پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شستن ظرف و تخیل زنانه


شستن ظرف و تخیل زنانه
می‌دانیم که امر خانه همواره امری‌زنانه فرض شد‌ه‌است از این رو بسیاری از جامعه‌شناسان کلاسیک امر زنانه را در بحث زندگی روزمره و حوزه عمومی مورد توجه قرار ندادند امر روزمره زنانه خود نیز متفاوت از امر روزمره مردانه در نظر گرفته‌می‌شود. امر روزمره زنانه با مناسک روزانه زندگی خصوصی یعنی سپهر خانوادگی زنانه مرتبط می شود. از سوی دیگر امر مردانه وجود دارد یعنی عرصه‌های روزمره در سپهر عمومی که عمدتا به واسطه مردان ساخته می‌شود. این امر خود تائیدی است براین نکته که عمدتا خیابان بیش از خانه به عنوان سپهر متداول زندگی روزمره دیده شده است.
بدن زن در امر خانه تحت کنترل قیودات و مناسک امر خانگی قرار می‌گیرد واز طریق کرداری تکراری، بدن را به روزمرگی عادت می‌دهد. اما مسئله این است که نمی‌توان امر خانه را به امری عادتی و تکراری تقلیل داد. امر خانگی از یکسو تکراری و ملال آور است از سوی دیگر از طریق توجه به تخیلات زنانه و واکنشهای بدن می‌توان خلاقیت و ابداعات زیست زنانه را درامر تکراری خانگی مشاهده کرد.
اگر بخواهیم به زبان دوسرتو صحبت کنیم باید مقاومت را در کرختی امر زنانه ببینم و از سوی دیگر از ابداعات کردارهای زنانه درخانه غافل نباشیم. دو سرتو امرروزمره را قلمرو مقاومت ( مجازی و عملی) می‌بیند. اما در اینجا مقاومت (resistance) مترادف با مخالفت (opposition) در نظر گرفته‌نمی‌شود. مفهوم مورد نظر وی به استفاده‌ای که از این اصطلاح در الکترونیک و روانکاوی می‌شود نزدیک است. «چیزی که جریان انرژی مسلط را پراکنده می‌کند و به عقب می‌راند. در نظر دوسرتو مقاومت همان‌قدر فعالیتی برخاسته از انرسی، کرختی و سکون است که از اشکال جدید و نوآورانه برخاسته است»(هایمور، ۲۰۰۲: ۱۵۱ـ ۱۵۲). مقاومت بیش‌از آنکه واژگونی قدرت باشد عرضه تبیین متکثر و متفاوتی از قدرت‌ها است. از این رو مقاومت هم نگاه دارنده و حفظ کنده است و هم موجب خلق برخی چیزهای جدید می‌شود.
اجازه دهید یک نمونه کار تکراری خانگی را از طریق توجه به شستن ظروف با هم مرور کنیم. یکی از دانشجویانم چندی پیش برایم از طریق ایمیل پیام گذاشت که او در هنگام شستن ظروف و در عین دلزدگی که از این امر احساس می‌کرد به کمک تخیل و خاطره به نکاتی از زندگی روزمره دست یافت که انجام این عمل را برای او به امری دلنشین ( در عین آنکه امر کسالت آوری خود را حفظ کرده) بدل کرده‌است. چنین کرداری دقیقا همان چیزی است که ما از معنای مقاومت و خلاقیت در زندگی روزمره زنانه می‌فهمیم. شستن ظرف که کرداری تکراری و امری ملال‌آور در زندگی خانگی است در درون خود این فرصت را می‌دهد که امری نوآورانه و خلاقانه ظهور کند. در اینجا ما نوعی تاکتیک ضدانضباطی را در استراتژی حاکم (شستن عمل تکراری ظروف) شاهدیم. موقعیتی که در آن ناخودآگاه فرد در تخیل فرو می رود و به کاری غیر از شستن ظرف فکر می‌کند همان فرصتی است که علیه کار تکراری پدید آمده است. تخیل و یادآوری خاطرات لذت بخش گذشته هنگام انجام عمل تکراری و ملال آوری چون شستن ظرف همان تاکتیکی است که استراتژی‌های حاکم و مسلط بر زندگی روزمره را برای مدتی مختل می‌کند. چنین تخیل لذت بخشی هنگام امور ملال آور در واقع بازی در زمینی است که به دیگری تعلق دارد اما در واقع کاربردی متفاوت از قواعد جاری و عادتی زندگی روزمره بر مبنای علائق کنشگر می‌یابد. در اینجا شیوه طفره رفتن از سیطره نظم مستقر به گونه‌ای دیگری تحقق می‌یابد. طفره رفتن نه از طریق سرپیچی بلکه از طریق تعویض کاربرد رویه‌های عمل ممکن شده‌است.

عباس کاظمی
http://kazemia.persianblog.ir