چهارشنبه, ۱۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 5 June, 2024
مجله ویستا


پیشرفت در علوم اجتماعی


پیشرفت در علوم اجتماعی
یكی از مسائل مشخص علوم اجتماعی كه فیلسوفان این رشته بدان علاقه مندند، مسئله نبود «پیشرفت» در علوم اجتماعی در مقایسه با علوم طبیعی است. این مسئله یكی از نگرانی های عمده علوم اجتماعی است. معمولاً «تبیین» در علوم اجتماعی مبتنی بر «روانشناسی عامیانه» (یا همان تبیین مبتنی بر فهم عرفی) است كه «پیشرفت» بر اساس این نوع «تبیین» به سختی حاصل می شود. به طور كلی مسئله «پیشرفت» را می توان به صورت زیر مشخص كرد:
۱- بهبود و اصلاح «روانشناسی عامیانه» درون یك نظریه كلی در باب رفتار انسان كه دقت پیش بینی و قدرت تبیینی «روانشناسی عامیانه» را افزایش دهد (اصل هدایت كننده روانشناسی عامیانه این است: اگر هر فردی خواهان B است و او باور دارد كه A وسیله ای برای رسیدن به B تحت شرایطی خاص است، پس او A را انجام می دهد، این اصل را L می نامیم).
۲- چرا در فقدان اصلاح و تكمیل L، هیچ جایگزینی برای آن پیدا نشده است. برای اینكه این دو مسئله را دقیق تر بفهمیم، سعی می كنیم اصل L را برای تبیین «علی» یك عمل خاص به كار ببریم.
ما در فلسفه علم یك دستورالعمل استاندارد برای تبیین «علی» یك رویداد منفرد به نام «قانون فراگیر» (covering Law) یا «قیاسی - قانونی» (deductive_nomological) دراختیار داریم كه به شرح زیر است: رخداد یك رویداد باید از یك یا چند «قانون كلی» و شرایط «اولیه» قابل استنتاج باشد. شرایط «اولیه» به طور غیردقیق مجموعه ای از وضعیت ها یا شرایط است كه علت یك رویداد هستند، رویدادی كه قرار است «تبیین» شود. مثلاً با توجه به قانون گازها (pv=rt) و دمای گاز و حجم محفظه ای كه گاز در آن است می توانیم فشار گاز را در آن محفظه اندازه بگیریم. این مدل، «قیاسی - قانونی» خوانده می شود چون از دو مقدمه (یعنی شرایط اولیه و یك قانون كلی) رویدادی را كه قرار است تبیین كنیم به صورت قیاسی استنتاج می كنیم. «قانون» در اینجا نقش مرتبط كننده دارد یعنی شرایط اولیه را به رویدادی كه قرار است تبیین شود، متصل می كند. توجه كنید اطلاعاتی كه از تبیین «قیاسی - قانونی» حاصل می شود ما را در «پیش بینی» آن رویداد نیز قادر می سازد. البته علوم طبیعی به طور كلی علاقه مند به تبیین رویدادهای خاص نیستند و این تا حد كمتری برای اكثر علوم اجتماعی نیز صادق است.
تنها تاریخ است كه صریحاً به دنبال تبیین رویدادهای خاص است. اما چنین تبیین هایی بسیار مهم است، چون این گونه تبیین ها وسیله ای برای ما فراهم می كنند تا بتوانیم قوانین و نظریه هایی را كه به خدمت گرفته می شوند تا رویداد مورد نظر را تبیین كنند، مورد آزمون قرار دهیم. مثلاً اگر بخواهیم یك عمل انسانی خاص را تبیین كنیم با استفاده از اصل L و مجموعه ای از گزاره ها درباره باورها و امیال فرد، عمل او را تبیین می كنیم. بگذارید با یك مثال مسئله را دقیق تر باز كنیم: فرض كنید «علی امروز صبح با چتر به محل كارش می رود» چرا او چنین كاری انجام می دهد؟ می توان عمل او را این گونه تبیین كرد:
۱- شرایط اولیه: الف- علی خواهان B است یعنی امروز خیس نشود. ب- علی باور دارد كه A یعنی حمل چتر، بهترین روش برای رسیدن به B (خیس نشدن) است.
۲- قانون: هر فردی اگر خواهان B است و باور دارد كه بهترین روش برای رسیدن به B، انجام A است، پس او A را انجام می دهد. با استفاده از شرایط اولیه و قانون نتیجه می گیریم كه به چه علت علی امروز با چتر به محل كارش رفته است. این تبیین به نظر می رسد متكلف و مطنطن باشد. ما می توانیم به طور خلاصه بگوییم «چون علی فكر می كند امروز باران می آید، همراه خودش چتر می آورد.» اما چیزی كه پشت این تبیین خلاصه قرار دارد، همان تبیین مطنطن و متكلف بالا است. اگر این تبیین را علمی بنامیم چه مزیتی باید داشته باشد؟
چون همه ما می دانیم «ممكن است» علی همیشه همراه خودش چتر بیاورد، چه هوا بارانی باشد و چه نباشد. مثلاً ممكن است او به هنگام پیاده روی نیاز به یك عصا داشته باشد اما نمی خواهد مردم فكر كنند كه او مشكلی دارد، بدین دلیل همراه خودش چتر می آورد. حتی ممكن است كه او بخواهد به هنگام بارندگی خیس شود و به طور خرافه آمیزی فكر می كند اگر همراه خودش چتر بیاورد، باران خواهد آمد. هر یك از این امیال و باورها به همان اندازه كه ما در تبیین بالا نشان دادیم با توجه به اصل L كار می كنند.
برای اینكه تبیین ما صحیح باشد ما نیاز به شواهدی داریم كه باورها و امیالی كه در تبیین بالا به علی نسبت دادیم درست باشند یعنی علی آنها را مد نظر داشته باشد. حال فرض كنید كه ما می خواهیم پیش بینی كنیم كه آیا علی فردا همراه خودش چتر می آورد یا نه. برای این منظور ما باید بفهمیم آنچه را كه علی می خواهد و باور دارد تا فردا صبح انجام دهد. بدون این اطلاعات ما نمی توانیم از اصل L برای پیش بینی عمل علی استفاده كنیم. چون ما نمی توانیم «شرایط اولیه» را تعیین كنیم، شرایطی كه نیاز است تا با همراهی اصل L ما بتوانیم عمل علی را فردا پیش بینی كنیم (پس می توان گفت مهمترین مزیت یك تبیین علمی، قدرت پیش بینی كنندگی است). اما چگونه می توان از باورها و امیال افراد اطلاع پیدا كرد؟ ساده ترین راه سئوال از خود آنها است. اما گاهی اوقات افراد نمی خواهند آنچه را كه باور دارند و آنچه را كه می خواهند به ما بگویند. ما می توانیم از طریق مشاهده رفتار آنها به باورها و امیالشان پی ببریم (به صورت مستقیم یا با آزمایش). قطعاً ما نمی توانیم ذهن افراد را بخوانیم. بنابراین ممكن است به شیوه های بالا متوسل شویم. اما هم «سئوال كردن» و هم «مشاهده كردن رفتار» در واقع جنبه هایی از استراتژی یكسانی هستند، یعنی ما از اعمال، باورها و امیال را استنتاج می كنیم.
Philosophy of social sCience Rosenberg ۱۹۹۵.
احمدرضا همتی مقدم
منبع : روزنامه شرق