی» خود عمل می كند. با توجه به این امر، روشن است كه، بررسی نهضتهای مردمی كشورمان - و از آن جمله: مشروطیت - بدون آشنایی و توجه به مشخصات و ویژگیهای آنها، بررسیی كور و ابتر بلكه وارونه خواهد بود. (۳۳) دكتر حمید عنایت، در این زمینه سخنی نغز دارد:
انقلاب مشروطیت ظاهراً نقطه اوج یك دوران طولانی مبارزه دولت و علما محسوب می شود. شاید این كشمكش از رهگذر وظایفی كه مذهب شیعه به عهده علما گذاشته و در دستگاه ایمان محلی برای دولت قائل نشده و از شناختن مشروعیت دولت موجود سرپیچیده بود، ناگزیر می نمود! اما تردیدی نیست كه تاریخ سیاسی اجتماعی ایران، همیشه آبستن جنبشهای اسلامی شیعه به رهبری علمای دین بوده. (۳۴)
سخن دكتر عنایت را، اظهارات سر اسپرینگ رایس (وزیر مختار انگلیس در ایران) نیز كه از نزدیك، شاهد جنبش مشروطیت ایران بوده تأیید می كند، آنجا كه به دوستش لرد چیرول می نویسد: «مذهب شیعه ] در ایران[ بیش از آنكه جنبه مذهبی داشته باشد، عصاره ملی دارد و اگر به دیده دقت بنگری، خواهی دید كه نهضت مشروطیت ایران نهضتی است در آن واحد مذهبی و ملی». (۳۵)
بر اساس آنچه گفتیم، آشنایی با «فرهنگ تشیع» (كه به مثابه جوهری سیّال در روح این ملت، جریان دارد)، به عنوان مقدمه واجبی برای «تحقیق و تدقیق در تاریخ ایران اسلامی شیعه» رخ می نماید. خصوصاً اینكه استعمار نیز، برنامه ریزیها و سیاستگذاریهای استعماریش برای بلع این سرزمین را، دقیقاً در راستا و به هدف بمباران و انهدام ارزشها و عناصر كارساز همین فرهنگ، تنظیم كرده است. . . و اینجاست كه به آخرین شرط لازم تحقیق تاریخی در پیشینه كشورمان می رسیم:
به عنوان آخرین شرط و ویژگی مهم و لازم برای تحقیق در تاریخ مشروطه، بایستی از آشنایی پژوهشگران تاریخ با روند تجاوزات استعمار به این كشور یادكرد. آگاهی دقیق و جامع به استراتژی قدرتهای سلطه جوی خارجی (روس و انگلیس و. . . ) و تلاشها و ترفندهای رنگارنگ آنها برای نفوذ به تار و پود اقتصاد، سیاست و فرهنگ كشورمان در قرون ۰۲-۸۱ میلادی، محقق تاریخ را با پشت پرده بسیاری از جریانها آشنا ساخته و از لایه های سطحی حوادث به هزارتوی آنها رهنمون می گردد. به عنوان نمونه، باید معلوم ساخت كه تشكیل لژهای فراماسونری و پرورش یا تقویت سران بابیّت و بهائیّت، روی چه اهدافی صورت گرفته و استعمار در پوشش عقد و اجرای قراردادهای رویتر و رژی و دارسی و وثوق الدوله - كاكس، یا به راه افكندن كودتای ۱۲۹۹، چه منویّات شومی در سر داشته است؟
بدین منظور، بایستی لزوماً به گذشته ها باز گشت و روند پر نشیب و فراز سیاستهای استعماری را خصوصاً از دوران فتحعلیشاه (كه نقطه عطف توطئه ها و تجاوزات استعماری به ایران به شمار می رود) تا مشروطیت و امروز، دقیقاً بررسی كرد، و همپای این مسئله، به بررسی سیر مبارزات ملّتمان علیه استعمار خارجی پرداخت، كه از همان آغاز پیدایش استعمار در این سرزمین، تحت رهبری زعمای بیدار مذهبی و رجال اصیل ملی ایجاد شده و به نحو مستمر تا امروز ادامه یافته است.
● نكات و شرایط لازم در بررسی دقیق و جامع تاریخ مشروطیت
با عطف توجه به نكات فوق، در خصوص مشروطیت، باید خاطر نشان سازیم كه: بررسی جریان پر نشیب و فراز «مشروطه»، و بازكاوی سرشت و سرنوشت آن در تاریخ - از آغاز بر افراشته شدن پرچم «عدالت خانه خواهی» تا. . . پایان «مشروطه دوم» - تنها با عنایت كامل و دقیق به مسائل زیر ممكن می باشد:
▪ مطالعه و بررسی دقیق «گذشته» و «آینده» یكایك دست اندر كاران مشروطیت.
چه سعدالدوله و مستشارالدوله و وثوق الدوله و ناصرالملك و ظل السلطان و ملك المتكلمین و تقی زاده و سید جمال واعظ و حسینقلی خان نواب و اردشیر جی و یفرم - و چه سید محمد طباطبایی و آخوند ملا كاظم خراسانی و نائینی و ثقه الاسلام و ستارخان - و چه حاج شیخ فضل الله نوری و آخوند ملاقربانعلی زنجانی و شیخ محمد خمامی و سید محمدكاظم یزدی و. . . در سالهای پیش و پس از مشروطیت.
▪ خط مشی كلّی و نیز تاكتیكهای موضعی و موقعی روس تزاری و انگلیس در كشورمان، در طول جریان مشروطه، از آغاز تا فرجام.
● عدم اكتفا به ظواهر دلفریب و متشابه شعارها و خواسته ها و بذل توجه خاص به «معانی و تفاسیر گوناگون جناحهای مختلف از واژه هایی نظیر آزادی، مساوات، عدالت، استبداد، و غیره».
▪ دقت نظر پیرامون میزان تقوی و اخلاص وپایبندی گروهها و شخصیتها به مبانی اسلامی و مصالح ملّی، درجه وارستگی یا وابستگی آنها از گرایشهای انحرافی و سر سپردگیهای سیاسی و بالاخره مقدار اطلاع یا عدم اطلاع ایشان از دستها و دسیسه های استعماری.
▪ تفكیك و باز شناخت جریان اصیل و عمومی نهضت از جریانات انشعابی و انحرافی.
▪ تشخیص و تفكیك «زعمای اصیل و مستقل و مومن و آگاه نهضت» از «رهبران پاكدل و خیراندیش ولی اغفال شده و بازی خورده» و نیز «انقلابی نمایان فرصت طلب و ابوالملّه های كاذب و سر سپرده»، و بدیگر تعبیر: تفكیك رجال صالح دینی و سیاسی از خود فروختگان مزدور یا خودباختگان مشتبه و بالاخره تمییز و تعیین «جریان عدالت خواهی» و «مشروطه مشروعه» از خط «مشروطه خواهان تندرو و سكولار».
▪ به منظور رعایت كامل و دقیق نكات و مسائل فوق، علاوه بر استقراء كامل آثاری كه مستقیم و غیرمستقیم در زمینه تاریخ دو قرن اخیر كشورمان نوشته شده و در فهم و درك مسائل تاریخی كارساز و موثر است - باید كلیه مكاتبات، مراسلات، اعلامیه ها، بیانیه ها، لایحه ها، سخنرانیها و نوشته های خصوصی و عمومی روحانیون شیعه (در داخل و خارج ایران) را كه به نحوی در ربط با مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی ملت ایران قرار دارد و نشانگر نظریات و اقدامات آنان در مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی، و هدایت جریان غرب زدائی و پیشبرد خط حاكمیت اسلام توسط آنان در بین مردم این سرزمین می باشد، تتبع و گردآوری نموده و مورد تحقیق و تدقیق قرار داد.
▪ تاریخ مشروطه؛ درسهای ارزنده برای امروز و فردای ایران
تاریخ، آینه عبرت و گنجینه تجارب است و بر مدار اصول و سنن ثابتی می چرخد كه ریشه در اراده جاوید و لایزال الهی دارد و سعادت فرد و جمع، در دیروز و امروز و فردای تاریخ، مرهون شناخت و رعایت دقیق این سنن در حیات فردی و اجتماعی است. . . با این همه، امّا بایستی از فرو افتادن به دام قیاسهای صوری و سطحی (و احیاناً نابجا و مع الفارق ) تاریخی پرهیز كرد و خصوصاً از خلط میان اوضاع و احوال خاص «گذشته» و «حال» برحذر بود.
آری، می توان (در اصول و سنن) قائل به تكرار تاریخ بود، امّا در عین حال، بایستی در حدّ و رسم این تكرار به دقت اندیشید و «مرز» و «ماهیت» و «كیفیت » دقیق آن را نیك دریافت و از هرنوع مبالغه یا مسامحه در این راه پرهیز كرد و بالأخص، از اطلاق صورت «حال» بر ماده شرایط و مقتضیات خاص «گذشته» (كه «استشراق» و خاورشناسی، و تحلیلهای به اصطلاح «علمی» جدید از تاریخ، امروز سخت گرفتار آن است) خودداری نمود و از تأویل و تفسیر «ظاهر » حوادث تاریخی به باطن اوضاع و احوال «حال» و «آینده» بر كنار ماند.
و بدین منظور، در تجزیه و تحلیل حوادث پیشین، گذشته از قبول رنج تتبع و تحقیق جامع و كافی در موادّ و مصالح تاریخی، از توجه لازم به «مقدّمات و مقارنات» و نیز «لوازم و ملزومات ویژه» آن دوران غفلت نكرد. به عنوان نمونه، نباید از نظر دور داشت كه اوضاع و احوال و شرایط سیاسی - اجتماعی - نظامی - صنعتی و آموزشی كشورمان در عصر مشروطه و قاجار، با وضعیّت سیاسی اجتماعی. . . ایران كنونی، از برخی جهات، تفاوتهای بارز و عمده ای دارد وا ین تفاوتها، خود به خود، برخوردها و عكس العمل های دوگانه ای را در قبال برخی امور ظاهراً مشابه و یكسان طلب می كند. (۳۶)
نویسنده :علی ابوالحسنی (منذر)
۳۳ -گفته می شود كه شیخ فضل الله نوری در پاسخ به سؤالات محكمه كذایی اظهار داشته است: «من مجتهد هستم، و بر طبق الهامات قوّه اجتهاد و شم ّ فقاهت، راهی را كه مطابق شرع تشخیص دادم پیروی نمودم». آیا این سخن - كه شیخ، از صمیم جان، آن را باور داشته و استقامت كم نظیرش در پای دار نیز بهترین شاهد صدق این حقیقت است - دست كم لزوم تجدید نظر در پاره ای از داوریهای مورخان مشروطه را ضرورت نمی بخشد و به ما هشدار نمی دهد كه روش خویش را در تحقیق و تحلیل تاریخ دگرگون سازیم؟
۳۴ -در حاشیه برخورد آرای در انقلاب مشروطیت، حمید عنایت، مندرج در: یادنامه استاد شهید مطهری، ص .۱۵۳
۳۵- رایس می افزاید: «و به همین دلیل كه خصوصیات مذهبی و نژادی در آن به هم آمیخته است، آزادی خواهان ایرانی خیلی راحت و آسان توانسته اند آن را بر ضدّ سلسله ای كه از تبار ایرانی نیست و خود نیز جیره خوار یك امپراتور خارجی است به كار اندازند. روی همین قسمت فكر كن و آناً متوجه خواهی شد كه چه اختلافی میان ایران و مصر وجود دارد. در اینجا، در این نهضتی كه برپا شده، تمام اجزا و عناصر تشكیل دهنده نهضت را كه عبارتند از نژاد، مذهب، و روحیه اصلاح طلبی، می توان مشاهده كرد». ر. ك، نامه های خصوصی. . . سر اسپرینگ رایس، ترجمه دكتر شیخ الاسلامی، ص .۱۸۱
۳۶- چنانكه در كتاب «دیده بان، بیدار» گفته ایم: «كشور ما در صدر مشروطه، فاقد یك ارتش گسترده و مقتدر مركزی (آن هم، كاملاً ملّی و رها از دخالت مستشاران بیگانه) بود و از شبكه ارتباطات وسیع خبری و نیز وسائل نقلیّه سریع امروزی بهره چندانی نداشت. علاوه، از مشكلاتی همچون كمبود چشمگیر عناصر با سواد، فقدان نظام آموزش و پرورش اجباری و متمركز، عدم امنیّت كافی طرق و راههای خارج از شهر، رنج می برد و در عین حال شدیداً گرفتار نفوذ فزاینده و دخالت زننده دو همسایه مقتدر و سلطه جوی جنوبی و شمالی بود و افزون بر این همه، هیچ گونه سابقه و تجربه كار پارلمانی نیز نداشت و فرهنگ «آزادی»، به مفهوم غربی آن، مطلقاً نهادینه نشده بود»، و پیدا است كه امروزه، در كشورمان، وضع از جهات گوناگون فرق می كند.
منبع : روزنامه کیهان