یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جزء جدایی ناپذیر ورزش


جزء جدایی ناپذیر ورزش
دوپینگ؟از روز اول شروع شد.از همان روزی كه اهمیت پیروزی به حدی رسید كه باید برای رسیدن به آن دست به هر كاری زد. با این حال شدت و حدت و عمق این قضیه از دهه ۱۹۷۰ بیشتر شد. شاید از آن رو بیشتر شد كه كنترل بر مسابقات ورزشی فزونی گرفت و دستگاه های كنترل كننده دوپینگ مدرن تر و دقیق تر و ریزبین تر شدند. قضیه از آن روز به بعد دائماً وسعت بیشتری پیدا كرده و به نقطه اسفبار فعلی رسیده است. نقطه ای كه به نظر می رسد در سطح اول ورزش جهان و در میان بزرگان درجه اول رشته های مختلف، اكثریت با متخلفان و اقلیت با سالم ها است. (شاید هم بهتر بود می گفتیم اكثریت مطلق با دوپینگی ها است) در این مدت چند اتفاق بزرگ در این عرصه روی داده است كه هر یك بر روند دوپینگ اثری عمیق را بر جای نهاده و تاریخ ورزش را به نوعی عوض كرده اند.
۱- واقعه اول (۱۹۷۲): یك دونده لاغراندام فنلاندی به نام لاسه ویرن ناگهان در المپیك مونیخ ظهور كرد و طلاهای هر دو ماده ۵ هزار و ۱۰ هزار متر مردان را در ورزش دوومیدانی برد. تا قبل از آن مسابقات، ویرن هرگز یك «بزرگ» درجه اول در دوهای استقامت جلوه نكرده و عنوان كلاسیك و عظیمی را نبرده بود. او در حد فاصل این المپیك تا المپیك بعدی (۱۹۷۶) نیز تقریباً محو شد و در كمتر جایی نشانی از او رویت گشت و اگر هم به میدان آمد، دستش به جایی بند نشد، اما در مونترال دقیقاً همانی شد كه در مونیخ بود و دوباره طلاهای ۵ هزار و ۱۰ هزار متر را برد. چند سال بعد فرضیه ای مطرح شد كه خیلی ها روی آن مهر تایید زدند و آن را تنها دلیل ظهورهای شهاب وار ویرن در المپیك ها و غیب شدن اسرارآمیزش در بین دو المپیك ها توصیف كردند: او دوپینگ خونی می كرده است. به اعتقاد پزشكان ۶ تا ۳ ماه مانده به المپیك ها با عملی شبیه به دیالیز خون ویرن تعویض و از بدن وی خارج و خون سالم و پر از گلبول و نیرو وارد بدن وی می كرده اند و او با خون یك «ابر قهرمان» به المپیك می آمده است. چند نفر از نزدیكان ویرن بر این قضیه مهر تایید زدند اما این قضیه در هیچ دادگاهی به اثبات نرسید و مدرك محكمه پسندی بر آن رو نشد. گمانی بود بسیار نزدیك به حقیقت و فرضیه ای بود هولناك.
۲- واقعه دوم (۱۹۸۸): فلورانس گریفیس جوینر دونده خاص و متفاوت زن آمریكایی تا قبل از سال ۱۹۸۷ یك دونده خوب بود اما اصلاً فوق العاده نبود. او چندین و چند مدال نقره و برنز در قسمت های انفرادی و امدادی در مسابقات جهانی و المپیك كسب كرده بود اما هرگز در حد یك زن اول و برترین دونده جهان نشان نداده بود. اما...
... اما ناگهان همه چیز عوض شد. انگار او را به داخل یك آزمایشگاه فرستاده اند و عوض كرده و از نو ساخته اند. و تو گویی فیلم روبوكاپ (با بازی پیتر ولر) در صحنه زندگی حقیقی تكرار شده است. آنجا آدمی (یك پلیس) تیر می خورد و تا یك میلی متری مرگ پیش می رود و او را در بیمارستان و به صورت نیم فلز _ نیم گوشت از نو می سازند. او فوق العاده می شود زیرا فناوری های تكنولوژیك و كامپیوتری ای دارد كه طبعاً آدم ها ندارند. او روبوكاپ (پلیس فلزی) می شود و همه را داغان می كند.
با گریفیس جوینر همان كار را كردند. او را دوباره ساختند. وقتی از لابراتواری ناشناخته سر برآورد و دوباره پای در پیست گذاشت حتی به صورت ظاهر و سیما و چهره نیز قابل شناسایی نبود. آمریكایی ها با قرص ها و داروها و آرایش ها از او آدمی ساخته بودند كه در ظاهر مثل بازیگران هالیوود و در میدان عمل مثل گلوله ای بود كه از تپانچه شلیك شده باشد. زنی كه تا آن موقع از ۹۸/۱۰ ثانیه در ۱۰۰ متر و ۳۰/۲۲ ثانیه در ۲۰۰ متر فراتر نرفته بود، در بازگشت صاحب حد نصاب های وحشتناك ۴۹/۱۰ ثانیه و ۳۴/۲۱ ثانیه شد و مدال های طلای این دو ماده را در المپیك سئول درو كرد. آنجا رقابت در كار نبود. گریفیس جوینر بود و خودش.
اما آن زن بازسازی شده در آخرین سال های قرن پایان یافته (۱۹۹۹) ناگهان مرد. او را كه مادر شده و دو فرزند داشت، صبح هنگام در حالی یافتند كه در خواب مرده بود. آسان و راحت. قلب او جواب نداده بود. جواب احتمالاً آن همه قرص و دارویی كه پزشكان و كارگزاران به او خورانده و با آن گریفیس جوینر را ساخته بودند. ۶ سال پس از مرگ او و ۱۷ سال بعد از ركوردشكنی های روبوكاپ وار وی در سئول هیچ كس حتی به ركوردهای جهانی او نزدیك هم نشده است چه برسد به بهبود بخشیدن آن.
۳- واقعه سوم (دوباره ۱۹۸۸): در دو واژه، بن جانسون. این كانادایی ببرمانند كه جامائیكایی الاصل بود، از ۱۹۸۵ به بعد بلای جان آمریكایی ها شده و مسابقه پشت مسابقه را از آنها برده بود و این، به مذاق آنها اصلاً خوش نیامده بود. تحمل شكست قاطعانه كارل لوئیس در برابر وی در فینال مسابقات جهانی ۱۹۸۷ در رم به خودی خود بسیار تلخ بود. اما كاری كه او یك سال بعد از آن در المپیك سئول انجام داد، آمریكایی ها را منفجر كرد. اقتدار او در زمان فتح دوی ۱۰۰ متر با آن دست های افراشته و مشت گره كرده خبر از بدبختی آمریكایی ها در مواجهه با كسی می داد كه به دلیل حضور چند ساله وی در سیستم های پرورشی آمریكا و دانشگاه ها و تورنمنت های آنان یك «خودی» محسوب می شد؛ اما یك خودی ناسپاس و خائن!
فقط دو روز طول كشید تا در بزرگترین رسوایی تاریخ المپیك های ۱۰۹ ساله اعلام شد كه جانسون از داروی ممنوعه استانوزولول سود جسته است و كمیته بین المللی المپیك (IOC) به همین خاطر وی را از مقامش خلع كرد و طلا را به كارل لوئیس یعنی سركرده و نماینده و نماد كسانی داد كه از آن همه باخت به جان آمده بودند.
یك فرضیه حاكم در آن روز (و البته امروز) از این حكایت می كرد كه آمریكایی ها آن قضیه را مطرح كرده اند تا جانسون را برای همیشه از صحنه خارج كنند و راه را برای قهرمانی های بی زحمت لوئیس، كالوین اسمیت و لی روی بارل هموار كنند. در غیر این صورت روی خط شروع فینال ۱۰۰ متر سئول، شاید حتی یك نفر هم یافت نمی شد كه دوپینگی نباشد. چرا فقط جانسون باید افشا می شد؟
آمریكایی ها به هدف شان رسیدند. جانسون پس از آن دیگر «آدم» نشد! او دو سه بار به صحنه بازگشت اما با بروز مشكلاتی مشابه تا آخر عمر محروم شد و حتی جلوی كار مربی اش (استیو فرانسیس» را هم گرفتند. دو سه سال پیش وقتی از برخی اسناد مخفی دو و میدانی آمریكا پرده برداری شد، مشخص گشت كه مقام های این كشور با علم و آگاهی از دوپینگ های مشابه لوئیس و برای جور كردن شرایط شركت او در مسابقات جهانی، مشكلات و تست های مثبت او را زیر سبیلی رد كرده اند.
۴- واقعه چهارم (۲۰۰۳): لابراتوار بالكو كه حالا در جهان ورزش شهرتی افسانه ای (ولو منفی) دارد تا قبل از آن سال برای كسی شناخته شده نبود، اما در آن تاریخ همه چیز آن لو رفت. این لابراتواری است كه دارو های مخوف و اخیراً كشف شده THG و EPO در آن ساخته می شد و در اختیار شناخته شده ترین ورزشكاران آمریكا قرار می گرفت. استفاده از این دارو ها طبق برآوردها و احتمالات موجود از اواخر دهه ۱۹۸۰ و شاید هم اوایل دهه ۱۹۹۰ شروع شده بود، اما تا سال ۲۰۰۳ پنهان مانده و هیچ كس از آن بویی نبرده بود.یك فرضیه پرطرفدار می گوید از اواسط دهه ۱۹۹۰ به بعد تمام ملی پوشان معروف آمریكایی و حتی سوپراستارهایشان از این دو ماده سود می جسته اند و چون این داروها از زیر مجهز ترین دستگاه ها هم به سلامت رد می شدند و لو نمی رفتند، آنها سال ها از آن استفاده می كردند و با این حساب مدال هایشان تقلبی و مقام هایشان جعلی بوده است. پس از رو شدن هویت بالكو و ریختن اجباری پلیس فدرال آمریكا به محل لابراتوار و جمع كردن ظاهری بساط آنان، چیزی حدود ۵۰ اسم «درشت» به عنوان افراد مرتبط با داروهای تولیدی لابراتوار رو شده است و چیزی حدود ۱۰ تا از آنها تحت پیگرد قرار گرفته و مجازات و محروم شده اند. اما اگر كلی وایت دارنده مدال های طلای دوهای ۱۰۰ و ۲۰۰ متر زنان جهان سال ۲۰۰۳ را نادیده بگیریم، بقیه نقره داغ شده ها هیچ كدام سوپراستار نبوده اند. پرونده ۴۰ نفر دیگر هم تا این لحظه ماستمالی شده است و بعید است كه بتوان آن را در آینده پیگیری كرد. لابراتوار ظاهراً بسته شده و مدیر آن (به نام كونتی) تحت پیگرد قرار گرفته است، اما ماریون جونز و تیم مونتگمری دو تا از معروف ترین استفاده كننده ها از فرآورده های بالكو و دو ماده ای كه گفتیم (و استادان «دو»ی ۱۰۰ متر) «راست راست» راه می روند و كسی هم جلودارشان نیست و اطمینانی در دست نیست كه تولید این داروها در جای دیگری از سر گرفته نشده باشد. فرض محتمل تر آن است كه آمریكا ساخت داروهای جدید تری را شروع كرده باشد كه برنامه THG و EPO را ندارند و تا لو بروند ۱۵ سال دیگر طول می كشد! اینها فقط بارز ترین و تاثیرگذارترین موارد دوپینگ بودند و حداقل ۱۰۰ نمونه دیگر وجود دارد كه می توان از آنها یاد كرد. از دوپینگ جروم یانگ دونده آمریكایی در «دو»ی ۴۰۰ متر المپیك سیدنی گرفته تا دوپینگ اخیر هلیل موتلو وزنه بردار معروف ترك در مسابقات اروپایی ۲۰۰۵. مشكل اصلی این است كه آینده چندان روشن تر از گذشته نشان نمی دهد و حتی در فوتبال كه از كم مشكل ترین ورزش ها در زمینه دوپینگ بوده، در دو سال اخیر ۵ ، ۶ مورد ایست ناگهانی قلبی و مرگ های برخاسته از سكته قلبی ورزشكاران بسیار جوان رویت شده و از این طریق فوئه كامرونی و فهر مجارستانی جان باخته اند. روز های سخت و پرحیله ای است. روز هایی كه در آن دوپینگ یك نیاز برای رسیدن به حریفانی است كه بیشتر از شما دوپینگ می كنند! فقط این كه در آینده چند بالكوی جدید سر بر می آورند، مشخص نیست وگرنه دوپینگ جزء جدایی ناپذیر ورزش شده است.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید