جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
سال شلاقی
سالها پیش وقتی فجایع بزرگی اتفاق می افتاد، مردم بی آنکه توجهی به تقویم رسمی یا نامگذاری های حکومتی داشته باشند تقویم شان را بر اساس آن فاجعه تنظیم می کردند. مثلا می گفتند سه سال بعد از "سال وبایی" فلان وزیر جایش را به فلان وکیل داد. این علاوه بر اینکه روشی بود برای فراموش نکردن سال و ماه، نوعی یادبود برای قربانیان و نوعی شهادت برای وجود ظلم تلقی می شد. تقویم با این روش همچنان خون آلود می ماند تا زندگان و آیندگان فراموش نکنند روزی روزگاری بیگناهان زیادی مورد تعدی همنوعانشان یا طبیعت واقع شدند.
این ما نیستیم که بر سالها اسم می گذاریم که این کاری بی معنی است.این سال ها هستند که اسم شان را به ما تحمیل می کنند. چون پیش آمده در سالی که ما نام "صلح و دوستی" را برایش برگزیده ایم میلیونها نفر در جنگ های میهنی یا کشمش های داخلی جان باخته اند و آدم های زیادی با دشمنی و نفرت به یکدیگر زخم زده اند .
وقایع تلخ سال هشتاد و شش بخواهیم یا نه اسمش را بر پیشانی ما مصرف کنندگان اکسیژن ٍ ایران کوبیده است. هزار و سیصد و هشتاد و شش سالی بود که برای کارگرانی که در مراسمی مسالمت آمیز شرکت کرده بودند حکم شلاق صادر و اجرا شد. هشتاد و شش، سالی بود که برای فعالین حقوق زن حکم شلاق و زندان صادر شد. سالی که دو جوان بیست و هفتاد ساله به بازداشت موقت رفتند و زنده بیرون نیامدند.در این سال دانشجویانی را به اتهامی واهی در تمام ماه هایش در اوین نگاه داشتتند و از تحصیلی که از پس مصیبت کنکور جوازش را بدست آورده بودند محروم کردند. در سال هشتاد و شش نه تنها مخدوش ترین و ناعادلانه ترین انتخابات سی سال اخیر برگزار شد که آن را به اسم فتح الفتوح در رسانه های رسمی جشن گرفتند. اما علی رغم همه ی این فجایع به گمان من سال هشتاد و شش با شلاق هایش در یادها خواهد ماند. چرا که شلاق های فرود آمده بر پیکر کارگران نشانه ای انکارنشدنی از عریانی و خشونت ظلم است و می تواند نمادی برای همه ی این فاجعه ها باشد.
و اما سال هشتاد و هفت با خودش بطور طبیعی امید به همراه خواهد آورد. امید به اینکه بگوییم یک سال بعد از "سال شلاقی" کارگران توانستند سندیکا تشکیل دهند. دو سال بعد از "سال شلاقی" زنان توانستند به برابری های حقوقی که حداقل خواست آنان است دست پیدا کنند. سه سال بعد از "سال شلاقی" همه ی روزنامه نگاران زندانی آزاد شدند و روزنامه ها توانستند بی ترس از تیغ بی منطق سانسور و توقیف منتشر شوند. شاید همه ی اینها خوش بینی ابلهانه ای باشد. اما امید تنها چیزی است که از آنهمه شور و شوق برای بهتر شدن زندگی آدمها برای ما باقی مانده است. دنیا را چه دیدید. شاید اسفندماه سال هشتاد و هفت به ما اجازه ی چنین خوش بینی هایی را بدهد و بتوانیم بی خجالت آن را "سال امید" بدانیم که نوبتی هم باشد، نوبت اسم های خوب است.
بابک سعدی
منبع : دسترنج
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب