سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

چرا ۱۶سرباز ایرانی ربوده شده اند؟!


چرا ۱۶سرباز ایرانی ربوده شده اند؟!
تصاویر پخش شده از شبکه العربیه که سربازان جوان و البته رشید پرسنل ناجا را که توسط گروهگ تروریستی موسوم به جند الله از پاسگاه مرزی سراوان در سیستان و بلوچستان ربوده شده اند، نشان می دهد، علاوه بر دردناک بودن ، هشداری است جدی به دستگاه های امنیتی- اطلاعاتی کشور و نیز همه نیروهای سیاسی برای تشکیل جبهه متحد برای مبارزه با تروریسم. اما معمولا پرداختن به این حوادث از انجا که ذیل موضوعات امنیتی گنجانده می شود ، به جز از طریق مبادی رسمی تابویی است که البته باید شکسته شود.
● امنیت و رسانه
متاسفانه در میان هیاهوی اخبار خارجی و داخلی ، این خبر چنانکه باید و شاید مورد مداقه و تحلیل رسانه ها قرار نگرفته است.
اصولا یک جهت گیری غالب در سیاست گذاری های رسانه ای ما این است که برای جلوگیری از طرح مباحثی که نشان دهنده نقاط ضعف احتمالی مان در مسایل امنتی است ، باید از پوشش رسانه ای اخبار اینچنینی خود داری کرد. در این میان برخی از نهادهای امنیتی هم با تحلیل هایی نظیر اینکه دشمنان با انجام چنین عملیاتی علاوه بر خسارت فیزیکی تلاش می کنند تا اقتدار نیرو های امنتی را خدشه دار سازند، رسانه ها را مجبور به سانسور می کنند.
اما با نگاهی عمیق تر می توان قضیه را این گونه دید:انعکاس رسانه ای به موقع و دقیق و همه جانبه ی این چنین حوادثی می تواند امنیت سازی را از سطح یک مقوله صرف تخصصی به مقوله ای عمومی بدل سازد. این عمل نتایج و منافع متعددی خواهد داشت که بر مضار احتمالی آن غلبه می کند.
۱) عینی سازی تهدیدات دشمنان ملت ایران در برابر چشم خود ملت، ملل منطقه ای، و ملتهای جهان از طریق پوشش رسانه های ملی، منطقه ای و جهانی
۲) استفاده از تکنیک های متعدد خبری برای القائ هیجان لازم در افکار عمومی برای مبارزه ی همه جانبه و به خصوص فرهنگی-تبلیغاتی با تروریستها: چنان که دولت ترکیه از این طریق در مقابله با گرو هک تروریستی پ پ ک استفاده کرده است.
۳) تمرکز افکار عمومی بر روی توانایی های ویزه ی مقابله با تهدیدهای تروریستی: در این بخش با پوشش حرفه ای اخبار می توان تقویت بیش از پیش نیرویهای امنتی را تبدیل به مطالبه عمومی کرده و از این طریق دولت مردان را متوجه آموزش،حرفه ای سازی و تجهیز هر چه بیشتر نیرو های امنیتی به ویژه در مناطق مرزی پر خطر کرد.
● امنیت و نیروهای امنیتی
بخشی از سخنان معاون سیاسی امنتی سیستان و بلوچستان در خصوص به گروگان گرفته شدن عوامل نیروی انتظامی به دست مزدوران ریگی ، بسیار حایز اهمیت است:" چنین اتفاقی، پیش‌بینی و ۶ ساعت قبل به نیروها هشدار داده شده بود و پاسگاه به تمامی امکانات مجهز و تمامی افراد از شایستگی کامل برخوردار بودند؛ اما با این حال شاهد این حادثه بودیم !"
اگر این گفته ی معاون امنیتی سیستان و بلوچستان را ملاک قرار دهیم باید بپذیریم که به شکل غیر قابل باوری، نیرو های مرزی ما احتیاج به تقویت دارند. در این زمینه ما به طور کلی از دو مشکل رنج می بریم.
اول ساختار استخدام نیروها که عمده آن از طریق سرباز گیری انجام می شود. برای کارشناسان امنیتی پوشیده نیست که نیروهای غیر حرفه ای که از این طریق وارد سیستم امنیتی-انتظامی ما می شوند متاسفانه از کارایی بسیار پایینی برخودارند. یک سرباز وظیفه علاوه بر تحمل فشار ناشی از شرایط طاقت فرسای منطقه مرزی،از زندگی در شرایط سخت پادگانی ،از آموزش کم، ازعدم تمرکز نیروی فکری برای انجام وظیفه امنیتی و حتی از ضعف های جسمانی متعددی رنج می برد.
راه حل های فراوانی برای کارآ مد ساختن سیستم کهنه ی سرباز گیری در ایران وجود دارد که می تواند سر منشأ خدمات گسترده ای باشد که امید است با استفاده از کارشناسان خبره و فشار افکار عمومی، برنامه ریزان نیروهای مسلح برای این قضیه تدبیری شایسته بیاندیشند. در این زمینه باید به مرور مفاهیم اولیه پرداخت.
