دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تمدن هند


تمدن هند
● ویژگی های تاریخی و جغرافیایی:
زندگی شهر نشینی کاملی داشتند این تمدن مربوط به سه هزار سال قبل از میلاد است در کنار رودخانة سند(با طولی حدود ۱۶۱۰ کیلومتر)، کلمة سندو هندی است به معنای رود و طبق نظر ویل دورانت ایرانی ها از این کلمه هندو راساختندبه معنی سرزمین رودها و رومیهای مهاجرازکلمه هندو کلمة هندرا به وجود آوردند ،مسیل دیگری هم به نام رود گنگ دارد که شهربنارس در کنار آن احداث شده است میلیون ها نفرروزانه خود رادر آب آن غسل می دهند، ایالت پنجاب هم که رود سند جزء آن است دراصل نامش پنج آب است به معنای پنج رود. شهر موهنجودارو در اوایل قرن بیست کشف شد(۱۹۲۰) و نمایانگر یک شهرسازی کامل است بافت شطرنجی داشت و تنوع کاربری ها تقسیم بندی کاربری ها ، سیستم فاضلاب شهری ،شناسایی غیر و مواد مورد استفاده در سیستم های رطوبت گیر ،خانه های دو طبقه،خانه هایی که حمام داشتند ،انواع و اقسام وسایل متنوع زندگی مثل:سفالگری ،ظروف سفالی،اصناف مختلف مثل گلفروشی و آرایشگری و...دارای قلعه بودند ولی سیستم نظامی گری یا سلطنتی آنگونه که در بین النهرین یا مصر یده می شود در آنجا دیده نمی شده ،به نظر می رسید که بر اساس دیدگاه مذهبی خاصی زندگی می کردند ،هندوستان را بعضی ها به دلیل وسعت زیاد آن (بیست برابر انگلستان و دو سوم آمریکا)عنوان یک قاره می شناسند و به عنوان کشر هفتاد و دو ملت هم از آن یاد می شود زیرا از نژاد ها و زبان های مختلفی تشکیل شده اند ،در حدود سی میلیون خدا دارند به همین دلیل به آن سرزمین فلسفه الهی می گویند،آثار دیرینه سنگی و نو سنگی در هندوستان دیده می شود که به نظر می رسد این دوران ها مستقل از تأثیر گرفتن از بین النهرین بوده و بیشتر از آن ها بوده،اشرافیت هند با ایرانی هم نژاد و آریایی هستند یک گروه از آریایی ها از کنار دریای خزر به هند آمدند و طبق گفته ویل دورانت از نظر زیبایی چهرو اندام بسیارشبیه ایرانی ها هستند.
هند از شمال به هیمالیا که منطقه ای سرد و کوهستانی است و قسمت جنوب آن جزء بخش های حاره ای محسوب می شود ولی مجموعأ آب و هوای گرمی دارد طبق گفته ویلدورانت باورهای مردم هند مثل :یکجانشینی غر در طبیعت ویا آسمان پوش ها که نوعی برهنگی در میانشان مرسوم بوده بیشتر به خاطر تطبیق با شرایط اقلیمی است یعنی در آن آب و هوای گرم و مرطوب بهترین کار این است که چیزی نخوری و یکجا آرام بنشینی البته این نمی تواند تنها دلیل باشد و روحیظ مردمهند هم بسیار تأثیر گذار است و باید بررسی شود.
قبایل در هندوستان به صورت واحه های کوچکی زندگی می کردند و یکجانشینی کشاورزی داشتند و هر قبیله رئیس و رهبری داشتند به نام راجه که یک شورای قبیله ای اورا انتخاب می کرد و اختیارات او را محدود می کرده یعنی از ابتدا زمینة بروزدیکتاتوری در هند وجود ندارد.
