چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


نفت و ثبات بازار پس از سال 2004


تاثیر این رخ دادها بر بازار آن چنان شدید بود كه واكنش شدید بازار نفت را به دنبال داشت؛ واكنشی كه گاه با واقعیت های ملموس و فیزیكی بازار تناسب نداشت. از سوی دیگر، شاهد آن بودیم كه رفتار طرف های ذی نفع، در مقایسه با سال های 1973 و 1979، به میزان چشمگیری تغییر كرده است. این روزها دیگر اوپك مسئول تمام دردسرها و زیان ها شناخته نمی شود. به عكس، مصرف کنندگان از این سازمان می خواهند به ثبات بازار كمك كند.از آن گذشته برخی اظهارات «به ظاهر غیر معمول» اوپک مبنی بر نگرانی آشکار از تاثیر بهای بالای نفت بر اقتصاد جهان را چگونه باید تعبیر كرد؟ در حالی که ادعا می شود سطح كنونی قیمت ها تاثیر چندان زیادی بر رشد اقتصاد جهانی برجای نمی نهد. چگونه می توانیم این گونه تناقض های هرچند ساختگی، را توضیح دهیم؟ من از این گونه اظهارات با عبارت «به ظاهر غیرمعمولی» یاد كردم، زیرا افرادی كه این گونه اظهارنظرها را بیان می كنند، هنوز از منافع خود به عنوان تولیدكننده یا مصرف كننده دفاع می كنند. پذیرفتنی ترین توجیه در اینجا این است كه هر دو طرف از تجارب گذشته خود درس های فراوانی گرفته اند. تولیدكنندگان نفت، نیازهای مالی شدیدی دارند؛ از این رو خواستار «قیمت های مناسب» هستند؛ اما آیا آنها واقعاً از این بیم دارند كه رشد اقتصادی به سرعت پایان یابد و در نهایت به كاهش شدید تقاضا برای نفت منجر شود؟ مصرف كنندگان نفت نیز علاقه ای به تكرار شوك سوم نفتی ندارند. آنها واقعاً حساسیتی به افزایش قیمت ها، كه به تنهایی می تواند سبب كاهش تقاضا، روی آوردن به بهره وری هرچه بیشتر انرژی و دستیابی به دیگر منابع انرژی، از جمله انرژی های جانشین شود، از خود نشان نمی دهند.

در بازار نفت چه چیزی در حال رخ دادن است؟
در این جا می توان دو توضیح ارائه داد: آیا وضع موجود ناشی از تهدیدها و خطرهای ژئوپلتیك در برخی مناطق تولیدكننده نفت است یا این كه پیش هشداری به شكل گیری تغییرات چشمگیر ساختاری است؟نخستین باری نیست كه بازار نفت با تهدیدهای ژئوپلتیك روبه رو شده است. برای مثال، در سال 1991 و در گرماگرم جنگ اول خلیج فارس، قیمت ها در بازار نفت به شدت افزایش یافت، اما هنگامی كه احساس می شد خطر برطرف شده است، بهای نفت به شدت كاهش یافت و این كاهش قیمت مدت ها پا برجا بود. در آن هنگام ظرفیت تولید و مازاد تولید نفت بالقوه بالا بود و همین مسئله سبب افت قیمت نفت شد. اگر افزایش قمیت نفت در سال جاری، مقطعی باشد، به طور غیرطبیعی تحت تاثیر بورس بازان و دلالان نفتی قرار گرفته است كه با بازگشت آرامش به مناطق بحران زده، بهای نفت نیز به حالت عادی خود بازخواهد گشت. اما اگر وضع كنونی ناشی از یك تغییر ساختاری باشد، بهای نفت به تدریج و با سپری شدن چرخه كنونی به ثبات خود نزدیك تر می شود. اما از سوی دیگر، می توان گفت هر دو دلیل و توضیح ارائه شده درباره افزایش بهای نفت پذیرفتنی هستند؛ یعنی هم بحران های ژئوپلتیك و هم تغییرات ساختاری می توانند در افزایش شدید قیمت نفت تاثیر داشته باشند. من این دیدگاه را بیشتر قبول دارم. برای مثال، اگر بهای نفت پایه آمریكا به بشكه ای 50 دلار برسد، دلیل آن این است كه هر دو دلیل پیش گفته در این زمینه تاثیر داشته اند. در چنین وضعیتی ما باید برای مدتی وارد مرحله توازن عرضه/ تقاضا شویم و در این مرحله باقی بمانیم. متولیان بازار نفت كه خواستار ثبات نسبی در این بازار هستند، باید اطمینان یابند كه دیدگاه هایشان درباره اوضاع بازار درست است.

