دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

زندانی موفقیت های گذشته


زندانی موفقیت های گذشته
▪ نگاهی به رقابت گوگل و مایكروسافت
رقابت شركت های گوگل و مایكروسافت در سال ۲۰۰۶ شدت بیشتری گرفته است و البته اوضاع آن قدر پیچیده است كه نمی توان به راحتی نتیجه این جنگ را پیش بینی كرد. اما چیزی كه قطعی به نظر می رسد این است كه تا زمانی كه این دو شركت به این برخوردها ادامه دهند، قلمرو كامپیوترهای دسك تاپ و سرویس های اینترنتی و نرم افزارها بیشتر از گذشته تحت الشعاع قرار می گیرد. البته فعلاً مایكروسافت بر زرادخانه كامپیوترها سلطنت می كند و گوگل نیز غول مبارزه های اینترنتی است.
سایر نیروها هم در دو طرف صف كشیده اند: مدیران اجرایی، مهندسان، وكلا، بازاریاب ها و غیره. رقابت و هزینه ها هم هر روزه افزایش پیدا می كند.
شرایط رقابت این دو در حال و هوای حرف هایی است كه «اندی گروو» موسس و رئیس شركت اینتل به آن «آزمایش گلوله نقره ای» می گوید كه منظورش از این عبارت حذف یكی از این دو شركت در فینال رقابت استراتژیك است. چگونگی به پایان رسیدن نبرد گوگل و مایكروسافت می تواند آینده رقابت در دنیای كامپیوتر و چگونگی استفاده افراد از فناوری اطلاعات را شكل دهد. فكر می كنید برای سردرآوردن از پایان این جنگ تنگاتنگ آیا می توانیم به سراغ جنگ های سخت اینچنینی در گذشته برویم؟ مورخان اقتصادی و متخصصان مدیریت می گویند: تجربه در دو صنعت مشخصه قرن بیستم یعنی خرده فروشی و خودرو می تواند در این زمینه آموزنده باشد.
برنده های این نبرد بدون شك در ویژگی های عمومی مدیریت تجارت امتیاز بیشتری كسب كردند: نوآوری، اجرا و رهبری. اما شاید مهمتر از اینها، دو ویژگی است كه رتبه های اول و فاتحان داشته اند: اول اینكه آنها شركت هایی بودند كه ثابت كردند می توانند خودشان را با تغییرات وفق بدهند، نه اینكه زندانی موفقیت های گذشته شان بشوند. دوم هم اینكه در روزهای طلایی شان مانند آهن رباهایی بودند كه بهترین و باهوش ترین انسان ها را جذب می كردند. یكی از زمینه هایی كه گوگل و مایكروسافت واقعاً شانه به شانه با هم رقابت می كنند، جنگ برای جذب استعدادها است. ریچارد تدلو پروفسور دانشكده تجارت هاروارد می گوید: به گواهی تاریخ، هر شركتی كه جنگ استعدادها را ببرد، كل جنگ را هم پیروز خواهد شد. او در این زمینه به شركت «مونتگومری» اشاره می كند كه مدیران بااستعدادش را در رقابت با رقیبش شركت «سیرز» از دست داد و سپس كل جنگ را هم باخت.
تدلو می گوید نفر اصلی در این رقابت، «رابرت وود» بود كه قبلاً ژنرال ارتش بود و در سال ۱۹۱۹ به عنوان مدیر تجارت عمومی به شركت مونتگومری پیوست. او همواره سالنامه آمار ایالات متحده در مورد شرایط اجتماعی - اقتصادی آمریكا را مطالعه می كرد و از این طریق متوجه شد كه آمریكا در آستانه یك تحول جمعیتی از مناطق روستایی به مناطق شهری است. او دریافت كه شركت های بزرگی مثل «مونتگومری» و «سیرز» لازم است روش قدیمی خرده فروشی خود را عوض كنند و به جای استفاده از خرده فروش ها، شعبه ها و فروشگاه هایی را در شهرها و مراكز جمعیتی حومه شهر افتتاح كنند. این كار را به جای شركت مونتگومری، شركت سیزر انجام داد و بازار را از دست رقیب خود خارج كرد.