آریایی ها بخش شمالی هند را تصرف کرده به تدریج به منطق جنوبی تر می رسند و بخش هیئت حاکمه هند را تشکیل می دهند اولین بار یک طبقه ای را بر اساس رنگ پوست ایجاد می کنند و ازدواج کردن در خارج از قوم آریایی را ممنوع کرده بودند همچنین بر خلاف آریایی های ساکن ایران ازدواج با محارم در بین آن ها ممنوع بوده و به تدریج دو طبقه در هند جای گرفت بینی پهن ها و بینی دراز ها که گروه اول آریایی ها و گروه دوم اقوام قسمت جنوبی هند بودند .
دو دوران اعتقادی در هندمیب ینیم با عنوان عصررجایی اعتقاداتی که رجاها درهند داشتند بسیار مشابه اعتقادات زرتشتیها درایران داشته اند (۱۰۰۰تا ۲۰۰۰ ق.م)
● طبقات اجتماعی:
مهمترین گروه این دوران که طبقة برتر اجتماعی را تشکیل می دادند جنگجویان هستند در طبقة اول در جایگاه دوم براهنه هستند که تعلیم و تربیت ،پزشکی، قضاوت، نجوم و اکثرنهادهای جامعه رادر اختیارداشتند و واسطه ای بودند بین مردم و خدایان مختلف و اگر کسی می خواست برای خدایی قربانی بدهد ابتدا می بایست مزد برهمن را پرداخت می کرد و در غیراینصورت برهمن نفرین می کرد و آن نذر بر ضد آن شخص بر می گشت حتی اگر آن شخص پادشاه می بود هیچکس حق کشتن برهمن ها را نداشته و نهایت مجازات برای آن ها تبعید بوده بنابراین در این دوران نظام طبقاتی کاستی را می بینیم که تغییر طبقه در آن غیرقابل امکان بودو شغل ها در آن موروثی بود .
طبقة دوم را بازرگانان و گرو ه های ممتاز اجتماعی و حرفه ای تشکیل می دادند .
طبقه سوم گروه سودر کارگران بومی محل
طبقة چهارم گروه نجس ها که هنوز هم هستند بینی پهن و پوست رنگین
● اعتقادات هندی ها:
جانور پرستی یکی از واکنش هایی بود که مردم نسبت به طبیعت پیرامون خویش انجام می دادند مثل ناگه پرستی ،که ناگه مار سمی و بسیار خطرناکی بود که بر اساس ترسی که از او داشتند آن رامی پرستیدند تا از خطر او در امان بمانند.
آئین بودا بعد از عصر ردایی ها می آید که ویژگی مشخص آن این است که کاملأ بر اساس نظام کاستی آن دوران شورش می کند و اعلام می کند که در آئین من همه با هم برابرند و همانطور که رودها همه با هم به اقیانوس می رسند بنابراین در جامعه هم هیچ طبقه ای نسبت به طبقة دیگر برتری ندارد.
● زندگی اجتماعی:
در هندوستان در عصرردایی کشتزارها به صورت اجتماعی بین مردم تقسیم می شده ولی آبیاری آن ها به صورت اشتراکی صورت می گرفت و بعد از تشکیل شدن دولت مسئول آبیاری دولت بود زمین به فرزند پسر به ارث می رسیدو قابل فروش به بیگانه نبود موقعیت زن ها در این عصر بهتر از هر زمان دیگری در هند بود و از آزادی نسبی برخوردار بودند و حتی فیلسوف زنی هم داشتند که در مباحثات شرکت می کرده آریایی های ساکن هند مزدوری را ننگ می دانستند ،نه ثروتمند داشتند و نه گدا ،در میان صنعتگران صنایع دستی بسیار رواج داشت چوبکاری،چرم کاری، کار سنگ ،سبد بافی و تزئینات مختلف
اتحادیه های مختلف اصناف داشتند که همواره از اعضای خود که فعالان در آن رشته بودند هم حمایت می کرده در هنگام اختلاف ،مشک مالی ،ازدواج و ... که این اتحادیه های صنفی را تقریبأ در همة جای دنیا می بینیم به خصوص در چین قیمت در هند بر اساس نظام عرضه و تقاضا نبود بلکه بر اساس ساده لوحی مشتری تعیین می شد به همین دلیل یکی از دستاورد های آن ها ایجادسیستم توزین و استاندارد و محصولات بود به خاطر اینکه وقتی برای قصرراجه ها می خواستند خرید کنند این کار را یک نفرارزیاب با سنجیدن کمیت و کیفیت محصول انجام می داد و با استفاده از همین سیستم توزین
بازرگانی رونق فراوان داشت ادویه جات ،سنگ ها ،رونق های مختلف ظاهرأ هندی ها جزء اولین گروه هایی بودند که طلا را استخراج و انواع زیور آلات را از آن می سازند و بازرگانی راه دور از هندوستان آغاز می شود .