باید دید مهم ترین وظیفه یک سرباز چیست؟جواب بلادرنگ این است:حفظ امنیت. اما مهمترین کاری که یک سرباز برای حفظ امنیت می کند چیست؟ حفظ امنیت خود به معنای ابتدا کشته نشدن، اسیر نشدن و سپس کشتن و یا اسیر کردن دشمن. این ها عبارات بسیار اولیه در آموزش رزم انفرادی است که همه کسانی که دوره سربازی را می گذرانند باآنها آشنا می شوند. متاسفانه ابعاد وسیع معنایی چنین عبارات اولیه ای برای لا اقل بعضی از کارشناسان امنیتی ما، برای بعضی از سیاست مداران ما و بسیاری از مردم که محرم اخبار نیستند روشن نیست.
چگونه سربازی که هیچگونه توانایی جسمی و عملیاتی ویژه که هیچ، بلکه هیچ ذهنیتی روشن از ابعاد خطری که او و ملتش را تهدید می کند ندارد، به منطقه صفر مرزی اعزام می شود بدون اینکه هیچ گونه گزینشی در مورد او صورت گرفت باشد؟ چگونه است که در این مملکت برای یک پست غیر سیاسی و غیر امنیتی در سازمان اقتصادی دولتی، گزینش یک کارمند برای احراز توانایی های خاص آن شغل مدتها طول می کشد اما سربازانی که قرار است امنیت مرزهای این کشور فراهم کنند با کمترین آموزش و بدون گزینش های لازم و شایسته ،به چنین مناطقی اعزام می شوند؟
اما دومین عاملی که روند تقویت نیروهای امنیتی ما را کند یا متوقف کرده است، ذهنیت فرماندهان ارشد نیروهای امنتیی و به طور ویژه در این مورد نیروهای انتظامی ماست. با توجه به اینکه رسانه ها و در نتیجه نخبگان و افکار عمومی هم از ورود به مسایل امنتی احتراز می کنند، در نتیجه پاسخگویی هوشمندانه, علمی ، دقیق ، به موقع و کارساز ، جای خود را به بیانیه های رسمی، زمان گذشته و کمتر کارشناسی شده می دهد.
سوالات متعددی در این مورد می توان پرسید: آیا دستگیر کردن و برخورد سخت با دختر جوان در پایتخت امنیت ساز است یا برخورد قاطع و کوبنده و در عین حال ریشه ای با گرو هک های تروریستی در مرزهای ما؟
از سوی دیگر نیروی انتظامی آیا فی الواقع ارزیابی درستی از توانایی هایی رزمی پرسنل خود دارد؟ اگر دارد چه برنامه هایی برای رفع نقایصی این چنین در حال انجام است؟
ارزیابی نیروهای امنتی ما از توانایی نیروهای تروریستی چیست؟ چگونه است که یک پاسگاه در حال آماده باش با دو شهید و ۱۶ گروگان سقوط می کند؟!
تدبیر اولیه و سطحی ، برخورد با فرماندهان مستقر در نیروی انتظامی استان و توبیخ آنها است اما نگاه و تدبیر درست، ضعف های ساختاری ، آموزشی و تجهیزاتی را برای ما روشن می سازد. مشکل با چند تنبیه و توبیخ قابل حل نیست.
● امنیت و همسایه شرقی ما
گروهگ تروریستی موسوم به جنده الله جایگاه امنی برای خود در داخل مرزهای پاکستان فراهم ساخته است. به طور یقین دستگاه اطاعاتی پاکستان ،خوشبینانه در این زمینه دچار قصور است. دستگاه اطلاعاتی پاکستان که مانند بسیاری از نهاد های دیگر این کشور کاملا در اختیار ارتش بوده و در مواردی که مستقیما به نفع است، با شدت و حدت تمام عمل می کند، در این مورد باید پاسخ درستی به ایران بدهد.
اگر پاکستانی ها با تمام ادعا های خود مبنی بر برادری و روابط استراتژیک میان دو ملت و دولت در این زمینه توان لازم برای اقدام قاطع ندارند، دست کم باید این مسئله را اعلام کنند تا تکلیف ایران مشخص شود و مطمئن باشد که در مبارزه با اشرار شرق کشور ،تنها هستیم.
اما این توصیه ای به دستگاه اطلاعاتی پاکستان نیست بلکه هشداری است به نیرو های امنیتی ایران برای اینکه به هیچ عنوان نباید پاکستان را شریکی قابل اعتماد در حفظ مرزهای مشترک و کنترل نیروهای شورشی و تروریستی بدانند. تجربه های متعدد محتوای این هشدار را تایید می کند.همچنین هشداری به دست اندرکارن سیاست خارجی برای تفهیم این مساله به پاکستانی ها که هیچ عاملی حتی معامله چندین میلیارد دلاری خط لوله نفت را با امنیت شهروندان ایرانی قابل تعویض نیست. در این مسیر ما باید به این درک برسیم که اجرای یک جانبه ی قراداد ، نشانه حسن نیت نیست . باید بر سر منافع ملی و حفظ جان و عزت فرد فرد ملت ایران ، جدیت بیشتری به خرج داد..
میکاییل جلالی
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو