شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چرا راه صحیح اصول گرایی اصلاح طلبانه است؟


چرا راه صحیح اصول گرایی اصلاح طلبانه است؟
محور اصولگرایی، ارزشگرایی است و ارزشها نیز با اصول اخلاقی در پیوندی ناگسستنی قرار دارد.
در این نوشتار برآنیم تا به بررسی نسبت میان اخلاق و سیاست در نظام جمهوری اسلامی و جامعه امروز ایران بپردازیم. اگر چه در جهان قدرت محور امروز، این نسبت به فراموشی و غفلت دچار شده است، اما در نظام اسلامی ما که مدعی ارایه الگویی کامل از نظام مردمسالاری دینی در جهان است این رابطه و پیوند باید به طور جدی مورد توجه و دقت قرار گیرد. حال باید دید اصولگرایی راستین که ما از آن با عنوان اصولگرایی اصلاح طلبانه یاد می کنیم چه منظر گاهی را در خصوص نسبت میان این دو مقوله اتخاذ می کند.
محور اصولگرایی، ارزشگرایی است و ارزشها نیز با اصول اخلاقی در پیوندی ناگسستنی قرار دارد. عمل به اصول اخلاقی به عنوان یکی از مهمترین ارزش های اسلامی و انسانی، مورد تاکید اصولگرایی راستین است.
بنابراین از منظر اصولگرایی اصلاح طلبانه رفتار مبتنی بر اخلاق یک اصل است و از این رو سیاست در معنای قدرت محور و غیر اخلاقی آن با اصولگرایی سازگار نیست زیرا سیاست ورزی از منظر اصولگرایی نمی تواند اخلاقی نباشد.
ممکن است این پرسش به ذهن متبادر شود که در فضای سیاست مدرن که مبتنی بر نوعی اصالت قدرت است و اخلاق را تنها تا آنجا مودی به عمل می داند که به تحقق اصل قدرت کمک کند، چگونه می توان از سیاست اخلاقی دم زد و به آن عمل کرد؟
در پاسخ به این پرسش مهم و در عین حال خطیر می توان گفت آری اصولگرایی به معنایی که ما از آن مراد می کنیم با سیاست به معنای متعارف آن به گونه ای که در جهان امروز مشاهده می شود سازگار نیست و شاید به نوعی با آن در تعارض هم باشد.
چنانچه از منظر اصولگرایی اصلاح طلبانه به بحث بنگریم در می یابیم که با تکیه بر ارزشهای ناب انقلاب اسلامی ایران که می توان آن را اوج عمل به اصول اخلاقی با استفاده از سیاست دانست، قادر خواهیم بود تا به الگویی جدید برای سیاست ورزی دست پیدا کنیم.
الگویی که تاکید می کند سیاست به معنای راستین آن نمی تواند با عمل به اصول اخلاقی بیگانه باشد. اتفاقا مهمترین منبع قدرت برای حکومتی که سیاست را با اخلاق آشتی دهد، همین است چراکه باعث تقویت پایگاه مشروعیت آن و نهایتا افزایش قدرت حکومت می شود.
انقلاب اسلامی ایران و الگوهای جدید رفتاری در عرصه سیاست، نشان داد که می توان بدون تکیه بر آموزه های مسلط بر جهان امروز در خصوص سیاست ورزی که به نوعی اخلاق را قربانی سیاست می کند، و با تاکید بر ارزش های ناب اسلامی که در سنت ایرانیان به نحوی وسیع ساری و جاری است، سیاستی نوآیین را به عنوان بدیلی برای سیاست مدرن عرضه کرد.
نقش پر رنگ رهبری را در این میان نمی توان نادیده انگاشت. رهبر در نظام جمهوری اسلامی ایران هم نماد قدرت معنوی و اسلامی است و هم نماد قدرت سیاسی و این بهترین مصداق جمع اخلاق و سیاست است.
اما متاسفانه برخی از مسئولین علرغم سر دادن شعار اصولگرایی، بدیهی ترین اصول اخلاقی را در جهت رسیده به منافع و مناصب سیاسی و اقتصادی نادیده می گیرند. آیا "صداقت" از اصول مسلم اخلاقی نیست و دین مبین اسلام بر آن تاکید فراوان نداشته است؟ آیا سیره پیامبر اسلام و امامان معصوم گواهی بر صداقت ایشان در همه عرصه های زندگی اعم از فردی و اجتماعی نیست؟ آیا سخن از اصولگرایی به معنای الگو قرار دادن این بزرگان در جهت فلاح و رستگاری ما در همه عرصه ها تلقی نمی شود؟ چگونه می توان به زبان دعوی اصولگرایی داشت اما در عمل والاترین اصول اخلاقی و ارزشی را زیر پا نهاد؟ این جز تحریف اصولگرایی چه معنایی می تواند داشته باشد؟
از منظر اصولگرایی اصلاح طلبانه برجستگی اخلاق در سیاست یک اصل اساسی است. چنانچه سیاست ورزی از منظر اصولگرایی را وسیله ای بدانیم در جهت نیل به اهداف و آرمان های بلند انقلاب اسلامی که بی شک تحقق ارزشهای اخلاقی در جامعه و میان مسئولین نیز بخش عمده ای از آن را تشکیل می دهد، آنگاه نمی توانیم به بهانه های مختلف اصول اخلاقی را زیرپا گذاریم و بگوییم که سیاست اقتضائات خاص خودش را دارد. مردم مسلمان ایران به عنوان مهمترین پایگاه قدرت انقلاب اسلامی، مردمانی ارزش محورند.
سیاست ورزی به معنای متعارف آن یعنی تعامل در بازاری که کالای آن صرف قدرت است، همواره با سوء ظن از جانب این مردم روبرو بوده است. بنابراین عمل سیاسی به معنای کاملا عرفی و مدرن آن نه تنها جذابیتی ندارد بلکه کارایی چندانی نیز از خود نشان نداده است.
مردم ایران به رفتارهای سیاسی ای از قبیل آنچه از امام راحل (ره) می دیدند دلبستگی و اعتماد دارند. امام خمینی و اساسا نقش رهبری مذهبی در ایران نگاه مردم را به سیاست تا حد زیادی تغییر داد. ایرانیان پس از انقلاب شکوهمند اسلامی انتظار دارند که سیاست مداران شان آدمیانی صادق و راستگو و درست کردار، و به در یک جمله "اخلاقی" باشند.
جمله پر معنای رهبر معظم انقلاب و هشدار ایشان در خصوص غفلت از ارزشهای متعالی نظام اسلامی در همین راستا قابل ملاحظه است:" انقلاب برای این نیست که کسانی بروند و کسان دیگر بیایند؛ انقلاب برای این است که ارزشها در جامعه تغییر کند؛ اعتبار و ارزش انسان به عبودیت خداست؛ انسان بنده خدا باشد، برای خدا کار کند، در آیات خدا تدبر کند، عالم را درست بشناسد، کمر به اصلاح مفاسد جهانی و بشری ببندد و از خود شروع کند؛ هر کدام ما از خودمان شروع کنیم".
البته وجه دیگر اصولگرایی اصلاح طلبانه خردورزی و عمل به دستورات عقل به عنوان موهبتی الهی است. این بدان معناست که در روند ارزشگرایی می بایست تحولات و تغییرات را نیز در نظر گرفت و به اقتضاء زمان و مکان روند های جدیدی را آزمود. در واقع چنانکه مقام معظم رهبری فرموده اند:" آنهایی که به ارزش ها توجه می کنند و تحول و پیشرفت را نادیده می گیرند، تحجر تهدید شان می کند و باید مراقب باشند".
نکته دقیقا در اینجا نهفته است که صرف ارزشگرایی به ویژه اگر در دایره شعار باقی بماند کافی نیست و ارزشگرایی در عمل به ارزشهاست که خود را آشکار می سازد. عمل به ارزشهای اصیل و ناب و محور قرار دادن آنها در عرصه سیاست در عین توجه به اصول عقلانیت و خردمندی، شاکله اعتقادی اصولگرایی اصلاح طلبانه است که در اساس معتقد به رجعت سیاست به اخلاق نه فقط در نظر که در عمل است.
منبع : امید


همچنین مشاهده کنید