شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


حقوق بشر دوستانه


حقوق بشر دوستانه
اصطلاح حقوق بشر دوستانه یا به تعبیر دیگر حقوق الانسانیه،از جمله اصطلاحات جدیدی است كه طی قرون اخیر وارد ادبیات حقوق بین الملل شده و طی چند كنفرانس و نشست در قالب كنوانسیونها و قراردادهایی مورد اقبال و اجماع جامعه بین الملل واقع گردیده و در حوزه حقوق بین الملل عمومی تعریف شده است.
موضوع حقوق بشر دوستانه در زمان جنگ و مخاصمات و درگیریها بین اقوام و مناطق مختلف جامعه بشری بمنظور پیشگیری از آسیبهای غیر متعارف و استعمال سلاحهای غیر مجاز و بر خوردهای خشونت آمیز با غیر نظامیان ـ اسیران ـ مردم عادی ـ مجروحان ـ بیماران و آسیب دیدگان و جهات مشابه دیگر مطرح می شود [به گونه ای كه بعضاً مرادف با حقوق مخاصمات یا حقوق در جنگ تلقی می گردد.]
موضوعی كه بارها به واسطه زیاده خواهی و عقده گشایی ها و لشكر كشی ها و خصومتها نادیده انگاشته شده و كرامت انسانی و صیانت ذات جامعه بشری را در مذبح اراده یكجانبه قدرتهای سلطه گر قربانی می كند .
وضع و انشاء حقوق و قواعد و مقررات بشر دوستانه در واقع واكنشی است مثبت و اعتراض آمیز به رویه خشونت بار و قاعده شكنانه در طول جنگها و درگیریها و مخاصمات جامعه بشری.
● تاریخچه:
از زمانی كه جنگ و جدال و خصومت در جامعه انسانی نضج گرفت بحث التزام به رفتار انسان دوستانه مطرح شد.امواج تمایل به وضع حقوق بشر دوستانه مدون پس از فجایع جنگ جهانی دوم نمودار شد ـ البته قبل از جنگ جهانی هم مقررات پراكنده ای وجود داشت كه در صورت بروز جنگ بین طرفین،حدود و ثغوری برایشان ترسیم می كرد .
هانری دونان تاجر سوئیسی و بنیانگذار مكتب كلاسیك حقوق بشر دوستانه،در جنگی كه در سال ۱۸۵۹ فیمابین فرانسویان و اتریشی ها اتفاق افتاد شاهد كشته های فراوان و فجایع غمباری بود. لذا كتابی نوشت و پیشنهاد داد ضمن یك معاهده بین المللی تدابیری اتخاذ گردد تا از آثار وحشتناك و مخرب و خشونت بار جنگی و بد رفتاری با اسیران و آسیب دیدگان جلوگیری شود .
همین موضوع موجب شد تا درسال ۱۸۶۴ كنوانسیون ژنو درزمینه بهبود شرایط مجروحان در میدانهای نبرد پیش بینی شده وتا به امروز نیز دهها معاهده و كنوانسیون دراین باره به تصویب برسد.كه از همه مهمتركنوانسیون های چهار گانه ژنو در سال ۱۹۴۹ و پروتكل های الحاقی آنها(بنابر پیشنهاد صلیب سرخ بین المللی مربوط به جنگ با اسرا و جنگهای دریایی و زمینی و هوایی) كه كشورهای زیادی به آن ملحق شده اند و نیزكنوانسیون ۱۹۲۹ و ۱۹۷۷ می باشد .
به واقع طراحی و تشكیل و تصویب كنوانسیون ژنو در سال ۱۸۶۴ حقوق بشر دوستانه معاصر را پایه ریزی كرد و موجبات تقویت عرفهای پراكنده ای شد كه مبتنی بر اراده انسان جهت رعایت شرافت و كرامت انسانی خویش در منازعات و درگیریها و شرایط حكومت خشم و غضب و عصبیت در جوامع بود.
البته این قواعد بین المللی و كنوانسیونها مثل هر قاعده و مقرره بین المللی دیگر نیازمند حمایت همه جانبه حقوق داخلی كشور هاست و لازمست دولتها و ملتها ضمن یك میثاق مشترك برای پاسداری از كرامت و كیان خویش ساز و كار مقتضی و ضمانت اجرای لازم را در قوانین و مقررات درون كشوری خود تعبیه نمایند .
● جایگاه حقوق بشر دوستانه در دوران معاصر:
امروزه حقوق بشردوستانه صرفاً مرادف با حقوق مخاصمات مسلحانه نیست و تطورو تحول و تكامل یافته تر شده است.
حقوق بشر دوستانه رفته رفته از موضوع قربانیان مربوط به جنگها و اقدامات غیر قانونی در جنگها،استفاده از سلاحهای غیر متعارف اعم از اتمی ـ میكروبی ـ شیمیایی ـ رفتار غیر انسانی با اسراء و مجروحان و مصدومان در جنگها،پرهیز از توسل به زور و استفاده از سلاحهای كشتار جمعی و ده ها عنوان مشابه دیگر به تلاش های انسان دوستانه در كوران بلایا و حوادث و سوانح طبیعی و غیر طبیعی ـ خشونتهای انسانی و حوادث بیولوژیكی ـ حوادث قومی و نژادی و فرقه ای ـ ناهنجاری ها و نابسامانی ها ـ تخریب محیط زیست و دهها مورد دیگر نیز تسری می یابد ـ اگر چه ممكنست همه این موارد بعنوان حقوق بشر دوستانه تلقی نشود اما عنوان اقدام بشر دوستانه قطعاً بر آن مترتب خواهد بود و بی تردید در برابر این قبیل مسائل و مصائب و حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی التزام به استانداردهای متعارف ضروری می نماید .
اكنون پس ازقریب به حدود۱۴۰ سال حقوق بشردوستانه دوران تكاملی پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشته و به مجموعه ای از پروتكل ها و قواعد و قوانین واصول و مقررات واعلامیه ها وكنوانسیونها و شاخه های حقوقی اطلاق می گردد كه ضامن جلوگیری ازخشونت و ناجوانمردی هایی است كه ممكنست درخلال خصومتها و جدالهای طرفین متخاصم ایجاد شود.
امروزه كمیته ها و نهادها و مؤسسات گوناگونی از جمله كمیته بین الملل صلیب سرخ و هلال احمر مسئولیت توسعه و ترویج این مهم را در سراسر جهان بر عهده دارند. هر قدر بشر به سمت عقلانیت پیش رود و میزان آگاهی و تفكر انسان بیشتر شود و دورنمای تاریخ در پس تجربه های انباشته حال وگذشته نمایان تر گردد تمایل به صیانت كیان و كرامت انسان افزونتر خواهد گشت و جدای از اقلیت فزون طلب زیاده خواه،قاطبه مردم تمایل به عدم خصومت و جدال و خونریزی و خشونت پیدا خواهند كرد و حتی بر فرض وقوع این پدیده اضطراری ناخوشایند به التزام به شرافت و كرامت انسانی پای خواهند فشرد مضاف بر این،دوران معاصر ویژگی برخورداری از نهادهای بین المللی را نیز داراست كه این نهادها به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی و جلوگیری از اتخاذ تصمیمات و اقدامات نامطلوب و جنگ افروزانه تأسیس شده اند كه در صورت التزام به كاركرد وجودی خویش ـ می توانند مثمرثمر واقع شوند .
● تفاوت حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه :
▪ موضوع حقوق بشر حقوق انسان بماهو انسان است كه ماورای همۀ تعلقات و امتیازات و طبقه بندی ها بر اساس هویت وجودی خویش بر او مترتب می شود.
▪ موضوع حقوق بشر دوستانه(به معنای اصطلاحی آن)مقرراتی است كه طرفین متعاهد باید در زمان مخاصمات بدان ملتزم باشند و از بعد بشر دوستی به حدود و ثغور آن پایبند بوده،از اصول و چارچوبهای مورد توافق آن تخطی ننمایند .
▪ حقوق بشر از جنس حق است[در برابر تكلیف] و آن عطیه ای است كه خداوند به مخلوقات خویش اعطا نموده و همزاد گوهر وجودی انسان است (احكام وضعیه).
▪ حقوق بشر دوستانه از جنس حكم است،یعنی مقررات تكلیفی و قواعد الزام آوری است كه كشورها با پذیرش و الحاق به آن خود را مقید و متعهد به رعایت فرامین آن می كنند .
▪ حقوق بشر عام است و بر تمام سكنات حیات بشری سایه انداخته و سیطره دارد و معطل و معلق به چیزی نیست .
▪ حقوق بشر دوستانه خاص است و در موقعیتی خاص ظهور و بروز پیدا می كند و آن زمانی است كه مخاصمات و درگیری بین جماعتی حادث می شود و موضوعیت حقوق بشر دوستانه در این برهه عرض اندام می كند.
▪ از حقوق بشردرزبان عربی تعبیربه حقوق الانسان می شود و درزبان انگلیسی عبارت Human right بكار برده می شود.
▪ از حقوق بشر دوستانه در زبان عربی تعبیر به حقوق الانسانیه می شود و در زبان انگلیسی عبارت Humany tarow بكار گرفته می شود.
▪ خاستگاه حقوق بشر امری فطری و مبتنی بر سرشت الهی انسان و نوامیس آفزینش است (حقوق الهی ـ‌حقوق طبیعی) كه در مرتبه جامعه بشری قابل سلب و نقض و اعطا نیست،بلكه ازلی و لم یزلی و خدادادی است.
▪ خاستگاه حقوق بشر دوستانه امری وضعی وقراردادی است(حقوق قراردادی). كه به اراده بشر و مبتنی بر سرشت همزاد پنداری و همنوع دوستی و صیانت ذات انسانی و بر خاسته از میثاق و تعهد ابناء بشری است تا به فرض تخلف از مقررات و نوامیس فطری،محدوده این تخلف بر اساس حقوق بشر دوستانه رعایت شود .
● حقوق بشر دوستانه در آیینه آموزه های اسلامی
دین مبین اسلام از آنجا كه تمامی ابعاد وجودی انسان و حیات اجتماعی را در بر می گیرد و ساز و كار ذی مطلوب و حیات حكیمانه و سعادتمندانه را تبیین می كند،نسبت به رخداد جنگ بی تفاوت و بی موضع نیست و حداقل برای كاهش ضایعات و خسارات این پدیده نامطلوب ـ اما موجود و واقعی ـ چارچوب و مقررات وضع می نماید؛بر خلاف برخی ادیان كه جنگ را خارج از حوزه اختیارات و تأملات خود قرار می دهند و رخدادهای این جهان را خارج از گستره قلمرو و حضور خود می دانند و از ورود در حوزه مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی اجتناب می كنند و صرفاً پیروان خود را منفك از جهان واقعی در خلاء قدسی وا می گذارند(و به تعبیری مراتب دیگر حیات انسان را معطل و رها نگه می دارند) اسلام رویه واقعیات جامعه بشری و سرشت انسانی دارد و با جهان بینی حكیمانه خود ابعاد حیات انسانی را مغفول و معطل و ا نمی نهد؛اسلام بر خلاف برخی ادیان دینی كنار گذاشتن هیچ وجهی از دنیا و نپرداختن به امور دنیا نیست بلكه نرم افزار هدایت گر اداره دنیا به سمت سعادت ابدی است و مقوله ای چون جنگ و مخاصمه را ـ اگر چه مذموم می داند ـ اما همچون پدیده ای كه وجود خارجی ندارد نادیده نمی انگارد و نظامات و قوانین مبتنی بر مبانی معرفتی و انسان شناختی خاص خود وضع نموده و مخاطرات و آسیبها و زیانهای آنرا می كاهد .
اكنون پس از ذكر مقدمات فوق الذكر،به تشریح حقوق بشر دوستانه از منظر اسلام می پردازیم و جهت ایضاح مطلب در اثناء بحث از رویكرد تطبیقی نسبت به مبحث مطروحه بهره می گیریم :
▪ تاریخچه حقوق بشر دوستانه دراسلام به عصر نبوت و نزول قرآن كریم مربوط می شود. آنهم در شبه جزیره عربستان و با شرائط بسیار اسفباری كه بر آن محیط حاكم بود. اسلام آمد و بر تمام نابسامانیهاو ناهنجاریهای خشونت بار و وحشیانه پایان داد. و خود نیز بعنوان پرچمدار رعایت شرائط و ضوابط نه تنها بر این قبیل اصول تأكید نمود بلكه بطور كامل رعایت و دستورات لازم را در این رابطه به پیروان خود ارائه نمود .
▪ رعایت حقوق یاد شده بعنوان وظیفه و تكلیف مطرح شده و در حقیقت یك نوع تكلیف شرعی و قانونی و دستور لازم الاجرای اخلاقی است. در آموزه های اسلامی تأكید می شود كه صرفاً وضع قواعد آمره راهگشا برای رسیدن به مطلوب نیست بلكه وجدان و ضمانتهای اخلاقی لازمست پشتوانه قرار گیرد و انسانها خود را از نظر معنوی مقید به انجام فرامین و فرائضی قرار دهند .
▪ ایمان خود ضامن اجرای این قبیل دستورات است. ایمان بزرگترین مانع برای تعدی و تجاوز است. و اسلام بر جریان ایمان و اعتقادات عمیق مذهبی و ارزشهای والای اخلاقی تأكید دارد و آن را ضامن اجرای بسیاری از قوانین و مقررات می داند. و روشهای غیر اخلاقی را با قاطعیت منع نموده و آن را مؤاخذه خواهد نمود .
▪ اسلام اساس را بر عدالت در كلیه شئون و روابط انسانها قرار داده و از هر نوع خودكامگی و قلدری و اعمال خشونت آمیز و جنایتكارانه و نقض حقوق و حریم انسانها و یا انتقام گیری و كینه توزی منع نموده است . عدالت شاه بیت وضع احكام در نظام حقوقی اسلام است؛و عدول از آن به هر طریقی و با هر توجیهی فاقد وجهه دینی و هویت شرعی است اسلام عدالت را هدف بعثت انبیاء و مبنای تشكیل حكومت بر مبنای اراده الهی می داند.
▪ در فرهنگ اسلامی اصل براصلاح و تربیت انسانها و تهذیب نفوس و مجاهدت برای اصلاح انسانها وجوامع انسانی است.نه انتقام گیری وكینه توزی وغضب سالاری؛آری! اصل اصلاحگری از جایگاه رفیعی برخوردار است و هدف از جهاد و دفاع و قتال نیز اصلاح است نه افساد .
▪ در مبانی اخلاقی و ارزشی اسلام عفو و اغماض و صنع جمیل و جدال احسن جایگاه بلند و رفیعی دارد و همواره اسلام توصیه دارد در عفو لذتی است كه در انتقام نیست.
موضوع عفو دراسلام و قرآن و سیره رسول اعظم (ص)آنقدر زیبا و جالب است كه هرانسان با وجدان و زنده دلی را تحت تأثیر قرار می دهد.اقدامات پیامبراكرم(ص)و ائمه هدی (ع) دراین باره بسی جالب و آموزنده و چراغ راه است.
▪ پرهیز از اغراض غیر الهی و یا اغراض سیاسی و جناحی و قدرت طلبانه و یا دنیا پرستانه و زورمدارانه و یا توسعه طلبانه هرگز نمی تواند رنگ و بوی اسلامی داشته باشد و اسلام این قبیل اغراض را مطرود می داند و به پرهیز از آن تأكید می نماید. چرا كه در اسلام هدف وسیله را توجیه نمی كند بلكه انتخاب می كند .
▪ از همه مهمتر تأكید اسلام بر پیشگیری بجای علاج و درمان است. اسلام دین صلح و دوستی و محبت و كرامت و آزادی و آزادگی است و هرگز به انسانها اجازه نمی دهد تا پیام اسلام از روشهای خشونت بار و جنگ و خون ریزی و ویرانی حرث و نسل منتقل كنند. و یا عقائد اسلامی را بر دیگران تحمیل كنند. و یا از روشهای غیر متعارف استفاده نمایند.
▪ اسلام نسبت به اقشار ضعیف و مستضعف و آسیب پذیر دستور اكید و بلیغی دارد تا همواره جامعه بشری آنها را تحت پوشش و محبت قرار دهد. و زندگی آنها را تأمین و تضمین نماید و از برخوردهای نابخردانه و موذیانه نسبت به آنها بویژه در جنگها و حوادث روزگار پرهیز نماید .
▪ اسلام بر حفظ پیمانها و قراردادهای دو جانبه و چند جانبه تأكید می نماید و رعایت عهود و قراردادها و كنوانسیونها و معاهدات بین المللی و یا منطقه ای را لازم الاجرا و وفای بعهد و پیمانها را از عظیم ترین حقوق انسانها بر یكدیگر می داند .▪ همزیستی مسالمت آمیز :
در جهان بینی الهی همه انسانها مخلوق و مربوب و مرزوق یك خالق واحدند و از حیث وجودی هیچ یك از این خلائق مرتبه ذاتی بر دیگری ندارند و امر شده اند كه در كنار یكدیگر از مواهب الهی بهره گیرند و به حریم حقوق یكدیگر تعدی و تجاوز نكنند و با مدارا و مودت و دوری از حرص و عقد و حسد مشتری حیات طیبه و ذی معقول گردند؛در نگرش قرآنی انسانها در اطوار و احوال مختلفی خلق شده اند « لقد خلقكم اطوارا» و حكمت بالغه الهی چنان رقم خورده است كه در پس این تفاوتها كمال و استكمال نهفته باشد «لوشاء ربك لجعلكم امهٔ واحدهٔ» و خداوند برای هر امتی به فراخور ظرف زمان و مكان ایشان شریعت و منهاجی ترسیم فرموده «لكل امهٔ شرعاً و منهاجا»اما در این میان فطرت،میثاق مشترك انسانها و خداخواهی گوهر وجودی تمام آحاد بشر است ـ انسانها در مبداء و معاد مشتركند و علیرغم تفاوتها و اختلافات عرضی كه دارند در گوهر وجودی خویش ذاتاً یكسانند؛در جامعه انسانی نیز اگر چه تفاوتهای فردی وجود دارد و انسانها بواسطه حب ذات و منفعت طلبی تمایل به جلب و جذب منافع و امكانات به سوی خویش را دارند،اما اخلاقی كه مبتنی بر حسن و قبح عقلی است و عقلانیت جمعی و حدود و ثغور احكام وضعی این منفعت طلبی ها را چارچوب مند می كند تا در یك نظام خاصی كه عموماً مبتنی بر عقبه معرفتی است هدایت شود؛احكام اسلام از آنجا كه متضمن سعادت انسان در دنیا و آخرت است نه فقط معطوف به قرارداد اجتماعی و توافق عمومی بلكه فراتر از آن سعادت حقیقی انسان را نشانه می رود و دنیای انسان را ـ نه منقطع از مبداء معاد ـ بلكه مزرعه و متجر(محل تجارت) برای آخرت و متصل به مبداء و معاد انسان می بیند و لذا احكام و مقررات خود را بر این افق منطبق می نماید.
متأسفانه درطول تاریخ شاهد بوده ایم كه برخی طرفداران نحله ها و گروههای مختلف با این توجیه كه قانون طبیعت غلبه قوی تر بر ضعیف تر است در صدد بر آمده اند اراده و منفعت خود را بر دیگران تحمیل كنند و ابناء بشر را با تمسك به گفتمان غیر انسانی "الحق لمن غلب" از زندگی مسالمت آمیز محروم كنند .
به عنوان نمونه هیتلر كه خود را از طرفداران حقوق طبیعی می دانست در یكی از خطابه هایش اذعان كرد كه اگر ما به حكم قوی تر بودن به قانون طبیعت احترام نگذاشته و اراده خود را به ضعیف ترها تحمیل نكنیم روزی خواهد رسید كه حیوانات وحشی ما را خواهند خورد و آنگاه حشرات نیز حیوانات را خواهند خورد و چیزی بر زمین باقی نخواهند ماند مگر میكروبها(!) از این منظر گاه قانون طبیعت اینست كه در سایه جنگ و جدال و مخاصمه نسل برتر باقی بماند و نسل ضعیفتر از میان برود و در صورت اختلال در این روند سیر تكاملی موجودات زنده متوقف و بلكه نابود خواهد شد .
اسلام با مردود دانستن این نظریه غیر انسانی و ضد بشری،نفع غایی ابناء بشر را مدنظر قرار می دهد و ضمن توجه به روابط مسالمت آمیز و مدارا در تعامل با بندگان خدا،كوچكترین تضییع حقی را بر نمی تابد و حتی از«ارش الخدش» هم نمی گذرد؛مقوله حقوق الناس آنقدر اهمیت و ضمانت شرعی دارد كه هر انسان دوراندیش و اقفی را از تعرض به این حوزه حساس باز خواهد داشت؛بی تردید هر عقل سالم و فطرت سلیمی كه متوجه مصالح و مفاسد واقعی خود باشد چون به قوانین اسلامی توجه كند در خواهد یافت كه این قوانین بهترین ساز و كاری است كه می تواند در جلب مصالح و دفع مفاسد بكار گرفته شود و انسان را از ورطه هلاكت و نقمت و عصبیت و غضب ورزی لجام گسیخته در امان بدارد كه فرموده اند "الغضب مفتاح كل شرً "؛در سیره و سلوك اولیاء دین،برجسته ترین نمونه ها والگوه های ممتاز زندگی مسالمت آمیز و فراتر از آن زندگی بر مبنای مهرورزی و عطوفت و رحمت موج می زند؛منش پیامبر گرامی اسلام با مؤمنین و غیر مؤمنین و اهل كتاب و ... خود گواه صدقی بر این مدعاست. ایشان در فرمایشات خود دارند كه " اعقل الناسَ مَن اشد مداراهٔ للناس" اسلام یگانه آیینی است كه از همان آغاز پیدایش دعوت خود را با شعار همزیستی مسالمت آمیز به جهانیان عرضه نموده است.
قرآن كریم خطاب به اهل كتاب می فرماید:
"قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمه سواء بیننا و بینكم الا بعبد الاالله و لاتشرك به شیئا و لایتخذ بعضتنا بعضا اربابا من دون ا... فان تولوا فقولوا اشهدوا بِاَنّا مسلمون (آل عمران/۶۳)
بگو ای پیروان كتاب آسمانی ـ بیایید همگی به آنچه همه ما به آن معتقدیم پایبند باشیم و اینكه جز خدای را نپرستیم و برای او هیچ چیز را شریك قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سرپرستی مستقل از خدا ندانیم پس اگر از پذیرش این پیشنهاد سرباز زدند به آنها بگویید شاهد باشید كه ما مسلمانیم چنانچه از مهفوم و منطوق آیه شریفه بر می آید اسلام همه پیروان ادیان را به همكاری فراخوانده و نه مبارزه و مجادله؛ اسلام هر گونه تصور نژاد پرستانه را محكوم و مترود دانسته وهمه انسانها را فرزند یك پدر و مادر معرف می نماید:‌"یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكرو انثی وجعلناكم شعوباً‌ وقبائل لتعارفوا اِنَّ اكرمكم عندا...اتقیكم"(حجرات /۱۳) .
«ای مردم همگی شما را ازیك زن و مرد آفریدیم و به اقوام و قبیله ها تقسیم كردیم تا یكدیگر را بشناسیدبحقیقت گرامی ترین شمادر پیشگاه خداوند پرهیزكارترین شماست؛در مدینه اسلامی پیروان ادیان الهی مورد حمایت قرار گرفته و می توانند وفق دستورات دینی خود در حوزه احوال شخصیه عمل نمایند و زیر چتر تعامل و همكاری در كنار دیگر همنوعان خود زندگی كنند.
قرآن كریم استراتژی زندگی مسالمت آمیز را در این آیه شریفه بیان می فرماید كه :
" لا ینها لكم ا... عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوكم من دیاركم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان ا... یحب المقسطین"
به كسانی كه با شما هم عقیده نیستند اما به شما تعدی و تجاوز نكردند با قسط مراوده كنید و حتی به آنها نیكی كنید (و ان تبروهم).
▪ حفظ كرامت و حرمت و آزادی انسانها :
در جهان بینی اسلامی " انسان" اشرف مخلوقات و خلیفه الهی در زمین است و خداوند گوهر كرامت را در نهاد انسان به ودیعت نهاده " لقد كرمنا بنی آدم" در آموزه های دینی تأكید وافری بر صیانت از كرامت انسانها شده است و دستورات زیادی دال بر ضرورت پاسداری از حریم و كیان انسانیت به آحاد افراد جامعه ـ حاكمان و حتی خود شخص نسبت به خودش داده شده است "من هانت علیه نفساً فلا تأمن شره" آنقدر انسان مقام دارد كه حتی تصرف او در بدن خودش به اصطلاح« ید امانی» است و محق و مجاز نیست در امانت جسم و جان خویش خیانت كند. انسان مملوك رب است و جسم و جان و نعماتی كه به وی تعلق گرفته اماناتی است كه باید در جهت مشخصی بكار برده شود .
اسلام بیشترین اهتمام را در حفظ نعم الهی و در رأس آنها حفظ نفوس [نه تنها مسلمانان بلكه ابناء بشر] دارد ـ و نهاد وجود انسان را متحمل عزت و كرامت مبتنی بر فطرت الهی می داند .
انسان موضوع حقوق بشر اسلامی است و سر فصل این حقوق بحث كرامت ذاتی انسان است. منشأ این كرامت در بعد روحانی و معنوی انسان نهفته است؛همان بعد كه از دمیده شدن روح الهی در انسان ریشه گرفته و به همین خاطر این انسان خاكی مسجود فرشتگان است .
اسلام دو گانه كرامت برای انسان قائل است:
ـ یكی كرامت ذاتی كه در وجود انسان بما هو انسان به ودیعت نهاده شده و استثناء بردار نیست
ـ یكی كرامت اكتسابی كه بواسطه عمل و تلاش خود انسان كسب می شود كه دارای درجات و مراتبی است این كرامت نه فقط بعنوان حق برای انسان مطرح است كه صیانت از كرامت ذاتی و تحصیل كرامت اكتسابی بعنوان یك تكلیف مطرح است.
لذا نه فقط دیگران حق ندارند به كرامت انسان آسیب برسانند بلكه خود وی نیز محق نیست تن به ذلت و خواری دهد و كرامت خود را لگد مال نماید. كرامت انسانی فقط منحصر به دوران حیات انسان نیست حتی جنازه او نیز واجد حرمت است و شكستن حریم آن جایز نیست.
البته به اصل كرامت انسانی در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز اشاره شده و آمده است: " از آنجا كه شناسایی حیثیت ذاتی كلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یكسانی انتقال ناپذیر آنان،اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشكیل می دهد" و در ماده ۱ نیز آمده : " تمام افراد بشر آزاد بدنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یكدیگر با روح برادری رفتار نمایند"؛و نیز در فرازی از ماده ۴ این اعلامیه اذعان داشته شده كه نمی توان احدی را تحت شكنجه مجازاتها یا رفتاری قرار داد كه ظالمانه و بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.
▪ ماهیت جهاد در اسلام:
دكترین جهادی اسلام واجد ظرافتها و نكات منحصر به فردی است. جنگ و جدال بعنوان یكی از دیرپاترین پدیده های جامعه انسانی همواره بخش عمده ای از تاریخ را به خود معطوف نموده است و بسته به ابعاد و چگونگی وقوع جنگ همواره ضایعات و مصائب فراوان مادی و طبیعی و انسانی را به جامعه بشری تحمیل كرده است و آثار مخرب فراوانی بر جای گذاشته است. چه بسیار انسانهای بی گناه و زنان و كودكان و پیران كشته و آواره گشتند و چه بسیار ابنیه و اشجار و مراكز زیست محیطی كه در آتش قهر و غلبه سوخته اند و چه بسیار اموال و دارایی ها كه دستخوش غارت و نابودی قرار گرفته اند و چه بسیار مواریث و مأثر فرهنگی و تمدنی كه از بین رفته اند و چه كتاب سوزی ها و ثلمه های علمی كه بر جامعه بشریت وارد آمده است !!!
خط مخاصمه و مجادله نه فقط محدود و منحصر به دوران كهن ـ كه دوران مدرن را نیز متأثر از خود ساخته و بدون تغییر در اهداف فقط دایره بكارگیری ابزارهای نوین جنگ آوری را بسیط ساخته و سلاحهای كشتار جمعی و بیوتكنولوژیكی و شیمیایی و میكروبی و هسته ای و بمبهای خوشه ای و چند تنی را جایگزین تجهیزات و ادوات سنتی نموده است؛ نیم نگاهی به رویداد ۲ جنگ جهانی اول و دوم و مخاصمات صده اخیر گواه روشنی از گستره و كیفیت این پدیده نامطلوب به واسطه ابزار و ادوات مدرن است .
آنچه مسلم است اینكه ادیان الهی هیچگاه مؤید جنگ و مخاصمه نبوده اند و بلكه همواره غضب و دشمنی و حقد و عناد و جنگ افروزی و خصومت ورزی را نهی كرده اند و بر فرض رخداد چنین پدیده ای ضوابط و مقررات خاصی برای آن وضع نموده اند .
اسلام با انسان شناسی و هستی شناسی مبتنی بر جهان بینی خاص خود وارد بحث جهاد می شود و با همین رویكرد حدود و ثغور حكیمانه ای برای این پدیده بشری وصف و ترسیم می نماید؛ بر خلاف نظریه ماركسیستها كه قائلند مسیر زندگی بشر جبراً از جنگ و مخاصمه می گذرد و آنرا امری اجتناب ناپذیر و خارج از اراده انسان می شمارند،اسلام جنگ را نه یك پدیده ذاتاً ارزشمند و نه امری خارج از اراده انسان می شمارد و بجز در مورد دفاع مشروع (آنهم با تعریف محدود آن)محكوم نموده و نا مشروع قلمداد می كند.
وجود تزاحمات در عالم ماده و طبیعت و محدودیتهای عالم امكان از طرفی و آزادی اراده و اختیار انسان از طرف دیگر،موجبات جاری شدن رویه مسبوق به سابقه تنازعات در گستره جامعه بشری است. تا زمانیكه نوع انسان به آن درجه از رشد و بلوغ و كمال برسد كه همگان به حق خود قانع و در برابر حق تابع باشند جنگ و ستیز ادامه خواهد یافت و حرث و نسل ابناء بشر در معرض و مظان تهدید خواهد بود: " و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلك الحرث و النسل و ا... لایحب الفساد " .
البته با وجود كسانی كه كارشان فساد و افساد و گردنكشی و تفرعن و خودخواهی و فزون طلبی و تعدی به حقوق دیگران و تجاوز به حریم بشری است. مجادله و مخاصمه وجود خواهد داشت؛البته در این میان گاه مخاصمه گروههای فاسد و مفسد موجبات تضعیف ایشان به تبع و تقویت و تحكیم جامعه بشری است و حكمت الهی اقتضاء چنین رخدادی است:
" و لولا دفع ا... الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض "
چه بسا،جنگها موجب حفظ ارزشهای متعالی می شود:
" و لولا دفع ا... الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوت و مساجد یذكر فیها اسم ا..."
چنانچه مشهود است اسلام جنگ را نه ذاتاً یك ضد ارزش می داند و نه ذاتاً یك ارزش،بلكه حسن یا قبح آن امری عرضی و منوط به هدف گزاری و جهت آن است؛اگر در مسیر استكمال انسان و بسط عدالت و مبارزه با ظلم و قرب به حضرت حق باشد ارزش و در غیر اینصورت ضد ارزش است:
" والذین آمنوا یقاتلون فی سبیل ا... و الذین كفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت"
نگاه قرآن كریم به مقوله جنگ گواه این مدعاست كه جنگی ممدوح است كه از حیث ماهیت اهداف ـ و شیوه ها بتواند در زمره فی سبیل ا... قرار گیرد و جنگی مذموم تلقی می شود كه فی سبیل الطاغوت باشد و نمودار بغض و عداوت قدرت طلبی و فزون خواهی و هوی پرستی انسانها باشد؛قرآن كریم آنگاه كه واژگان قتال و حرب را بكار می برد مطلق جنگ بدون صبغه مثبت یا منفی را مراد می كند و آنگاه كه از جنگ جبهه باطل و طاغوت سخن به میان می آورد تعبیر به " سفك دماء " می كند و آنگاه كه از جبهه حق سخن به میان می آورد واژه "جهاد" را به كار می برد .
پس مفهوم جهاد واجد بار ارزشی است و با جنگ به معنای عرفی متفاوت و متمایز است.در یك تقسیم بندی كلی جهاد به دو نوع جهاد ابتدائی و جهاد دفاعی تفكیك می شود .
▪ جهاد دفاعی جنگ در برابر تعرض و تجاوز است كه با هدف دفاع از كیان خویش انجام می پذیرد.(همان مفهوم امروزین دفاع مشروع)
▪ جهاد ابتدایی (كه مستلزم وجود شرایط و ضوابط خاصی است) جنگی است برای حمایت از مظلومان و مستضعفان و یا بمنظور دعوت به سوی توحید و ایجاد بستر آزادی معنوی انسانها.
نباید دور از نظر داشت كه اسلام هیچگاه آغاز گر جنگ و جدال نبوده است بلكه آغازگر دعوت و پیام است در صورت ضرورت دفاع مشروع و مقدس ضوابط و قواعد ویژه ای باید مراعات شود.سیره تاریخ پیامبر اسلام شاهد این مدعاست كه بسط اندیشه اسلامی و معارف توحیدی نه با ضرب شمشیر ـ كه با نفوذ در قلبها و اقناع اندیشه ها و فتح جغرافیای ملك وجودی انسانهاست .
البته نباید تعریف جهاد در اسلام را با عنوان جنگ مقدّس التقاط كرد.[ بر خلاف آنچه در سخنان پاپ بندیك شانزدهم در سخنرانی جنجالی و توهین آمیز و در آلمان ذكر شده و جهاد اسلامی را بهمان جنگ های مقدس صلیی تشبیه نموده است ]
مراد از جهاد در اسلام به امور نظامی و مبارزه نیست بلكه گستره ای بمراتب و سیعتر را در بر می گیرد .
جهاد در اسلام بمعنی فداكاری و كوشش علمی و عملی و اخلاقی و تبلیغی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی برای پاسداری و صیانت از اسلام و یا گسترش اسلام و انتشار تعالیم عالیه اسلام است و به هر نوع جنگی مانند جنگهای صلیبی كه بعنوان جنگ مقدس مطرح كردند و خون هزاران انسان بیگناه را به جرم دین و ایمان ریختند اطلاق نمی گردد. در اسلام دفاع و قتال نیز آمده است كه عمدهٔ بمعنی همان دفاع در برابر تجاوز می باشد. و قتال نیز از باب مفاعله است.
در برابر كسانی كه با امت اسلامی در حال جنگ و قتال هستند،مسلمانان نیز برای دفاع از خود مجاز هستند. "اذن للّذین یقاتلون بانَهم ظلموا " در اسلام و جهاد اسلامی هدف قدرت نیست. بلكه:
▪ هدف خدمت و اصلاح انسانهاست .
▪ حق و تكلیف است
▪ منطبق با فطرت و وجدان است
▪ با كرامت و آزادی و آزادگی انسانها سازگار است.
ز عدالت محور است
▪ اجباری در كار نیست
▪ اساس آن بر اخلاق كریمه است
▪ یك نوع عبادت است
▪ مسئولیت است نه پست و مقام و فزون طلبی و غنیمت خواهی
▪ ایمان و اخلاق ضامن اجرای آنست
▪ اساس بر رحمت است. " فبما رحمهٔ من الله لنت لهم " .
▪ جنگ قدرت نیست بلكه محیط خدمت است .
▪ شكنجه ممنوع است
▪ كشتن بیگناهان ممنوع است
▪ بدرفتاری با اسیران جایز نیست
▪ استفاده از سلاحهای كشتار جمعی و غیر متعارف جایز نیست .
▪ آتش زدن شهرها و منازل مردم و درختان و ... جایز نیست
▪ مثله كردن حرام است
▪ زنان و كودكان و پیران و صومعه نشیان در امان هستند.
▪ در صورت امان دادن یك سرباز به یك شهر از دشمن امان آن سرباز معتبر و لازم الرعایه است .
▪ مسموم كردن آبها و غذاها و قطع اشجار و درختان و آلوده كردن محیط و تخریب اماكن و مراكز عبادی و مانند آن ممنوع است.
▪ كمك به محرومان و مصدومان و آب رسانی به نیازمندان و خدمت به اسیران و هدایت ایشان و ده ها نوع خدمت دیگر از بهترین عبادتهاست .
اینها نمونه هائی از دستورات اسلام در زمینه حقوق بشر دوستانه است كه می توان به بخشی از این دستورات در سیره پیشوایان عظیم الشأن اسلام بویژه در جنگها و در برخورد با دشمنان اسلام اشاره كرد ـ از باب نمونه:
ـ باید به رفتار و سیره رسول اكرم (ص) در فتح مكه توجه كرد.كه علیرغم همه تجاوزها و خشونتهای كفار مكه حضرتش شعار ورود خود را اینگونه داد كه : "الیوم یوم الرحمه" گر چه در زمان رسول اكرم (ص) هشتاد جنگ اتفاق افتاد. كه در ۲۷ جنگ رسول اكرم (ص) خود مستقیماً حضور داشتند و جنگ بدر و احد و احزاب و تبوك و خیبر و فتح مكّه نمونه هائی از جنگهای عصر نبوی (ص) است.
بعلاوه سیرۀ آن بزرگوار درطول ۲۳ سال دوران نبوت و رسالت آنحضرت در برابر خشونتها و جنایتهای فراوانی كه بر آنحضرت و یاران آن بزرگوار تحمیل شد،بسیار قابل توجه و عنایت است .
استراتژی تبلیغاتی پیامبر در طول دوران رسالت،جذبه و ترغیب بواسطه اخلاق حسنه و خلق عظیم است .
بلكه سیره آنحضرت در ایجاد تشكلّی بنام «حلف الفضول» [ پیمان جوانمردان] قبل از رسالت در جهت حمایت از محرومان و ستمدیدگان و مظلومان خود درس دیگری از عظمت و حمایت از ستمدیدگان و بیچارگان است.
ابن عباس نقل می كند پیامبر زمانیكه سپاهیان اسلام را به جبهه جهاد گسیل می داشت این گونه توصیه می فرمود كه : «با نام و یاری خدا به سوی كافران،و در راه خدا حركت كنید، غدر و حیله نكنید،دشمنان را مثله نكنید، زیاده روی نورزید و كودكان را نكشید و پیران و صومعه نشینان را نیز نكشید»
پیامبر در یكی از جنگها بهای آزادی هر یك از اسیران را سواد آموزی به ده نفر از یارانش قرار داد .
امیرالمؤمنین نیز به یاران خود توصیه می فرمود: « پرده دری نكنید،وارد خانه ای نشوید،چیزی از اموالشان ، جز آنچه در میدان جنگ است، نگیرید،زنان را نیازارید،هر چند شما را شماتت كنند و امیران و صالحانتان را به فحاشی بگیرند» شما آغاز گر جنگ نباشید آنحضرت در نبرد صفین در خصوص انگیزه خویش از جدال فرمود: به خدا قسم من جنگ را روزی به تأخیر نینداختم جز به این دلیل كه امید داشتم كه گروهی به من بپیوندند و از طریق من هدایت یابند و در پناه نور وجود من زندگی كنند و این برای من از این كه آنان را بكشیم،دوست داشتنی تر است» .
حضرت (ع) در پیامی كه خطاب به نماینده خود (مالك اشتر)در امارتی می فرستند نگاه حاكم به مردم را چنین ترسیم می كنند كه باید رویكرد خود را با مردم چنان تنظیم كنی كه با برادر خویش :
" ام اخ لك فی الدین او نظیر لك فی الخلق"
حضرت ضمن اعراض از اتخاذ روشهای غیر بشر دوستانه در منازعات می فرماید:
" لولی التقی لكنت ادهی الناس" به خدا قسم كه اگر ترس از خدا نبود از
از این كلام پیداست در سیره زعمای اسلام هیچگاه روشهای پلشتانه و ناجوانمردانه حتی در منازعات بكار گرفته نمی شده است .
آری پیامبر رحمت و سروش هدایت و ارمغان آور عدالت و بهانه خلقت و اولیاء و پیروان حضرتش این چنینند(!)
لذا باید كلیه ابعاد حیات پر بركت آنحضرت مورد توجه و بررسی قرار گیرد. تا معلوم شود. آن بزرگوار در برابر خشونتها و شكنجه ها در دوران مكّه و خشونتهای عصر مدنی چگونه با توكّل بر خداوند و اعتماد به نفس و صبر و استقامت و فداكاری در راه خدا و رفق و مدارا و عفو و احسان و اغماض و صنع جمیل و كرامت و بزرگواری رفتار می فرموده و به امت اسلامی نیز این درسها و روشها را می آموخت .
بدیهی است در آن روزگار كنوانسیون ژنو و پروتكل های الحاقی و مباحث حقوق بشر و سازمان ملل و دانشكده ها و دانشگاهی و دپارتمان های حقوقی و اندیشمندان بشری نبودند. و جنگهای وحشیانه اوّل و دوّم ها و ده ها جنگ وحشتناك منطقه ای و داخلی اتفاق نیفتاده بود .
لیكن درفضای جاهلیت و در عصری كه دختران را زنده زنده بگور می كردند، رسول اعظم اسلام (ع) مبعوث به رسالت شده و پیام آسمانی توحید و قرآن را به گوش جانها ابلاغ كرد و آرمانها و اهداف و سیاستها و استراتژی های خود را بر مبنای عواطف متعالی انسانی و روابط حیات بخش ایمانی و اصول جاودانه قرآنی و وحدت نوع انسان و حق حیات و حق حرمت و كرامت و آزادی همه انسانها قرار داد. و همه را در برابر قانون یكسان دانست. و فرمود " كلكم من آدم و آدم من تراب" همه از یك نژاد و یك نسل هستید. همه فرزندان آدم (ع) هستید. و آدم (ع) نیز از خاك آفریده شده:
« ابوكم آدم .»
فرمود احدی بر احدی افتخار ندارد. جز در سایه تقوی . نژادی بر نژاد دیگر امتیاز ندارد جز در سایه تقوی . آن بزرگوار هدف خود را تعالی مكارم اخلاق در جامعه بیان فرمود:
" انّی بعثت لاتم مكارم الاخلاق"
این اخلاق،گزینشی و منقطع نیست بلكه در تمام سكنات وجود حضرت جاری و ساری است؛و پس همانطور كه در حوزه های مختلف هست و قالب خاص خود را داراست در كارزار جنگ نیز اخلاق جنگ وجود دارد و حتی منازعه نیز در اسلام خالی از اخلاق نیست(!)
و اصل در روابط انسانها را دوستی و محبت و رفق و مدارا و اخلاق كریمه و خدمت به بندگان خدا و برابری و برادری اعلان نمود .
و اساس را بر هدایت و جذب و محّبت بانسانها حتی نسبت به دشمن ترین دشمنان خود قرار داده كه :
" و ما ارسلناك الا رحمهٔ للعالمین"
به بیان دیگر قرآن كریم " فبما رحمهٔ من الله لنت لهم "
از منظر رسول اكرم (ص) و اهل البیت (ع) و اسلام ،اساس بر رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه و اصلاح نفوس و تهذیب اخلاق و هدایت انسانها به سوی سعادت دنیا و آخرت است.
در اسلام هدف توسعه رحمت الهی بر بندگان خدا و رفق و مدارا است در اسلام هدف از دفاع و جهاد و امر به معروف و نهی از منكر و اجرای حدود و احكام اصلاح جوامع انسانی و گسترش عدالت و كرامت است .
اسلام می خواهد موانع را برطرف كند. تا باغ زندگانی شكوفا شود و چراغ عدالت روشن گردد. و پرده های جهالت و ضلالت كنار رود. و درخت ایمان و قرآن بارور گردد و حیات طیبه نمودار شود كه :
" لو اهل القری آمنو و التقو لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض"
این سیاست و این استراتژی اسلام است .