تردید درباره آمارهای نفتی
تجربه سال جاری میلادی نشان داد. آماری كه منعكس كننده واقعیت نباشد، تاثیر سوئی بر بازار نفت می گذارد؟ بیشتر تحلیل گران بازار نفت از ضعف نسبی آمارهای نفتی آگاه شده بودند، زیرا آمار و ارقامی كه درباره عرضه، تقاضا و ذخایر نفت ارائه می شد، اغلب متناقض بود. این مسئله سبب بی ثباتی در تجارب و بورس نفت شد، زیرا بازار را دچار انحراف و سردرگمی می كرد و پیوسته ارزش و صحت این گونه آمار و ارقام را زیر سوال می برد.

ارزیابی نادرست از از رشد تقاضای نفت
در سال جاری میلادی چندین بار شاهد بازنگری در میزان تقاضا برای نفت در بازار و نیز میزان رشد این تقاضا بوده ایم. ما سرانجام توانستیم راز این «بشكه های مفقود شده نفت» را كشف كنیم: این نفت در كشورهای مختلف جهان، به ویژه كشورهای آسیایی، مصرف یا ذخیره شده است. اما روش های موجود (داده های گردآوری شده) امكان ارزیابی دقیق از این وضعیت را به ما نمی دهد. اگر چنین بازنگری هایی طبیعی هستند، چرا باید در این هنگام بر بهای نفت خام در بازارهای جهانی تاثیر بگذارند؟ چرا رشد تقاضا برای مصرف نفت بیش از حد پیش بینی شده بود و همگان را شگفت زده كرد؟همان گونه كه می دانیم، دلیل این مسئله دو چیز است: اول افزایش رشد اقتصادی در كشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه OECD، به ویژه آمریكا، و دوم افزایش واردات نفت از سوی كشورهایی مانند چین، هند و برخی كشورهایی كه رشد اقتصادی بالایی دارند. با توجه به این كه تقاضا برای نفت كم و بیش با رشد اقتصادی ارتباط دارد و واردات نفت چین در آینده به شدت افزایش خواهد یافت و با توجه به محدودیت های موجود در زمینه تولید داخلی نفت درآن كشور، چه چیز شگفت انگیزی وجود دارد؟ در واقع، تنها ابهام موجود همچنان سرعت ذخیره سازی نفت دركشورهای بزرگ مصرف كننده است، زیرا این كشورها با توجه به اتكا و وابستگی شدید خود به نفت، نمی توانند این مهم را نادیده بگیرند. نتیجه چیست؟ نتیجه این است كه این كشورها می توانند اعلام كنند بیش از نیاز خود نفت وارد خواهند كرد. البته می توان انتظار داشت بهره وری انرژی در كشورهای صنعتی افزایش یابد و مسائل زیست محیطی می توانند دستیابی سریع به این مهم را در این دسته از كشورها توجیه كنند. اما با توجه به شرایط اقتصادی كنونی و فناوری های موجود در كشورهایی كه مسیر شكوفایی اقتصادی را به سرعت می پیمایند، پیش بینی می شود كه این كشورها همچنان به تولیدات نفتی وابسته باشند. اما نكته ای كه در این جا حایز اهمیت است و نمی توان از كنار آن بی تفاوت گذشت، این است كه حتی با جلوگیری از وقوع بحران های اقتصادی یا ایجاد تغییرات ساختاری در سطح جهان، واردات نفت این دسته از كشورها همچنان روبه افزایش است. به رغم وجود عوامل متعدد و غیر منتظرانه برای افزایش تقاضا، می توان گفت این افزایش تقاضا عامل اصلی افزایش شدید قیمت های نفت در تابستان سال جاری نبود. در میان مدت برقرار کردن توازن میان عرضه و تقاضای نفت، صرفا از طریق مهار «تقاضا» امکان پذیر نیست، دستیابی به این مهم، بیشتر به «عرضه» نفت بستگی دارد.

برآورد بیش از واقع از ظرفیت مازاد تولید نفت
یك سال پیش بیشتر بحث ها به خطرها و تهدیدهای ناشی از مازاد تولید نفت از سوی كشورهای غیرعضو اوپك معطوف بود. اما امروز از آن بیم داریم كه در آینده نزدیك عرضه جهانی نفت برای برآورده شدن نیاز بازار، كافی نباشد. مسائل ژئوپلتیك موجود درجهان، به تنهایی برای توجیه این مسئله کافی نیست. در سال جاری مسائل و مشكلات سیاسی در برخی كشورهای تولیدكننده نفت ما را از محدودیت های موجود در زمینه ظرفیت جهانی تولید آگاه كرد كه البته می توان آن را مهم ترین درسی دانست كه در این سال فرا گرفتیم. مازاد ظرفیت تولید در كشورهای اوپك و غیراوپك به مراتب كمتر از برآوردهایی بود كه ما باور داشتیم. اطلاعات و حتی استدلال های متناقض در این باره (درباره ذخایر نفت) تنها به سردرگمی هرچه بیشتر منجر شد و به ویژه ارائه یك تعریف مشترك را از مفهوم «ظرفیت تولید» پیچیده كرد. اگر تنش های موجود در بازار نفت در دوره های گوناگون را نیز مدنظر قرار دهیم، نتیجه می گیریم كه به ظرفیت تولید موجود در كشورهای تولیدكننده نفت نیز، توجه شده است و می توان گفت توازن عرضه و تقاضای نفت، شكننده است و می تواند به یك «عدم توازن» مجازی منجر شود.احتمالاً همین استدلال هاست كه می تواند توجیه كننده واكنش های نامتناسبی باشد كه متولیان بازار نفت نسبت به رخ دادها و اطلاعاتی كه تا چندی پیش، چنین تاثیری را نداشتند، نشان دهند. كاهش تولید نفت به میزان چندصد هزار بشكه و یا تفاوت بازار سهام آمریكا با انتظارات بازار می توانند عاملی برای بی ثباتی در قیمت باشند و نشان دهند توازن موجود در بازار تا چه اندازه شكننده است. به همین دلیل است كه بهای نفت به میزان عمده ای از سقف تعیین شده اوپك بالاتر است. ظرفیت مازاد تولید نفت اوپك به اندازه ای كاهش یافته است كه كارشناسان بازار نفت از آن بیم دارند كه این سازمان نتواند در حل مشكلات احتمالی آتی در بازار نفت تاثیر چندانی برجای نهد. براساس مطمئن ترین پیش بینی های موجود، در حال حاضر اوپك، كه درماه ژوییه روزانه 5/29 میلیون بشكه نفت تولید می كرد، هنوز مازاد ظرفیت تولید یك میلیون و 150 هزار بشكه دارد. این میزان ظرفیت مازاد تولید برای روبه رو شدن با مشكلات در چند ماه آینده كافی است و از این رو می توان نتیجه گرفت كه نیاز بازار در زمستان آینده كه چیزی حدود 30 میلیون بشكه در روز پیش بینی شده است، تامین خواهد شد. اما پیش بینی های جدیدی كه در زمینه ظرفیت تولید نفت خام صورت گرفته و نیز پیش بینی هایی كه در باره نیاز به نفت خام در سال 2005 و پس از آن انجام شده است، نشان می دهند كه اگر تا آن هنگام ظرفیت تولید جدیدی ایجاد نشود، با مشكلات بی شماری روبه رو خواهیم شد. بنابراین، درمی یابیم كه مشكل بیشتر از تقاضا برای نفت خواهد بود تا عرضه آن. از این رو می توان انتظار داشت برای مدت طولانی شاهد عرضه گسترده، اما مقطعی نفت در بازار باشیم؛ به گونه ای كه عرضه نفت از حد متوسط تقاضا برای این فرآورده بیشتر، ولی این عرضه نمی تواند پاسخ گوی تقاضای نفت در هنگام نوسان های پیش بینی نشده در قیمت ها باشد. آیا می توان انتظار داشت بی ثباتی در قیمت های نفت افزایش یابد و حتی توجه بیشتری به آمار و ارقام مربوط به ذخایر نفت در كشورهای واردكننده نفت معطوف شود؟

اوپك چه می تواند بکند؟
تقاضا به شدت روبه رشد است. توان تولید محدود است، قیمت نفت اوپک بالای 40 دلار در هر بشكه است، پالایشگاه های جهان با بالاترین ظرفیت خود فعالیت می كنند، كشورهای واردكننده نفت مجبورند ذخایر نفت خود را افزایش دهند و شركت های بین المللی به دنبال فرصت های سرمایه گذاری هستند. بنابراین، زمستان آینده فرصتی رویایی برای اوپك است، اما در درازمدت چطور؟ اگر كشورهای عضو اوپك دیگر مازاد ظرفیت تولید نداشته باشند، این سازمان نیز نخواهد توانست از افزایش احتمالی قیمت های نفت جلوگیری كند. با این وضع اوپک باید پاسخ گویی چه سوال هایی باشد؟
زندگی جدید با مازاد ظرفیت تولید كمتر
نخست، به گمان من اوپك دیگر نمی تواند به تنهایی نقش تنظیم كننده بازار را ایفا كند؛ به ویژه آن كه اگر سرمایه گذاری ها برای افزایش ظرفیت تولید به تاخیر افتد و سازمان نتواند مازاد ظرفیت تولید جدیدی برای خود ایجاد كند. درواقع، دستیابی اوپك به حاشیه مانور پیشین خود در بازار نفت، مستلزم تصمیم گیری های راهبردی پرهزینه است، زیرا ایجاد ظرفیت تولیدی كه قرار است به مصرف نرسد (ولی باید به آن دست یافت)، به سرمایه گذاری سنگین نیاز دارد.در این جا این سوال مطرح می شود: آیا كشورهای در حال توسعه (مانند كشورهای عضو اوپك) می توانند هزینه چنین راهبردی را بپردازند. نباید این حقیقت را فراموش كنیم كه مازاد ظرفیت تولید اوپك ازكاهش تقاضا برای نفت در دهه 1980 ناشی شد و سیاست های اعمال شده برای ایجاد چنین مازاد ظرفیتی چندان تاثیرگذار نبودند. همچنین باید توجه داشت كه در یك دوره طولانی، مازاد ظرفیت تولید یكی از علل اصلی ناتوانی سازمان اوپك در مجاب ساختن اعضای خود به رعایت سهمیه بندی تعیین شده محسوب می شد. بنابراین، من تردید دارم كشورهای عضو اوپك در زمینه افزایش ظرفیت تولید خود سرمایه گذاری قابل توجهی انجام دهند، زیرا هنوز خطر كاهش قیمت ها وجود دارد. با توجه به نیازهای مالی شدید این كشورها، روی آوردن آنها به چنین گزینه ای (تامین اعتبار لازم برای افزایش مازاد ظرفیت تولید) ناواقع گرایانه به نظر می رسد. سرمایه گذاری كشورهای عضو اوپك برای تامین نیاز پیش بینی شده بازار نفت در آینده از طریق ایجاد یك مازاد ظرفیت تولید ناچیز برای پاسخ دادن به نوسان های فصلی بازار بسیار ارزشمند است. بنابراین، من تصور نمی كنم صنعت جهانی نفت بتواند در آینده همان مازاد ظرفیت تولیدی را كه در دهه 1990 وجود داشت، ایجاد كند. بازار جهانی نفت باید خود را با این نظام جدید سازگار كند؛ نظامی كه از بی ثباتی هرچه بیشتر در قیمت های نفت حكایت دارد

به روز کردن سازكار تنظیم بازار
سازمان اوپك علاوه بر مسئله مازاد ظرفیت، عرضه نفت خام را نیز می تواند تنظیم كند؛ به شرط آن كه دارای سیاستی كاملاً روشن و تعریف شده باشد؛ سیاستی كه با شرایط واقعی بازار سازگاری داشته و نتیجه اجماع اعضای این سازمان باشد. اوپك در چهار سال گذشته به این مسئله توجه داشته است. با وجود این، بیش از یك سال است كه سازمان اوپك ضرورتی نمی بیند كه این سازكار را اعمال كند. اوپك این مرحله را به گونه ای عمل گرایانه مدیریت كرد و با اعمال خودكار این سازكار و واكنش در قبال رخ دادهایی كه به هیچ روی دركنترل آن نیستند، خود را در دام نینداخت. شرایط بازار سبب شد كه تمام اعضای اوپك عملاً با حداكثر ظرفیت به تولید نفت بپردازند. این وضع سبب می شود كه سهمیه بندی كنونی اوپك معنا و اهمیت خود را از دست بدهد. همچنین سقف تولید و دامنه قیمت مورد نظر اوپك نیز مفهوم خود را از دست دادند. با وجود این، هنوز نظام سهمیه بندی و قیمت گذاری اوپك ضرورت خود را ازدست نداده است، ولی این نظام نیز همچون هرسازكار دیگری برای آن كه كارآیی داشته باشد، باید به طور مستمر استفاده شود و با تحولات بازار هم سو باشد. بنابراین، می تو&
منبع : نمایشگاه بین‌المللی