این ژنرال سابق ارتش هم از مونتگومری وارد سیرز شد و بعدها برخی از نیروهای مونتگومری را هم به خدمت گرفت و در نهایت رئیس شركت سیرز شد. وی پس از آن یك كار هوشمندانه اقتصادی دیگر انجام داد. او می دانست كه در سال های بعد از جنگ، نیاز های مشتریان نیز افزایش می یابد و توسعه طولی به وجود خواهد آمد. در نتیجه او با سرمایه گذاری های زیادی شروع به ساخت فروشگاه هایی در سطح كشور كرد ولی شركت رقیب، پول های خود را در بانك نگه داشت تا شركت را برای دوران كسادی پس از جنگ آماده كند. در نهایت پس از چند سال، میزان فروش در سیرز ۲ برابر شد و شركت مونتگومری كه سرمایه اش را در بانك نگه داشته بود، ۱۰درصد كاهش فروش داشت.
یعنی از دست دادن این ژنرال بازنشسته برای مونتگومری مصیبت بار بود. در مایكروسافت هم اتفاق های مشابهی افتاده است و چند نفر از مهندسان برجسته این شركت به گوگل پیوسته اند. گفته می شود آنها سمت و سوی فناوری گوگل و فرهنگ این شركت را به مایكروسافت ترجیح داده اند. مهم ترین آنها هم «كایفولی» مدیر و دانشمند برجسته كامپیوتر این شركت بود. او نه تنها آزمایشگاه های مایكروسافت را توسعه داد بلكه یك متخصص در زمینه هایی همچون زبان طبیعی و فناوری های تشخیص صدا به شمار می رود كه در جست وجوهای اینترنتی بسیار حائز اهمیت است. سال گذشته وقتی او مایكروسافت را ترك كرد، مایكروسافت ادعا كرد كه او یك بند غیر رقابتی در قرارداد استخدامی اش را نقض كرده و پس از رفتن به گوگل از اطلاعاتی كه داشته سوءاستفاده كرده است. البته این ادعا به جایی نرسید. به نظر پروفسور تدلو این برخورد، مایكروسافت را به یك زندان تبدیل می كند. در دنیای تجارت، موفقیت چندین سال و یا حداكثر ۲ دهه طول می كشد.
شركت سیرز در یك دوره زمانی موفق بود و پیروزی اش را با ساخت برج سیرز در شیكاگو در دهه ۱۹۷۰ جشن گرفت. ولی سیرز حتی از فراز ۱۱۰ فروشگاهش هم نتوانست آمدن شركت وال- مارت را ببیند. وال مارت انقلاب بعدی در خرده فروشی را رقم زد و با استفاده هوشمندانه از فناوری برای دنبال كردن سلیقه های مشتریان و هماهنگ كردن عوامل، به یك غول تجارتی تبدیل شد. صنعت خودروسازی هم تاریخ آگاه كننده ای از اتكا به موفقیت گذشته اش دارد.
نمونه اش بلایی است كه بر سر شركت خودروسازی فورد آمد. در سال ۱۹۲۵ بازار به دلیل عدم تنوع محصولات فورد در اختیار جنرال موتورز قرار گرفت.
این شركت هم كه تا چندی قبل بزرگ ترین خودروساز دنیا بود، اسیر موفقیت های گذشته اش شد و شركت ژاپنی تویوتا جنرال موتورز را از تاج و تخت سلطنت به زیر كشید. مایكروسافت هم در چنین موقعیت خطرناكی قرار دارد. البته مایكروسافت هم اكنون بودجه ای بالغ بر ۳۵ میلیون دلار در اختیار دارد كه دستش را برای سرمایه گذاری در هر زمینه ای باز می گذارد، در حالی كه سرمایه شركت گوگل كمتر از ۱۰ میلیارد دلار است. علاوه بر این مایكروسافت توانایی مقابله با رقیبانش را بارها به رخ كشیده است. مثلاً زمانی كه شركت اپل با معرفی سیستم گرافیكی اشاره و كلیك در كامپیوتر های مكینتاش به میدان جنگ آمد، شركت مایكروسافت با معرفی ویندوز، بازار را از دست اپل خارج كرد؛ یا در دهه ۹۰ با معرفی اینترنت اكسپلورر، نت اسكیپ را از میدان به در كرد. حال گوگل با نرم افزارهای پردازش كلمات، سرویس هایی بر پایه وب و دیگر برنامه ها به میدان آمده است كه می تواند جایگزین برنامه های نرم افزاری مایكروسافت شود و در تجارت پرسود نرم افزاری مایكروسافت خلل ایجاد كند. بنابراین با فرض اینكه آینده الگویی از گذشته است باید دید این رقابت به كجا منتهی خواهد شد. با وجود همه این حرف ها، چاره ای جز انتظار نیست تا دریابیم آیا موفقیت مایكروسافت باز هم ادامه می یابد؟
NewyorkTimes.com ۱۰ May, ۲۰۰۶
ترجمه:علیرضا سزاوار
منبع : روزنامه شرق