شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اراده یی استوار و شوقی بی پایان


اراده یی استوار و شوقی بی پایان
بیشتر وقت ها درباره دانشمندان تصور درستی نداریم. گاه گمان می کنیم آنها برحسب تصادف موفق شده اند. گاه آنان را افراد گیج و گولی می پنداریم که در دریای تفکراتشان غرق شده اند و با دنیای بیرون کاری ندارند. البته، این گناه برخی از نویسندگان بازاری است که از دانش چندان چیزی نمی فهمند و به جای آن می کوشند مطالب «جالب و خواندنی» به خورد خوانندگان بدهند.
● دانشمند کیست
دانشمند، چه در گذشته و چه امروز، انسانی است که با دقت و کنجکاوی به بررسی پدیده های جهان می پردازد و می کوشد علت پیدایش آنها، رابطه آنها و فایده کاربردشان را دریابد. هزاران انسان در زیر درخت سیب نشسته بودند و هزاران سیب از درخت به زیر افتاده بود، بی آنکه موجب کشف قانون گرانش (جاذبه) شود. هزاران انسان به سوی دریاهای بیکران بادبان برافراشته بودند، بی آنکه یکی به کشف امریکا نائل شود. هزاران نفر با دقت و جدیت به اندازه گیری وزن و جرم عناصر شیمیایی پرداخته بودند، بی آن که یکی متوجه رابطه شگفت انگیز میان آنها شود. بخت، تنها با کسانی یار می شود که با تلاش و پیگیری فراوان به دنبالش باشند.
دانشمند خوشبخت و موفق کسی است که کارهای پیشینیان خود را خوب می شناسد، آنها را ارزیابی می کند، ناکامی ها و کامیابی هایشان را درمی یابد و کار را از جایی دنبال می کند که پیشینیانش ناتمام رها کرده اند. او هرگز از هیچ شروع نمی کند، بیراهه و بن بست را دوباره نمی پیماید، مگر اینکه در جایی از آنها به شاهراهی برخورد کرده باشد. او همه چیز را خودش بررسی نمی کند. همه چیز را آزمایش نمی کند، در مواردی به بررسی ها و آزمایش های پیشینیان خود اعتماد و اتکا می کند. در موارد دیگر آنها را مقایسه می کند و در بسیاری موارد هم ناگزیر، خود به بررسی ها و تجربه های تازه یی دست می زند (در آن جا که نتایج مهم، متناقض یا نارسا باشد).
● چگونه دانشمند شده اند
هرگز بر حسب تصادف نمی توان دانشمند شد. همه دانشمندان دارای شوق و کنجکاوی بی پایان و اراده یی استوار بودند. برای زندگی و آینده خود هدف روشنی داشتند و به نیروی خودشان و آینده تلاش هایشان امیدوار بودند. محیط، اجتماع، اعضای خانواده، آشنایان و نزدیکان، معلمان همگی در ایجاد علایق و تشویق افراد موثرند. اما در هر حال، بدون داشتن شوق و کنجکاوی، اراده و اعتماد به نفس، تلاش و پیگیری نمی توان دانشمند شد.
امروز، براثر وجود دانشگاه های متعدد در بسیاری از کشورها و آسانی دسترسی به تحصیلات، عده زیادی از مردم از آموزش های عالی در سطح تخصصی برخوردار می شوند و هزاران کارشناس و متخصص
هر ساله تربیت می شوند. اینان کارمندان علمی هستند، ولی تنها عده کمی را می توان دانشمند نامید. کارمندان علمی، هر کدام در رشته معینی که دامنه آن سخت محدود است، کار و تحقیق می کنند. اما دانشمند کسی است که چنین تحقیقاتی را برنامه ریزی می کند، سازمان می دهد و نتایج آنها را برای ایجاد یک نظریه علمی به کار می گیرد. کارمندان علمی دستیاران و همکاران یک دانشمندند و گاه ممکن است خودشان یک دانشمند بشوند.
یک دانشمند ناگزیر است تحصیلات پایه داشته باشد. یعنی مقدمات فیزیک، شیمی، علوم طبیعی، ریاضیات را به خوبی بداند و بتواند مطالب علمی را دست کم به یک زبان بین المللی خوب بفهمد. آن گاه، او در یک زمینه معین، یعنی روی یک پدیده به کار علمی می پردازد. آثار مهمی را که در آن باره وجود دارد می خواند و از پژوهش هایی که درباره آن شده است آگاه می شود. آنچه را که معلوم شده و آن چه را که هنوز مجهول است جدا می کند و راه هایی را که برای رسیدن به آن مرحله پیموده شده است، بررسی می کند. درباره کسانی که روی آن کار می کنند اطلاعاتی به دست می آورد. در صورت امکان سعی می کند با آنان همکاری کند، یا دست کم از روش کار و مرحله پیشرفت آنان آگاه شود. آن گاه، برای پیشرفت در راه پژوهش، برنامه یی تدوین می کند و به این کار می پردازد. اگر این پژوهنده جوان کار را درست آغاز کرده باشد، از راه درستی برود، کار را با پیگیری دنبال کند و توفیق یابد، ممکن است به زودی دامنه پژوهش هایش گسترش یابد و او را به کشفی بنیادی یا تدوین نظریه یی اساسی رهنمون شود و به صورت دانشمندی صاحب نظر در یک زمینه درآورد.
● چگونه می توان دانشمند شد
همچنان که گفتیم، نخستین راه کسب دانش ، آگاهی است. یعنی کسی که می خواهد دانشمند بشود باید معلومات پایه را به دست آورد و آن گاه در یک زمینه معین به کسب معلومات تخصصی (و چه بهتر که دانشگاهی) بپردازد. معلومات تخصصی دانشگاهی از آن لحاظ مهم است که پژوهنده را با مسائل و موضوع های پیوسته و نزدیک به موضوع مورد علاقه اش به صورت پایه یی و منظم آشنا می سازد و به او مقدمات پژوهش و تحقیق را می آموزد.
اما به جز تحصیل، مطالعه کتاب ها و مقاله های مربوط به موضوع مورد علاقه هم یکی از ضرورت های بنیادی است. کسی که می خواهد در یکی از رشته های علمی دانشمند شود، باید نوشته ها، اندیشه ها و یافته های کسانی را که در همان رشته یا رشته های نزدیک و پیوسته به آن کارهای درخشانی کرده اند یا می کنند، به خوبی بشناسد و اگر می تواند بکوشد تا با آنان ارتباط مستقیم برقرار کند. همچنین پژوهنده جوان باید به مشاهده و آزمون دقیق و پیگیر عادت کند و حاصل و نتیجه هر مشاهده و آزمونی را ثبت و هر یک را با مشاهده ها و آزمون های پیشین (خواه مال خودش یا مال دیگران) مقایسه کند. دانش کتابی، دانشی که تنها بر صفحه کاغذ وجود داشته باشد، در خور اعتماد نیست و باید با محک عمل و آزمون سنجیده و ارزیابی شود.
سنجش و ارزیابی کاری بسیار جدی و در همان حال دشوار است. زیرا پژوهنده باید هم تیزبین و هشیار باشد و هم با انصاف و بدون تعصب. او نباید یافته های خودش و دیگران را قطعی و بی اشتباه پندارد، بلکه در عین اعتماد به دانش و کار خویش، هر لحظه آماده باشد تا با پدیده یی تازه و نامنتظر روبه رو شود. هنگامی هم که به چنین پدیده یا نتیجه گیری تازه یی برخورد، نباید شتاب زده به آن دل ببندد و زود به آن یقین کند. بلکه برعکس، باید با حوصله به تکرار پیاپی آزمایش های پیشین و بازرسی مجدد راه طی شده بپردازد. این همه ممکن نمی شود مگر با در پیش گرفتن یک شیوه جدی در زندگی. بهتر است در این باره اندکی بیشتر توضیح دهیم.
۱) هدف؛
کسی که می خواهد دانشمند شود، باید هدف خود را به طور جدی برگزیند، یعنی برای خودش مشخص کند در چه رشته یی می خواهد کار علمی بکند و آیا قصد دارد کار علمی هدف زندگی اش باشد، یا یک سرگرمی خصوصی و شخصی. البته، در سراسر جهان عده زیادی بازرگان، روزنامه نگار، کارگر، سیاستمدار و دیگران هستند که در وقت فراغت به مطالعه و پژوهش علمی می پردازند، ولی عده به نسبت کمی هم وجود دارند که کار اصلی آنان مطالعه و پژوهش علمی است و وقت فراغت خود را به موسیقی، ورزش، شادی یا کار دیگر صرف می کنند. او باید این مساله را برای خودش به صورت قطعی روشن کند، چون از لحاظ برنامه ریزی های تحصیلی و برای آینده اش اهمیت دارد.
۲) برنامه؛
وقتی هدف برای یک دانش دوست جوان معلوم شد، باید راه های رسیدن به این هدف را کشف و شیوه پیمودن آن را برنامه ریزی کند. برای مثال، اگر دانش آموزی می خواهد گیاه شناس بشود و در جایی که او درس می خواند رشته علوم تجربی وجود ندارد، باید به کمک خانواده اش ترتیبی بدهد تا در جای دیگری در این رشته تحصیل کند. گاه چنین کاری مستلزم چند سال صرف وقت اضافی، کار کردن و پس انداز کردن است. اما تنها کسانی موفق شده اند که همین راه های دشوار را برگزیده و از دشواری ها، پیچ و خم ها و بیراهه ها نهراسیده اند.
از این گذشته، دانش آموزی که می خواهد گیاه شناس شود، باید همه درس ها را خوب فراگیرد و گمان نکند چون گیاه شناس خواهد شد، دیگر جغرافیا یا فلسفه به درد او نمی خورد. بی گمان او به این آگاهی های مقدماتی برای گسترش ذهن و بینش خود نیاز دارد.
یک جوان دانش پژوه باید به نظم عادت کند. یعنی ساعت خواب، بیداری، کار، مطالعه، گردش، ورزش و غذای خود را منظم سازد، به سلامت جسمی و روانی خود توجه کند، در خواندن و نوشتن مطالب دقیق باشد و به نظم و ترتیب وسایل شخصی خود اهمیت بدهد. یک موجود شلخته و بی بند و بار هرگز دانشمند باارزشی نمی شود. سادگی و فروتنی دانشمندان راستین را هرگز نباید به حساب بی توجهی و بی بند و باری آنان گذاشت.
به این موضوع هم باید توجه کرد که هرزه گردی فکری، از این شاخه به آن شاخه پریدن، به هر سوراخی سرکشیدن و بی برنامه و هدف دنبال مجهولات گشتن هیچ حاصلی ندارد و تنها آن نوع دانش ها و آگاهی ها سودمند است که دارای نظم و ترتیب و برنامه باشد. چون دانش به آن گونه آگاهی های نظام داری گفته می شود که با گسستگی و هوا و هوس سازگاری ندارد.
۳) خودسازی؛
دانش پژوه جوان باید برنامه های خود را در جهتی تنظیم کند که موجب تربیت روحی و جسمی او شود. انجام تمرین های پیگیر برای تقویت اراده، حافظه و دقت، برای مطالعه سریع، برای کار طولانی و مانند اینها گام های مقدماتی برای کامیابی در این راه است.
۴) الهام؛
دانش پژوه جوان باید از زندگی و کار دانشمندان الهام گیرد و رفتار و کردار آنان را سرمشق خود سازد. خواندن زندگینامه آنان و کتاب هایی که درباره تاریخ علم و فرهنگ نوشته شده است، به او درس های سودمندی خواهد داد. این کتاب ها پژوهنده جوان را در شناسایی راه و هدف دانشمندان یاری خواهد کرد، هدفی که افکندن روشنایی بیشتر به جهان و زدودن تاریکی ها از گوشه و کنار آن است. پس بگذار برای جوانانی که در راه دانشمند شدن گام برمی دارند پیروزی و کامیابی آرزو کنیم.
غلامحسین صدری افشار
منبع : روزنامه اعتماد