شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


رمانتیک ناراحت کننده


رمانتیک ناراحت کننده
«داغ ترین درجه» را از جهتی می توان با «آنی هال» ساخته وودی آلن مقایسه کرد. هر دو فیلم داستان یک رابطه را به طور کامل از آغاز تا پایان به تصویر می کشند (البته «آنی هال» از نظر طنز خاص وودی آلن نیز بهره مند شده است)؛ ملاقات اول، دوران خوشی و در آخر دگرگونی عشق به خشم و آغاز مشاجره و متهم کردن طرف مقابل. «اتان هاوک» کتاب ۱۹۰ صفحه یی که در سال ۱۹۹۶ نگاشته است را به فیلمنامه تبدیل و آن را کارگردانی کرده است. فیلم به داستان کتاب وفادار است و جز دو تغییر کلیدی، حال و هوای کتاب کاملاً حفظ شده است. در پرداخت نهایی فیلم، طعم آثار ریچارد لینک لیتر نیز احساس می شود (در مقدمه رمان از لینک لیتر تشکر کرده است.)
نتیجه نهایی اثری صمیمی و هوشمندانه است. مخاطبانی همراه با قهرمان داستان اوج می گیرند و در آخر همراه با او سقوط و ویرانی را تجربه می کنند.
قهرمان فیلم، ویلیام (مارک وبر) در روابط عاطفی اش ناموفق است. اعتراف او را می شنویم که می گوید بلد نیست چطور باید با زن ها برخورد کند. در نتیجه هنگامی که در یک «بار» در نیویورک با سارا (کاتالینا ساندینومورنو) برخورد می کند، به سرعت عصبی می شود و دست و پایش را گم می کند. خوشبختانه سارا هم مشکل مشابهی دارد. ویلیام بازیگر است و سارا نوازنده و هیچ کدام پول چندانی ندارند. آنها مدتی با هم زندگی می کنند، اما هیچ شباهتی به زوجی عاشق ندارند. در نهایت، طی سفری که برای گذراندن تعطیلات به مکزیک می روند، عشق شان را به هم ابراز می کنند و در آستانه ازدواج قرار می گیرند. ویلیام مطمئن است که عشق زندگی اش را یافته است اما چنان که از گفته های راوی درمی یابیم، شکست تلخی در انتظار او است. سارا پیش از ویلیام به نیویورک بازمی گردد تا کار خود را از سر بگیرد و وقتی ویلیام چندی بعد از او بازمی گردد متوجه می شود نگاه سارا نسبت به او و رابطه شان تغییر کرده است. رفتارهای سرد سارا چند روز ادامه می یابد تا آنجا که در نهایت به ویلیام می گوید تمایلی به ادامه رابطه ندارد. در همین حین و در جریان داستان می فهمیم شخصیت ویلیام تحت تاثیر گذشته اش است و کودکی که در آن با مادری سلطه جو (لورا لینی) و پدری لاقید و بی مسوولیت (اتان هاوک) زندگی کرده است.
یک ساعت اول فیلم، به شدت حال و هوایی رمانتیک دارد. بیننده می داند که مشکلات به زودی شروع خواهند شد، اما این مانع از غرق شدن در رمانس فیلم نمی شود. ترکیب مارک وبر و کاتالینا ساندینومورنو به خوبی جواب می دهد. بیننده کاملاً می پذیرد این دو دل به هم باخته اند. هرچند در مورد همه چیز از خانه مشترک شان تا ازدواج کردن با هم سردرگم و درگیر تردیدند. حوادث و تکه ها به خوبی در کنار هم جفت و جور شده اند. یادداشت های صبح بخیر»ی که وقتی ویلیام می فهمد سارا در نزدیکی خانه اش زندگی می کند، برایش می فرستد و عدم توانایی او در انجام آنچه در «لحظه» باید در موردش تصمیم بگیرد.
اما بخش دوم فیلم به جذابیت بخش اول نیست. در این بخش تصویر ویلیام بیچاره را می بینیم که ذره ذره در گرداب خود فرو می رود. عشق ناپدید شده و فیلم تبدیل شده است به مطالعه یی نه چندان گیرا از زندگی یک مرد جوان و تلاش او برای تثبیت خود پس از اولین شکست عشقی زندگی اش. شخصیت های فرعی خوب ظاهر می شوند، اما نمی توانند خلاء حضور بصری مورنو در نیمه دوم فیلم را جبران کنند. مارک وبر نیز در نقش ویلیام بازی قابل قبولی ارائه می دهد، اما بازی او پیش از اینکه بازی خودش باشد، آن بازی یی است که اگر بنا بود اتان هاوک نقش را بازی می کرد، ارائه می داد. شاید وبر بازیگری نبود که بتواند بدون کمک کاتالیزوری مانند مورنو، وزن فیلم را بر دوش خود حمل کند.
دو تفاوت عمده فیلم «داغ ترین درجه» با کتاب، یکی تغییر محل تعطیلات از پاریس به مکزیک است. دلیل این تغییر احتمالاً مسائل اقتصادی و لجستیکی بوده است، اما به هر حال در فیلم خوش نشسته است و مشکلی در حکایت آن به وجود نیاورده است. تفاوت دوم این است که در کتاب سارا دختری توصیف شده که قیافه یی «بامزه» و البته کمی اضافه وزن دارد، اما در فیلم سارا دختری بسیار جذاب است. این تغییر در ظاهر این شخصیت، نوع روابط میان ویلیام و سارا را دچار تغییر می کند و به لحاظ بصری در فیلم تاثیر می گذارد، هرچند در فیلم این طور وانمود می شود که سارا چهره یی معمولی دارد. «داغ ترین درجه» در بخش هایی به پرگویی می افتد، اما دیالوگ های آن معمولاً جالب و باورپذیر و روزمره هستند. کتاب اثری تامل پذیر است و فیلم نیز که همه دیالوگ های آن از کتاب برداشته شده، همین طور است. در هر حال نویسنده کتاب و کارگردان شخص واحدی بوده است و اثری را که اقتباس کرده، به خوبی می شناخته.
از نقاط مثبت اثر می توان از موسیقی متن آن نیز نام برد که «جس هریسون» ساخته است. اتان هاوک فیلم را به شیوه خاص خودش ساخته و نتیجه این پروسه اثری شده است که در عین رمانتیک بودن ناراحت کننده است. به هر حال «داغ ترین درجه» فیلمی است که ارزش دیده شدن را دارد.
منبع؛ ریل ویوز
جیمز براردینلی
ترجمه؛ مهدیس امیری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید