یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نجابت انتخاباتی در آمریکا


نجابت انتخاباتی در آمریکا
در دامنه رقابت های انتخاباتی آمریکا بیش از آنکه به اصول و رویه های جاری دقت شود تاکنون این افراد بودند که نظرها را به خود جلب کرده اند.حضور دو شاهکار تاریخ سیاسی آمریکا که هر دو در صورت پیروزی بدعتی را در ازمنه سیاسی این کشور بر جای خواهند گذاشت، سبب شده تا نقش اخلاق در این آشفته بازار رقابت های داغ کمتر به چشم آید.چگونگی رقابت نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا که در نوع خود منحصر به فرد می نماید از مجموعه ای قوانین نانوشته یا مدونی پیروی می کند که با قانون اساسی یا هنجارهای عرفینه به تایید رسیده است.
با نگاهی عمیق تر به ساختارهای سیاسی آمریکا به روشنی می توان اهمیت اخلاق و مکانت خطوط قرمز در جغرافیایی که اسوه آزادی ملل بسیاری در سده های گذشته و حاضر بوده است را نظاره کرد.کناره گیری «سامانتا پاور» مشاور امور خارجی باراک اوباما به دلیل توصیف هیلاری کلینتون با الفاظ غیر هم شان با جایگاه اجتماعی او نه به عنوان مدعی ریاست جمهوری بلکه به مثابه انسانی که حیثیت اجتماعی خود را قائم به ذات ازهستی خویش می گیرد، یکی از همین موارد است که با تدقیق در رویه های معمول در ادبیات سیاسی آمریکا حقیقت خود را نمایان می سازد.باید توجه داشت که استعفای مقامات سیاسی در لا به لای رقابت های انتخاباتی که در امریکا هرگز تازگی نداشته است به جهات تقدس شخصیتی ومقام حقوقی افراد نیست بلکه این پایگاه حقیقی افراد است که چون همواره به دیده احترام نگریسته شده و البته تمامی افراد جامعه از مراتب تحتانی جامعه تا رده های فوقانی آن بدون احتساب کم و کیف مقامی که اشغال کرده اند و سمتی که متصدی آن گشته اند را در برمی گیرد، به تابوی اخلاقی عام و فراگیر تبدیل شده است .
شاید در تاریخ آمریکا برجسته ترین موردی که در اذهان جا خشکانده است کناره گیری ریچارد نیکسون به اتهام دست داشتن در شنود غیرقانونی مذاکرات دموکرات های سنا در حین رقابت های انتخاباتی باشد که به دلیل اهمیت آن در روندهای آتی سیاسی آمریکا هیچ گاه فراموش نشد.
کناره گیری هایی که با نوعی اخلاق سیاسی پیوند دارند مانند استعفای پل ولفوویتز از ریاست بانک جهانی که با بهانه روابط مالی خارج از حیطه قانون انجام شد و یا برکناری خودخواسته ریچارد پرل از سمت مشاور وزیر دفاع در انتخابات ۲۰۰۴ و به همین ترتیب می توان از استعفای دونالد رامسفلد از وزارت دفاع یاد کرد که اگرچه برجستگی انتخاباتی نداشت اما با هنجارهای شناخته شده اخلاقی و حساسیت شاخک های ارزشی افکار عمومی به بوته نقد گذارده شد و قابل ارزیابی گردید.
شاید پاسخ به این پرسش جالب باشد که چرا هیلاری و اوباما هردو بارها به ستیز لفظی برخاسته اند و گاه به تنش های جدی ختم شده است اما هیچ گاه کسی به سرزنش گرفته نشده و استعفایی رخ نداده است.متهم شدن کلینتون به سیاست گذاری نادرست پیرامون بیمه های اجتماعی از سوی بنگاه تبلیغاتی باراک اوباما و یا دست داشتن او در تصویب لایحه حمایت از تروریست خواندن سپاه پاسداران ایران که دستاویز حریف در ماراتن انتخاباتی شد و از سوی دیگر برچسب بی توجهی اوباما به مسئله امنیت اسرائیل و کم تجربگی او در اداره کشور که از جانب ستاد انتخاباتی وی پاسخ داده شد نمونه هایی از زد و بندهای معمول این دو بوده است. آواز کوس رقابت اما در آمریکا با تخطئه شخصیت همراه نیست.اگر کلینتون و اوباما از ضعوف یکدیگر با تازیانه انتقاد پذیرایی کرده اند و هنگامی که به نقص دیگری پی برده اند با تاکتیک افشا سازی به میدان رفته اند اما حمله ای به سیمای سیاه اوباما رخ نداده و فساد همسر هیلاری بر سرش کوفته نشده است.این سوابق حرفه ای آنها بود که بهانه حمله شده و هر یک دیگری را به اشتباه در تصمیم سازی متهم می کند.به این ترتیب سیاست ویژگی سیاسی می یابد و پا از گلیم سیاست بیرون گذاشته نمی شود.
گفتگوی سامانتا پاور با نشریه اسکاتلندی "اسکاتسمن" و بیان عبارت «هیولا» در وصف تاکتیک های انتخاباتی هیلاری کلینتون به هر میزان که مقرون به صحت باشد اما از همه طرف به باد انتقاد گرفته شد و مشاور اوباما را به استعفا مجبور ساخت.بیل بورتون سخنگوی اوباما از تقبیح کاراکترسازی در انتخابات خبر داد و اقدام پاور را مغایر با اعتقادات سناتور ایلونویز دانست و سامانتا پاور خود قضاوتش را لغزشی خواند که پس از بی خوابی و پرواز فرااقیانوسی به سوی بریتانیا روی داده است.
اینکه چنین حادثه به ظاهر کوچکی پیامدی به چنان گستره داشته باید با توجه به ماهیت این عمل در جامعه آمریکا که فرد را بدون زایدات سیاسی و اداری می بیند به درک گرفته شود.معمولاً در جوامع جهان سومی به شدت رایج است که رقیبان سیاسی را با اعمال بغایت تزویر آمیز ترور شخصیتی کنند.بکوشند تا رذیلانه ترین حیله ها را به هدف کنارگذاری از جریان رقابت ها به کار ببندند.به نقاط ضعف شخصی او بتازند و دشنام های بی اساس را بی محابا بر پیشانی او حک کنند و برای بردن در سیاست، اخلاق را در منظر عموم ذبح کنند.در جامعه حقیقتاً دموکراتیک هرگز از یاد نمی رود که سیاست همچون سایر حوزه های عمومی بر مبنای اصولی جریان می یابد.مقرراتی دارد که هر کس باید در آستانه ورود خود سوگند وفاداری به آن یاد کند.اما حافظ این سوگند نه نیروی قهری دولت بلکه «وجدان عمومی» است.این واژه غریب در جامعه دموکراتیک ملکه ذهن سیاست پیشگان شده و به جبر تاریخ در تارو پود سلول های تفکر سیاسی نفوذ کرده است.
کسی که از قواعد تخطی کند نه با زور و سرنیزه که با لطافت وجدان کنار می رود.کناره گیری در این شرایط نه به معنای وداع با سیاست و پذیرا شدن خاری بلکه چونان پیامی به منزله احترام به ساحت عمومی است.همان قرارداد اجتماعی که سیاست را میسرمی سازد و سیاست پیشگی را به مقصود زندگی بهتر برای همگان می آفریند،بی اعتنایی به ماهیت خود را تحمل نمی کند.سیاست در چنین جامعه رسیده ای است که همچون رسالت بشری شمرده می شود و دست کم در لفظ و تعبیر و عبارت هرگز بادی قدرت معرفی نمی گردد.به این ترتیب هر امری در سیاست دموکراتیک بار معنایی دارد.هیچ تک واژه قبیحی بی هزینه نیست و هیچ عملی موافق با واجدان جمعی و نجابت سیاسی، بی مزد نمی ماند.بیهوده نیست که برای آموختن سیاست ورزی دموکراتیک باید نسل ها بداخلاقی را تحمل نمود و سال ها تامل کرد.
دیاکو حسینی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید