یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

شباهت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد


شباهت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد
در ۲۷ سال گذشته مسئولان و سیاسیون انقلاب اسلامی، فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته‌اند، به ویژه كسانی كه در سمت‌های اجرایی حضور یافته و خود را در برابر رأی مردم گذاشته‌اند كه مردم نیز با توجه به رفتارها و منش‌‌های آنان در مقاطعی به آنان روی آورده و در مقاطعی دیگر نسبت به آنان كم‌اقبال‌تر بوده‌اند.
دو تن از شخصیت‌های سیاسی و تأثیرگذار در این عرصه، آقایان هاشمی رفسنجانی و احمدی‌نژاد هستند كه در مقاطعی حساس مسئولیت خطیر ریاست‌جمهوری اسلامی را بر عهده داشته‌اند.
هاشمی رفسنجانی با ابعاد مختلفی نظیر سابقه مبارزاتی، مدیریت، اقتدار و اعتبار بین‌المللی، دست‌کم شخصیتی كم نظیر در جمهوری اسلامی به شمار می‌رود و ساده‌زیستی، مردمی بودن، سخت‌كوشی و اعتماد به نفس هم خصوصیات برجسته احمدی‌نژاد به شمار می‌روند، اما آیا نقاط قوت این دو شخصیت می‌تواند دیگر نقاط ضعف خصوصیات و عملكرد آنان را جبران كند؟
هاشمی رفسنجانی با پذیرش مسئولیت‌هایی چون ریاست مجلس شورای اسلامی در دوره‌های نخست و پس از آن، ریاست‌جمهوری، خدمات ارزنده‌ای به انقلاب اسلامی داشته است، اما برخی رفتارها و سیاست‌های وی سبب شد تا مردم نگرش‌هایی نسبت به او و دولتش داشته باشند و آن را در رأی خود لحاظ كنند.
از جمله رفتارهای وی كه مورد انتقاد بسیار مردم قرار گرفته، استفاده از خویشاوندان در پست‌های گوناگون بوده است، علاوه بر پسر وی كه به طور طبیعی و منطقی در سمت بازرس ویژه و رئیس دفتر رئیس‌جمهور بود، یكی دیگر از فرزندانش از مدیران وزارت نفت بوده و دخترش نیز مسئول ورزش بانوان كشور و پسر كوچكش مشاور وزیر جهاد سازندگی شد.
همچنین یكی از بستگان همسر ایشان، استاندار كرمان و سپس رئیس دفتر رئیس‌جمهور شد و اینها همه در حالی بود كه بسیاری از افراد از آنان متخصص‌تر و كارآمدتر بودند. به خاطر همین، نوع انتصابات در دولت‌های پنجم و ششم سبب انتقادهای فراوان به هاشمی شد.
نكته بعد در رفتارهای دولت سازندگی كه به آن هم انتقاد شد، تك‌محوری شدن دولت و پرهیز از پذیرش نقد و انتقاد كارشناسان و متخصصان بود؛ به گونه‌ای كه اگر نگاهی به اجرای سیاست‌ها، به ویژه سیاست‌های اقتصادی دولت‌های پنجم و ششم بیندازیم، درمی‌یابیم كه نقدهای بسیاری نسبت به برخی سیاست‌های در پیش گرفته شده دولت هاشمی رفسنجانی وجود داشت؛ مثل انتقاد به روند خصوصی‌سازی، ترویج تجمل‌گرایی و رفاه‌طلبی، تورم و گرانی شدید، استقراض‌های خارجی، افزایش هزینه‌های جاری دولت و... وجود داشت. اما دولت سازندگی بی‌توجه به این انتقادها، حتی در پی بستن فضای نقد و گفت‌وگو برآمد تا جایی كه شعار دوم خرداد ۷۶ مبنی بر باز کردن فضا و اصلاحات سیاسی را می‌توان متأثر از رفتارهای دولت‌های سازندگی دانست.
از سوی دیگر، هاشمی رفسنجانی در طول تصدی‌اش بر ریاست‌جمهوری، رفتارهایی داشت كه موجب نادیده گرفتن دیدگاه‌های قانونی برخی نهادها و دستگاه‌ها یا افكار عمومی‌ می‌شد. برای مثال؛ وی پس از استیضاح وزیر وقت امور اقتصاد و دارایی و به دست نیاوردن رأی اعتماد از نمایندگان ملت، بلافاصله او را به عنوان معاون اقتصادی رئیس‌جمهور منصوب كرد كه تا آن زمان اصلا چنین پستی وجود نداشت و یا آن‌كه در برابر انتقادها به گرانی در دولت اولش، بی‌اعتنا به فشارهای وارده به قشر مستضعف، آن را عادی و نتایج عملكرد دولت جنگ عنوان كرد.
در حال حاضر این تجربیات پیش روی مسئولان كشور، به ویژه احمدی‌نژاد است، ولی همین مدت كوتاه (یك سال و نیم) نشان می‌دهد كه دولت نهم و رئیس‌جمهور در حال تكرار بخشی از همان منش‌ها و رفتارها هستند و به رغم این‌كه انتقادهای بسیاری به عملكردهای دولت سازندگی وجود دارد، استفاده از خویشاوندان در پست‌های اجرایی در دولت نهم هم ظهور و بروز پیدا كرده است، به نحوی كه علاوه بر انتصاب طبیعی و منطقی برادر رئیس‌جمهور در سمت بازرس ویژه رئیس‌جمهور، رسانه‌ها خبر از انتصاب شوهر خواهر وی به سمت رئیس صندوق مهررضا، شوهرخواهر دیگر در سمت رئیس حراست ریاست‌جمهوری، خواهر در سمت معاونت مركز زنان و خواهرزاده به عنوان رئیس پیگیری طرح‌های ویژه و تبصره ۱۳ بودجه داده‌اند.
از سوی دیگر، دولت نهم در برابر انتقادهای نخبگان، جامعه دانشگاهی و حتی نمایندگان مجلس از خود بی‌صبری نشان داده و نسبت به آنها بی‌اعتنایی نموده و حتی برخی مخالفان دولت را دشمن قلمداد كرده است، در حالی كه بسیاری از انتقادها منطقی، تخصصی و از روی انصاف و در راستای تقویت دولت بوده است. در این‌باره می‌توان به نامه پنجاه تن از اقتصاددانان به رئیس‌جمهور و انتقاد از برخی سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های اقتصادی دولت و یا نامه اساتید دانشگاه‌ها به وزیر جهاد كشاورزی اشاره كرد كه هر دو حركت، مورد بی‌بهری دولتمردان قرار گرفت و هیچ پاسخ منطقی به آنان داده نشد.
همچنین دولت نهم، رفتار دولت‌های پنجم و ششم را درباره افرادی كه به گونه‌ای مورد اقبال افكار عمومی قرار نگرفته‌اند، در پیش گرفت. در این راستا می‌توان به انتصاب معاون اجرایی رئیس‌جمهور كه نتوانست رأی اعتماد مجلس را برای تصدی وزارت نفت به دست آورد، انتصاب رئیس كتابخانه ملی كه پیشتر موفق به كسب رأی اعتماد مجلس برای تصدی وزارت آموزش‌وپرورش نشده بود، مهدی هاشمی در تصدی معاونت وزارت كشور كه نتوانسته بود رأی اعتماد مجلس را برای تصدی وزارت رفاه به دست آورد و یا بازگشت دبیر دولت كه مورد اقبال مردم در انتخابات شوراها قرار نگرفت، اشاره كرد و یا واكنش رئیس‌جمهور به انتقادها در برابر گرانی‌ها و تورم كه اعلام كرد می‌توانید از فروشگاه‌های نزدیك منزل ما خرید كنید كه ارزان‌تر است.
البته می‌توان گفت، دولت نهم به رغم بیان انتقادهای فراوان به عملكرد دولت‌های شانزده سال گذشته، به ویژه دولت‌های پنجم و ششم آقای هاشمی رفسنجانی، دست‌كم در این سه ویژگی كه می‌توان از آنها به عنوان عوامل اصلی ناكامی‌های انتخاباتی رئیس دولت سازندگی نام برد، مشترك است. هرچند از دولت و رئیس‌جمهور نهم انتظار می‌رفت و می‌رود كه تجربیات آزموده‌شده را دوباره نیازماید، بلكه از آنها بهره گیرد.
آقای احمدی‌نژاد باید بداند همان نقاط منفی كه زیر ذره‌بین قرار گرفتن آنها در مناظره تبلیغاتی دوره دوم انتخابات ریاست‌جمهوری، موجب ریزش آرای هاشمی و افزایش آرای وی شد، آسیب‌هایی است كه امروز با اصرار بر استفاده از افرادی خاص نظیر مشایی كه انتقاد از عملكرد و رفتارهای وی مورد توافق همه گروه‌های اصولگرا و غیراصولگرا و حتی هواداران افراطی دولت است، می‌تواند متوجه دولت نهم شود.
امیرحسین برازنده