در اسلام اساس بر رحمت است و قهر و غضب و انتقام نیز شاخه ای از رحمت واسعه الهی برای اصلاح و تكمیل جانها و انسانهاست . و این امور دوا برای بیماران و شفا برای نیازمندان است .
خدایی كه اسلام معرفی می كند همانست كه :
« یا من سبقت رحمهٔ غضبه " رحمت و عنایتش فراگیر است و بر غضب و عذابش سبقت دارد. انسان نیز باید تجلی گر این صفات عالیه باشد و مظهر جمیل علی الاطلاق .
دستورات اسلام مانند دستورات اطبای دلسوز،صاحب تشخیص و درد آشنا برای شفای بیماران و اصلاح نفوس آلوده و بیمارگونه است .
لذا می بینیم در برابر تجاوز وحشیانه كفّار قریش در جنگ احد باز رسول اكرم (ص) می فرماید: "اللهم ارحم قومی فانّهم لا یعملون "خدایا این مردم را مشمول رحمت خودت قرار بده . همانا اینها نمی دانند؟! در حالیكه دندان آنحضرت شكسته و گونه های آنحضرت آسیب دیده و یاران آنحضرت بشهادت رسیده اند. و حمزه سید الشهدا (ع) عموی آن بزرگوار بشهادت رسیده و بدن آن حضرت مثله شده باز موضوع" لطل و لین و زمی" و رفق و دعا و رحمت و عنایت مطرح است نه قهر و غلبه و انتقام و عكس العمل شدید و انتقام و نفرین.
اگر این رفتار را با جنایتكاران تاریخ مقایسه كنیم. كه به كوچكترین بهانه ای صدها و هزاران نفر را بخاك و خون می كشند. آنگاه تفاوت روشن می شود (!)
اگر سیره رسول اكرم ( ص) را با رفتار جبّاران و جنایكاران تاریخ مانند: چنگیز و هیتلر و استالین و صدّام و دیگران مقایسه كنیم،آنگاه تفاوت ها روشن می شود .
اكنون باید دستورات اسلام و رفتار رهبران اسلام را با عملكرد دنیای غرب در جنگهای صلیبی " در فتح اندلس" در اشغال فلسطین،در جنگهای اوّل و دوم جهانی و در بسیاری از اقدامات دیگر غرب در جهان اسلام و آسیا و آفریقا و منطقه خاورمیانه مقایسه كرد و به نظاره نشست كه مدعیان دروغین حقوق بشر و دموكراسی در عمل چه كرده و چه می كنند (!)
انقلاب اسلامی ایران نیز كه منبعث از نهضت نبوی و تداوم خط عزت آفرین تشیع علوی است استراتژی خود را تناسب با آموزه های قرآن و عترت تنظیم نموده است .
امام راحل معمار كبیر انقلاب و شاگرد ممتاز مكتب پیامبر رحمت و اهل بیت عصمت و طهارت كه خود نمونه ممثلی از تشبه و تأسی به این سلوك كریمه است حتی در كوران جنگ ناجوانمردانه تحمیلی نیز از این مسیر عدول نكرد و علیرغم كمال ددمنشی و خشونت طلبی و نقض فاحش قوانین و مقررات بین المللی و اصول و كنوانسیون های مورد اجماع جامعه بشری و حمایت بی دریغ قدرتهای سلطه گر از این اقدامات رژیم بعث عراق امام حتی حاضر نشد بصورت مقابله با مثل دستور به بمباران مناطق مسكونی و ... دهد و تا آخرین لحظات بر رعایت اصول انسان دوستانه و حتی فراتر از آن در پاسداشت اخلاق جنگ اهتمام كرد .
ایشان خطاب به متولیان امور اسراء جنگ فرمودند:
باید جوانان ما و كسانی كه عهده دار امور اسیران و پناهندگان هستند طعم شیرین رحمت و بزرگواری اسلام را به آنان بچشنانند مقام معظم رهبری نیز از ایران بعنوان میهمانان جمهوری اسلامی نام بردند و بر ضرورت حفظ حرمت و كرامتی ایشان تأكید داشتند.
این در حالی بود كه اسرای ایرانی در بند رژیم بعث عراق در معرفی وحشیانه ترین و غیر انسانی ترین اقدامات و شكنجه ها قرار داشتند و هیچ ضابطه انسانی نسبت به ایشان مراعات نمی شد(!)
البته مشتی قدرتهای سلطه گر و جباران تاریخ و مدعیان دروغین حقوق بشر و ازادی و حرمت انسانی جز این نبوده و نیست .
مگر فجایع هر روزه فلسطین و آواره شدن بیش از ۵ میلیون فلسطین و قتل عام كودكان و زنان و پیر و جوان فلسطین از یادها فراموش می شود مگر خراب شدن خانه ملت فلسطین بر سرشان و ۶۰ سال تجاوز و تعدی و تعرض و ظلم و جنایت قابل اغماض است .
منش لجام گسیخته و ادبیات طلبكارانه و استراتژی قلدرانه آمریكا را پس از ۱۱ سپتامبر فراموش نكرده ایم ـ چه بر سر كودكان و زنان افغانی آمد؟ كشت و تولید مواد مخدر ـ این بلای بنیان كن و مخرب جامعه بشری ـ چه وضعیتی پیدا كرد؟ بر سر ایران چه آمد ـ ملت مظلوم عراق چه كشیدند؟ چقدر كشته و مجروح و معلول شدند؟ ابو غریب و گوانتانامو رهاورد كدام كنوانسیون و مقررات است؟ حقوق بشر دوستانه برای همگان وضع شده است یا فقط برای بعضی ها؟ رویكرد تبعیض آمیز دو گانه به مقوله حقوق بشر تا كجا تداوم خواهد یافت؟
آیا ملت ما ماجرای بمبهای شیمیایی این تحفه های شوم استكبار را ـ در مناطق مسكونی سردشت ـ حلپچه و ... را فراموش خواهد كرد؟
آیا حامیان و مباشران و مسببان ۸ سال جنگ تحمیلی بخشیده خواهند شد؟
امید آنكه روزی فرا رسد كه ابناء بشر در پرتو عدالت و امنیت و آزادی و كرامت انسانی بصورت مسالمت آمیز و با رفق و مدارا و مهرورزی در كنار یكدیگر زندگی كنند و وعده الهی تحقق یابد كه :
" ان الارض یرثها عبادی الصالحون"
منبع : سایت دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران


همچنین مشاهده کنید