در مورد مردم هند گفته شده که بسیار مردم شریفی هستند نه بر درهایشان قفلی است و نه در پیمانهایشان تعهد کتبی اما بینهایت راستگو هستند و به عهدهای خود پایدار در عصر قهرمانی که از نهصد تا هزار قبل از میلاد است زن ها به تدریج موقعیت خود را از دست می دهند به طوریکه حتی می گفتند خواندن زن در خانه ایجاد آشوب می کند رسم" ساتی "یا"سیتای وفادار ازاین دوران درهندوستان مرسم می شود به این معنا که زن وقتی ازدواج می کند روح و جسمش برای ابد در اختیار مرد قرار می گیرد تا به او خدمت کند و اگر شوهرش ازدنیامیرفت در آتشی که برای سوزاندن جسد روشن کرده بودند باید بیوة او با خونسردی به درون آن آتش می رفت و خود را می کشت تا در آن دنیا هم در اختیار همسرش باشد بعد از اینکه این رسوم منسوخ شد برهمن ها که آن را بسیار تشویق می کردند دستور دادند که زن بیوه باید موهای سر خود را از ته بتراشد و به دلیل اینکه روحش باروح همسرش در هم آمیخته است بنابران دیگر نبایدازدواج مجدد بکند زیرا برای مردجدیدنتیجه ای به غیر از آشفتگی روحی در پی نخواهد داشت البته حق تصرف در اموال شوهررا داشت که در این مورد اولویت اول با زن بود برهمن ها برای طبقات پایین تک همسری و برای طبقات بالا چند همسری را تشویق می کردند در دین رداها چندین خدا وجود دارد مثل خدای آسمان ، زمین و... یکی از مشهورترین خدایانشان اسمش "ایندرا"بود به معنای خدای تندر و رعد و طوفان که توانایی ایجاد باران را داشت (هم برای آریایی های ایران و هم آریایی های هندی مهم بوده)
زبان مردم هند سانسکریت( به معنای آماده کامل و مقدس ) بوده که با زبان ایرانی های قدیم وهمچنین زبان انگلیسی هم خانواده و بسیارنزدیک بوده البته این زبان برهمن ها دانشمندان بوده زیرا مردم هند هرگز به یک زبان خاصی صحبت نکرده اند بلکه با گویش های مختلفی صحبت می کردند
خط نویسی در وداها دیده نمی شود بعد از اینکه فنیقی ها برای تجارت به هندوستان آمدن هندی ها خط خود را از روی خط آن ها تقلید کرده اند و خط برهما را ایجاد می کنند.
در دوران وداها فلسفة" اوکانیشاتها "مطرح است که معتقد بودند استاد به طرزی محرمانه به شاگردان مستعد خود رموزی را میگوید و این سهم هستی است زیرا معتقد بودند که سهم هستی در این نیست که به هوش بیرونی تکیه بکنیم بلکه باید یه درون نظر بکنیم و معتقد بودند که ارتباط درونی همة اشیاء و همة موجودات با ذات هستی یکسان است و اگر به درون نظر کنیم هم به ذات طبیعت پی می بریم هم ارتباط با بیرون را به دست می آوریم راز این جهان فهم ناپذیر است نمی توانیم بفهمیم عناصر آن از کجا آمده یا جهان به کجا می رود ولی برای اینکه ادراک کنیم سه مرحله وجود دارد
۱) آتمن
۲) برهمن
۳) ترکیب آتمن و برهمن
۱) در مرحلة آتمن اعتقاد داشتند که راه فرزانگی نگرش به درون است و برای اینکه به درون بنگریم بایداز نیازها که باعث افسردگی و رنج است آزاد شویم این نیازها شامل تمامی نیازهای انسانی است به همین دلیلروزه های طولانی (حداقل دو هفته ) می گرفتند و فقط آب می نوشیدند و به این ترتیب است که حواس انسانی پاکیزه می شود وروح آرام می شود و می توانیم ازدرون به خود نگاه کنیم
۲) گام دوم برهمن است به معنی دربردارندة بنیان همه چیز است و هنگامی که در مرحلة اول از تمامی نیازها رها گشتیم در آن هنگام است که برهمن به سراغ انسان می آید و او را سرشار از هستی می کند
۳) ترکیب آتمن و برهمن که به انسان اجازه می دهد که نگرش به درون داشته باشد و ذات هستی را از طریق ازبین رفتن همه حجاب ها بفهمد و در این مرحله است که انسان به عنوان جزءی از این هستی با کل ترکیب می شود .
هندی ها اعتقاد داشتند همة اشیاءحتی سنگ ها هم روح دارند و انسان با طی کردن این سه مرحله می تواند با روح اشیاء و ذات کل هستی رابطه برقرار کند این تفکر در واقع یک نوع خداشناسی یکتا پرستانه ،راز آمیز و غیر شخصی است که همواره از بودا تا گاندی مرسوم بوده.
گروه دیگری هم از اواسط قرن شش ق.م به نام جینگ ها نحوة به وجود آمدنشان خانوادة جنگجوییدر زمان های قدیم از یک گروه برتر اجتماعی وجود داشته که پدر و مادرش روزه می گرفتند و (اعتقاد داشتند که می توان با روزه گرفتن خودکشی کرد و این مسئله را پذیرفته بودند ) از این طریق خودکشی می کنند بعد از آن بود که این جوان راه بی خانمانی را در پیش گرفت و بعد از سیزده سال آوارگی به یک راه فرزانگی می رسد و اعتقاداتش را در قالب چندین فرمان مطرح می کند این گروه،گروهی افراطی بودندو اعتقاد داشتند که در طبیعت انسان هیچ چیزرا حق ندارد ازبین ببرد مگر وجود خویش را راه های ریاضت کشیدن را خویشتن داری از آزردن زندگان که گروه مرتاض های هندی به این تفکر وابسته هستند و پنج سوگند می خورند :
۱) جانداری را نکشند
۲) دروغ نگوید
۳) چیزی را که به او ندادند نگیرد
۴) دزدی نکند
۵) پاکدامن باشد و ترک لذت های بیرونی کند
در این آیین کشت و زرع حرام است به دلیل اینکه وقتی زمین را شخم می زنند موجودات داخل زمین را می کشند یا هنگام راه رفتن مراقب بودند که جانداری را زیر پای خود له نکنند یا دستمالی جلوی صورت خود می گرفتند که با تنفس خود حشرات ریز داخل هوا را از بین نبرند یا در هنگام روشن کردن چراغ توری به دور آن می پیچیدند که حشرات خود را به آن ها نزدیک نکنند و از بین نروند.
درسال هفتادو نه میلادی به دو دسته تقسیم می شوند گروه اول آسمان پوش ها یا برهنگان که بعدأ متناسب با محل زندگی پوشیدگی نسبی را رعایت می کردند و لی هنوز هم در شهر بنارس می توان نمونه هایی از آن ها را دید که وقتی مسن می شوند برهنه زندگی می کنند (نیمه برهنه بودن گاندی را ناشی از تأثیر این گروه براو می دانند.) و گروه دوم که پوشیده بودند .
● بودا :
به معنای روشن و بیدار تا زمانی فکر می کردند که افسانه است ولی الان می دانند که در سال ۵۶۳ ق.م میلاد به دنیا آمده بوده. بودا را به معنای آئین می شناسیم نه دین (دین مبنای الهی دارد وگاهی به خدایان گوناگون ارتباط دارد.اما بودا هیچ گاه ادعا نکرد که از طرف خدا آمده )بیشتر تفکرات مطرح شده از جانب بودا اخلاقی بوده است در مورد تولد بودا روایتی افسانه گونه وجود دارد که می گوید پدرش شاهی بوده در یکی از شهرهای نزدیک هیمالیا و مادرش شاهزاده ای بوده و هنگامی که در تابستان باردار بوده تصمیم می گیرد که به شهر خود برود و در بین راهدرد به سراغ او می آید و او زیردرخت کهن سالی بودا را به دنیا می آورد و او دو دست و دو پای خود را باز کرد آسمان روشن شد کورها بینا و ناشنواها گویا شدند و مادرش در هنگام تولد او از دنیارفت در هنگام کودکی چهارده زن زیباروی او را سرگرم می کردند و برایش می رقصیدند نمایش اجرا می کردند داستان می گفتند تا سرگرم شود و در هنگام بزرگسالی پانصد دختر زیبارو را به نزد او می آورند تا برای همسری انتخاب کند و بعد از آن صاحب پسری می شوند.
روزی از قصر بیرون می آید با علائم بیماری روبرو می شود روز دیگربا پیری و روزدیگربا مرگ مواجه می شود و بعد از مواجه با این مشکلات دگرگون می شود و همسر و پسر و پدرش را ترک می کند و حدود ده سال به شیوة جینگ ها ریاضت می کشد و به مرور زمان غذای او به روزی یکدانه برنج محدود می شود.تمام موهای سر و بدن خود را می کند شب ها کنارجسدهای در حال پوسیدگی می خوابیده سپس احساس می کند که ازاینهمه ریاضت دچار کبر و غرورشده و به آزاد اندیشی و روشن اندیشی نرسیده است و به فکرمی افتد که راه فرزانگی تنها ریاضت کشیدن نیست درزیر درختی می نشیند(این درخت هنوز هم وجود دارد به نام" بوده گایا") و به دورن غرمی کند سپس به شهر بنارس میرود و اولین گروه از طرفدارانش اطراف او جمع می شوند و تعالیم خود را به صورت نوشته به مردم ارائه نمیداده بلکه به صورت اطلاعاتی موجز و کوتاه به شیوة گفتاری به آن ها ارائه می دهد و بنیادش بر این مبنا است که انسان سرشاراز مهربانی با دیگران برخورد کند ،هیچ کینه ای را از دیگران به دل نگیرد و هرچقدر به او بدی می شود او با نیکی پاسخ دهد و اینگونه روش زندگی کردن را به مردم آموزش می دهد
سرچشمة آئین بودا همین است و معتقد است که باید کردارها گفتار و اندیشة انسان به سوی نیکخواهی برود در هندوستان بسیاری از مردم و گروه ها مثل جینگ ها اعتقاد به تناسخ روح دارند که روح برای پاک شدن می تواند در بدن های مختلف حلول کند که اگر انسان بدی باشید در بدن یک حیوان بد حلول می کند و این تناسخ تا پاک شدن روح ادامه بودا به تناسخ روح اعتقادی نداشته بلکه معتقد بود برای دوباره نو شدن بایدبه درون غر کرد و خودرا از نو ساخت این دیدگاه ها در واقع دیدگاهی اخلاقی و به آرامش رسیدن با محیط و شیوة راستی و درستی ازدرون است زن ها در هندوستان از اعتبار اجتماعی برخوردار نبودند باید در هنگام غذا خوردن صبر می کردند تا پسماندة غذای مردها را می خوردند یا درهنگام خوابپای همسرانشان را در آغوش می گرفتند و معتقد بودند که اگرزن اینگونه نباشد در زندگی بعدی به صورت شغال در می آید .
ده فرمان بودا که از ده فرمان موسی نیز جامع تر است :
۱) خودداری از کشتن موجودات زنده
۲) خودداری از دزدی
۳) خودداری از خوردن شراب
۴) خودداری از دروغ گفتن
۵) خودداری از زندگی غیر قدسی
۶) خودداری از خوردن نابهنگام
۷) خودداری از رقص آواز موسیقی و تماشای معرکه
۸) خودداری از به کار بردن عطر و گل و مواد خوشبو کننده
۹) خودداری از رختخوابهای بلند و پست
۱۰) خودداری از پذیرفتن زر و سیم
مفهوم ذهنی از دین کاملأ اخلاقی است.بودا در مقابل نظام کاستی می ایستد و به برابری اعتقاد داشته و اززن ها اکراه داشته و به سختی قبول می کند که زن ها به آئین او در می آیند که البته بعد ازآن پشیمان می شود در ۴۸۳ ق.م درسن هشتاد سالگی فوت می کند آئین بودا در اوایل قرن میلادی به چین و در شش و هفت میلادی به ژاپن می رسد و بعدها برهمن ها آئین بودا را از طریق قدسی کردن آن نابود می کنند و این آئین درچین و هند مطابق فرهنگ مردم تغییرمی کند .
در ۳۲۷ ق.م اسکندر به هند حمله می کند ولی حضور اسکندر در هندوستان کوتاه مدت است (بر خلاف ایران) –حدود هفت سال- تا اینکه یکی از خاکمان آنجا به اسکندرمی گوید یا من را ببخش یا منصبی متناسب با ارزشم به من بده که اسکندر از جسارت او لذت می برد و دستور می دهد که او خود حکومت کند ولی به او خراج بپردازد.
بعد از اسکندر چند شاهزاده موفق می شوند که جمعیت هند را یکپارچه سازند ولیبه هرحال جامعۀ هند جامعه ای بردباراست .
۹۹۷ م سلطان محمود غزنویبه هند حمله می کند و این حملۀ مسلمان ها به هند است بعد تیمور لنگ حمله میکند اکبر شاه ،شاه جهان که ملکه اش ممتاز تاج محل را به عنوان مقبره می سازند مردم هند گیاه خوارند ادویه و مرغ و گوشت را ثروتمندان استفاده می کنند.
بازرگانی خارجی در هندوستان از قدیم رواج داشته بو سومر و بابل عاج و میمون و فیل و طاووس می فرستادند بعد ها ببر و فیل برای گلادیاتورهای رومی و یونانی می فرستادند ویل دورانت : برهمن ها پایدارترین اشراف تاریخ هند شدند معابدشان رادر دل کوه می کندند شبیه نقش رستم که غارهای یرا در دل کوه ایجاد می کردند که خنک و سایه بوده و محل مناسبی برای فرار کردن از ویژگیهای اقلیمی بوده و در آنجا تفکر می کردند .
گور معابد ساده ای شبیه گورهای ابتدایی داشتند که روکشی به عنوان سقف داشته و محوطه سازیکرده بودند و عمومأ شکل این معابد مدور بوده به آن" استوپا" می گفتند
هندی سه خدادارند :
۱) برهما که آفریننده است
۲) ویشنو که نگهدارنده است
۳) شیوا که ویران کننده است معتقد بودند که سزای هر تولدی مرگ است و هرمرگی بایک تولد دیگر پاسخ داده می شود و این ها یک دورۀ تسلسل زندگی هستند
● نظام تفکر مرتاضانه :
این تفکر ابتدایی از دوران ودا ها و جینگ ها بوده و ریشه ای از ۲۵۰۰سال ق.م در هند داشته در کتابی به نام" یوگ سوخته" عقایدشان را جمع آوری کردند (۱۵۰ ق.م) که هنوز هم توسط پیروان یوگ استفاده می شود یوگه به معنای یوغ است و تربیت مرتاضانه برای مهار نفس عقیده دارند که از روزه گرفتن شروع میشود زیردرخت می نشینند و مدتهای مدید در ظهر به آفتاب خیره می شوند تاکور شوند به تدریج به یک بیحالی در نتیجه روزه گرفتن می رسند که دراین مرحله باید تمرکز کنند و باید به نافشان خیره شوند بعد از مدتی توانایی درک روح هستیرا پیدامیکنندکه البته ریشة علمی هم دارد کسانی که به تکامل معتقدند می گویند که سلول های خاکستری مغز در نوک پیکان تکامل است و ما از چند میلیونیوم سلول های خاکستری مغز استفاده می کنیم اگر کسی بتوانداز لایۀ خاکستری ذهن استفاده کند توانایی تسلط بر فیزیک بدن را پیدامی کند نقاشی روی گچ تر(فرسک) از ۱۰۰ ق.م در هند وجود داشته و جزءابداعات آن ها بوده و بر دیوارۀ غارهای آن ها هم این نقش ها را از بودا می توان دید در مجسمه های بودا که تمام مردم لاغر و بودا چاق است مربوط به زمانی است که تفکرات بودا دچار انحراف شده چون خدایاناز نذوراتمردم استفاده می کنند پس ثروتمندند زنانی که در اختیار معابد بودندرابه عنوان روسپی استفادهمی کردند و حتی آن ها را معابد اجاره هم می داد معماری هند بیشتراز چوب است خیلی کم از سنگ استفاده کردند و ستون های به کار رفته در معابدشان تحت تأثیر معماری ایرانی بوده ضرب سکه از هندوستان رواج پیدا کرده داریوش هنگامی که به ضرب سکه دست میزده طلای آن را از هند فراهم می کرده گور معابد ساده ای شبیه گورهای ابتدایی داشتند که روکشی به عنوان سقف داشته و محوطه سازی کرده بودند و عمومأ شکل این معابد مدور بوده به آن" استوپا" می گفتند تمدن هاراپا: مشخصه های معماری و شهرسازی تمدن هاراپا این بوده که شهرهای این تمدن ( مهمترینش موهنجو دارو بوده) هریک دارای قلعه ای بودند که این قلعه ها روی بلندیاز خشت خام یا بلندی طبیعی در غرب شهر قرار داشته که کاملأ مجزا از منطقۀ شهری بوده و در هنگام سیل مردم به آن جا پناه می بردند.
شهراصلی یا سفلی دارای شبکۀ نسبتأ منظم بوده خیابان های اصلی شمالی-جنوبی و جاده های منظم شرقی – غربی داشته این رشد شطرنجی ناشی از طراحی آگاهانه است شهرسازی آگاهانه بوده وروابط منظمی بین بخش های مختلف شهروجود داشته.
● خصایص تمدن هاراپا :
برخورداری از نظم و انضباط کامل ، همگونی در منطقه ای وسیع و پایداری در طول زمانی دراز ،شبکۀ منظم شطرنجی خیابان بندی ،سیستم پیشرفته دفع فاضلاب و دفع زباله ،دیوارهای به دقت حفاظت شده، انبارهای عظیم عمومی ،سیستم استاندارد اندازه گیری وتوزین،دراین شهرها نشانه ای از یک نظام سلطنتی دیده نمی شود،و به نظر می رسد که تحت تأثیر یک نظام مذهبی زندگی کرده اند ،خانه ها درونگرا و چهار فصل است ،این تمدن مانند مصر و بین النهرین و ایران و چین (با کمی تفاوت) در نزدیکی خط استوا قرارداشته اند و خانه های چهارفصل را در همه این تمدن ها می بینیم .
● ماندالای هند:
جلسۀ یکداریم تناسباتش مهم است اندازه هامی تواندمتفاوت باشد
سمانه ابولی


همچنین مشاهده کنید